عنوان برای پخش مداحی روی آن کلیک کنید | مداح | |
---|---|---|
01 |
جشنواره شهدای نیاک شهیدغواص | مجتبی رمضانی |
02 |
با بسم رب الشهدا | مجتبی رمضانی |
03 |
دلم گرفته،بازم تو شهر مهمونیه | مجتبی رمضانی |
04 |
شهیدگمنام سلام | مجتبی رمضانی |
05 |
خداشهیدم کن | مجتبی رمضانی |
06 |
شهداشرمنده ایم | مجتبی رمضانی |
درباره سايت
سایت شهدای نیاک مرجع نرم افزارهای مذهبی ومقالات،بیانات رهبری،زندگینامه شهدا،کتاب های مذهبی،صوت وتصویر،جشنواره های شهدای نیاک،مداحی مناسبت های مذهبی،بانک صوت وتصویر،آرشیوفیلم های مذهبی،کلیپ های مذهبی،سخنرانی علما،خبرهای سیاسی،اجتماعی،فرهنگی مذهبی،نظامی،کتابخانه،نرم افزارهای قرآنی،امام خمینی ره،ویژه نامه مذهبی،کودک ونوجوان،محرم،ماه مبارک رمضان،عاشورا و تاسوعا حسینی،امربه معروف ونهی از منکر،حجاب عفاف،سبک زندگی اسلامی
بایگانی
- آبان ۱۴۰۳ (۵)
- مهر ۱۴۰۳ (۵)
- شهریور ۱۴۰۳ (۴)
- مرداد ۱۴۰۳ (۲)
- تیر ۱۴۰۳ (۸)
- خرداد ۱۴۰۳ (۱۱)
- ارديبهشت ۱۴۰۳ (۱۰)
- فروردين ۱۴۰۳ (۱۲)
- اسفند ۱۴۰۲ (۱۰)
- بهمن ۱۴۰۲ (۱۰)
- دی ۱۴۰۲ (۲۵)
- آذر ۱۴۰۲ (۶)
- آبان ۱۴۰۲ (۸)
- مهر ۱۴۰۲ (۶)
- مرداد ۱۴۰۲ (۶)
- تیر ۱۴۰۲ (۳)
- خرداد ۱۴۰۲ (۱۶)
- ارديبهشت ۱۴۰۲ (۸)
- فروردين ۱۴۰۲ (۸)
- اسفند ۱۴۰۱ (۱۴)
- بهمن ۱۴۰۱ (۱۹)
- دی ۱۴۰۱ (۱۴)
- آذر ۱۴۰۱ (۱۲)
- آبان ۱۴۰۱ (۱۳)
- مهر ۱۴۰۱ (۱۷)
- شهریور ۱۴۰۱ (۱۶)
- مرداد ۱۴۰۱ (۸)
- تیر ۱۴۰۱ (۱۰)
- خرداد ۱۴۰۱ (۲۹)
- ارديبهشت ۱۴۰۱ (۴۴)
- فروردين ۱۴۰۱ (۱۹)
- اسفند ۱۴۰۰ (۱۴)
- بهمن ۱۴۰۰ (۱۲)
- دی ۱۴۰۰ (۱۹)
- آذر ۱۴۰۰ (۱۱)
- آبان ۱۴۰۰ (۱۱)
- مهر ۱۴۰۰ (۲۲)
- شهریور ۱۴۰۰ (۲۵)
- مرداد ۱۴۰۰ (۹)
- تیر ۱۴۰۰ (۱۸)
- خرداد ۱۴۰۰ (۱۵)
- ارديبهشت ۱۴۰۰ (۱۳)
- فروردين ۱۴۰۰ (۲۰)
- اسفند ۱۳۹۹ (۲۵)
- بهمن ۱۳۹۹ (۲۵)
- دی ۱۳۹۹ (۱۹)
- آذر ۱۳۹۹ (۱۳)
- آبان ۱۳۹۹ (۱۲)
- مهر ۱۳۹۹ (۲۱)
- شهریور ۱۳۹۹ (۱۴)
- مرداد ۱۳۹۹ (۶)
- تیر ۱۳۹۹ (۶)
- خرداد ۱۳۹۹ (۶)
- ارديبهشت ۱۳۹۹ (۹)
- فروردين ۱۳۹۹ (۹)
- اسفند ۱۳۹۸ (۱۲)
- بهمن ۱۳۹۸ (۸)
- دی ۱۳۹۸ (۱۵)
- آذر ۱۳۹۸ (۸)
- آبان ۱۳۹۸ (۹)
- مهر ۱۳۹۸ (۷)
- شهریور ۱۳۹۸ (۷)
- مرداد ۱۳۹۸ (۱۳)
- تیر ۱۳۹۸ (۲)
- خرداد ۱۳۹۸ (۸)
- ارديبهشت ۱۳۹۸ (۱۰)
- فروردين ۱۳۹۸ (۹)
- اسفند ۱۳۹۷ (۱۶)
- بهمن ۱۳۹۷ (۱۳)
- دی ۱۳۹۷ (۳۱)
- آذر ۱۳۹۷ (۶۱)
خلاصه آمار
محبوب ترين ها
-
۱۴۹۸ -
۱۶۹۹ -
۹۳۴ -
۱۳۰۳ -
۱۰۱۸ -
۸۲۱ -
۵۲۱ -
۹۷۴ -
۴۲۶ -
۹۱۵
پيوندها
۱۹ مطلب در دی ۱۳۹۹ ثبت شده است
امام خامنهای: آمریکا نفع خود را در بیثباتی منطقه میداند/ لغو تعهدات برجامی درست و عقلایی بود
رهبر معظم انقلاب اسلامی:ممنوعیت ورود واکسن آمریکایی و انگلیسی کرونا/ دشمنان روی «قدرت دفاعی» ما حساب میکنند
و الحمدلله ربّ العالمین و الصّلاة و السّلام علی سیّدنا محمّد و آله الطّاهرین سیّما بقیّة الله فی الارضین.
سلام عرض میکنم به مردم عزیز قم و به حوزهی علمیّهی عظیمالشّأن؛ وضع دیدار سالیانهی امسالِ ما متأسّفانه به این شکل است و من از مشاهدهی چهرههای منوّر برادران عزیز قمی محرومم، ولی خب این هم یکی از اَشکال زندگی است، از فراز و نشیبها است؛ زندگی از این کوچه پسکوچهها زیاد دارد، مسیر زندگی را باید طی کرد، انشاءالله خواهد گذشت؛ این هم مثل همهی حوادث تلخ و شیرین دیگر گذرا است و انشاءالله به توفیق الهی مسیر زندگی در جادّهی آسفالته قرار خواهد گرفت.
حمد الهی و سپاسگزاری از مردم عزیز ایران و عراق بابت حرکات خودجوش سالگرد شهید سلیمانی و شهید ابومهدی
بحث امروزِ من چند کلمه در باب حادثهی مهم و حماسهی مهمّ نوزدهم دی است، و چند کلمه هم در باب برخی از مسائل روزی که در افکار عمومی مطرح است؛ ولی قبل از آنکه موضوع اصلی را شروع کنم، لازم میدانم حمد الهی را به جا بیاورم و از مردم عزیز کشورمان سپاسگزاری کنم به خاطر حرکت عظیم حماسهگونهای که در سالگرد شهید عزیزمان سلیمانی،(۱) در کشور به وجود آوردند. شهید سلیمانی و شهید ابومهدی در حرکات خودجوش مردم در سرتاسر کشور بحمدالله تجسّم عینی پیدا کردند و با این حرکت عظیم مردمی، روح تازهای به کالبد کشور و ملّت دمیده شد که با هیچ بخشنامهای، با هیچ دستوری امکان نداشت چنین حرکتی به وجود بیاید؛ این حرکت، ناشی از عواطف مردم، دلهای مردم، بصیرت مردم و انگیزههای درست مردم بود؛ همچنین تجمّع بزرگ و شگفتانگیزی که در بغداد و در بعضی از شهرهای دیگر عراق برای تکریم و بزرگداشت شهید ابومهدی، فرماندهی برجستهی عراقی و شهید سلیمانی -مهمان عزیز مردم عراق-تشکیل شد. از همهی براداران و خواهرانی که در اینجا و در عراق در این مراسم شرکت کردند، صمیمانه تشکّر میکنم.
لازم میدانم نام شهدای همراه شهید سلیمانی را هم بیاورم؛ چون عظمت شهید سلیمانی موجب شد که نام اینها کمتر آورده بشود و کمتر مطرح بشود: شهید پورجعفری،(۲) شهید مظفّرینیا،(۳) شهید طارمی،(۴) شهید زمانینیا(۵) که همهی اینها جزو شهدای عالیقدر هستند؛ و همچنین همراهان شهید ابومهدی عراقی که نام آنها را البتّه من در ذهن ندارم.
همچنین لازم میدانم گرامی بدارم یاد شهدای جانباختهی در تشییع کرمان و همچنین در حادثهی بسیار تلخ و ناگوار هواپیما در تهران(۶) که حقیقتاً حادثهی تلخی بود، حادثهی ناگواری بود، مسئولین کشور را هم داغدار کرد. و امیدواریم انشاءالله خدای متعال آن شهدا را -چه شهدای کرمان را، چه شهدای تهران را- مشمول لطف و رحمت خودش قرار بدهد و به خانوادههای آنها صبر و تسلّا و آرامش دل عنایت کند، بفضله و منّه. البتّه مسئولین هم وظایفی دارند که به آنها تذکّر داده شده.
همچنین لازم میدانم به مناسبت چهلمین روز شهادت شهید فخریزاده (رضوان الله تعالی علیه) یاد ایشان را هم گرامی بدارم؛ شهید عالیقدری بود، شخصیّت بزرگی بود. ما دو چهرهی بزرگ علمی را در این اواخر از دست دادیم: یکی شهید فخریزاده بود، یکی جناب آقای آیتالله مصباح(۸) بود؛ هر دوی اینها چهرههای علمی برجستهای بودند، هر کدام در منطقهی خودشان و کار خودشان، و از هر دو هم میراثهای ارزشمندی در دستگاهی که تحت نظرشان بود باقی مانده که بایستی با قوّت انشاءالله و به بهترین وجهی ادامه پیدا کند.
دو مطلب دربارهی قیام نوزدهم دی:
امّا دربارهی نوزدهم دی؛ دو مطلب را در باب نوزدهم دی عرض میکنم: یکی اینکه لازم است ما از یاد نوزدهم دی و حادثهی نوزدهم دی حراست کنیم و نگهبانی کنیم، یکی هم این است که باید از محتوا و مضمون حماسهی نوزدهم دی حراست و نگهبانی کنیم؛ یعنی هم حراست و نگهبانی از خود حادثه به معنای زنده نگه داشتن آن بر ما لازم و واجب است، هم حراست و نگهبانی از مضمون و محتوای این حماسهی بزرگ؛ حالا علّت آن را عرض میکنم.
۱) حراست از یاد حادثهی نوزدهم دی به عنوان یکی از نقاط اوج حیات ملّت ایران
امّا اینکه از خود آن حماسه بایستی حراست کنیم و نگهبانی کنیم، چون این یکی از نقطههای اوج حیات ملّت ایران بود. ملّتها نقاط اوج و نقاط حضیض دارند؛ نقاط اوج را بایستی زنده نگه داشت. نقاط اوج، آنهایی هستند که زنده بودن و پای کار بودن و با اراده و عزم بودن یک ملّت را و بصیرت یک ملّت را در این مواقع حسّاس نشان میدهند؛ نوزدهم دی این جوری بود. نقطهی اوج را باید زنده نگه داشت، چون هم به آیندگان روحیه میدهد، هم مایهی افتخار و عزّت ملّی است. این نقطههای اوج در تاریخ ثبت میشود و راه آینده را برای آیندگان روشن میکند. بنابراین، خود این حادثه را نباید گذاشت کهنه بشود و همین طور که تا امروز بحمدالله این حادثه زنده و پُرنشاط باقی مانده، همچنان باقی بماند.
۲) نگهبانی از محتوای حادثهی نوزدهم دی و جلوگیری از تفسیر غلط
و امّا نگهبانی از محتوای این حادثه. خب هر حادثهای یک مضمونی دارد، یک محتوایی دارد، یک معنایی دارد؛ مضمون این حادثه چه بود؟ ما بایستی این مضمون را درست بشناسیم و از آن حراست کنیم؛ چرا حراست کنیم؟ به خاطر اینکه راویان خائن و تحلیلگران مغرض سعی میکنند محتوای حوادث بزرگ را به سود خودشان و به سود قدرتهای غاصب دنیا تغییر بدهند. این کار از قدیم هم وجود داشته که راوی مغرضِ یک حادثهای که اتّفاق افتاده، آن را جوری تعریف میکند که عکس مقصودِ از آن حماسه به ذهن مخاطب تبادر کند.
امروز هم که با گسترش وسایل ارتباطجمعی و این امکانات فراوان و وسیعی که هست، این امکان در اختیار قدرتهای مغرض و دستهای خائن وجود دارد که حوادث را تغییر بدهند، محتوای حوادث را عوض کنند و غلط تفسیر کنند و افکار عمومی را منحرف کنند؛ بخصوص افکار نسلهای بعدی و کسانی را که در آن حادثه حضور نداشتند و آن را از نزدیک ندیدند یا در زمان نزدیک نشنیدند و دورند از حادثه، عوض کنند. امروز یکی از کارهای مهمّ دستگاههای جاسوسی همین است که مینشینند حوادث دنیا را رصد میکنند و بعد نه خودشان مستقیم بلکه به زبان دیگران، از قلم دیگران، با مقاله و تحلیل اشخاص معتبر و معروف، با وسایلی که خودشان دارند -با پول، با تهدید، با تطمیع- آنچه را که در تفسیر یک حادثه مورد نظر خودشان است، منعکس میکنند.
من اخیراً یک کتابی را مطالعه کردم که یک آمریکایی این کتاب را نوشته؛ در واقع جمع کرده این کتاب را، چون افراد گوناگونی در نگارش این کتاب دست دارند. این کتاب دربارهی تسلّط سازمان جاسوسی سیا(۹) بر مطبوعات و مجلّات عمدهی دنیا است؛ اصلاً این کتاب دربارهی این است. شرح میدهد که چگونه سازمان سیا در مقالات، در تحلیلها، در نوشتهها و در گفتههای نویسندگان معروف و بعضاً مجلّات معتبر دخالت کردند و تفسیر خودشان را به جای تفسیر واقعی به افکار عمومی القا کردند و آنها را کنترل کردند؛ نه فقط در مطبوعات آمریکا بلکه در سایر کشورها، در اروپا؛ یک مجلّهی معروف فرانسوی را اسم میآورد و میگوید در آنجا این کارها را کردند، این جور گفتند، این جور نوشتند؛ یعنی این کار الان در دنیا رایج است و وجود دارد. در واقع سازمان سیا با این کار تحلیل انحرافی خود و تفسیر غلط خود از مسائل و حوادث را به افکار عمومی منتقل میکند و افکار عمومی را گمراه میکند و این خطری است که همیشه وجود دارد.
حادثهی نوزدهم دی، مقدّمهای برای قیام عمومی مردم کشور
خب در مورد نوزدهم دی ما [باید] مراقب باشیم که چنین اتّفاقی نیفتد؛ حالا البتّه به اجمال من عرض میکنم که مضمون و محتوا و معنای حرکت نوزدهم دی در قم که مردم و حوزهی علمیّه مشترکاً آن حرکت عظیم را انجام دادند چه بود. اگر قضیّهی قم در همان شهر قم تمام میشد و به قم منحصر میماند، ممکن بود آدم این را حمل کند بر یک حرکت عاطفی و ناشی از هیجانات مثلاً مذهبی و زودگذر که بگویند: «مردم نترسی بودند، در یک حادثهای قیام کردند و بعد هم سرکوب شد و تمام شد»؛ ممکن است این جور بگویند لکن حادثهی قم این جور نبود. حادثهی قم در قم تمام نشد، به قم منحصر نماند؛ از قم سرایت کرد به تبریز، به یزد، به کرمان، به شیراز، به مشهد، به تهران و تدریجاً به یک قیام عمومی منتهی شد. شروع از قم بود، شروعکننده قمیها بودند، امّا حادثه در قم خاتمه نیافت؛ این حادثه در ظرف تقریباً پنج شش ماه تبدیل شد به یک قیام عمومی سراسری در همهی شهرها و تدریجاً در روستاها؛ همه قیام کردند؛ این چه حادثهای است؟ بعد هم بر اساس این قیام، یک انقلاب عظیم مردمی و کمنظیر در تاریخ -شاید از جهاتی بینظیر- به وقوع پیوست.
معنای حادثهی نوزدهم دی: خشم و اعتراض مردم به رژیم دیکتاتور، وابسته، فاسد، ضدّدین، اشرافی و طبقاتی
خب با این نگاه دیگر نمیشود حادثهی قم را آن طور سادهنگری کرد و تفسیر کرد به یک هیجان؛ نه، این حادثه یک معنای دیگری دارد، یک عمقی دارد، معنای عمیقتری پیدا میکند. خب معنای حادثهی نوزدهم دی چیست؟ عبارت است از خشم و شدّت اعتراض مردم به رژیم دیکتاتور، وابسته، فاسد، ضدّدین، اشرافی و طبقاتی. نارضاییهای مردم و خشمهای مردم در طول زمان متراکم شده بود و یک پشتوانهی فکری هم از درسهای امام، سخنرانیهای امام، بیانیّههای امام که از قم و از نجف منتشرمیشد پیدا کرده بود؛ این حرکت عظیم، این خشم عمومی مردم، متّکی به آن پشتوانهی فکریای که امام دائماً و پیدرپی القا میکرد و به وسیلهی جوانهای مبارز و بخصوص به وسیلهی طلّاب در سراسر کشور منعکس میشد، توانست این قیام عظیم را به وجود بیاورد.
دو نکتهی مهمّ حادثهی نوزدهم دی: جنبهی دینی و جنبهی ضدّ آمریکایی قیام مردم
دو نکتهی مهم در اینجا باید مورد توجّه قرار بگیرد و تعیینکننده است. یک نکته اینکه رهبر این حرکت عمومی یک مرجع تقلید بود؛ یک روحانی بزرگ، یک شخصیّت برجستهی مبلّغ و مروّج مبانی معرفتی دینی. این رهبر بزرگ از روز اوّلِ مبارزه هم مردم را به دین دعوت میکرد؛ از اوّل مبارزه، از سال ۴۱، دعوت امام متّکی به مبانی دینی بود و اگر اعتراض میکرد، اگر پیشنهاد میکرد، همه متّکی بود به مبانی دینی. پس حرکت مردم اساساً یک حرکت دینی بود، به خاطر اینکه با رهبری امام بود، با تعلیم و هدایت و راهنمایی امام بود و امام یک مرجع تقلید بود، یک روحانی برجسته بود و کار امام از اوّل متّکی به مبانی دینی بود؛ این یک نکته که نکتهی بسیار مهمّی است.
نکتهی دوّم این است که تقریباً یک هفته قبل از قیام مردم قم، رئیسجمهور آمریکا -که آن وقت کارتر بود- در تهران، حمایت و پشتیبانی صد درصد خودش را از رژیم پهلوی و محمّدرضا ابراز کرد؛ یک نطقی برایش تنظیم کرده بودند که در مهمانی آن نطق را بخواند، آن نطق را گذاشت داخل جیبش و خودش شروع کرد حرف زدن -بعدها مفسّرینش و همراهانش این را افشا کردند- و تعریف و تمجید و حمایت صد درصد از محمّدرضا و از رژیم پهلوی. بنابراین این حرکت قم، یک حرکت ضدّ آمریکایی بود، یک حرکت ضدّ استکباری بود؛ حرکتی بود ضدّ آن قدرتهای خبیثی که به خاطر منافع خودشان از رژیم دیکتاتور و ضدّدین و فاسدِ پهلوی حمایت میکردند. حالا در واقع این قیام، هم جنبهی دینی داشت، هم جنبهی ضدّ آمریکایی داشت.
قیام نوزدهم دی، اوّلین ضربهی تبر ابراهیمی بر پیکر بت بزرگ آمریکا
در واقع قیام نوزدهم دی را میتوان اوّلین ضربهی تبر ابراهیمی بر پیکر بت بزرگ به حساب آورد. این اوّلین [ضربهی] تبری بود که به وسیلهی مردم قم به بت بزرگ آمریکا زده شد. بعد از آن هم ادامه پیدا کرد و شما امروز وضع آمریکا را مشاهده میکنید؛ وضع و حال بت بزرگ را امروز شما میبینید که این دموکراسیشان است؛ این افتضاح انتخاباتیشان است؛ این حقوق بشرشان است، حقوق بشری که هر چند ساعت یک بار، یا حدّاقل چند روز یک بار، یک سیاه پوست را بدون دلیل، بدون جرم در خیابان میکُشند، و کشنده و قاتل هم تعقیب نمیشود؛ این ارزشهایشان است که همین طور میگویند ارزشهای آمریکایی، ارزشهای آمریکایی، و امروز این ارزشها مایهی مسخرهی همهی دنیا شده، حتّی دوستانشان آنها را مسخره میکنند؛ این هم اقتصاد فلجشان است؛ اقتصاد آمریکا به معنای واقعی فلج است، دَهها میلیون بیکار و گرسنه و بیخانمان [وجود دارد]؛ این وضع امروزِ آمریکا است. این البتّه چیز مهمّی است لکن عجیبتر از این، این است که یک عدّهای هنوز قبلهشان آمریکا است، هنوز امید و آرزویشان به آمریکا است؛ آمریکایی که در یک چنین وضعی است.
خب گفتیم قیام عمومی مردم ضدّ آمریکایی بود؛ علّت هم فقط این نبود که حالا رئیسجمهور آمریکا آمده و صد درصد [حمایت کرده]؛ این در واقع یک سر باز کردن آن ناراحتیها و خشمهای درونی ملّت بود، وَالّا ۲۵ سال بود که آمریکا در ایران انواع فشار را بر مردم وارد میکرد و به وسیلهی رژیم مستبد و فاسد پهلوی، در واقع ایران را پایگاه اصلی خودش قرار داده بود و نتیجهاش هم برای کشور ما پیشرفت نبود؛ بلکه بعکس، نتیجهی حضور آمریکا در کشور ما فقر اقتصادی بود، فقر علمی بود، فساد و بی بند و باری فرهنگی بود؛ یک چنین وضعی را اینها به وجود آوردند. حالا یک عدّهای خیال میکنند که اگر با آمریکا تعامل کردیم و اگر آشتی کردیم و رفیق شدیم، اوضاع کشور بهشت برین خواهد شد؛ نه، به قبل از انقلاب نگاه کنید ببینید چه جوری است. به کشورهایی که الان با آمریکا قربان صدقهی هم میروند نگاه کنید ببینید وضعشان چه جوری است؛ آن وضع اقتصادیشان، آن وضع علمیشان. در همین منطقهی خودمان [هم هستند] که من دیگر اسم نمیآورم، خودتان میدانید.
البتّه بعد از آن حادثهی انقلاب بزرگ ما هم، آمریکا دست برنداشت. دنبال استمرار همان سلطهی جهنّمی بر کشور ما است؛ نه فقط بر کشور ما، [بلکه] بر ایران و بر کلّ منطقه. اینکه بعضی میپرسند که خب، فرق آمریکا و فلان کشور اروپایی چیست؟ فرق در همین است. آمریکا چون سالها اینجا منتفع بوده و استفاده کرده و جا خوش کرده بود، خودش را هم یک قدرت برتر میداند، دائم در صدد بازگشت به همان وضعیّت گذشته است؛ این، آن چیزی است که ملّت ایران را هشیار میکند و مراقب میکند. البتّه برخی از دولتهای خائن منطقه هم به او کمک میکنند.
منافع آمریکا در گرو بیثباتی و آشوب در منطقه
این را هم عرض بکنم: آمریکا نفع خودش را، منافع خودش را، در شرایط کنونی در بیثباتی این منطقه میبیند، مگر آن وقتی که به طور کامل خودش را مسلّط بر منطقه بکند؛ تا قبل از آن، نفع آمریکا در بیثباتی منطقه است؛ این را خودشان میگویند، این را خودشان بصراحت ابراز میکنند. یک کارشناس معروف یک اندیشکدهی معروف آمریکایی -اندیشکدهی اینترپرایز(۱۰)- که اگر اسم بیاورم، خیلیها که دستشان در کار سیاست است او را میشناسند، صریحاً این حرف را زد؛ گفت ما خواهان ثبات در ایران و عراق و سوریه و لبنان نیستیم. فقط هم ایران نیست؛ [میگوید] در ایران و عراق و سوریه و لبنان، ما مایل به ثبات و خواهان ثبات نیستیم. مسئلهی اصلی، لزوم یا عدم لزوم بیثباتی در این کشورها نیست -یعنی مسلّم است که باید بیثباتی در این کشورها به وجود بیاید- بلکه چگونگی ایجاد بیثباتی مورد نظر است؛ بیثباتی را چه جوری ایجاد کنند. حالا یک وقت در یک جا با داعش، یک وقت [هم] با فتنهی ۸۸ و امثال اینها، و کارهایی که شما میبینید در منطقه دارند انجام میدهند. دنبال بیثباتی منطقهاند، آن وقت یک یاوهگوی آمریکایی درمیآید میگوید ایران موجب بیثباتی در منطقه است! نه، ما موجب ثباتیم، ما در مقابل بیثباتسازی آمریکا ایستادهایم. در سال ۸۸ آمریکا میخواست ایران را بیثبات بکند؛ همان بلائی که در سال ۹۹ سر خودشان آمد. همان کاری که در واشنگتن انجام گرفت در این چند وقت، بخصوص پریروز(۱۱) که آدمهایی رفتند در کنگره اعضای کنگره را از داخل دالانهای مخفی فراری دادند و [بیرون] بردند، این کار را میخواستند در ایران بکنند؛ اینجا میخواستند ایجاد آشوب بکنند، میخواستند جنگ داخلی راه بیندازند، خداوند متعال موفّقشان نکرد. آنها سال ۸۸ در فکر [آشوب در] اینجا بودند، حالا در سال ۹۹ خدای متعال به سر خودشان آورد.
ایجاد تمدّن نوین اسلامی؛ هدف نهایی ما
ما البتّه وقتی مسیر حرکت کشور را و انقلاب را از نوزدهم دی تا امروز نگاه میکینم، [میبینیم] حدّاقل دهها برابر -شاید بشود گفت صدها برابر؛ حالا من نمیخواهم الفاظ خیلی بزرگ به کار ببرم- کشور ما قوام و استحکام و عمق و پختگی پیدا کرده، تجربه به دست آورده، مجهّز شده. ما آن روز مجهّز نبودیم، امروز خیلی مجهّزیم؛ هم مجهّز فکری، هم مجهّز عملی، هم مجهّز سیاسی، هم مجهّز نظامی بحمدالله؛ بر خیلی از موانع غلبه پیدا کردهایم. هدف هم ایجاد تمدّن نوین اسلامی است؛ این هدف نهایی ما است. ممکن است یک نسل به این هدف نرسد، امّا این راه ادامه خواهد داشت و انشاءالله نسلهای بعدی به این هدف خواهند رسید. و باید غلبه کنیم بر دستاندازیهایی که سلطهگران در راه ما ایجاد میکنند و سیاستهای خباثتآلودی که علیه کشورمان به وجود میآورند. مواضع ما در مقابل دولت آمریکا ناشی از این تفکّر است، ناشی از این استدلال و این فلسفه است. این راجع به نوزدهم دی.
چند چالش مهم بین ایران و جبههی استکبار:
و امّا راجع به چند مسئله از مسائل مطرح روز؛ از مسائل پُرتکرار در چالش بین جمهوری اسلامی و جبههی استکبار به سرکردگی آمریکا، یکی مسئلهی تحریم است، یکی مسئلهی حضور منطقهای ایران است، یکی هم مسئلهی توان دفاعی ایران و قدرت موشکی ایران است که دائم آنها یک چیزی میگویند، یک حرفی میزنند، یک نقّی میزنند و این طرف هم یک جوابی به آنها میدهند. البتّه عناصر داخلی و مسئولین داخلی ما جواب جبههی استکبار را در هر سه مسئله دادهاند؛ هم مسئولین نظامی ما، هم وزارت خارجهی ما و هم شعارهای مردمی ما؛ جواب آنها داده شده ولی حالا من سخن قطعی و پایانی را در این زمینه عرض میکنم.
۱. مسئلهی تحریمهای خائنانه و خباثتآمیز
امّا در مورد تحریمها؛ جبههی غرب و دشمنان ما موظّفند که این حرکت خباثتآمیز -یعنی تحریم ملّت ایران را- خاتمه بدهند و آن را فوراً متوقّف کنند؛ این وظیفهی آنها است که باید همهی تحریمها را بردارند؛ این یک حرکت خائنانه است، یک حرکت خباثتآمیز است، یک دشمنی بزرگ و بیجهت است با ملّت ایران؛ نه فقط با نظام جمهوری اسلامی یا با دولت، [بلکه] با ملّت ایران دارند دشمنی میکنند؛ وظیفهی آنها این است که سریعاً این تحریمها را بردارند. البتّه بنده بارها گفتهام،(۱۲) باز هم تکرار میکنم که آنها باید تحریم را بردارند، ما [هم] باید اقتصادمان را جوری تنظیم و برنامهریزی کنیم که با وجود تحریم هم بتوانیم کشور را بخوبی اداره کنیم؛ این را من بارها تکرار کردهام، الان هم باز میگویم. ما فرض کنیم تحریم برداشته نخواهد شد -البتّه تحریم بتدریج دارد بیاثر هم میشود؛ یعنی دارد به صورت یک چیز لغوی درمیآید امّا حالا گیرم که تحریم باقی بماند- ما باید اقتصاد کشور را جوری برنامهریزی کنیم که با رفتن و آمدن تحریم و با بازیگریهای دشمن، در امر اقتصاد کشور دچار مشکل نشویم. این هم ممکن است؛ این را من نمیگویم، صاحبنظران اقتصادی میگویند، دلسوزان میگویند؛ میگویند این کار ممکن است، ظرفیّتهای داخلی خیلی فراوان است. و ما این را به صورت یک سیاست ابلاغ کردیم(۱۳) که همان سیاست «اقتصاد مقاومتی» است که این باید بشدّت و با جدّیّت دنبال بشود. بنابراین [پاسخ قطعی به] مسئلهی تحریم، این است؛ اینکه فلان کار را بکنید، فلان کار را نکنید، اینها حرف بیخودی است؛ تحریم یک خیانت است، یک جنایت در حقّ ملّت ایران است که باید برداشته بشود. این یک مسئله.
۲. مسئلهی حضور ثباتآفرین ایران در منطقه
در مورد حضور منطقهای ما که مدام میگویند چرا ایران در منطقه حضور پیدا میکند، نظام جمهوری اسلامی موظّف است طوری رفتار کند که دوستانش و هوادارانش در منطقه تقویت بشوند؛ این وظیفهی ما است. حضور ما به معنای تقویت دوستانمان و تقویت هوادارانمان است. ما نباید کاری کنیم که دوستان و وفاداران به جمهوری اسلامی در منطقه تضعیف بشوند؛ این حضور ما یک چنین حضوری است. و حضور ما ثباتآفرین است؛ ثابت شده که حضور جمهوری اسلامی موجب برداشته شدن موجبات بیثباتی است؛ [مانند] مسئلهی داعش در عراق، مسائل گوناگون در سوریه و امثال اینها که حالا این جزئیّات را ما نمیخواهیم عرض کنیم؛ کسانی که دستاندرکارند اینها را میدانند؛ بنابراین این حضور منطقهای قطعی است، بایستی وجود داشته باشد و وجود خواهد داشت.
۳. مسئلهی قدرت دفاعی و موشکی ایران
امّا در مورد قدرت دفاعی؛ نظام جمهوری اسلامی حق ندارد وضع دفاعی کشور را جوری قرار بدهد که یک آدم بیعُرضهای مثل صدّامحسین بتواند بیاید شهر تهران را بمباران کند، موشک بزند و هواپیمای میگ ۲۵ او بیاید روی آسمان تهران حرکت کند و کاری از دست نظام برنیاید. این اتّفاق افتاد؛ در همین شهر تهران یا موشک عراقی میآمد -که همین آقایان اروپاییها تقویت کرده بودند وضع موشکی او را که موشکهای او میتوانست از بغداد برسد به تهران؛ حالا شهرهای دیگر به جای خود- یا هواپیمای میگ ۲۵ میآمد از ارتفاع بالا بمباران میکرد، کاری هم نمیتوانستیم بکنیم، امکاناتی نداشتیم. نظام اسلامی حق ندارد کشور را به این شکل نگه دارد و ما به توفیق الهی [این جوری] نگه نداشتهایم. امروز قدرت دفاعی ما جوری است که دشمنان ما در محاسباتشان ناگزیرند تواناییهای ایران را به حساب بیاورند. وقتی که موشک جمهوری اسلامی میتواند پرندهی متجاوز آمریکایی را که آمده روی آسمان ایران ساقط کند، یا آن وقتی که موشکهای ایرانی میتوانند پایگاه عینالاسد(۱۴) را آن جور در هم بکوبند، آن وقت دشمن مجبور است در محاسبات خودش، در مورد تصمیمهای نظامی خودش، روی این قدرت کشور و روی این توانایی کشور حساب کند. ما نباید کشور را بیدفاع بگذاریم؛ این وظیفهی ما است. نبایستی کاری کنیم که دشمن جرئت کند و در مقابل دشمن از ما کاری برنیاید.
چند نکته دربارهی برجام و کاهش تعهّدات جمهوری اسلامی ایران:
یک مسئلهی دیگری که امروز زیاد تکرار میشود در زبان مسئولین و مردم و سیاسیّون و در فضای مجازی و غیر مجازی تکرار میشود، مسئلهی برجام و تعهّدات جمهوری اسلامی است که جمهوری اسلامی اعلام کرد و برخی از این تعهّدات را کنار گذاشت، اخیراً هم که [غنیسازی] بیست درصد را شروع کرد و مصوّبهی مجلس را دولت به مرحلهی عمل درآورد؛ این یکی از بحثهایی است که امروز مطرح است. من در مورد این مسئلهی برجام، دو سه نکته را عرض میکنم.
۱. برگشت آمریکا به برجام
نکتهی اوّل این است که بحث میکنند که آمریکا برگردد به برجام یا برنگردد. ما هیچ اصراری نداریم، هیچ عجلهای نداریم که آمریکا به برجام برگردد؛ اصلاً مسئلهی ما این نیست که آمریکا به برجام برگردد یا برنگردد. آنچه مطالبهی منطقی ما و مطالبهی عقلانی ما است، رفع تحریمها است؛ تحریمها باید برداشته بشود. این حقّ غصبشدهی ملّت ایران است؛ چه آمریکا، چه اروپا -که آویزان به آمریکا و دنبالهروِ آمریکا است- وظیفه دارند این حقّ ملّت ایران را اداء کنند. اگر تحریمها برداشته شد، خب آن برگشت آمریکا به برجام معنایی خواهد داشت -البتّه مسئلهی خسارتها هست که جزو مطالبات ما است و در مراحل بعدی دنبال خواهد شد- امّا اگر چنانچه تحریمها برداشته نشد، برگشت آمریکا به برجام ممکن است حتّی به ضرر ما تمام بشود؛ به نفع ما که نیست، [بلکه] به ضرر ما هم ممکن است باشد. البتّه بنده به مسئولین، هم در قوّهی مجریّه و هم در قوّهی مقنّنه، گفتهام که در این زمینهها با دقّت و رعایت کامل ضوابط پیش بروند و عمل کنند.
۲) تصمیم درست لغو تعهّدات برجامی
مطلب دوّم این [است] که تصمیم مجلس و دولت در باب لغو تعهّدات برجامی، تصمیم درستی است؛ کاملاً تصمیم منطقی و عُقلایی و قابل قبولی است. وقتی طرفِ مقابل، تقریباً به هیچ کدام از تعهّدات خودش در برجام عمل نمیکند، معنی ندارد که جمهوری اسلامی به همهی تعهّدات خودش در برجام عمل کند؛ لذا از مدّتی پیش تدریجاً بعضی از تعهّدات را لغو کردند، اخیراً هم تعهّدات دیگری را کنار گذاشتند. و البتّه اگر چنانچه آنها به تعهّداتشان برگردند، ما هم به تعهّداتمان برمیگردیم؛ بنده از اوّل هم همین را گفتم. از اوّلی که برجام مطرح شد، بنده گفتم که تعهّد در مقابل تعهّد؛ متناظر، کار آنها در مقابل کار ما؛ هر کاری که ما بنا است بکنیم، باید طرف مقابل هم متناظر با آن کار را بکند؛ خب این اوّل کار انجام نگرفت، حالا بایستی انجام بگیرد.
استفاده از ابتکار و نشاط جوانان در کنار تجربهی افراد مجرّب در مدیریّتهای کشور
یک موضوع دیگری که بد نیست مطرح بکنم و اینجا یادداشت کردهام، این است که شنیدم سؤال میشود که بنده در یک برنامهی تلویزیونی(۱۵) که ظاهراً اخیراً پخش شده، یک بار گفتهام که دولت جوان حزباللهی باید سرِ کار بیاید، یک بار هم گفتهام که صلاح نیست از مجرّبین استفاده نشود. بعضیها گفتند چطور؟ اینها با هم نمیسازد. من عرض میکنم نه، اینها با هم میسازد، اینها با همدیگر هیچ منافاتی ندارد. ببینید، من معتقد به تکیهی به نیروهای جوانم [و به این] اعتقاد راسخ دارم؛ مال امروز هم نیست، از قدیم بنده چنین اعتقادی داشتم. معنای اعتماد به نیروهای جوان این است که اوّلاً در برخی از مدیریّتهای مهم کشور از جوانها استفاده بشود و به جوانها اعتماد بشود؛ ثانیاً از ابتکارهایی که انجام میدهند و حرکت اینها و حوصله و نشاط کار اینها استقبال بشود. گاهی اوقات جوانی به همه جا مراجعه کرده، یک کار مهمّی را پیشنهاد کرده که میتواند انجام بدهد، جواب ندادهاند، مراجعه میکند به ما؛ بعد که میدهیم دست کارشناس، تصدیق میکند، میگوید درست است، این کار، کار مهمّی است و این شخص میتواند این کار را انجام بدهد. خب من معتقدم که کشور بایستی از ابتکارات جوانها، از نشاط جوانها، از روحیهی کار و پُرانگیزهی جوانها حدّاکثر استفاده را بکند؛ اینها بچّههای ما هستند، بچّههای کشورند و کشور حق دارد که از اینها استفاده کند. بنابراین، هم مسئلهی مدیریّتها است، هم این [نکته]. منتها اینکه ما میگوییم در مدیریّتها از اینها استفاده بشود، معنایش این نیست که نسل قبلی را بکلّی بشوریم بگذاریم کنار! نه، بر حسب اقتضا، یک جا مدیریّت یک جوان، یک جا مدیریّت یک فرد مجرّب و کارکشته. از اوّل انقلاب هم همین جور بوده؛ حالا بعضیها گفتند که امام در تهران یک امام جمعهی چهلساله را گذاشتند که این حقیر بودم؛ خب بله، همان وقت در کرمانشاه هم یک امام جمعهی هشتادساله را گذاشتند؛(۱۶) در یزد و در شیراز و در مشهد و در تبریز و مانند اینها، علمای بزرگ، مردانی را که در حدود هفتاد سال سنّشان بود گذاشتند؛ اقتضائات مختلف است. در اوّل انقلاب امام بزرگوار در رأس سپاه یک جوانی را گذاشتند که کمتر از سی سال داشت،(۱۷) در رأس نیروی زمینی ارتش مردی را گذاشتند که حدود شصت سال داشت؛(۱۸) اقتضائات این جوری است. یک جا اقتضا دارد که یک مدیر جوان بر سر کار بیاید، یک جا اقتضا دارد که یک مدیر مجرّب [بر سر کار بیاید]. حالا در مورد دولت جوان حزباللهی انشاءالله بعدها، نزدیک انتخابات، بنده صحبت خواهم کرد؛ یعنی حرفهایی دارم که بعد عرض میکنم؛ امّا اینکه تصوّر بشود اگر ما گفتیم از مجرّبین استفاده بشود، با استفادهی از جوانها منافات دارد، نه، این هیچ منافاتی ندارد.
و البتّه این را هم باید توجّه داشت که بعضی از افراد میانسال مثل جوانهایند؛ سنّ شهید سلیمانی حدود شصت سال بود، [امّا] دیدید در کوه و دشت و بیابان و همه جا چطور مثل جوانها حرکت میکرد، از هیچ چیز نمیترسید. حالا البتّه از فعّالیّتهای کاری او اطّلاعات کمی دست مردم هست، همینهایی است که در تلویزیون مشاهده شده؛ آنچه بنده میدانم خیلی بیش از اینها است. گاهی اوقات در ۲۴ ساعت، در یک کشوری به قدری تلاش و فعّالیّت میکرد که آدم از خواندنش احساس خستگی میکرد که چقدر تلاش و تحرّک انجام گرفته در ظرف ۲۴ ساعت یا در ظرف ۳۶ ساعت؛ بعضی هم این جور هستند دیگر.
چند نکته در مورد مسئلهی کرونا: ۱) واکسن تولید شده در ایران، مایهی افتخار و عزّت
موضوع آخر هم مسئلهی کرونا است، که این را هم مجدّداً عرض کنیم. اوّلاً واکسنی که برای کرونا آماده شد مایهی افتخار است؛ این را انکار نکنند؛ این مایهی عزّت یک کشور است، مایهی افتخار کشور است. البتّه از طرق مختلفی دارند دنبال واکسن حرکت میکنند که خب در یک موردی به آزمایش انسانی رسید و موفّق بود. سعی نکنند این را انکار کنند. بعضی هستند هر کار بزرگی را که در کشور انجام میگیرد مستبعد میدانند. وقتی این سانتریفیوژهای هستهای را جوانهای ما درست کرده بودند و بنده چند بار در سخنرانی اسم آوردم و اشاره کردم، چند نفر از این بزرگان علمی به من نامه نوشتند که آقا! نبادا شما گول اینها را بخورید، اینها نمیتوانند چنین کاری بکنند؛ انکار میکردند، میگفتند نمیشود، ولی خب دیدید چه شد و به کجا رسید. عین همین قضیّه در مورد سلّولهای بنیادی بود؛ وقتی مرحوم کاظمی(۱۹) و این جوانان عزیزی که بحمدالله امروز هم هستند، توانستند سلّولهای بنیادی را که یک کار بسیار بزرگ در مسائلِ زیستیِ انسانی است انجام بدهند، یک عدّهای باز همان وقت به ما پیغام میدادند یا نامه مینوشتند ــ حالا نامه را یادم نیست ــ که خیلی باور نکنید. بعضیها آمدند اینجا به خود من گفتند؛ گفتند اینها را خیلی باور نکنید، اینها خیلی قابل قبول نیست. نه، قابل قبول بود و باور هم کردیم و آن وقت درست بود، بعد از آن هم ده برابر پیشرفت کرد. الان هم همین جور است؛ این واکسن را درست کردند و تست انسانی شد، انشاءالله بهترش را و کاملترش را هم درست خواهند کرد -یعنی روزبهروز کاملتر خواهد شد- تا الان موفّق بوده، بعد از این هم انشاءالله موفّق خواهد بود. این نکتهی اوّل که این مایهی افتخار است. من از همهی دستاندرکاران، از وزارت بهداشت و دیگران که دستاندرکار تولید واکسن بودند، تشکّر میکنم.
۲) ممنوعیّت ورود واکسن آمریکایی، انگلیسی و فرانسوی به کشور
نکتهی دوّم در مورد کرونا این است که ورود واکسن آمریکایی و انگلیسی به کشور ممنوع است. این را من به مسئولین هم گفتهام، الان هم به طور عمومی میگویم. اگر آمریکاییها توانسته بودند واکسن تولید کنند، این افتضاح کرونایی در کشور خودشان پیش نمیآمد. چند روز پیش در ظرف ۲۴ ساعت، اینها چهار هزار نفر تلفات داشتند. اینها اگر بلدند واکسن درست کنند، اگر کارخانهی فایزرشان میتواند واکسن درست کند، چرا میخواهند به ما بدهند؟ خب خودشان مصرف کنند که این قدر مرده و کشتهی زیاد نداشته باشند. انگلیس هم همین جور. بنابراین، به اینها اعتماد نیست؛ من واقعاً اعتماد هم ندارم، نمیدانم، گاهی اوقات هست که اینها میخواهند واکسن را روی ملّتهای دیگر امتحان کنند، ببینند اثر میکند یا نمیکند. بنابراین، از آمریکا و از انگلیس [واکسن تهیّه نشود]. البتّه به فرانسه هم من خوشبین نیستم، علّتش هم این است که سابقهی آن خونهای آلوده را اینها دارند.(۲۰) [البتّه] از جاهای دیگر اگر بخواهند واکسن تهیّه کنند -که جای مطمئنّی باشد- هیچ اشکالی ندارد.
۳) لزوم ادامهی مراقبتهای بهداشتی
نکتهی سوّم در باب کرونا اینکه مراقبتهای مردمی باید ادامه پیدا کند. حالا یک خردهای تلفات کم شد. البتّه [باز هم] زیاد است؛ صد نفر یا صد و چند نفر در شبانه روز، چیز کمی نیست، خیلی زیاد است؛ امّا حالا [چون] یک مقداری نسبت به قبل کمتر شده، مردم خیال نکنند که حالا دیگر مسئله حل شد و تمام شد؛ نخیر، مراقبتها را ادامه بدهند؛ مسئولین کشور هم که در زمینهی این کار مسئولیّت دارند، وظایفشان را دنبال کنند.
۴) ضرورت استفاده از تجربههای جدید
نکتهی چهارم در باب کرونا این است که بعضی از افراد، تجربههای خوبی در این زمینه انجام دادهاند و دارویی درست کردهاند، این دارو را یک جایی زیر نظر مسئولینی امتحان کردهاند و تصدیق شده، تأیید شده که موثّر است؛ با اینها مخالفت نشود. اطراف و اکناف، کسان زیادی هستند که ممکن است یک کار جدیدی بکنند. نه اینکه حالا هر ادّعائی را قبول کنند؛ نه، امّا همان کارهایی را که ادّعا میشود، مورد مداقّه(۲۱) قرار بدهند.
امیدواری به آینده و موفّقیّت در زمینههای اقتصادی، فرهنگی، سیاسی و نظامی
حرف آخر به ملّت عزیزمان و مردم عزیز قم و حوزهی علمیّهی معظّم این است که دیروز، ملّت ایران در سایهی اتّحاد، در سایهی عزم راسخ، در سایهی دینداری، در سایهی حضور بهنگام، در سایهی مجاهدت توانست این انقلاب عظیم را انجام بدهد، توانست این کار بزرگ را که مسیر تاریخ دنیا و بشر را عوض کرد انجام بدهد؛ امروز همان ملّت، با همان تواناییها و با تجربههای بیشتر، با امکانات فراهمشدهی چندین برابر حضور دارد و میتواند بر همهی موانع فائق بیاید. این ملّت میتواند، هم در زمینهی اقتصادی، هم در زمینهی مسائل تولید و مسائل ارزش پول، هم در زمینهی مسائل فرهنگی، هم در زمینهی مسائل سیاسی، هم در زمینهی مسائل نظامی و امثال اینها موفّق بشود. امیدواریم انشاءالله خداوند فضل و لطف خودش را بر این ملّت روزبهروز افزایش بدهد.
سلام خدا بر ولیّ اعظم خدا بقیّةالله الاعظم حجّةبنالحسن (ارواحنا فداه) که یاری ایشان همیشه پشتیبان ما است؛ و رحمت و درود پروردگار بر روح مطهّر و مبارک امام بزرگوارمان که این راه را به روی ما باز کردند.
والسّلام علیکم و رحمةالله و برکاته
۱) سپهبد شهید حاج قاسم سلیمانی (فرمانده نیروی قدس سپاه پاسداران انقلاب اسلامی) در حملهی پهپاد آمریکایی به فرودگاه بغداد در بامداد جمعهی (۱۳۹۸/۱۰/۱۳) به همراه شهید ابومهدی المهندس (از فرماندهان حشدالشّعبی عراق) و ده نفر دیگر از همراهان به شهادت رسید.
نماهنگ | ماجرای شیرین غنیسازی ۲۰ درصد
بخش خبری رهبری انقلاب بانک فیلم نمآهنگ
نماهنگ | ماجرای شیرین غنیسازی ۲۰ درصد
حضرت آیتالله خامنهای: «قدرت هم یک امر نسبی است؛ در هر مرحلهای از قدرت، انسان میتواند یک فعّالیّتی انجام بدهد. حالا مثلاً فرض بفرمایید در همین قضایای مذاکرات هستهای -که البتّه من حالا نمیخواهم وارد آن مقوله بشوم- دوستان عزیز ما گفتند ما امتیاز گرفتهایم و دشمنانی که تا امروز قبول نمیکردند که ما صنعت هستهای داشته باشیم، حالا پای کاغذ امضا کردهاند که ما میتوانیم صنعت هستهای داشته باشیم. خب این چهجوری به دست آمد؟ این بعد از آن به دست آمد که ما اقتدار خودمان را نشان دادیم و ما توانستیم کاری را انجام بدهیم که آنها تصوّر نمیکردند بتوانیم انجام بدهیم؛ یعنی تولیدِ غنیسازیِ بیست درصد. خود آنها هم میدانند، اصحاب فنّ این کار [هم] میدانند که مشکل کار [غنیسازی] تا ۹۹ درصد، عبارت است از مسیر [غنیسازی] تا ۲۰ درصد؛ اگر یک کشوری توانست خودش را تا ۲۰ درصد پیش ببرد، از آنجا تا ۹۰ درصد و ۹۹ درصد کار آسانی است، راه زیادی نیست؛ این را اینها میدانند. این مسیر را جمهوری اسلامی پیش رفت؛ یعنی توانست غنیسازی ۲۰ درصد را به دست بیاورد، توانست نوزده هزار سانتریفیوژ نسل اوّل تولید کند، توانست حدود ده هزار سانتریفیوژ نسل اوّل را به راه بیندازد، توانست سانتریفیوژهای نسل دوّم و سوّم و چهارم را تولید کند؛ توانست آن دستگاهِ رآکتورِ آبِ سنگینِ اراک را به وجود بیاورد؛ توانست کارخانهی تولیدِ آبِ سنگین را -که امروز از ما میخرند- به وجود بیاورد. این کارها را توانستیم بکنیم که دشمن آن حدّاقل را قبول کرد که ما صنعت هستهای داشته باشیم؛ اگر این کارها را نکرده بودیم [قبول نمیکردند]. من یادم هست و دوستان همه یادشان هست که در آن ده دوازده سال پیش از این، که مذاکرات دورهی قبل را داشتیم، بحث ما این بود که مثلاً اجازه بدهند پنج سانتریفیوژ کار کند، آنها میگفتند نمیشود؛ ما اوّل میگفتیم بیست سانتریفیوژ، بعد گفتند نمیشود؛ کوتاه آمدیم گفتیم پنج سانتریفیوژ، گفتند نمیشود؛ گفتیم یکی، گفتند نمیشود! وقتیکه نمیتوانیم، وقتی نداریم، وقتی قدرت نیست، دشمن اینجوری وارد میشود؛ [امّا] وقتی شما نوزده هزار سانتریفیوژ را علیرغم دشمن به وجود آوردید، به راه انداختید، نسل دوّم و سوّم و چهارمش را تولید کردید، کارهای جنبیِ فراوانِ دیگری را انجام دادید، خب [دشمن] مجبور است قبول بکند؛ اقتدار این است. اگر اقتدار بود، انسان میتواند حتّی از استکبار امتیاز بگیرد. این امتیازی نبود که آمریکاییها به ما دادند، این امتیازی بود که ما با قدرتمان گرفتیم، نه اینکه کسی به ما امتیاز داد.» ۱۳۹۵/۰۳/۰۶
نماهنگ: نماهنگ | ماجرای شیرین غنیسازی ۲۰ درصد
با توجه به پهنای باند اینترنت خود ، می توانید این فیلم را با کیفیت های مختلف زیر دریافت نمایید :
تصاویری از آیتالله مصباح یزدی در کنار رهبر انقلاب
پیام امام خامنهای در پی درگذشت آیتالله مصباح یزدی
امام خامنهای در پی درگذشت آیتالله مصباح یزدی: پارسائی و پرهیزگاری خصلت همیشگی آیتالله مصباح یزدی بود
متن پیام رهبر معظم انقلاب اسلامی به این شرح است:
بسم الله الرّحمن الرّحیم
با تأسف و تأثر فراوان خبر درگذشت عالم ربانی، فقیه و حکیم مجاهد، آیتالله آقای حاج شیخ محمدتقی مصباح یزدی را دریافت کردم. این، خسارتی برای حوزهی علمیه و حوزهی معارف اسلامی است. ایشان متفکری برجسته، مدیری شایسته، دارای زبان گویائی در اظهار حق و پای با استقامتی در صراط مستقیم بودند. خدمات ایشان در تولید اندیشهی دینی و نگارش کتب راهگشا، و در تربیت شاگردان ممتاز و اثرگذار، و در حضور انقلابی در همهی میدانهائی که احساس نیاز به حضور ایشان میشد، حقاً و انصافاً کمنظیر است. پارسائی و پرهیزگاری خصلت همیشگی ایشان از دوران جوانی تا آخر عمر بود و توفیق سلوک در طریق معرفت توحیدی، پاداش بزرگ الهی به این مجاهدت بلندمدت است.
اینجانب که خود سوگوار این برادر قدیمی و عزیز میباشم، به خاندان گرامی و فرزندان عالم و صالح و دیگر بازماندگان ایشان و نیز به شاگردان و ارادتمندان این معلّم بزرگ و به حوزهی علمیه تسلیت عرض میکنم و علوّ درجات ایشان و مغفرت و رحمت الهی را برای ایشان مسألت مینمایم.
سیّدعلی خامنهای
۱۳ دی ۱۳۹۹
شهید پیروز
شهید پیروز
شهید سلیمانی هم در زمان زنده بودنش استکبار را شکست داد، هم با شهادتش شکست داد. ۱۳۹۹/۰۹/۲۶
خدای متعال در قرآن از زبان مسلمانها میگوید: بِنا اِلّا اِحدَی الحُسنَیَین، ما یکی از دو حُسنیٰ را داریم؛ حُسنیٰ یعنی بهترین؛ یکی از دو بهترین را ما داریم. آن دو چه هستند که یکیاش را انسان دارد؟ یکیاش پیروزی است، یکیاش شهادت است. شهید سلیمانی به هر دو حُسنیین رسید؛ هم پیروز شد -چند سال است که در منطقه، پیروز میدان شهید سلیمانی است، مغلوب میدان، آمریکا و عوامل آمریکایند؛ در همهی این منطقه این جور است- هم به شهادت رسید؛ یعنی خدای متعال کِلتَا الحُسنَیَین را به این شهید عزیز داد. ۱۳۹۸/۱۱/۲۹
پایگاه اطلاعرسانی KHAMENEI.IR در آستانه سالروز شهادت سپهبد شهید حاج قاسم سلیمانی، لوح «شهید پیروز» را منتشر میکند.
ماجرای عملیاتهای هوایی ارتش علیه داعش درسوریه وعراق یک لیست ۱۷نفره ازنخبگان ارتش رابه حاج قاسم دادم
ماجرای عملیاتهای هوایی ارتش علیه داعش در سوریه و عراق/ یک لیست ۱۷ نفره از نخبگان ارتش را به حاج قاسم دادم/ گفتگو با سرلشکر موسوی
گروه دفاعی خبرگزاری تسنیم- پرونده ویژه «هجر حبیب»: امیر سرلشکر سید عبدالرحیم موسوی فرمانده کل ارتش جمهوری اسلامی در گفتگویی تفصیلی با پایگاه اطلاع رسانی ارتش به تحلیل شخصیت شهید سردار سپهبد قاسم سلیمانی در اولین سالگرد شهادت ایشان به دست ارتش تروریستی آمریکا پرداخت که متن کامل آن را در ادامه میخوانید:
جدیدترین خبرها و تحلیلهای ایران و جهان را در کانال تلگرامی تسنیم بخوانید. (کلیک کنید)
جدیدترین خبرها و تحلیلهای ایران و جهان را در کانال اینستاگرامی تسنیم بخوانید. (کلیک کنید)
** حاصل بذری که حاج قاسم در منطقه پاشید نابودی نظام سلطه و رژیم صهیونیستی است
* با تشکر از شما امیر که این وقت را در اختیار ما قرار دادید و قبول زحمت کردید که در خدمتتان باشیم. با توجه به اینکه در ایام سالگرد شهادت سردار شهید حاج قاسم سلیمانی هستیم، اگر اجازه بفرمایید از اینجا شروع کنیم که آشنایی شما با حاج قاسم سلیمانی از چه زمانی شروع شد؟ باتوجه به اینکه هردو عزیز از فرماندهان باسابقه نیروهای مسلح هستید.
بسمالله الرحمن الرحیم. یک سری آشناییهایی که در دوران دفاع مقدس ایجاد شده سرجای خودش هست و بیشتر مسئولانی که اکنون در نیروهای مسلح هستند یک بار همدیگر را در دوران جنگ و برنامههای آن زمان دیدهاند، اما شناخت رسمی و نزدیک ما مربوط به حدوداً سال 84 میشد و دورانی که من رئیس ستاد مشترک ارتش شدم و ایشان فرمانده نیروی قدس سپاه پاسداران بودند و در شوراهای فرماندهی و جلساتی که فرماندهان در ستادکل داشتند، همدیگر را میدیدیم و باهم تبادل نظر و صحبتهای معمول نظامی میکردیم.
* یکی از موضوعاتی که درباره عملکرد سردار سلیمانی در دوران فرماندهی نیروی قدس مطرح میشود، این بود که اهمیت و عمق استراتژیک ایران بیشتر شد و اگر زمانی در مرزهای خودمان میجنگیدیم اما الان دور از مرزها این کار را میکنیم و یک اقدام عاقلانه در نیروهای مسلح این است که تهدید را دور کنند. نقش ایشان را در این مسئله چطور میبینید؟
اینکه شما فرمودید، یک بخشی از نقش سردار سلیمانی در منطقه است. شهید سلیمانی با یک درک درست و عمیق از اهداف انقلاب اسلامی و تدابیر فرمانده معظم کل قوا، میدان اقدام را روبهروی خودش میدید و برای عمل در این میدان اقدام، طراحی کرد و وارد صحنه شد و طرحها را عملیاتی کرد.
سردار سلیمانی یک بذری را در منطقه کاشت و همه انسانهایی که از ظلم نظام سلطه و شرارت رژیم صهیونیستی به تنگ آمده بودند دور یک پرچم جمع کرد، بدون آنکه آنها را به ارتش یک کشور وابسته کند و پرچمداری را هم به دست خودشان داد. او این بذر را در منطقه پاشید و آبیاری کرد و امروز آن بذر به یک درخت تنومند تبدیل شده که حاصل آن قطعا فروپاشی نظام سلطه و اضمحلال رژیم صهیونیستی خواهد بود.
شکستهای سنگین راهبردی که نظام سلطه به سرکردگی آمریکا از عملکرد سردار سلیمانی خورده، موید این ادعاست که ایشان یک تغییر راهبردی بر کل منطقه صورت دادند که بعدها آثار آن معلوم میشود.
** رژیم صهیونیستی در سرازیری اضمحلال است
نکته مهم این بود که ایشان با توکل بهخدا موفق شد پیچیدهترین ترفندهای رژیمهای شیطانی را نقش بر آب کند و آنها را شکست دهد. یک مقداری اگر در نحوه طراحی و سازماندهی به میدان آوردن و مدیریت و سازماندهی داعش مطالعه کنیم، بنظر میرسد که نه تنها در تاریخ معاصر، بلکه در تاریخ ما گروهی به این پیچیدگی نداریم که همه صاحبان قدرت، سیاست و زرادخانههای بین المللی با بکارگیری حتی بخشهای فرهنگی برای چیزی که ضد ارزش و ضد فرهنگ است، به میدان بیایند و بخواهند تمام ترتیبات فرهنگی، سیاسی، اعتقادی منطقه را بهم بریزند و منطقه را آنطور کنند که مورد نظر خودشان است.
اما یک نفر مثل سردار سلیمانی حرکت کرد و با کمک و استفاده از همان گروهها که گفتم، به میدان آمد و این ترفند پیچیده را شکست داد. شکستهایی که نظام سلطه به سرکردگی آمریکا و رژیم صهیونیستی خورده اصلا قابل جبران نیست و دیگر نمیتوانند به مواضعی که از آن عقب رفتند، دوباره برگردند. برگشتن آمریکا به ده سال و بیست سال پیش اصلا امکان ندارد و مسیر اضمحلال رژیم صهیونیستی در سرازیری است و نمیتواند دوباره وارد سربالایی شود. این کار بزرگ را شهید سلیمانی انجام داد.
یک انقلابی با یک رهبرانی مثل حضرت امام و حضرت آقا و یک کشوری مثل ایران و ملتی مثل ملت ما و دانشگاهی مانند دانشگاه دفاع مقدس میتوانست انسانی در تراز جهانی برای چنین ماموریت بزرگی معرفی کند. بنابراین ایشان یک شخصیت ارزندهی تربیتشدهی دفاع مقدس بود.
بیشتر بخوانید
آمریکاییها اشتباه خیلی بزرگی کردند و در روزهای اول بعد از شهادت ایشان هم، این مضمون را زیاد شنیدیم که «شهید سلیمانی» هراسش برای آمریکاییها از «سردار سلیمانی» بیشتر است. این حرف، حرف درستی است. آنها با این کار غیرعاقلانه آیینهای را شکستند و خودشان مقدمه تکثیر هزاران آئینه را فراهم کردند که همه آنها ضد رژیم نامشروع صهیونیستی خواهند بود.
** هدف داعش، ایران بود
* شما در صحبتهایتان به داعش اشاره کردید. یکی از هداف داعش تهدید امنیت و تمامیت ارضی جمهوری اسلامی بود و حتی به نزدیک مرزهای ما هم آمدند. شما بعنوان یک فرد نظامی باتجربه، چقدر این پدیده را برای جمهوری اسلامی و منطقه خطرناک میدانید؟
در زمان حضور نحس آنها، مردم به اندازه لازم خطرشان را احساس کردند که چگونه موجوداتی هستند و با چه روشهایی اهداف خود را پیش میبردند و بغضی که نسبت به ایرانیها داشتند را فهمیدند.
در این ماجرا -اگرچه شروعش از سوریه و عراق بود، اما- مثل بسیاری از توطئهها، هدفشان ایران و ایرانی بود. این غیرت ایرانی و این ایستادگی ایرانی و ایستادگی الهام بخشی که ملت ایران دارد، برایشان خطرناک است. یک ملتی که روی پای خود و با تکیه بر تواناییهای خودش از زندان نظام سلطه بیرون آمده و بزرگترین دشمن نظام سلطه شده است، اگر به اهدافش برسد، نتیجه آن، پایان کار نظام سلطه خواهد بود، پس هدف از تولید داعش، جمهوری اسلامی بود.
تاکید دین ما و همچنین آئیننامههای نظامی ما میگوید که اگر بگذاریم دشمن تا آستانه خانه بیاید، طبق مبانی دینی، قطعا ذلیل خواهیم شد. اگر قبل از ورود به حریم خانه جلویش را گرفتیم خیلی راحتتر است تا اینکه درون خانه با او بجنگیم. فارغ از مسائل راهبردی که جنبههای سیاسی، اعتقادی و نظامی داشت، این عاقلانهترین و دقیقترین کار بود که این پدیده در نقطه شروع خود سرکوب شود تا به مرزهای ما نزدیک نشوند. البته یکی دوبار تا حدود 20، 30 کیلومتری مرزهای ما نزدیک شدند اما با شدت برخورد شد و دور شدند اما کار دقیق، درست و عاقلانه این بود که در دورترین نقطه با آنها درگیر شویم.
سردار سلیمانی ضمن نجات مردم عراق و ملت سوریه از شر داعش، شرّ این خطر را از سر مردم ایران کم کرد. اگر آنها پایشان را به کشور ما میگذاشتند، وحشیگریهایشان به مراتب بیشتر از آنی بود که در کشورهای دیگر انجام دادند.
** جاذبه حاج قاسم در حداکثر ممکن و دافعه او در حداقل لازم بود
* شما در ابتدای مصاحبه به شخصیت مدیریتی حاج قاسم اشاره کردید. افکار عمومی بیشتر ابعاد حماسی و نظامی ایشان را دیده است اما این سوال مهمی است که ایشان چطور عرصه را مدیریت کرد و در جبهه مقاومت از کشورهای مختلف، آدمها را دور هم جمع کرد؟ چراکه این کار نیازمند شناخت فرهنگهای مختلف است.
این نمونه فقط از ایران و دانشگاه دفاع مقدس برمیآید. ما شخصیتهای بزرگ نظامی و سیاسی در طول تاریخ داریم که خیلیهایشان قابل احترام هم بودند و ملتهایشان هم به آنها افتخار میکنند، اما کسی که مجموع این خصوصیات را داشته باشد کمتر سراغ داریم. یک فردی که با آن اشراف راهبردی و اشراف اطلاعاتی دقیق و با آن نیرویی که در دست دارد، این قدرت عظیم را در دست داشته باشد که می تواند معادلات یک منطقه و بلکه بعضی معادلات فرامنطقه ای را جابجا کند، اما بعد شما میبینید این آدم در مقابل یک بچه شهید آن طور متواضع و خاکی و پایین میآید که به راحتی آن بچه دو یا سه ساله با او ارتباط بر قرار میکند.
جاذبه در حداکثر ممکن و دافعه در حداقل لازم؛ شما این را در شخصیت شهید سلیمانی میدیدید. درمباحث سیاسی که بعضی وقتها پیش میآمد واقعا ایشان یک آدم فراملی بود.
با عالیترین مقامات کشورهایی که برای خودشان در نظام بینالملل دارای جایگاهی هستند نیز به راحتی ارتباط برقرار میکرد و به همین ترتیب با یک رزمنده حشد شعبی و یک نیروی داوطلب مردمی در سوریه و یا یک جهادگری که در خوزستان به سیل زدهها کمک میکرد.
شرح صدر فوقالعادهای داشت. یک کار بزرگ در این حد که او مسئولیتش را داشت، با محدودیتها و ملاحظات و چالشهای زیادی همراه است، موافق و مخالف زیاد دارد، انواع و اقسام ایده ها مطرح می شود.
* بخصوص محدودیت های امکاناتی
حالا محدودیتها یک طرف، ایدههای مختلف هم یک طرف. اینکه کسی پیدا شود که بتواند همه اینها را گوش کند و هیچ کسی را تخطئه نکند و بیرون نیندازد، خدای نکرده -البته ما این رفتار را ندیدیم و برای تقریب به ذهن عرض میکنم- مانند برخی که اگر بخواهد حرفی را رد کند، لبخند معناداری بزند یا یک پوزخندی بزند، اصلا اینطور نبود. در کمال احترام حرفهای دیگران را ولو مخالف باشد گوش میکرد و بعد در عین حالی که همه عوامل دخیل در مسئله دارد به او به عنوان علمدار میدان فشار میآورد، با سعه صدر کار را پیش میبرد.
وقتی شما در طول دو روز سه بار بین چند کشور رفت و آمد کنید و در این میان کارهای پر چالش میدانی و جلسات متعدد با سیاسیون و جلسات کارشناسی داشته باشید، معلوم است که بالاخره بیخوابی و گرسنگی و فشارهای عصبی روی آدم تاثیر میگذارد اما آنچه که از او میدیدیم و در کلام و تدبیرش، آن خستگی هرگز دریافت نمیشد.
** ماجرای معرفی نفرات زبده نیروی زمینی ارتش به حاج قاسم
* در سالهای اخیر بعد از اینکه موضوع مقابله با گروهکهای تکفیری در کشورهای اطراف ایران شکل گرفت، فرهنگ و واژگان جدیدی به ادبیات مردم ما اضافه شد به عنوان مدافعان حرم. ما الان میبینیم که از ارتش جمهوری اسلامی ایران هم رزمندگانی داشتیم که در آن عرصه رفتند و حضور داشتند و بعضا به شهادت رسیدند؛ چیزی که ممکن است برای افکار عمومی جدید باشد. بفرمایید این موضوع از کجا شکل گرفت و چطور شد که در این زمینه ارتش و سپاه به یکدیگر رسیدند و ما از ارتش شهدایی داریم که در حوزههای مختلف حضور داشتند و کار کردند. این ارتباط چطور برقرار شد؟
اگر کس دیگری به غیر از شهید سلیمانی بود شاید این ارتباط به این صورت شکل نمیگرفت.اولاً اینکه ما به صورت علنی نیرو بفرستیم را خیلیها شاید به صلاح نمیدانستند.
به خاطر دارم یکبار یک لیست 17 نفره نوشتم و به حاج قاسم دادم. گفتم این 17 نفر کسانی هستند که در کردستان، در شرق کشور، در درگیری با طالبان و در درگیری با منافقین و در جنگ تحمیلی حضور داشتند. آدمهای بسیار با تجربهای هستند و میتوانند در حوزه مدیریت، فرماندهی و مشاوره مثمرثمر باشند. آن موقع ظهور داعش یک پدیده جدید و ناشناختهای بود و مقابله با آنها مثل هیچکدام از جنگ های گذشته نبود.
* خود شهید سلیمانی هم در یکی از سخنرانیهایشان اشاره میکنند که تفاوت این جنگ با هشت سال دفاع مقدس چه بوده است.
بله. من به ایشان عرض کردم که این افراد هستند. لیست را از من گرفت و یک نگاهی کرد و گفت باید رویش فکر کنیم. آن موقع مقام رسمی که در این ماجرا مذاکره کند، فرمانده سابق ارتش بودند و من دوستانه با شهید سلیمانی در این مورد صحبت کرده بودم.
مدتی گذشت و بعد از این یک مدت، اولین همکاریها شکل گرفت البته نه به عنوان اینکه ما آنجا برویم و کار عملیاتی انجام دهیم، بلکه برویم و ضمن مشاوره از آن صحنه تجربیاتی بیاندوزیم. گروه کوچکی به آنجا رفتند و برگشتند و بعد گروه دیگری رفتند و برگشتند و بعد از اینکه آمدند و گزارشها را آوردند، این شد مقدمه اینکه پس ما میتوانیم کمک کنیم و خیلی هم میتوانیم کمک کنیم.
بعد از آن، برای اینکه نیروها به چه شکل اعزام شوند، مذاکراتی کردیم و کار شروع شد و تعدادی از عناصر داوطلب نیروی زمینی ارتش برای کمک در حوزه های مختلف وارد شدند.
** نقش مهم نیروهوایی ارتش در دفاع از حرم
اما بخش مهمتر آن مربوط به نیروی هوایی بود. خوب نیروی هوایی یک امکان بالقوه و موثری برای این کار بود. آن هم با شرایطی که کشور سوریه داشت. بالاخره رفتن در چنین فضایی که صحنه آن معلوم نیست، از دست یک عده خلبان جان برکف که برای یک همچین فضایی تربیت شدند برمیآمد که شاید ما مشابه آنها را در ارتشهای دیگر هم نداریم که بتوانند کارهای این چنینی انجام دهند.
** مشکل ما تعداد زیاد داوطلبان برای اعزام به سوریه بود
* فیلمهایی هم در فضای غیررسمی منتشر شد که هواپیمای پشتیبانی در چه منطقه خطرناکی و در اوج خطر حضور داشتند و من یکجا از قول یکی از فرماندهان ارتش خواندم که این کار داوطلبان خیلی زیادی هم داشت و اینطور نبوده که به یک عده دستور بدهند که شما باید بروید و خیلی بیشتر از آن چیزی که نیاز بود، دواطلب این کار شدند.
تمام کسانی که از ارتش جمهوری اسلامی چه در نیروی هوایی و چه زمینی رفتند از بین داوطلبان بودند و بسیاری از داوطلبان هم فرصت رفتن پیدا نکردند. ما آن روزها وقتی به واحدها و یگانهای مختلف میرفتیم، یکی از مشکلاتمان همین درخواست زیاد داوطلبان بود.
من در این دوران خاطرهای برایم تداعی شد. در زمان دفاع مقدس در دشت عباس یک بالگرد شینوک آمد و فردی پیاده شد و گفت تعدادی نیروی میخواهیم برای یک ماموریت خاص. بالاخره آن فرماندهی که آنجا بود 20 نفر را برد که سوار بالگرد کند اما بقیه به او حمله کردند که تو چرا پارتیبازی کردی و بعضی به او حتی بد و بیراه هم میگفتند و اجازه نمیدادند بالگرد بلند شود. فرمانده مجبور شد به آنها بگوید که این گروه اول است و شما باید 30 نفر 30 نفر آماده باشید تا بیایم و شما را هم ببریم. یعنی وعده ناصحیح داد تا بتواند آنها را آرام کند.
ما هم چنین وضعیتی داشتیم. در هر واحدی از ارتش که میرفتیم، یکی از موضوعات ما همیشه همین بود و افراد متعددی مراجعه میکردند که ما باید به سوریه برویم. از بین دواطلبان این ماموریت یک تعدادی اعزام شدند، یک تعدادی به شهادت رسیدند و یک تعدادی هم برگشتند و برخی هم مجروح شدند.
** جنگنده های ارتش وارد صحنه شدند
پشتیبانی هوایی کار خیلی مشکلی است. شما باید گاهی بدون اتکا به سامانههای مرسوم ناوبری در شب تاریک با چراغ خاموش در باندی که دو طرف آن در اختیار داعش است و به شما تیراندازی میکنند بنشینید. بسیاری از این هواپیماهای ما با تفنگ به سمت آنها تیراندازی شده است. اینها کارهای خیلی بزرگی بود که آنجا انجام شد و در زمان خود، فداکاری های آنان گفته خواهد شد.
علاوه بر این، وقتی داعشیها داشتند به مرزهای ما نزدیک میشدند، سردار سلیمانی به این نتیجه رسیده بود که جنگندههای ارتش باید وارد شوند و کار کار اینهاست که قضیه را فیصله دهند.
این که یک کسی با این روحیه، ارتش را هم شریک کند، یکی از نقاط عطف بود که از شهید سلیمانی برمیآمد و برای ارتش هم تجربه بسیار بزرگی بود که توان و نقش ما را در این ماجرا روشن کرد.
** دلیل حضور نیروهای ایرانی در عراق و سوریه
* ما در مواجه با این موضوع یعنی نقش ایران در کمک به کشورهایی نظیر سوریه و عراق، مشاهده میکنیم که برخی سعی دارند این حضور ایران را یک نوع دخالت در کشورهای دیگر جلوه دهند اما وقتی نگاه میکنیم، تفاوتهایی بین این حضور و مثلا حضور آمریکاییها در کشورهای دیگر وجود دارد مثلا اینکه حضور ایران به دعوت دولتهای رسمی آن کشورها بوده است. لطفاً یک مقدار درباره این تفاوت حضور توضیح بفرمایید.
عمده تفاوت همین است که آن کشورها هم دولت و هم مردمشان رسما وعلنی از ما دعوت کردند. همین الان هم برای اینکه یک وقت با دستکاری در حرفهای ما برای آن ملتها سوء برداشت ایجاد نکنند، خیلی نمیتوانیم این را برملا کنیم که نیروی قدس در نجات این کشورها چه کرد اما خودشان میگویند که کشور ما را اینها نجات دادند.
آنها درخواست کردند و روابطشان با سردار سلیمانی و الان با سردار قاآنی نسبت به روابط معمول سیاسی با سایر کشورها متفاوت است.
یعنی یک عده تروریست وحشی بیسابقه که مشابه آن را شاید کمتر در تاریخ ببینیم، در یک کشوری ریختند و به ناموس و بچه و اموال و افکار و اعتقادات مردم رحم نکردند و یک موجی از وحشت و ترور در یک کشور راه انداختند. این طرف، یک عده هم آمدند و بدون هیچ چشمداشتی در مقابل تروریستهایی که آنگونه با مردم برخورد میکردند، جنگیدند و ایستادند. هیچ ادعایی هم نداشتند. اینها با آن آمریکاییهایی که آمدند و مداخله کردند، زمین تا آسمان تفاوت دارند. آنها نیامده شرط گذاشتند که فلانی و فلانی برود و این افراد باشند. نتیجهاش هم این شد که بر اساس اسناد و مدارک، با تمام قدرت به تروریستها کمک کردند.
* خودشان هم اعلام کردند که در پشتیبانی از تروریستها نقش داشتند.
بله. تا یک مدت به روی خود نمیآوردند، تایید و تکذیب هم نمیکردند. اما پس از مدتی تایید کردند. از این رو رفتار آمریکا کاملا متفاوت با آن کشوری است که آمده و در برابر تروریستهای وحشی، از مردم مظلوم و بیپناه دفاع میکند. آنها آمدند تا یک حکومت را با هر قصد و هدفی به هم بریزند و ذخایر آن را هم تحت تسلط بگیرند. البته هنوز در بخشهایی به دزدیهای خود ادامه میدهند.
کشورهایی که خودشان بزرگترین تروریستها، دزدها و سرگردنه بگیرهای عالم هستند، برای کسب منافعشان به سوریه رفتند و هر کدام به دنبال غنیمتی در آنجا گشتند. اینها با ایران تفاوت اساسی دارند که ابتدا اقدام به سازماندهی مردم آن کشور کرد. هرجایی که خلاء وجود داشت و هنوز آن بخش کامل نشده بود، از عزیزان خود استفاده کرد.
شهید همدانی، عزیز ما و مورد علاقه همه ما بود. ما برای چه این عزیز را تقدیم کردیم؟ در مجموعه ارتش نیز شهدای عزیزی همچون ذوالفقارنسب، قوطاسلو، همتی، شیبک، جودی ثانی، یداللهی، زرهرن و شهید مرادی تقدیم کردیم. اینها برای ما و کشور ما عزیز هستند، اما آنجایی که دیدیم خلایی وجود دارد، آن خلاء را با وجود این عزیزان پر کردیم.
البته سردار سلیمانی به دنبال این بود که از میان خود آنها افرادی پیدا کند تا جایگزین این افراد شوند و خودشان مسئولیتشان را برعهده بگیرند. به مرور زمان نیز آنها نقش و حضور بیشتری پیدا کردند، به مرور کار به جایی رسید که نیروهای ما تنها مسئولیت مستشاری برعهده داشتند.
ما به سوریه نرفته بودیم که کشورگشایی کنیم و از غنایم آن کشور استفاده کنیم. ما به آنجا نرفته بودیم تا حکومت را تغییر بدهیم و علیه مردم آنجا عمل کنیم. ما به دعوت رسمی و خواست مردم آن کشور و برای دفاع از مردم مظلوم سوریه در مقابل یک عده تروریست وحشی به آنجا رفتیم.
** ترور حاج قاسم ناشی از بیخردی و بنبست در حاکمیت آمریکا بود
* شما در سخنانتان عنوان کردید که آمریکاییها با این اقدام تروریستی که انجام دادند، مرتکب اشتباه شدند. بسیار کمسابقه است که یک کشور دست به ترور رسمی بزند، آن هم یک مقام رسمی را که به صورت رسمی به یک کشور ثالث سفر کرده است، ترور کند و عالیترین مقام آن کشور یعنی رئیسجمهورش هم اعلام کند آنها این کار را انجام دادهاند. بفرمایید که شما با چه تحلیلی عنوان میکنید که اقدام آمریکاییها بیخردانه بود؟ این اقدام چه تبعاتی برای آمریکا خواهد داشت؟ و به نظر شما آمریکا با این اقدام چه منافعی را دنبال میکرد؟
اگرچه ممکن است برخی با ملاحظاتی که دارند یا ترسی که دارند، اعلام نکنند، اما همه مجامع بینالمللی، همه انسانها و همه کشورها این کار را مردود و بیخردانه و غیر انسانی میدانند.
اینکه یک کشور با ارتشش، میهمان یک کشور دیگر را ترور کند، هیچگاه مورد تایید نیست. این نهایت عجز، درماندگی، بیتدبیری و به بنبست رسیدن راهکارهای عاقلانه در نظام آمریکاست و به عبارت دیگر این یک علامت بزرگ از شروع سقوط نظام آمریکاست.
کار آمریکا به جایی رسیده است که رئیسجمهور آن، فرماندهی انجام یک امر ناپسند را بر عهده میگیرد و اعلام هم میکند. این سقوط تمامی ارزشهای مورد تایید جامعه بینالمللی، مردم آگاه، حقوقدانان، دانشمندان و صاحبنظران در آمریکاست. هیچ کس این را تایید نمیکند. برخی ممکن است از روی ترس یا ملاحظات دیگر این را بیان نکنند، اما همه میدانند این کار غلط، احمقانه و ناشی از بیخردی مطلق و به بنبست رسیدن کامل آمریکاییهاست.
آمریکاییها اگر این توانایی را داشتند که یک کار عاقلانه و با حساب و کتاب انجام بدهند، قطعاً انجام میدادند. ترور سردار سلیمانی را نه آن روزی که این کار را کردند، کسی تایید کرد، نه بعد از آن تا به امروز کسی تایید کرده است و نه در آینده کسی این را تایید خواهد کرد. این تنها نشانه به بنبست رسیدن، بیخردی و بیتدبیری سردمداران نظام آمریکاست.
سردار سلیمانی در زمان حیاتشان، ثمرات بسیاری داشتند و خیلی موثر بودند. ایشان نقش تعیینکننده و اصلی در رابطه با پا گرفتن شجره طیبه مقاومت در منطقه داشتند. با شهادتشان، رفتار و مدرسهای شکل گرفته که رهبر انقلاب از آن به عنوان مکتب یاد کردند. این مکتب تازه تربیت کردن انسانها را آغاز کرده است.
تا پیش از شهادت سردار سلیمانی، شما به یاد دارید یکی از شخصیتهایی که مورد علاقه همه بود و به هر روستایی که میرفتید و حتی با بچه مدرسهایهای آن صحبت میکردید، او را دوست داشتند، شهید صیادشیرازی بود. مردم نسبت به او علاقه نشان میدادند، هرچند الگوی شهید صیاد شاید کمتر به بیرون از ایران سرایت پیدا کرده باشد، اما الگوی شهید سلیمانی به تمامی کشورهای منطقه و حتی خارج از منطقه و کشورهایی صادر شد که ممکن است از نظر مذهبی هممسلک ما هم نباشند، اما از نظر دفاع از حق و مقابله با باطل، دفاع از مظلوم، ایستادگی در برابر ظالم و نظام سلطهای که همه را برده و بندهی خود میداند، هم عقیده هستند و معتقدند که باید ایستاد و از شخصیت، شان، آقایی، انسانیت و ملت خود دفاع کرد. اکنون که دیدند یک نفر از ایران سر بلند کرده است، جان گرفتند. با ترور سردار سلیمانی آنهایی که او را نمیشناختند هم ایشان را شناختند.
جنس شهادت سردار سلیمانی عاشورایی است. یزیدیها به خیال خودشان همه را شهید و حذف کردند. یکی از اهدافی که سپاهیان عمر سعد دنبال میکردند و با اسب بر روی جنازههای مطهر شهدای کربلا تاختند، این بود که میخواستند هیچ آثاری از آنان باقی نماند، اما اینگونه نشد و ندای کربلا نه تنها به همه عالم که به همه تاریخ رسید.
تا قیامت راه امام حسین (ع) و عاشورا برای آنهایی که ایدههایی همچون سردار سلیمانی در سر دارند، روشن است. یک دستپرورده مکتب عاشورا و مکتب امام حسین (ع) به نام سردار شهید حاج قاسم سلیمانی، خودش یک مکتب میشود. از قدیم چنین ایدههایی در درون جوامع و در درون ملل و اقوام وجود داشته است، اما چون نمیدانستند چه باید بکنند، سرکوب شدند و از بین رفت. اما امروز یک نفر آمد، قد علم کرد و اثبات کرد که میشود با توکل بر خدا و با اعتماد به نفس به آنجایی که مدنظر است، رسید. این سنت تاریخ است.
تصور این بود که با به آتش انداختن ابراهیم(ع)، ابراهیم پایان خواهد یافت، اما او پایان نداشت و آن نمرود بود که پایان یافت. فرعون بود که پایان یافت. آن کس که فکر میکرد، در منطقهای که هیچ شهری در اطرافش نیست و در یک بیابان برهوت و در یک نیم روز نام اباعبدالله الحسین (ع) را میتواند خاموش کند و از بین ببرد، خودش، دودمانش و فکرش از بین رفت.
دشمن فکر کرد که با زدن سردار سلیمانی، کلید اصلی مقاومت خاموش خواهد شد. اما اینگونه نشد و در هر جایی، یک سلیمانی سر بر آورد. مانند اینکه یک دیوانه یک آینه قدی را با سنگ بزند تا آن آینه شعاع خورشید را منعکس نکند، در حالی که هر تکه از آن آینه که بر زمین افتاده است، خود یک آینه دیگر است و شعاع خورشید را منعکس میکند.
آمریکاییها در کمال بیخردی مسیر اضمحلال خود را طی میکنند. سرعت خود را برای زوال تسریع بخشیدهاند. آنها به جز خودشان نباید کسی را سرزنش کنند.
** ترس از انتقام، آمریکاییها را رها نخواهد کرد
* امیر بفرمایید که این ترور چه تبعاتی برای آمریکاییها خواهد داشت. به هر حال از یک سال پیش ترسی در بین آمریکاییها و متحدانشان به وجود آمده است، اینکه انتقام سخت چه خواهد بود و چه خواهد شد؟ و سوال دیگر این است که خود این ترس چه تبعاتی برای آمریکاییها خواهد داشت؟
ترس از انتقام، آمریکاییها، صهیونیستها و آنهایی که اینها را همراهی کردند و عمله آنها شدند، رها نخواهد کرد.
شما در این یک سال گذشته هم میبینید که از این دست، شمشیر و پتکی که بالا رفته در وحشت هستند. آنها میدانند که جمهوری اسلامی ایران و مقام معظم رهبری در حرفی که میزنند جدی هستند و به وعدهای که دادند عمل میکنند. تاریخ چهل ساله ما و رفتاری که امام در رابطه با جنگ تحمیلی و بیرون کردن شاه داشتند این را نشان داده است؛ به همین خاطر این هراس برای آنها وجود دارد و یک سال است که منتظرند که ضربه انتقام شهید سلیمانی کجا دامن آنها را خواهد گرفت و مغز کدامشان با ضربه انتقام پریشان خواهد شد.
البته همانطور که بزرگان ما هم گفتند، اصلا هیچ کس در آمریکا و در رژیم صهیونیستی وجود ندارد که بگوییم مثلا زدن او جبران خون شهید سلیمانی خواهد شد. اصلا خاک پای نه سردار سلیمانی ما، بلکه خاک پای مدافعان حرم هم نمیشوند و اصلا ارزش ندارند.
جبران این کار آنها همین اتفاقی است که بعضی سرچشمههایش پیدا شده و یک نمونه اینکه اینها از عراق و منطقه بیرون بروند. این ظاهر کار است در واقع باطنش این است که دست و پای سلطه را جمع کنید و آنها بدانند که دوران سلطهگری و سلطهپذیری به پایان رسیده و این بخشی از آن انتقامی است که ما داریم درباره آن صحبت می کنیم.
انتقام از آمریکاییها و رژیم صهیونیستی، به ثمر رساندن هدف سردار سلیمانی است. هدف ایشان این بود که نظام سلطه را از جهان برچیند و اضمحلال رژیم صهیونیستی را تسریع کند.
من لازم است در این خصوص یک توضیحی بدهم؛ اگرچه ممکن است هرکس در کش و قوسهای نظامیگری ضربهای بخورد و یا به طرف مقابل ضربهای بزند، اما آنچه ما میگوییم، سنت تاریخ است که رژیمی مثل رژیم صهیونیستی را به اضمحلال نزدیک میکند. آنها خودشان این مسیر را دنبال میکنند و مسیری که انتخاب کردند، ناگزیر آنها را به قعر سقوط میبرد و سردار سلیمانی هم دلش میخواست این مسئله تسریع شود. اگر یک روز زودتر هم این سایه شوم برداشته شود به نفع ملتهاست. همین دستپاچگی و به بن بست رسیدن آمریکاییها و اینکه میگویند چه کنیم، مثل همان نفرین قدیمی است که میگویند خدا طرف را به چه کنم چه کنم انداخته است. الان آمریکاییها هم به همچین بلایی دچار شدند و همین آنها را دچار سردرگمی کرده. این خودش یکی از تبعات انتقام است.
همه اینها به همراه قدرت گرفتن و اقتدار روز افزونی است که به کوری چشم دشمنان جمهوری اسلامی ایران علی رغم هر آن چیزی که در عرصههای علمی، فناوری، فرهنگی یا رشد جوانان و رویشهای انقلاب میخواستند از پیشرفتش جلوگیری کنند بیش از آنچه خودمان انتظارش را داشتیم دارد اتفاق می افتد. البته ما در یک جنگی هستیم که در این جنگ وقتهایی لطمه میخوریم یا در سختی زندگی میکنیم. ملت ما به خاطر شرایط اقتصادی در شرایط سختی هستند اما این شرایطی نیست که پایداری طولانی داشته باشد و حتما با همان روحیه و توانی که تاکنون ملت از آن عبور کرده از این شرایط هم عبور خواهد کرد و روزهای بهتری خواهیم داشت. آمریکایی ها نیز به دست خودشان و ملت های منطقه آن چیزی که سردار سلیمانی دنبال می کرد که فروپاشی نظام سلطه بود، دچارش خواهند شد و به احتمال زیاد خیلی دیر نخواهد بود.
* به عنوان سوال آخر، شما چطور از شهادت سردار سلیمانی مطلع شدید و چه احساسی با شنیدن این خبر داشتید؟
معمولا ساعت به ساعت آخرین فعل و انفعالات اطلاعاتی را به ما میدهند. همان شب شاید نیم ساعت بعد بود که من این خبر را متوجه شدم.
هر زمانی که کسی لباس بسیجی و نظامیگری به تن میکند بدون تعارف نسبت به اکثرشان این حالت را داریم که آمادهایم تا هر روز خبر شهادت هرکدامشان را بشنویم. وقتی کسی این لباس را پوشید، یعنی لباس شهادت را پوشیده و در صف ایستاده است.
بعد از خبر شهادت هرکدام از دوستانمان آنچه که فوراً به ذهن ما خطور میکند این است که او هم به هدفش رسید و حالا نفر بعدی چه کسی خواهد بود؟ اما طبیعتا وقتی خبر شهادتها را میشنویم یک احساس فقدان و احساس از دست دادن برادر، گاهی احساس از دست دادن پشتوانه، دوست و امید به قلب آدم نیز خطور میکند. پذیرش این موضوع برای ما سخت نیست اما دردناک است. شنیدن این اخبار برایمان غیر منتظره نیست اما واقعا دردناک است و از جهات مختلف غصه میخوریم.
خاطرم هست وقتی خبر شهادت شهید شوشتری را شنیدم به محض شنیدن خبر گفتم: «ما و مجنون همسفر بودیم در دشت جنون، او به مقصدها رسید و ما هنوز آواره ایم». به هر حال ما میدانیم که پاداش این افرا به جز شهادت هیچ چیزی نیست و چیزی نمیتواند پاداش به خاتمه کار آنها باشد.
یادم هست وقتی که خبر شهادت شهید صیاد را شنیدم، اول به ما گفتند حادثهای برای ایشان پیش آمده است. من گفتم محال است که ایشان در یک حادثه کشته شده باشند، بعد از آن اعلام کردند که ایشان ترور شدهاند. یعنی در نهایت، مهری که در کارنامه این افراد صادق و خالص در لباس بسیجی، نظامی و پاسداری باید باشد، مهر شهادت است.
البته ما دلمان میخواهد آنها هشتاد سال تا صد سال باشند و از حضورشان استفاده کنیم. دوست داریم آنها سالیان بیشتری این علم را نگه دارند و افراد بیشتری را هدایت کنند اما خداوند بهتر از همه ما میداند که چطور باید این جهان را اداره کند و ما هم به مقدرات خداوند راضی هستیم و چارهای هم نداریم که صبوری کنیم و باید برای ادامه هدف آنها تلاش کنیم.
نماهنگ | معجزه اخلاص
نماهنگ | معجزه اخلاص
پایگاه اطلاعرسانی KHAMENEI.IR در آستانه اولین سالروز شهادت سپهبد شهید، حاج قاسم سلیمانی، نماهنگ «معجزه اخلاص» را منتشر میکند.
با توجه به پهنای باند اینترنت خود ، می توانید این فیلم را با کیفیت های مختلف زیر دریافت نمایید :
نماهنگ | چهار توصیه به مردم و مسئولین
نماهنگ | چهار توصیه به مردم و مسئولین
پایگاه اطلاعرسانی KHAMENEI.IR در نماهنگ «چهار توصیه به مردم و مسئولین» مروری بر بیانات رهبر انقلاب در این دیدار داشته است.
نماهنگ: نماهنگ | چهار توصیه به مردم و مسئولین
با توجه به پهنای باند اینترنت خود ، می توانید این فیلم را با کیفیت های مختلف زیر دریافت نمایید :
قسمت دوم مستند «غیررسمی»
بخش خبری رهبری انقلاب بانک فیلم
قسمت دوم مستند «غیررسمی»
غیر رسمی | دیدار راویان دفاع مقدس
با توجه به پهنای باند اینترنت خود ، می توانید این فیلم را با کیفیت های مختلف زیر دریافت نمایید :
- ۱
- ۲
طبقه بندی موضوعی
- نرم افزارهای سایت شهدای نیاک (۱۲)
- بخش خبری (۶۹۳)
- زندگینامه شهدای نیاک (۱۲۹)
- رهبری انقلاب (۴۷۶)
- مناسبت های مدهبی (۷۱)
- شهادت اهل بیت ع (۳۴)
- کتابخانه اسلامی (۱۳)
- میلاداهل بیت ع (۱۲)
- حجاب وپوشش اسلامی (۶)
- بانک صوت وتصویر (۶۰)
- جشنواره های شهدای نیاک (۲۱)
- سبک زندگی (۳۰)
- ویژه نامه شهدا (۲۶)
- بانک فیلم (۵۷)
- قرآن وحدیث (۵)
- نمآهنگ (۳۲)
- امام خمینی ره (۱۷)
- ویژه نامه مذهبی (۸)
- دعا وادعیه (۳)
- جنگ ودفاع مقدس (۴۶)
- محرم وامام حسین ع (۱۶)
- معرفی کتاب (۱)
- وصیت نامه شهدای نیاک (۷)
- زندگی به سبک شهدا (۷۶)
- بسیج (۴)
- شهیدسلیمانی (۱۹)
- کلیپ یادمان شهدای نیاک (۱۸)
- سبک زندگی غربی (۱)
- ماه مبارک رمضان (۴)
آخرين مطالب
-
-
حضرت فاطمه (س) بهترین الگوی زن مسلمان در سبک زندگی اسلامی
جمعه ۲۵ آبان ۱۴۰۳ -
-
ذکر مصائب حضرت فاطمه زهرا سلاماللهعلیها
جمعه ۲۵ آبان ۱۴۰۳ -
خط حزبالله ۴۷۰ | سیزده ماه پس از طوفان
جمعه ۲۵ آبان ۱۴۰۳ -
امام خامنهای: مشکلات منطقه ناشی از حضور آمریکاییها و برخی کشورهای اروپایی است
چهارشنبه ۱۱ مهر ۱۴۰۳ -
سرلشکر باقری: ۳ پایگاه نظامی اصلی اسرائیل هدف قرار گرفت
چهارشنبه ۱۱ مهر ۱۴۰۳ -
-
امام خامنهای: سرنوشت منطقه را حزبالله رقم خواهد زد
شنبه ۷ مهر ۱۴۰۳ -
حزب الله از شهادت سید حسن نصرالله خبر داد
شنبه ۷ مهر ۱۴۰۳
پربازديدها
-
۷۹۶۶ -
۴۳۷۱ -
۲۵۷۰ -
۲۳۹۸ -
۲۴۰۶ -
۲۱۱۷ -
۲۳۵۰ -
۲۳۲۲ -
۲۱۱۹ -
۲۱۵۲