عنوان برای پخش مداحی روی آن کلیک کنید | مداح | |
---|---|---|
01 |
جشنواره شهدای نیاک شهیدغواص | مجتبی رمضانی |
02 |
با بسم رب الشهدا | مجتبی رمضانی |
03 |
دلم گرفته،بازم تو شهر مهمونیه | مجتبی رمضانی |
04 |
شهیدگمنام سلام | مجتبی رمضانی |
05 |
خداشهیدم کن | مجتبی رمضانی |
06 |
شهداشرمنده ایم | مجتبی رمضانی |
درباره سايت
سایت شهدای نیاک مرجع نرم افزارهای مذهبی ومقالات،بیانات رهبری،زندگینامه شهدا،کتاب های مذهبی،صوت وتصویر،جشنواره های شهدای نیاک،مداحی مناسبت های مذهبی،بانک صوت وتصویر،آرشیوفیلم های مذهبی،کلیپ های مذهبی،سخنرانی علما،خبرهای سیاسی،اجتماعی،فرهنگی مذهبی،نظامی،کتابخانه،نرم افزارهای قرآنی،امام خمینی ره،ویژه نامه مذهبی،کودک ونوجوان،محرم،ماه مبارک رمضان،عاشورا و تاسوعا حسینی،امربه معروف ونهی از منکر،حجاب عفاف،سبک زندگی اسلامی
بایگانی
- خرداد ۱۴۰۱ (۱)
- ارديبهشت ۱۴۰۱ (۴۴)
- فروردين ۱۴۰۱ (۱۹)
- اسفند ۱۴۰۰ (۱۴)
- بهمن ۱۴۰۰ (۱۲)
- دی ۱۴۰۰ (۱۹)
- آذر ۱۴۰۰ (۱۱)
- آبان ۱۴۰۰ (۱۱)
- مهر ۱۴۰۰ (۲۲)
- شهریور ۱۴۰۰ (۲۵)
- مرداد ۱۴۰۰ (۹)
- تیر ۱۴۰۰ (۱۸)
- خرداد ۱۴۰۰ (۱۵)
- ارديبهشت ۱۴۰۰ (۱۳)
- فروردين ۱۴۰۰ (۲۰)
- اسفند ۱۳۹۹ (۲۵)
- بهمن ۱۳۹۹ (۲۵)
- دی ۱۳۹۹ (۱۹)
- آذر ۱۳۹۹ (۱۳)
- آبان ۱۳۹۹ (۱۲)
- مهر ۱۳۹۹ (۲۱)
- شهریور ۱۳۹۹ (۱۴)
- مرداد ۱۳۹۹ (۶)
- تیر ۱۳۹۹ (۶)
- خرداد ۱۳۹۹ (۶)
- ارديبهشت ۱۳۹۹ (۹)
- فروردين ۱۳۹۹ (۹)
- اسفند ۱۳۹۸ (۱۲)
- بهمن ۱۳۹۸ (۸)
- دی ۱۳۹۸ (۱۵)
- آذر ۱۳۹۸ (۸)
- آبان ۱۳۹۸ (۹)
- مهر ۱۳۹۸ (۷)
- شهریور ۱۳۹۸ (۷)
- مرداد ۱۳۹۸ (۱۳)
- تیر ۱۳۹۸ (۲)
- خرداد ۱۳۹۸ (۸)
- ارديبهشت ۱۳۹۸ (۱۰)
- فروردين ۱۳۹۸ (۹)
- اسفند ۱۳۹۷ (۱۶)
- بهمن ۱۳۹۷ (۱۳)
- دی ۱۳۹۷ (۳۱)
- آذر ۱۳۹۷ (۶۱)
خلاصه آمار
محبوب ترين ها
-
۶۹۳ -
۸۳ -
۱۴۰ -
۷۶ -
۵۱۶ -
۵ -
۸ -
۱۶۱ -
۲۸۹ -
۵۳۸
پيوندها
مداحان وشعرا
شخصیت های سیاسی ونظامی
۲۳ مطلب با کلمهی کلیدی «سبک زندگی» ثبت شده است
اطلاعنگاشت | عالمان دینی سیاستشناس
اطلاعنگاشت | عالمان دینی سیاستشناس
حضرت آیتالله خامنهای در ارتباط تصویری با مردم قم (۱۴۰۰/۱۰/۱۹) فرمودند: «[در] اغلب قضایای مهمّی که در این ۱۵۰ سال اخیر در کشور ما واقع شده... پای یک مرجع دینی و عالِم شجاع، مبارز و سیاستشناس در میان است.» ایشان سپس به برخی از این علما و وقایع تاریخی اشاره کردند که بخش فقه و معارف پایگاه اطلاعرسانی KHAMENEI.IR این موارد را مرور میکند.
دخترارمنی تازه مسلمانشده؛آغاز دل سپردگی به شهدا با «سلام بر ابراهیم»
دختر ارمنی تازه مسلمانشده؛رازی دراسلام که در ترویج دین ازآن غافلیم/ آغازدلسپردگی به شهدابا «سلام بر ابراهیم»
به گزارش خبرنگار حماسه و جهاد دفاعپرس، «نازلی مارگاریان» دختر ارمنستانی است که در دوران دانشجویی در ایران زندگی کرده و از دوستان عضو انجمن شهید ادواردو آنیلی نیز هست. نازلی ارادت زیادی به شهدا دارد و شهیدان را در مسلمان شدنش موثر میداند. به همین بهانه با او به گفتوگو نشستیم که مشروح آن را در ادامه میخوانید.
دفاعپرس: خودتان را معرفی کنید و اینکه چه عاملی باعث شد مسلمان شوید؟
«نازلی مارگاریان» هستم متولد ۱۳۷۲ شمسی، در یک خانواده مسیحی در کشور ارمنستان. نزدیک ۱۲ _ ۱۳ سالگی مسیر زندگی من تغییر کرد و تصمیم گرفتم که مسلمان شوم. از همان سن ۱۲ سالگی ما یک همسایه ایرانی داشتیم که او باعث شد تا من با کشور ایران آشنا شوم و هر چه که بیشتر آشنا میشدم بیشتر از فرهنگ ایرانی و فرهنگ شیعه خوشم آمد و باعث شد که خودم تصمیم بگیرم که به دین اسلام ایمان بیاورم. با اینکه این تصمیم را هیچگاه به زبان نیاوردم و در ارمنستان تقیه میکردم.
دفاعپرس: واکنش خانواده درباره مسلمان شدنتان چه بود. آیا شما را همراهی کردند؟
خانوادهام هنوز اطلاعی از مسلمان شدنم ندارند و در صورت فهمیدن با من مخالفت میکنند؛ اما تصمیم دارم این موضوع را در اسرع وقت ابتدا با مادرم درمیان بگذارم، از سویی ارمنستان هم کشوری کوچک است و مردم آن نژاد خود را به سختی حفظ کردهاند. هر چقدر هم برخی بگویند هر کس هر کجا بخواهد میتواند به اهل بیت (ع) و شهدا نزدیک شود، من مخالفم. چون شرایطی که در آن قرار میگیریم، تأثیرگذار است.
معجزه اسلام بعد از ۱۴۰۰ سال/ زندگی بدون امام حسین (ع) برای من یک چیزی کم دارد
دفاعپرس: نگاه شما به دین اسلام در مقایسه با سایر ادیان چگونه است؟ کدامیک از ویژگیهای این دین شما را مجذوب خود کرد؟
«اخلاق» عامل جذب انسانها به سمت یک نفر است، دین اسلام روی اخلاق انسانها، برخورد و طرز صحبت کردنشان خیلی تأثیرگذار است و اینها آدم را جذب میکند. زمانی که شما یک انسان بداخلاق ببینی هیچگاه سمت او نمیروی، اما اگر یک انسان خوشاخلاق ببینی، ناخودآگاه سمت او میروی تا بفهمی چه چیزی باعث میشود که آن فرد اینگونه باشد. دوست داری بدانی که چه چیزی است و اینجا دین اسلام است که باعث میشود تا اخلاق و رفتار ما درست شود.
از فرقههای دیگر ادیان اطلاعات زیادی ندارم و میان اهل سنت و شیعه بودن مردد بودم که پس از صحبت با کسانی که هم از شیعه بودند و هم سنی، به نتیجه رسیدم که زندگی بدون امام حسین (ع) یک چیزی کم دارد؛ بنابراین تصمیم گرفتم که شیعه باشم. شیعهای که رهبر معظم انقلاب اسلامی قبول دارند، چون ایشان برای من نائب امام زمان (عج) هستند.
دفاعپرس: با شنیدن نام امام حسین (ع) چه حسی در قلب شما شکوفا میشود؟
احساسی که با شنیدن نام امام حسین (ع) به من دست میدهد، احساسی است که به زبان آوردنش برای من بسیار سخت است. احساس محبت، دوست داشتن بیش از حد... و همیشه خدا را شکر میکنم که خداوند امام حسین (ع) را به ما داده است. ما در ارمنستان مسجدی داریم که دست سفارت ایران است و هر سال در این مکان مراسم عزاداری و نوحه خوانی برگزار میشود و برای من بسیار زیباست.
دفاعپرس: چطور با زبان فارسی آشنا شدید؟
زبان فارسی به گوش من آشنا بود، البته در دانشگاه چون رشته علوم سیاسی میخواندم، زبان فارسی را به عنوان زبان دوم انتخاب کردم. تلاش زیادی برای یادگیری زبان فارسی کردم به حدی که دفتر درسی من در خیابان هم دستم بود و کلمات را مدام حفظ و تکرار میکردم. اگرچه زبانم هنوز کامل نیست، اما در حد صحبت کردن زبان فارسی را راحت یاد گرفتم.
دفاعپرس: در مورد نحوه آشناییتان با شهدا بفرمائید؟
اولینبار زمانی که از دانشگاه فارغالتحصیل شدم، از طرف بنیاد سعدی به دانشگاه بینالمللی قزوین دعوت شدیم و از آنجا ما را به موزه ملی انقلاب اسلامی و دفاع مقدس بردند. فضای آنجا دلنشین بود و سپس در کلاس فیلم «خداحافظ رفیق» را پخش کردند و من با دیدن این فیلم به قدری تحت تأثیر قرار گرفتم و گریه کردم که در آخر استادم یک هدیه به من داد. زمانی که به کشورم برگشتم فیلم را پیدا و کامل آن را تماشا کردم. پس از آمدن به ایران از آنجا که هم دنبال کتابی بودم که زبان خود را تقویت کنم و هم در مورد فرهنگ شهدا بیشتر مطالعه داشته باشم، دوستانم به من کتاب «سلام بر ابراهیم» را پیشنهاد کردند.
معجزه اسلام بعد از ۱۴۰۰ سال/ زندگی بدون امام حسین (ع) برای من یک چیزی کم دارد
جایی که کتاب را از آنجا خریدم، کتابفروشی بزرگی بود و بخش بزرگی را به کتابهای دفاع مقدس اختصاص داده بود و حدود یک ساعت دنبال کتاب مناسب میگشتم و کتاب «سلام بر ابراهیم» را دیدم، اما فکر کردم شاید خواندن آن برایم سخت باشد، اما تصمیم خود را گرفتم و خواندن کتاب را شروع کردم. با آنکه سرعت مطالعه من پایین بود اما دوست نداشتم که کتاب تمام شود و مصمم بودم که جلد دوم کتاب را هم هر چه زودتر بخوانم.
دفاعپرس: با خواندن کتاب سلام بر ابراهیم، کدام ویژگی شهید شما را جذب کرد؟
هرچه بیشتر با شخصیت شهید «ابراهیم هادی» آشنا میشدم، بیشتر به شخصیت او علاقهمند میشدم. روحیه پهلوانی و دستگیر بودنش بسیار مرا جذب کرد. او واقعا مومن بود و برخلاف دیگران نمیخواست نشان دهد در صورتی که برخی در ظاهر خود را دیندار نشان میدهند، ولی در باطن اینگونه نیستند. چهار سال از مطالعه این کتاب میگذرد و خودم از آن موقع خیلی تغییر کردم و نسبت به چهار سال گذشته فرد دیگری شده بودم. تا آن موقع من فقط شهید «محسن حججی» را میشناختم و وقتی که داستان زندگی او را شنیدم، برایم بسیار ناراحتکننده بود، اما به وسیله شهید ابراهیم هادی من با بسیاری از شهدا آشنا شدم و دوست داشتم سر مزار او بروم و نخستین بار در روز تولدم به زیارت شهید رفتم و از آن موقع هرگاه ایران باشم، هر پنجشنبه به گلزار شهدا میروم.
معجزه اسلام بعد از ۱۴۰۰ سال/ زندگی بدون امام حسین (ع) برای من یک چیزی کم دارد
دفاعپرس: شنیدهایم که قرار است زندگینامه خود را به رشته تحریر درآورید در این مورد توضیح دهید؟
من در حال نوشتن زندگینامه خود هستم و یکی از دوستانم قول داده که اگر آن را تمام کنم، به مرحله چاپ برساند. موقعی که کتاب «خاطرات سفیر» را خواندم، از آنجا که زندگی من خیلی به آن کتاب شباهت داشت و حتی سختیهایی که من متحمل شدم، بیشتر از سختیهایی بود که در آن کتاب آمده بود، به همین خاطر تصمیم گرفتم که کتاب زندگینامه خود را بنویسم، اما دلم میخواهد پایان آن قشنگ باشد و طوری شود که من میخواهم و در نهایت مقیم ایران بشوم و به هدفی که دوست دارم رسیده باشم.
به گزارش دفاعپرس، کتاب «خاطرات سفیر» به روایت نیلوفر شادمهری با نگارشی صمیمی و ساده به چالشهای یک بانوی مسلمان به عنوان دانشجوی ممتاز ایرانی در فرانسه میپردازد و خواننده را به دوره زندگی او در پاریس میبرد و با رویدادها، تجربهها و خاطراتش شریک میکند.
ازدواج وفرزندآوری وسیله حرکت به سمت خدا
ازدواج وفرزندآوری وسیله حرکت به سمت خدا
برای اینکه از همین دقایقی که به مناسبت این جشن ازدواج، دوستان گردِ هم هستند یک استفادهای شده باشد، طبق معمولی که داریم، قبل از [اینکه] صیغهی عقد جاری بشود، معمولاً یک چند کلمه در پیرامون مسائل لازم مربوط به این تشریفات عرایضی میکنیم. حالا که دست و پای ما بشدّت به تشریفات هیچ و توخالی از هر نوعش پیچیده و بسته است، اگر بتوان به این تشریفات جان داد، با ذکر مطالب لازم و با مطرح کردن مباحثی که به هر صورت نیاز به آنها هست، گویا بُردی شده باشد.
دربارهی مسئلهی ازدواج، بسیاری از نقاطِ مبهم و بلکه نقاطِ بغلط فهمیدهشده در میان ما وجود دارد. این مطالب مبهم یا تحریفشده، در اصل بینش اسلامی و تعالیم اسلامی، غالباً با اشارات یا با بیانهای صریح روشن شده؛ منتها یک مقداری گذشت زمان، یک مقدار آلوده شدن و غلتیدن در آن بستری که برای ما به طور معمولی به وجود آوردند و به طور قهری ما را دارند میغلتانند در آن بستر -بستر تشریفات و ظواهر بسیار پوچ و بیمعنی و تُهی- مجموع این عوامل موجب شده است که از درک اسلامی و از نظر اسلام در زمینههای مورد نظر اسلام، دور بمانیم؛ در همهی موارد، از جمله در زمینهی مسائل مربوط به ازدواج و وصلت و تشکیل خانواده و پرورش کودک و نگاه به کودک به عنوان یک عطیّهی الهی و امید و آرزو بستن به آیندهی کودک و به همین ترتیب تا بقیّهی مسائل.
در قرآن، در یک جا ضمن اینکه ویژگیهای «عبادالرّحمان» را خدای متعال بیان میکند -وَ عِبادُ الرَّحمٰنِ الَّذینَ یَمشونَ عَلَی الاَرضِ هَونًا وَ اِذا خاطَبَهُمُ الجٰهِلونَ قالوا سَلٰمًا-(۱) میرسد به اینجا که «وَ الَّذینَ یَقولونَ رَبَّنا هَب لَنا مِن اَزواجِنا وَ ذُرِّیُّـتِنا قُرَّةَ اَعیُنٍ وَ اجعَلنا لِلمُتَّقینَ اِمامًا»؛(۲) یعنی بندگان پروردگار، بندگان واقعی خدا، آن کسانی هستند که به زبان حال و قال و با درک و فکری که از خدا گرفتهاند، این جور میگویند و نیز این طور میاندیشند که: پروردگارا! از همسران ما و از فرزندان ما فروغ دیدههایی به ما عنایت کن؛ یعنی همسر و فرزند باید مایهی روشنی چشم و دل انسان باشند. برای اینکه بفهمیم که چطور فرزند و همسر مایهی فروغ دیده و دل انسان میشوند، ناگزیر باید بدانیم که فروغ دیده و دل به چه چیزی باید حاصل بشود.
از نظر اسلام، تمام نیروهایی که در وجود انسان هست و همهی امکاناتی که به او عنایت شده است، در حقیقت ابزارهایی هستند برای این سِیری و حرکتی که خدا برای او معیّن و مقرّر کرده. همه چیز در راه خدا ارزشمند است؛ وقتی برای خدا بود، از نظر اسلام عزیز و معتبر است. اِنَّ صَلاتی وَ نُسُکی وَ مَحیایَ وَ مَماتی لله رَبِّ العٰلَمین؛(۳) نماز و عبادت و زندگی و مرگ، همه برای خدا و در راه خدا باید باشد. نمازی که برای ساخته شدن انسان و به تَبَع، ساختن محیط پیرامون انسان نباشد و در انسان آن اثر سازنده را نگذارد، آن نماز، نماز واقعی نیست؛ نمازی که برای خدا نباشد، یعنی در راه خدا نباشد، یعنی از آن جهت و سَمت واقعی خودش دور افتاده باشد، آن نماز انسان را به خدا نزدیک نمیکند؛ تمام جلوههای زندگی همین جور است. در اسلام این جور نیست که ما عبادت و غیر عبادتمان فرق داشته باشد، یعنی بگوییم عبادت را برای خدا انجام میدهیم و کارهای غیر عبادی را برای خاطر مقاصد دیگر؛ تمام کارهایی که از یک مسلمان سر میزند و یک انسان معتقد به اسلام و به توحید انجام میدهد، باید در جهتگیری و در آن روح و معنا مثل نماز باشد یعنی برای خدا باشد. اگر چنانچه یک انسان مسلمان یک بخشی از زندگیاش را برای خدا قرار داد و در راه خدا قرار داد و دیگر بخشها را نه، این انسان صد درصد یک انسان خدایی و توحیدی نیست و شرط خدایی بودنِ به طورِ کامل این است که دربست و به طور کامل، همهی نمودهای زندگی این انسان در راه خدا و برای خدا باشد؛ از جمله همسر گرفتن، از جمله فرزنددار شدن و از جمله آیندهی این فرزندان.
ما امروز با یک کجرَوی بسیار عمیقی در میان خودمان و در اجتماع خودمان روبهرو هستیم؛ فرزند و زن، حتّی در حوزهی مردمی که یک پایبندیای به دین دارند، یک ابزار و وسیلهِی پرش و تکامل نیست، بلکه به عکس، یک وسیلهی سکون و جمود و عدم تحرّک است؛ به جای اینکه زنِ انسان یا شوهرِ انسان یا فرزندِ انسان بالی باشد که با آن بال انسان پرواز کند، لنگری است که با آن لنگر، انسان هر چه به زیرتر و طبقهی اسفل کشانده میشود، و مانع از حرکت معمولی ما میشود؛ نه فقط ما را در حرکتمان به سوی خدا و به سوی اهداف الهی هُل نمیدهد و تشویق نمیکند، از همین اَدنیٰحرکتی هم که نشانهی انسان زنده و موجود زنده است ما را بازمیدارد. و این به خاطر این است که ما معنا و مفهوم فرزند را یا همسر را نفهمیدهایم.
این مطلبِ خیلی کوتاه و از اسلام روشن [باید] برای ما واضح باشد که ما یک ذرّهای هستیم در این دستگاه متحرّک هستی؛ یک ابزار کوچکی هستیم در این دستگاه عظیم، و این دستگاه به سوی جهتی و در راهی در حرکت است: «یُسَبِّحُ لِله ما فِی السَّمٰوٰت وَ ما فِی الاَرضِ»،(۴) «وَ ما خَلَقنَا السَّمٰوٰتِ وَ الاَرضَ وَ ما بَینَهُما لٰعِبینَ، ما خَلَقنٰهُما اِلّا بِالحَقّ»؛(۵) در یک جهت واحدی و به سوی یک سرمنزل واحدی همهی این کاروان هستی در حرکتند و انسان هم تا آنجایی که ارادهی او و خواست او اثر سازندهای ندارد، در آن شعاع و منطقهای از وجودش که بدون اراده دارد حرکت میکند، در همین جهت در حرکت است. آنجایی که ارادهی انسان تأثیر میکند -در جهتگیریهای زندگی، در موضعگیریهای اجتماعی، در حالات فردی و روانی- اگر بخواهد و تصمیم بگیرد، میتواند با این کاروان و در جهت این کاروانی که به سوی خدا است، در حرکت و در پویش بیفتد؛ بلکه میتواند در حرکت این مجموعه، نقش مؤثّر و سازندهای داشته باشد.
وقتی که انسان به حکم اعتقاد به خدا باید در این کاروان -کاروان هستی- در موضع فاخر انسانی خود حرکت بکند، از همهی آنچه در اختیار او است باید برای این حرکت استفاده کند. وَ جَعَلَ مِنها زَوجَها لِیَسکُنَ الیها؛(۶) زوجیّت، دوگونگی نوع انسان و خصوصیّات و ویژگیهایی که در هر جنسی، متناسب با ویژگیهای آن جنسِ دیگر قرار داده شده، برای این است که هر یک از این دو جنس -زن و مرد- بتوانند با آسایشی که در سایهی ازدواج، همسری، با هم بودن و توأم بودن به دست میآورند، راه را آسانتر بپیمایند و بهتر حرکت کنند. یعنی ازدواج و همسر یک وسیله است برای پویندگی بهتر این راه، حرکت بهتر در این راه.
وقتی که فاطمهی زهرا (سلام اللّه علیها) به همسری علیابنابیطالب درمیآید، این به این معنا نیست که علیّبنابیطالب حالا [باید] یک بخشی از نیروی خود را که جز در راه خدا مصرف نمیشد و جز برای خدا به کار نمیرفت، اختصاص بدهد به یک موجودی در برابر خدا، به نام همسر؛ نه، بلکه به این معنا است که این نیرویی را که تا کنون در راه خدا مصرف میکرده، باز هم همچنان در راه خدا مصرف کند، منتها با کمک یک انسان پویندهی جویندهی دیگری که او نیز برای خدا و در راه خدا است و او نیز همهی انرژیهای خود را در راه خدا مصرف میکرده؛ تا ضریب این دو جریان فردی، یک جریان جمعیِ با کاربرد بیشتر را به وجود بیاورد. لذا علیّبنابیطالب بعد از ازدواج با فاطمهی زهرا (سلام اللّه علیها) یک سرباز سلحشورتر است، یک انسان پویندهتر است؛ و دلیلش هم همین است که به نیروی او نیروی دیگری منضَم(۷) شده و موجودی مثل خود او، نیاز او را و خلأهای وجود او را که ممکن بود او را از کار و از راه و از حرکت و از پویش باز بدارد تأمین میکند و این خلأها را پر میکند و موجب میشود که هیچ بخشی از این انرژیِ متراکم هدر نرود و همه در راه خدا بهتر و بیشتر و با شتاب بیشتری مصرف بشود. مسئلهی فرزند و کودک هم همین است؛ فرزند و کودک با دید اسلامی، یک وسیلهای برای حرکت باید باشد، یک مایهای برای پرش بیشتر باید باشد، نه یک لنگری بر پای انسان، نه یک سنگی که انسان را از پرواز که هیچ، از حرکت معمولی خود هم باز بدارد. و این هم با این دریافت و تلقّی امکانپذیر است که انسان بداند که آنچه به او داده شده است به عنوان فرزند، امانتی است از سوی خدا، امانتی است که او باید این امانت را در جهت هدف و غایت آفرینشش، به اندازهی امکان و مقدور بسازد؛ مرغ بی پر و بالی است که پدر و مادر باید او را تحت تربیتِ توأم با عطوفتِ خود، کمک کنند تا بال و پر بیاراید(۸) و بتواند آن پرواز بلنداوج را انجام بدهد؛ با این دید باید نگاه کرد. کبوتربچّهی عاجلی(۹) است که اگر به او دلبسته هستیم، نباید بکوشیم که برای همیشه، با بریدن بال او، با کندن بال او، با بستن پای او، او را در خانهی خودمان و در قفس خودمان نگه داریم. کمک به او و خدمت به او این است که او را در جهت طبیعی خودش، در آن راهی که برای آن است مدد بدهیم و کمک کنیم؛ آب و دانه دادن برای این منظور است. میبینید که اگر ما با این دید به همسر و به فرزند نگاه کنیم، بسیاری از اشتباهنگریها و سطحینگریها و اشکالات کار ما به خودی خود برطرف میشود.
و این مطلب، بار دیگر ما را به این حقیقت متوجّه میسازد و به اعتقاد به این حقیقت وادار میکند که با اینکه روزگار، روزگار تجلّی فرهنگهای برخاستهی از بینشهای دقیق انسانی است و روزگاری است که در بازار افکار جهانی، هیچ متاعی پُررونقتر از یک فکر درست، یک فکر راهنما، یک فکری که از متن حقیقت و وجود و ذات انسان برخاسته باشد نیست، در عین حال ما برای فهمیدن افکار اسلامی و بینش اسلامی -که این بینش با توجّه به طبیعت و فطرت انسان ارائه شده و عرضه شده- هنوز آن چنان که باید، کاری و تلاشی نکردهایم و بسیاری از مسائل اسلامی هنوز برای ما روشن نیست.
به هر صورت، از این فرصت باید استفاده کرد -منظورم فرصتِ این محفل است- برای این منظور که به خودمان بقبولانیم که ازدواج را و تشکیل خانواده را و تولید فرزند را و زندگی با همسر را و تربیت فرزند را قدمها و گامهای ضروری و لازمی بدانیم در راه پیشرفت به سوی آن سرمنزلی که هدف و مقصود از حیات ما است؛ به این چشم نگاه کنیم به این گونه رسوم و سنّتها؛ که البتّه در بخش بزرگی از جامعهی ما متأسّفانه مسائل به این شکل مطرح نیست؛ هنوز ازدواج شکل تجارت دارد و مراسم ازدواج شکل خودنماییهای خیلی پست و بیارزش را دارد، و هنوز مسئلهی تشکیل خانواده فراتر از اشباع یک غریزهی حیوانی و یا چیزی در همین حدود نیست، و به عنوان یک ابزار، به عنوان یک وسیله، برای حرکت و سیر تکاملیِ انسان به حساب نمیآید؛ این، واقعیّت تلخ پیرامون ما است. [پس] در آن حدّی که برای ما امکانپذیر است بایستی کمک بگیریم از بینش اسلامی و از طرز تعلیم و آموزشی که اسلام در این زمینهها برای ما دارد. در همین حوزههای کوچک، در همین گوشههای بظاهر بیاهمّیّت از زندگی، این نوع پایبندیها میتواند بسیار ثمربخش باشد.
به هر صورت در همین چند جمله مطلب را خلاصه کردم و اکتفا میکنم به همین مقداری که صحبت شد. امیدوارم که دلهای ما با معارف اسلامی و با شناختهای اسلامی بیش از پیش روشن بشود؛ و امیدوارم که دعای عبادالرّحمن در مورد ما هم مستجاب بشود؛ و فرزندان ما و همسران ما در دنیا و آخرت مایهی فروغ چشم و دل ما باشند. امیدوارم که این گفتهها در شنونده اثرهای سازندهای داشته باشد، و براستی کوشش بشود که در واقع آن چنانی که میگوییم باشیم.
۱) سورهی فرقان، آیهی ۶۳؛ «و بندگان خدای رحمان کسانیاند که روی زمین بنرمی گام برمیدارند و چون نادانان ایشان را طرف خطاب قرار دهند بملایمت پاسخ میدهند.»
زمینه شکلگیری قتلعام مسجد گوهرشاد / چالش حجاب از چه زمانی ایجاد شد؟
زمینه شکلگیری قتلعام مسجد گوهرشاد / چالش حجاب از چه زمانی ایجاد شد؟
سوای از حواشی رویداد تلخ مسجد گوهرشاد که تا ابد به عنوان مهر ننگی بر پیشانی پهلویها حک شد، ضروری است زمینههای شکلگیری ایده کشف حجاب مورد واکاوی قرار گیرد.
به گزارش خبرنگار فرهنگی باشگاه خبرنگاران پویا، دی ماه سال 1314 قانون کشف حجاب در ایران به تصویب رسید. در 21 تیر ماه همان سال، علما و مردم مومن و مذهبی مشهد در اعتراض به کشف حجاب در مسجد گوهرشاد تجمع کردند. این تجمع با واکنش شدید و نظامی حکومت رضاخان مواجه شد و به دستور پادشاه وقت، تعدادی بسیاری از معترضان کشته و به خاک و خون کشیده شدند. هرچند عدهای کشتار مسجد گوهرشاد را در واکنش به قانون متحدالشکل شدن البسه مردان جلوه دادند، اما حقیقت امر همان مسئله اعتراض به کشف حجاب است.
سوای از حواشی این رویداد تلخ که تا ابد به عنوان مهر ننگی بر پیشانی پهلویها حک شد، ضروری است زمینههای شکلگیری ایده کشف حجاب مورد واکاوی قرار گیرد. برای این امر حداقل باید به اروپای عصر «رُنسانس» نگاهی انداخت. رنسانس، جنبش فرهنگیِ مهمی بود که آغازگر دورانی از انقلاب علمی و «اصلاحات مذهبی» و پیشرفت هنری در اروپا شد؛ اروپایی که به اسم اصلاحات و با تفکر مدرن، دین و فرهنگ مردم را با فاصله دادن از امور مذهبی و یا وارونهنمایی نمادهای دینی، مورد تخریب قرار داد. «مارتین لوتر» به عنوان یکی از سردمداران اصلاح مذهبی، با طرح شعار «خودکشیشی» که مشوق فردگرایی بود و نیز با شعار خصوصیسازی دین و محدودسازی قلمرو آن به رابطه انسان با خدا، حذف دین از صحنه اجتماع را رقم زد. از پیامدهای نهضت اصلاحی وی، درگیری فرقههای مذهبی بود که موجب از بین رفتن قداست دین و زمینهسازی برای سکولاریسم شد.
غرب به اسم نوگرایی سنت مذهبی را کنار گذاشت
یکی از جریانات مهمی که در راستای جنبش اصلاح دینی بهوجود آمد، نهضت پروتستانتیزم است. پروتستانتیزم با حذف کلیسا به عنوان واسطه نجات، عرضه احکام و اعتقادات را برای سعادت اخروی و به صورت کلامی و آئینهای گوناگون نه تنها بیمعنا و بیهوده در نظر گرفت، بلکه آن را مانعی برای نجات انسان دانست. مدرنیته که همزمان با عصر رُنساس شکل گرفت و بین سده پانزدهم میلادی تا سده بیستم را در بردارد، به اسم تجدّد و نوگرایی، سنت مذهبی خود را کنار گذاشته و یا تحریف کرد؛ مهمترین اصول و مبانی مدرنیته شامل علمگرایی، روشنفکری، پیشرفتباوری، مادیگرایی، انسانگرایی (اومانیسم)، فردگرایی، برابرگرایی، آزادیخواهی (لیبرالیسم)، احساسگرایی، دنیاگرایی (سکولاریزم) و سنّتستیزی بود. اروپایی که تا قبل از رُنسانس از لحاظ پوشش، پوششی حتی کاملتر از پوشش بانوان امروزی داشتند، بهصورت نرم بهسمت بدحجابی سپس بیحجابی روی آوردند.
طرفداران این مکتب و اندیشمندان آنها با شعارهای رنگین به خصوص شعار برابری زن و مرد و حقوق بشر و آزادی برای همه، پای زنان را برای ورود بیضابطه آنان به اجتماع و فعالیتهای اجتماعی باز کردند و این سرآغاز انحراف جامعه اروپایی و شروع راهی بود که انتهایش بیسامانی بنیان خانواده در اروپا بود.
ورود تفکر مدرنیسم در بدنه جوامع اسلامی
این جریان به صورت نرم وارد سایر جوامع به ویژه جوامع اسلامی شد و طرفدارانی به خود دید و طبق معمول، مجریان این تفکر شیطانی در بدنه کشورهای اسلامی همان غربزدگان یا جریان نفوذ در بدنه حکومت بودند. ترکیه از اولین کشورهایی بود که تفکر مدرنیسم را دریافت؛ از این جهت است که او درست در راستای سناریوی غرب حرکت کرد، نشان به اینکه اعطای آزادیهای فردی و اجتماعی به زنان، از جمله مباحث جدی مدنظر مصطفی کمال بود. در نتیجه اقدامات بهاصطلاح اصلاحاتی او بود که معلمانِ زن در مدارس مختلط مشغول به کار شدند و به مشاغلی چون وکالت، طبابت و خدمات عمومی دست یافتند.
دیدگاههای «مصطفی کمال» درباره حجاب و بهچالش کشیدن مداوم آن در خطابههایش نیز یکی دیگر اقدامات او در مبحث مربوط به زنان بود. او در خلال سفرهای مرحله دومش، در جمع مردم «اینهبولو» با اشاره به زنانی که روی و چشمان خود را از مردان میپوشاندند، این عادت را نتیجه خودخواهی مردان و وسواس در پاکدامنی قلمداد کرده بود و سرانجام موفق به تصویب قانونی در همین زمینه شد؛ قانونی که اگرچه مدام در سطح جامعه تبلیغ و تشویق میشد، الزام به آن اما ــ نداشتن حجاب ــ تنها در اماکن دولتی اجباری بود. (آتاتورک؛ فهیمه نظری، از انقلاب فرهنگی تا کشف حجاب)
چالش حجاب و ظهور بیبندوباری در عصر قاجار و رضاشاه
اما اندیشه مدرنیسم در ایرانِ عصر قاجار ورود کرد، تا جایی که میتوان گفت عصر قاجار، عصر انتقال مکاتب غرب و اندیشههای غیردینی فلسفه غرب داخل ایران بود؛ این تفکر حتی برخی اندیشمندان را تحت تأثیر قرار داد؛ به این واسطه مدرنیسم بین نواندیشان و اصلاحطلبان غربگرا و حتی وزیران و حکام قاجار ریشه دواند و همان طور که اشاره شد، یکی از مهمترین دستاوردهای مدرنیته غرب که همان شعار جدایی دین از سیاست و نیز شعار ناکارآمدی دین در پیشرفتهای اقتصادی و اجتماعی بود، بین نخبگان جامعه ریشه دوانید. این غربگرایان همچون طرفداران مدرنیسم چاره درد جامعه را عبور از سنتهای دینی میدانستند.
از اواسط دهه 1300 (اواخر پادشاهی قاجاریان) انتقاد به حجاب دستکم در تهران آسانتر شده بود. گروههای فعال جنبش زنان ایران از حجاب انتقاد میکردند، برای مثال «نشریه عالم نسوان» در سال 1310 بحثی دربارهٔ حجاب باز کرد و فراخوانی برای این بحث چاپ کرد. پاسخهای موافق و مخالف داده میشد. در مجموع، زنان از بیحجابی بسیار دفاع کردند و انحطاط اخلاقی جامعه را از سرکوب زنان توسط مردان میدانستند. (سانا ساریان، ص98 تا 100) از دیگر سو مسافرتهای شاه قاجار به اروپا و مشاهداتش از وضعیت پوشش زنان اروپایی در دربار تأثیر بسزایی در تفکر قانون کشف حجاب داشت. بهتدریج موضوع «کشف حجاب» در قالب تجددخواهی به محافل روشنفکری و اشعار شعرا نفوذ کرد و در مطبوعات منعکس شد.
این رویه نیز در زمان حکومت رضاشاه (1305 ه.ش) ادامه یافت. مدارس مختلط دختران و پسران در این دوره تأسیس شد؛ با اینکه رضاشاه با کشف حجاب ادعای برابری حقوق زنان با مردان را مطرح میکرد و به آنان بهاصطلاح آزادی میداد، با این حال زنان کارگر در شرایط مساوی کار با مردانِ همکارشان از مزد کمتری برخوردار بودند، از حق انتخاب کردن و انتخاب شدن محروم بودند. (جمعی از مستشرقین، تاریخ ایران از زمان باستان تا امروز. (ترجمه کیفر و کشاورزی، تهران، انتشارات پوشیل، چاپ اول، 1359، ص473)
با تمام این توضیحات و کلیدواژهها اکنون میتوان به راحتی دریافت عدهای که با شعار اصلاحات وارد عرصه سیاسی کشور شدند، چه مقدار به دنبال پیادهسازی اسلام حقیقی و چه مقدار در پی اهداف مدرنیسم هستند. تحریف مفهوم آزادی در دهههای گذشته از جمله اقدامات مخرب این عده بود؛ همچنان که آزادی در معنای دینی آن به معنای رهایی از نفسانیات و پیوستن به لقای الهی بود، اما آزادی را با وارونهنمایی، به معنای بیبندی و باری و بیقیدی نسبت به آموزههای ناب اسلام و سنتهای دینی نهادینه کردند. از دیگر سو مدتهاست که با شعار جدایی دین از سیاست و به چالش کشیدن مسئله حجاب به نوعی دین را افیون ملتها میدانند و بیواهمه خود را طرفدار مکاتب منحوس و منفور غرب معرفی میکنند.
دختران مجردی که جایگاهی نزدیک به شهدا و ملائکه دارند…
حجاب وپوشش اسلامی سبک زندگی قرآن وحدیث زندگی به سبک شهدا
دختران مجردی که جایگاهی نزدیک به شهدا و ملائکه دارند…
روایتی از رسول خدا صلواتاللهعلیه نقلشده است با این مضمون:
خیرکم خیرکم لأهله و أنا خیرکم لأهلی ما أکرم النّساء إلّا کریم و لا أهانهنّ إلّا لئیم[۱]
بهترین شما کسى است که براى اهل خود بهتر است، من از همه شما براى خانواده خود بهترم، انسانهای کریم زنان را گرامى میدارند و فرومایگان زنان را خوار دارند.
کرامت به معنی «گرامی داشتن و بزرگی و شرافت دادن است.»[۲]و «اهانت در اصطلاح، عبارت است از خوار و تحقیر کردن کسى یا چیزى با گفتار یا کردار.»[۳]
واژه نساء در زبان عرب عمدتاً برای بیان شرافت و بزرگی به کار میرود به خلاف واژه امرأه که در عمده موارد برای تحقیر استعمال میشود.در این روایت نیز از واژه نساء استفادهشده که حاکی از کرامت و شرافت زن است. تکریم و توهین به زنان و دختران مصادیق گوناگونی دارد که میتوان آن را از سطوح فردی تا اجتماعی موردبررسی قرار داد.مسئله این یادداشت، تکریم و توهین دختران مجرد است، موضوعی که در عرصه عمل و نظر مغفول واقعشده است.
تجرد بخشی از زندگی هر دختری است و مدتزمان بلوغ تا ازدواج را در برمیگیرد. این بخش از زندگی مانند تمام مراحل دیگر دارای ویژگیهای منحصربهفردی است که میتوان از طریق آن به رشد و تعالی رسید یا به ضلالت و گمراهی. اگر دوران تجرد با عبودیت خداوند و همراه با تقوا طی شد، موجب کرامت است: «ان اکرمکم عندالله اتقاکم» و اگر با گناه و معصیت همراه بود موجب وهن و فساد انسان خواهد شد. این ویژگی مشترک تمامی بخشهای گوناگون حیات انسانهاست.
مجرد بودن بهخودیخود مذموم نیست، متأهل بودن هم ماهیتاً موجب فضل و برتری نیست، بلکه روش و شیوهی عمل ما در این مراحل است که موجب سعادت یا شقاوت خواهد شد. چهبسا فردی (دختری) مجرد باشد و در حیا و عفت به مرتبه حضرت مریم سلامالله نزدیک شود و چهبسا فرد متأهلی که از حدود الهی عبور کند و فاسد و مفسد شود.
امیرالمؤمنین علیهالسلام در نهجالبلاغه میفرمایند: مَا الْمُجَاهِدُ الشَّهِیدُ فِی سَبِیلِ اللَّهِ بِأَعْظَمَ أَجْراً مِمَّنْ قَدَرَ فَعَفَ لَکَادَ الْعَفِیفُ أَنْ یَکُونَ مَلَکاً مِنَ الْمَلَائِکَه مجاهد شهید در راه خدا پاداشش بیشتر از کسى نیست که قدرت بر گناه داشته ولى خوددارى نموده. چنین انسان با عفّتى نزدیک است فرشتهاى از فرشتگان باشد.
مصداق این روایت همهی زنان و مرداناند اما بهطور خاص شامل دختران و پسران مجرد است که خود را از آلودگی به گناه حفظ میکنند. شأن این افراد را ببینید! انسان حیرت میکند… یک دختر مجرد عفیف که موضوع بحث ماست، یک چنین ویژگیای دارد، جایگاه او همتای شهید و نزدیک به ملک است.
همچنین، تجرد مانع کمال نیست، همانگونه که تأهل تنها راه کمال نیست. همانند حضرت مریم سلامالله که به بالاترین مراتب کمال رسیدند و تمامی دختران امام کاظم علیهالسلام که تجرد به آنها تحمیلشده بود، از مسیر قرب و بندگی خداوند و حرکت بهسوی کمال بازنماندند. در عصر حاضر، قطب علمی شیعه در قم است که به برکت حضور یک دختر مجرد اینگونه برکت پیداکرده و رزق معرفتی تشیع در تمام دنیا را نشر و بسط میدهد.
تکریم یک دختر مجرد با توجه به تقوا و حیاء او صورت میگیرد.
اما توهین دختران مجرد که در عرف و فرهنگ ما مرسوم است. در جامعه ما، هم تجرد تا سنین بالا به دختران تحمیلشده است و هم مجرد بودن تبدیلشده است به برچسبی ناخوشایند که توهین و تحقیر به همراه دارد و ازدواج بهتنهایی موجب فضل و برتری است! و عبارتهای توهینآمیزی چون منتظر شوهر، ترشیده، دختران افسرده، نسل سوخته و…
دیدگاهی که با نگاه اسلام به یک دختر مجرد عفیف سنخیت ندارد و با کرامتی که برای زنان در نظر گرفتهشده منافات دارد. ازدواج در اسلام ممدوح است، اما غایت نیست که اگر از کسی سلب شد آن فرد از مسیر زندگی بازبماند. افسردگی، بیماری همهگیر جهانی است و اختصاصی به دختران مجرد ندارد. دوری از خدا و از دست دادن امید به زندگی دو عامل مهم افسردگیاند که ممکن است برای هر انسانی پیش بیاید، مجرد و متأهل، زن و مرد.
علاوه بر این، دختران مجردی که حق ازدواج از آنان سلب شده نسل سوخته نیستند بلکه مسیر بندگی و تقرب به خداوند برایشان باز است و می توانند با اقتدا به حضرت معصومه سلام الله علیها و تمام دختران امام کاظم علیه السلام به رشد و تعالی برسند و دوران مجردی را چه به ازدواج ختم شود و چه نشود به سلامت بگذرانند.
آنچه موجب آزار و غم دختران مجرد است عرف و نگاه غلط جامعه به آنهاست که چنین تصویر نادرستی از آنان دارند. بنده به دنبال مدح ترویج تجرد نیستم. اما در جامعه ما همانگونه که قبلاً هم گفته شد، تجرد به گروهی از دختران (بیش از یکمیلیون نفر) تحمیلشده است که باید به آن توجه کرد و نگاهها را اصلاح کرد.
چندین تصور اشتباه رایج دیگر در مورد تجرد دختران و علتهای آن گفته میشود، مهمترینشان این است که این دختران سختگیر هستند! این نگاه کاملاً اشتباه است و تصور اشتباه دیگری را به ذهن متبادر میکند که پسران سختگیر نیستند! تصور درست این است که اکثر این دختران به دلیل اینکه متولد دهه شصت هستند و در دوره تغییر هرم سنی قرارگرفتهاند، شرایط ازدواج برایشان فراهم نشده است.
یکی از مسائلی که تجرد را برای دختران سختتر میکند، تحمیل اجباری ازدواج به آنهاست. با توجیهات بیپایهای مانند اینکه میگویند «آسیه هم همسر فرعون بود در عین اینکه مؤمن بود»! یعنی یک دختر مؤمن همسر چون فرعونی شود و به دلیل شرایط و بالا رفتن سن به هر انتخابی تن دهد! این در کجای اسلام آمده؟!!
یا اینکه میگویند طرف مقابل واجباتش هم مشکل داشت! داشت! عیبی ندارد! اصل ازدواج است! چه کسی گفته اصل ازدواج بدون هیچ معیاری است؟ اصل در فرهنگ غیر اسلامی ماازدواج بدون قید و شرط است نه در اسلام. اصل در اسلام ازدواج مؤمن و مسلمان با یکدیگرو معیارهای الهی است.
اینهمه روایت که گفتهشده به افراد بداخلاق، اهل شراب و… دختر ندهید و مؤمن کفو مؤمنه است پس برای چه کسانی است؟ جز مؤمنین؟
منبع : سایت باحجاب/مهدیه منافی
فرصت زندگی/برای افزایش حسنات وعذرخواهی از گناهان/مقام معظم رهبری
رهبری انقلاب سبک زندگی بانک فیلم قرآن وحدیث
فرصت زندگی/برای افزایش حسنات وعذرخواهی از گناهان/مقام معظم رهبری
بسم الله الرّحمن الرّحیم
الحمدلله ربّ العالمین و الصّلاة و السّلام علی سیّدنا محمّد و آله الطّاهرین و لعنة الله علی اعدائهم اجمعین.
اَخبَرَنَا ابنُ مَخلَدٍ قالَ: اَخبَرَنا اَبو عُمَرَ قالَ: حَدَّثَنَا الحارِثُ بنُ مُحَمَّدِ بنِ اَبی اُسامَةَ التَّمیمیُّ قالَ: حَدَّثَنَا الوَاقِدِیُّ مُحَمَّدُ بنُ عُمَرَ قالَ: حَدَّثَنا عَبدُ اللّهِ بنُ جَعفَرٍ الزُّهریُّ، عَن یَزیدَ بنِ الهادِ، عَن هِندٍ بِنتِ الحَارِثِ الفِراسیَّةِ، عَن اُمِّ الفَضلِ قالَت: دَخَلَ رَسولُ اللّهِ (صَلَّى اللّهُ عَلَیهِ وَ آلِهِ) عَلى رَجُلٍ یَعودُهُ وَ هُوَ شاکٍ فَتَمَنَّى المَوتَ، فَقالَ رَسولُ اللّهِ (صَلَّى اللّهُ عَلَیهِ وَ آلِهِ): لا تَتَمَنَّ المَوتَ فَاِنَّکَ اِن تَکُ مُحسِناً تَزدَد اِحساناً اِلى اِحسانِکَ وَ اِن تَکُ مُسیئاً فَتُؤَخَّرُ تُستَعتَبُ فَلا تَمَنَّوُا المَوت.(۱)
عن اُم الفَضل، قالت: دَخَلَ رَسولُ اللّهِ (صَلَّى اللّهُ عَلَیهِ وَ آلِهِ) عَلى رَجُلٍ یَعودُهُ وَ هُوَ شاکٍ فَتَمَنَّى المَوتَ
پیغمبر به عنوان عیادت رفتند سراغ یکی از مسلمانها که مریض بود و شکایت داشت؛ لابد دردی، مشکلی، چیزی داشته. به پیغمبر گفت: «آقا! دلم میخواهد زودتر مرگم فرا برسد».
فَقالَ رَسولُ اللّهِ (صَلَّى اللّهُ عَلَیهِ وَ آلِهِ): لا تَتَمَنَّ المَوتَ فَاِنَّکَ اِن تَکُ مُحسِناً تَزدَد اِحساناً اِلى اِحسانِک
[پیغمبر فرمود:] آرزوی مرگ نکنید، دعا برای مرگِ خودتان نکنید؛ اگر شما آدمِ خوبی هستید، وقتی [شما] انشاءالله چند سال دیگر و جوانهایتان انشاءاﷲ شصت هفتاد سالِ دیگر زنده ماندید، طبعاً بر احسانِ خودتان خواهید افزود، کفهی حسنات خودتان را سنگین خواهید کرد. اگر این زندگیِ طولانی زحماتی دارد، مشکلاتی دارد، خطراتی دارد، این حُسن را هم دارد که اگر انسان اهل احسان باشد، اهل تقوا باشد، کفهی حسنات خودش را روزبهروز افزایش میدهد.
وَ اِن تَکُ مُسیئاً فَتُؤَخَّرُ تُستَعتَبُ فَلا تَمَنَّوُا المَوت
آمدیم و شما گناهکاری و مسلِم نیستی؛ اجلِ تو را عقب میاندازند تا تو عذرخواهی کنی. تُستَعتَب، یعنی همین که در دعاها هست: لَکَ العُتبیٰ؛(۲) عذرخواهی کردن، معذرتخواهی کردن. عمرت به تأخیر میافتد و این فرصت وجود دارد که انسان عذرخواهی کند. پس بنابراین، فرصتِ حیات فرصتِ خوبی است؛ مرگ را آرزو نکنید!
۱) امالی طوسی، مجلس سیزدهم، ص ۳۸۵؛ «امّ فضل میگوید: رسول خدا (صلّی الله علیه و آله) به نزد مردی رفت تا از او عیادت کند؛ او از بیماری شکایت داشت و آرزوی مرگ میکرد. رسول خدا (صلّی الله علیه و آله) به او فرمود: آرزوی مرگ نکن؛ زیرا اگر نیکوکار باشی، [با زنده بودن] نیکیای به نیکیهایت افزوده میشود و اگر گناهکار باشی فرصت مییابی از گناهانت عذرخواهی کنی؛ پس آرزوی مرگ نکنید.
۲) من لا یحضره الفقیه، ج ۱، ص ۴۹۱
پاسخ رهبر انقلاب به نامه یک دختر نوجوان درباره ورود به عرصه تکلیف الهی
بخش خبری رهبری انقلاب حجاب وپوشش اسلامی سبک زندگی
پاسخ رهبر انقلاب به نامه یک دختر نوجوان درباره ورود به عرصه تکلیف الهی
حضرت آیتالله خامنهای در پاسخ به نامهی یک دختر نوجوان درباره موعد تکلیف الهی، ورود به این وادی را تبریک گفته و توصیههایی برای دختران و پسرانی که به این عرصه تکلیف الهی وارد میشوند، بیان داشتند.
متن پاسخ رهبر انقلاب اسلامی به شرح زیر است:
دختر خوبم! وارد شدن به وادی تکلیف الهی، بر شما مبارک باد. شما اکنون مخاطب خدای بزرگ و مهربان میباشید، و این شرف عظیمی است. سعی کنید دستورات خدا را یاد بگیرید و به آن عمل کنید. این، شما را خوشبخت و ارزشمند و مفید برای دیگران خواهد کرد. رهبران اسلام یعنی پیغمبر و ائمهی معصومین علیهم السلام بهترین پیشوایاناند؛ سعی کنید آنها را بشناسید و پیروی کنید.
درس خواندن و تهذیب اخلاق و هوشیاری سیاسی همراه با تلاشهای انقلابی، وظائفی هستند که دختران و پسران این نسل باید آنها را هرگز فراموش نکنند. من سالگرد مکلف شدن شما را تبریک میگویم و برای شما دعا میکنم.
سیّدعلی خامنهای
توضیحات دفتر حفظ و نشر آثار حضرت آیتالله خامنهای درباره نظر ایشان پیرامون مسئله چندهمسری
بخش خبری رهبری انقلاب سبک زندگی
توضیحات دفتر حفظ و نشر آثار حضرت آیتالله خامنهای درباره نظر ایشان پیرامون مسئله چندهمسری
پیرو انتساب برخی دیدگاهها و تعبیرات در موضوع «چندهمسری مردان» به حضرت آیتالله خامنهای و با توجه به تأثیر آن بر مسائل خانوادگی و شئون اجتماعی، بخش زن و خانوادهی KHAMENEI.IR (ریحانه) فتوا و نگاه معظمله به این مسأله را به شکل مختصر بیان میکند.
در نظر حضرت آیتالله خامنهای بنابر ادلهی معتبر دینی چند همسری مردان، مباح اما غیر مستحب است، اما از آنجا که مطابق دلایل قرآنی جواز آن مشروط به اطمینان از رعایت عدالت بین همسران شده است، بنابراین هر گاه از نظر عقلایی عدم تحقق رعایت عدالت بین همسران محتمل باشد، ازدواج مجدد شوهر جایز نیست.
همچنین در نگاه کلان معظمله به خانواده به عنوان مهمترین نهاد اجتماعی در زندگی انسان و ضرورت شکلگیری خانواده و مراقبت و حفاظت از آن، عواملی در استحکام این بنیان الهی و شکلگیری آن مؤثر است از جمله: حفظ محبت و اعتماد متقابل زوجین، اصالت نقش مادری و تربیتی بانوان، پرهیز از راه یافتن نگاه مادی به خانواده و تجملگرایی و رقابتهای مادی خانوادهها، ترویج ازدواج آسان و نقش مهم و مؤثر والدین در آن، وظیفهی دستگاههای حکومتی و رسانهها در تسهیل امر ازدواج جوانان.
بر این اساس از آنجا که در جامعه و کشور ما ازدواج مجدد مردان غالباً به ضرر استحکام خانواده و موجب تضعیف محبت زوجین و گاه فروپاشی خانواده است، نگاه معظمله به آن خوشبینانه و مثبت نیست و از این روست که این جمله در بیان ایشان تکرار شده است که: «خدا یکی و محبت یکی و یار یکی»
بیانات رهبری انقلاب در ابتدای درس خارج فقه درباره گذرا بودن دنیا

بیانات رهبری انقلاب در ابتدای درس خارج فقه درباره گذرا بودن دنیا
حضرت آیتالله خامنهای در ابتدای جلسه درس خارج فقه ۱۳۹۷/۱۱/۰۹ به شرح حدیثی از امام باقر علیهالسلام درباره گذرا بودن دنیا پرداختند.
پایگاه اطلاعرسانی KHAMENEI.IR به مناسبت فرارسیدن سالروز شهادت امام باقر علیهالسلام متن و فیلم این شرح حدیث را منتشر میکند.
بسم الله الرّحمن الرّحیم
و الحمدلله ربّ العالمین و الصّلاة و السّلام علی سیّدنا محمّد و آله الطّاهرین و لعنة الله علی اعدائهم اجمعین.
یا جابِرُ الدُّنیا عِندَ ذَوِی الاَلبابِ کَفَیءِ الظِّلالِ لا اِلهَ اِلَّا اللَّهُ اِعزازٌ لِاَهلِ دَعوَتِهِ الصَّلاةُ تَثبیتٌ لِلاِخلاصِ وَ تَنزیهٌ عَنِ الکِبر.(۱)
دنبالهی آنچه حضرت باقر(سلام اللّه علیه) به جابر دربارهی دنیا فرمودند [این است:]
یا جابِرُ الدُّنیا عِندَ ذَوِی الاَلبابِ کَفَیءِ الظِّلال
[عمر] مثل سایه است؛ فَیء، آن سایهی بعد از زوال [روز] را میگویند. همچنان که این سایه اعلام پایان روز است و هر لحظه به لحظهای که این سایه طولانی میشود، نشان میدهد که روز دارد تمام میشود. این عمر ما هم همین جور است. اینجا «دنیا» یعنی عمر من و شما که مثل همین سایه است؛ هر چه این سایه طولانیتر میشود، معنایش این است که به آن آخِر داریم نزدیکتر میشویم. بعضیها از اینکه سالِ گذشته تمام شد، سال نو شروع شد، خوشحال میشوند؛ خب، عیبی هم ندارد، چون عید است و خوشحالی اشکال ندارد امّا توجّه به این نکته هم لازم است: سال که تمام میشود، یعنی عمر ما تمام میشود؛ [در واقع] این عمر ما است که دارد به پایان میرسد، به این توجّه باید کرد. پیر و جوان هم ندارد؛ البتّه احتمال سر رسیدن اجل در مورد افراد پیر و مسن قهراً بیشتر است امّا جوانها هم هستند. ما در همین بحث خودمان، جمع خودمان بعضی جوانها را داشتیم که سالهای زیادی از سنین کنونیِ ما کمتر بودند، از دنیا رفتند؛ به این باید توجّه کرد که هر چه میگذرد، در واقع دارد به آن انتها نزدیک میشود.
لا اِلهَ اِلَّا اللَّهُ اِعزازٌ لِاَهلِ دَعوَتِه
بعد فرمود کلمهی لاالهالّااالله [یعنی] کلمهی توحید، اعزاز اهل دعوتِ لاالهالّااالله است؛ چرا؟ برای خاطر اینکه وقتی شما میگویید لاالهالّااالله، عبودیّت غیرخدا را نفی میکنید. مشکل اساسی مردم در طول تاریخ، عبودیّت غیر خدا بوده؛ [مثل] بندهی فرعونها بودن؛ الان هم همین جور است: بندهی پول، بندهی مقام، بندهی شهوت، بندهی قدرتهای بزرگ. وقتی شما میگویید لاالهالّااالله، یعنی من فقط یک معبود دارم؛ نه پول را عبادت میکنم، نه مقام را عبادت میکنم، نه امپراتور را عبادت میکنم، نه فرعون را عبادت میکنم. عبادت هم صرفاً این نیست که انسان تقدیس بکند طرف را؛ نه، ممکن است اصلاً قبول هم نداشته باشد در دلش آن را، امّا عبادتش بکند! عبادت یعنی اطاعت کردن با همهی وجود؛ این عبادت است. پس وقتی که ما میگوییم لاالهالّااالله، در واقع داریم یک مایهی عزّت را برای خودمان تأمین میکنیم؛ یعنی «وَالاَغلـّْلَ الَّتی کانَت عَلَیهِم»،(۲) خودمان را از این اغلال داریم رها میکنیم.
اَلصَّلاةُ تَثبیتٌ لِلاِخلاص
بعد فرمود نماز هم این خصوصیّتها را دارد که اوّلاً تثبیت اخلاص است، یعنی برای خدا کاری انجام دادن؛ چون نماز، ذکر خالص خدا است و هیچ چیزی مخلوطش نیست و از اوّلی که انسان تکبیرةالاحرام را میگوید، مشغول ذکر الهی است؛ [البتّه] اگر توجّه و حضور داشته باشد؛ حالا ما که حواسمان گاهی پرت بشود که هیچ؛ آن کسی که حضور قلب دارد و خود را حاضر در مقابل خدای متعال میداند، [نماز او] یکسره ذکر خدا است؛ هم با لفظ، هم با عمل. ایستادن در مقابل خدا، رکوع کردن در مقابل خدا، سجودکردن در مقابل خدا، دست بلندکردن به دعا در مقابل پروردگار، ذکر خالص است و اخلاص را در دل انسان زیاد میکند. این یک [مطلب].
وَ تَنزیهٌ عَنِ الکِبر
کبر را هم از انسان [دور میکند؛ چون] انسان به خاک میافتد دیگر. البتّه حواسمان جمع باشد که در این نمازهایی که میخوانیم، بخصوص حالا بعضیها از ماها که مثلاً فرض کنید امام جماعتیم و یک جمعیّتی پشت سرمان نماز میخوانند، این از آن حالتِ به اصطلاح به خود گرفتن عنوان، آن حالتِ اَشِر و بَطَر(۳) خارج بشود؛ لَم اَخرُج اَشَراً وَ لا بَطَرا؛(۴) در حال نماز، انسان گاهی اوقات تصوّر کند که حالا این منم که دارم میخوانم و همهی این پانصدنفر، هزار نفر، ده هزار نفر پشت سر من [هستند]؛ این حالت به وجود نیاید. اگر این طور شد خودِ این مؤیّد کبر است؛ اگر این حالت نبود، آن وقت ضدّ کبر است؛ برای خاطر اینکه تعظیم است، تکریم است، به خاک افتادن است.
۱) امالی طوسی، مجلس یازدهم، ص ۲۹۶؛ «ای جابر! عمر مانند سایه گذرا است؛ کلمهی توحید، مایهی عزّت اهل توحید است؛ نماز تثبیتکنندهی اخلاص و دورکنندهی کبر است.»
۲) سورهی اعراف، بخشی از آیهی ۱۵۷؛ «... و از [دوش] آنان قید و بندهایى را که بر ایشان بوده است برمىدارد ...»
۳) تکبّر، غرور، خودپسندی
۴) امالی طوسی، مجلس سیزدهم، ص ۳۷۱
روایتی از سرنوشت خواهران اسیر در اردوگاههای بعثی
روایتی از سرنوشت خواهران اسیر در اردوگاههای بعثی
گروه حماسه و جهاد دفاعپرس: اوایل پاییز سال ۱۳۵۹ چهار دختر ایرانی در خرمشهر به اسارت نیروهای عراق در آمدند، اما از بین این چهار نفر، دکتر فاطمه ناهیدی تنها زنی بود که نیروهای عراقی او را در خط مقدم به اسارت درآوردند و سه دختر دیگر نیز در خرمشهر اسیر شدند. فاطمه ناهیدی در ۲۰ مهر ۵۹ در یکی از خطوط مقدم خرمشهر نزدیک شلمچه در حین انتقال مجروحان و شهدا به همراه یک تیم پزشکی به دست نیروهای بعثی اسیر میشود. یک هفته بعد از وی، معصومه آباد و شمسی بهرامی اسیر شدهاند. این ۲ نفر نیز برای انتقال کودکان شیرخوارگاه آبادان به شیراز رفته بودند که در بازگشت به خرمشهر در جاده ماهشهر – آبادان به اسارت درآمدند. به فاصله یک هفته بعد از آنها نیز، حلیمه آزموده که برای دیدن خانوادهاش به شیراز رفته بود و محل کارش در زایشگاه خرمشهر بود، در همان جاده ماهشهر – آبادان به اسارت درآمد.
بعد از اسارت این چهار خواهر آزاده، خدیجه میرشکار نیز همراه همسرش در جاده خرمشهر – سوسنگرد اسیر شد. همسر وی در درگیری مجروح و سپس به شهادت میرسد، اما خدیجه میرشکار به عراق منتقل و حدود ۱۳ ماه در اردوگاه موصل اسیر میشود.
سرنوشت نخستین زنی که در خط مقدم اسیر شد
ابتدای اسارت، آنها را به اردوگاهی نظامی نزدیک شهر بصره و تنومه بردند. پس از آن بازجوییها آغاز شد. وضعیت ناهیدی به دلیل اینکه در خط مقدم به اسارت درآمده با دیگر اسرا متفاوت بود. با او به عنوان یک نیروی تهاجمی برخورد شد. ناهیدی روایت کرده است «از صبح تا شب در خط دوم در حال بازجویی بودم. در واقع خطوط مقدم سرنوشت هر کسی مشخص میشد. اگر اعدامی بود، همان جا اعدامش میکردند و اگر نه به پشت جبهه منتقل میشد. ابتدا برای من حکم اعدام زدند، ولی یکی از پزشکان آنها که اتفاقی مرا دید، با من صحبت کرد و به آنها گفت: «او دکتر است». به همین دلیل اعدام نشدم.»
دیگر خواهران آزاده را به عقب و به زندان الرشید که زندان امنیتی بعثیها بوده، منتقل کردند، زیرا آنها را زندانیان سیاسی تلقی شده بودند. این زندان، پنج طبقه زیرزمین داشت. هر طبقه پایینتر، شکنجههایش دردناکتر بود. اسرا روزانه هفت تا هشت بار توسط افراد مختلف بازجویی میشدند. ۲ سال این منوال ادامه داشت.
اسارت این خواهران، با اعمال یکسری رفتار وحشیانه نیروهای عراقی با زنان و کودکان در شهر سوسنگرد مصادف شد که منجر به شهادت چند نفر از آنان شد. شهید رجایی به دلیل بروز این فاجعه سر و صدای زیادی در سازمان ملل به راه انداخت و رژیم بعث را عنوان یک رژیم وحشی معرفی کرد. به همین خاطر، رژیم بعث برای اینکه اثبات کند این حرفها دروغ است، این خواهران را کاملا محفوظ نگه داشت. یعنی زمانی که آنها در زندان الرشید بودند، هیچ سربازی اجازه نداشت در سلول را بدون اجازه باز کند.
صلیب سرخ تا ۲ سال از حضور این خواهران آزاده در زندانهای عراق اطلاعی نداشت. خواهران اسیر با هدف اینکه نامشان در صلیب سرخ ثبت شود، ۱۹ روز اعتصاب غذا کردند. در این مدت سختترین شکنجهها اعم از قطع هوا برای کاهش اکسیژن یا قطع آب را تحمل کردند. زمانی که حالشان وخیم شد، بعثیها با خواستهشان که ثبت نامشان در صلیب سرخ و ارسال نامه به خانوادههایشان موافقت کردند. از این پس اسرای خانم به وزارت دفاع عراق تحویل داده شدند. اسرا به اردوگاه منتقل شدند و به جهت ضعف تا یک ماه در بیمارستان بستری شدند. صلیب سرخ یک قرآن در اختیار آنها قرار میدهد. اسرا با خواندن قرآن، دردهایشان کم میشود.
خواهران آزاده بر این باور بودند که اگر توانستهاند مقابل بعثیهایی قسی القلب مقاومت کنند، عنایت الهی بوده است. دوران اسارت خواهران آزاده در ۲۲ بهمن ۱۳۶۲ به پایان رسید. رژیم بعث آنها را به همراه ۱۹۰ رزمنده دیگر تحویل مسئولان ایرانی در آنکارا داد و از آنجا نیز به ایران منتقل شدند.
فاطمه ناهیدی، چند ماه بعد از آزادی ازدواج کرد و به همراه همسرش در اواخر دی سال ۶۳ به اهواز رفت. همسر وی در ستاد پشتیبانی جهاد سازندگی و خودش نیز در بیمارستان بقایی فعالیت داشتند.
طبقه بندی موضوعی
- نرم افزارهای سایت شهدای نیاک (۱۲)
- بخش خبری (۳۸۵)
- زندگینامه شهدای نیاک (۱۱۸)
- رهبری انقلاب (۲۸۸)
- مناسبت های مدهبی (۴۳)
- شهادت اهل بیت ع (۲۰)
- کتابخانه اسلامی (۹)
- میلاداهل بیت ع (۳)
- حجاب وپوشش اسلامی (۶)
- بانک صوت وتصویر (۵۴)
- جشنواره های شهدای نیاک (۱۶)
- سبک زندگی (۲۳)
- ویژه نامه شهدا (۲۳)
- بانک فیلم (۳۶)
- قرآن وحدیث (۵)
- نمآهنگ (۲۱)
- امام خمینی ره (۶)
- ویژه نامه مذهبی (۴)
- دعا وادعیه (۳)
- جنگ ودفاع مقدس (۳۲)
- محرم وامام حسین ع (۹)
- معرفی کتاب (۱)
- وصیت نامه شهدای نیاک (۷)
- زندگی به سبک شهدا (۵۹)
- بسیج (۲)
- شهیدسلیمانی (۱۱)
- کلیپ یادمان شهدای نیاک (۱۸)
آخرين مطالب
-
-
کلیپ یادمان معلم اخلاق شهیدسیدامیرحامداحمدزاده نیاکی
شنبه ۳۱ ارديبهشت ۱۴۰۱ -
کلیپ یادمان پاسدارشهیدمحمدکاظم مرادی نیاکی
شنبه ۳۱ ارديبهشت ۱۴۰۱ -
خط حزبالله ۳۴۱ | خیزش مقاومت، افول اشغالگران
جمعه ۳۰ ارديبهشت ۱۴۰۱ -
پیام رهبری انقلاب به فعالان حوزه جمعیت
چهارشنبه ۲۸ ارديبهشت ۱۴۰۱ -
نماهنگ | کربلای ری
چهارشنبه ۲۸ ارديبهشت ۱۴۰۱ -
نماهنگ | حضرت حمزه؛ الگویی برای همیشه تاریخ
چهارشنبه ۲۸ ارديبهشت ۱۴۰۱ -
معلم اخلاق شهید سیدامیرحامداحمدزاده نیاکی
سه شنبه ۲۷ ارديبهشت ۱۴۰۱ -
کلیپ یادمان شهیدسیدنظام فاضلی نیاکی
سه شنبه ۲۷ ارديبهشت ۱۴۰۱ -
شهیدمحمدکاظم مرادی نیاکی
سه شنبه ۲۷ ارديبهشت ۱۴۰۱
پربازديدها
-
۵۸۴۰ -
۲۳۸۸ -
۱۴۲۱ -
۱۴۲۰ -
۱۳۰۸ -
۱۰۶۰ -
۱۲۳۶ -
۱۱۷۸ -
۱۱۵۹ -
۱۰۵۴