يكشنبه, ۲۲ مهر ۱۴۰۳، ۰۱:۴۱ ق.ظ

درباره سايت

پایگاه فرهنگی،مذهبی شهدای نیاک

سایت شهدای نیاک مرجع نرم افزارهای مذهبی ومقالات،بیانات رهبری،زندگینامه شهدا،کتاب های مذهبی،صوت وتصویر،جشنواره های شهدای نیاک،مداحی مناسبت های مذهبی،بانک صوت وتصویر،آرشیوفیلم های مذهبی،کلیپ های مذهبی،سخنرانی علما،خبرهای سیاسی،اجتماعی،فرهنگی مذهبی،نظامی،کتابخانه،نرم افزارهای قرآنی،امام خمینی ره،ویژه نامه مذهبی،کودک ونوجوان،محرم،ماه مبارک رمضان،عاشورا و تاسوعا حسینی،امربه معروف ونهی از منکر،حجاب عفاف،سبک زندگی اسلامی

بایگانی

محبوب ترين ها

پيوندها

مداحان وشعرا

شخصیت های سیاسی ونظامی

شبکه های اجتماعی

۷۰ مطلب با موضوع «مناسبت های مدهبی» ثبت شده است

نگاهی به کتاب «تکاوران نیروی دریایی در خرمشهر»

 بخش خبری کتابخانه اسلامی

سایت شهدای نیاک مرجع خبری وطراح نرم افزارهای مذهبی

نگاهی به کتاب «تکاوران نیروی دریایی در خرمشهر»

نقش قهرمانان ارتش در روزهای باشکوه دفاع مقدس، نقشی تاریخ‌ساز است که به قدر لیاقت در آثار هنری بازنمایی نشده است. حماسه‌های ارتش در دوران جنگ اما بدون روایت، ماندگار نمی‌شوند و برای همین است که لزوم پرداختن به کتاب‌هایی مثل «تکاوران نیروی دریایی در خرمشهر» و تلاش برای افزایش تعداد آثار هنری با محوریت نقش ارتش در روزهای جنگ، اهمیتی مضاعف پیدا می‌کند.

«خرمشهر»، این شهر کوچکِ مرزی، در سال‌های دفاع مقدس خیلی چیزها به خودش دیده؛ از رنج‌های بی‌پایان و مظلومیتی انکارناشدنی تا شکوه یک فتح تاریخی. در میان همه‌ی آن‌چه این شهر با چشمان خود دیده اما «حماسه» از هرچیزی پررنگ‌تر است. از شهری حرف می‌زنیم که به کشور همسایه چسبیده و فقط یک رودخانه آن را از عراق جدا می‌کند؛ شهری که اولین مقصد نظامیان اشغالگر بعثی در آغاز جنگ تحمیلی بود و روی کاغذ، فتح کردنش برای ارتش صدام نباید بیشتر از یکی-دو روز طول می‌کشید.

اما تاریخ این سرزمین گواه است که خرمشهر ما، ۳۴ روز با دست خالی مقاومت کرد. شوخی نیست؛ ۳۴ روز یعنی بیشتر از یک ماه نگه‌داشتن یک شهر کوچک در برابر هجوم زمینی و هوایی دشمنی تا دندان مسلح که همسایه‌ی دیوار به دیوار شهر بوده.

دفاع جانانه‌ی آن ۳۴ روز حماسه‌ای بزرگ است که به اندازه‌ی بزرگی‌اش در تاریخ‌نگاری جنگ ما روایت نشده. مقاومت خرمشهر در روزهای نخست جنگ اما نتیجه‌ی مقاومت مردم و البته دو گروه شاخص‌تر بود؛ یکی جوانان خرمشهری که محمد جهان‌آرا فرماندهی‌شان می‌کرد و دیگری تکاوران نیروی دریایی ارتش جمهوری اسلامی که یک نظامیِ ورزیده‌ی باابهت فرمانده‌شان بود: ناخدا هوشنگ صمدی.

جنگ ظهر روز ۳۱ شهریور ۱۳۵۹ آغاز شد و گروه تکاوران نیروی دریایی بامداد اول مهر از زیر قرآن رد شدند تا خودشان را به خرمشهر برسانند. آن‌ها یکی از زبده‌ترین گروه‌های نظامی ارتش بودند؛ چند جوان جسور که آموزش‌هایی سخت و طاقت‌فرسا را پشت سر گذاشته و برای سخت‌ترین شرایط آماده شده بودند. در آن روزهای آغاز جنگ و وقتی خبر حمله سهمگین ارتش صدام به جنوب خوزستان منتشر شد، این تکاورانِ آماده‌ی نبرد منتظر نماندند و به سرعت از بوشهر راهی خرمشهر شدند. آن‌ها خوب می‌دانستد تمام آموزش‌هایی که دیده‌اند برای چنین‌روزی بوده؛ برای دفاع از مردم. پس معطل نکردند و رفتند کنار مردم و خیلی زود توان دفاعی خرمشهر را با حضورشان ارتقا دادند.کتاب «تکاوران نیروی دریایی در خرمشهر» خاطرات فرمانده این تکاوران قهرمان است. کتاب از کودکی ناخدا صمدی آغاز می‌شود و تقریباً نیمی از آن به خاطرات ناخدا از کودکی تا ورود به ارتش و پیروزی انقلاب اسلامی اختصاص می‌یابد. از جایی به بعد اما التهاب کتاب چندبرابر می‌شود؛ چون روایت خرمشهر آغاز می‌شود، روایت جنگی نابرابر و سهمگین. ریتم کتاب، تند است و بحرانِ جاری در شهر را به خوبی به مخاطب منتقل می‌کند. روایت پرجزئیات ناخدا صمدی هم به نویسنده کمک کرده تا در خلق یک روایت سرراست و خواندنی به توفیق برسد. «تکاوران نیروی دریایی در خرمشهر» که به قلم سیدقاسم یاحسینی نوشته شده، پر از تصاویر تأمل‌برانگیز و حیرت‌آوری است که احوال خرمشهرِ زخمی در روزهای نخست جنگ را یادآوری می‌کند.

روایت کتاب البته منحصر در روزهای نخست جنگ نیست و اگرچه ناگزیز به لحظات تلخ ترک شهر توسط نیروهای ایرانی پس از ۳۴ روز مقاومت می‌رسد اما باز هم پیش می‌رود و نقطه‌ی پایان روایت را در سوم خرداد ۱۳۶۱ می‌گذارد؛ در روزی که صمدی و هم‌رزمانش با چشمانی پر از اشک شوق دوباره به خرمشهر می‌رسند و این شهرِ دوست‌داشتنی را در آغوش می‌کشند.

نقش قهرمانان ارتش در روزهای باشکوه دفاع مقدس، نقشی تاریخ‌ساز است که به قدر لیاقت در آثار هنری بازنمایی نشده است. حماسه‌های ارتش در دوران جنگ اما بدون روایت، ماندگار نمی‌شوند و برای همین است که لزوم پرداختن به کتاب‌هایی مثل «تکاوران نیروی دریایی در خرمشهر» و تلاش برای افزایش تعداد آثار هنری با محوریت نقش ارتش در روزهای جنگ، اهمیتی مضاعف پیدا می‌کند.

سالروز رحلت اولین بانوی اسلام؛ حضرت خدیجه (س) تا پای جان، از رسالت پیامبر(ص) حمایت کرد

 مناسبت های مدهبی

سایت شهدای نیاک مرجع خبری وطراح نرم افزارهای مذهبی

سالروز رحلت اولین بانوی اسلام؛ حضرت خدیجه (س) تا پای جان، از رسالت پیامبر(ص) حمایت کرد

گروه فرهنگ و هنر دفاع‌پرس: امروز دهم ماه مبارک رمضان، یادآور روزی تلخ در تاریخ اسلام است. روزی که رحلت ام المومنین حضرت خدیجه کبری سلام الله علی‌ها در آن اتفاق افتاد و به همین علت آن سال را عام الحزن نامیدند.

کلمات نمی‌تواند بازگوی شخصیت بانویی شود که علاوه بر آنکه بزرگ یاور پیامبر خدا (ص) بوده، همسری شایسته برای حضرت و مادری نمونه برای حورا انسیه یعنی فاطمه زهرا (س) است. فقدان و رحلت ایشان در دهمین روز از ماه مبارک رمضان سال دهم بعثت، ضایعه‌ای سنگین را به اسلام و مسلمانان وارد کرد و رسول خدا (صلی‌الله‌علیه‌وآله) یکی از اولین مدافعان خود را از دست دادند.

مقام و ایمان بی‌نظیر ام المؤمنین خدیجه کبری (س) سبب شد که تا سال‌ها بعد از رحلت ایشان، فضائل و خصایص حضرتش از سوی رسول خدا (صلی‌الله‌علیه‌وآله) برای همگان بیان شود.

حضرت خدیجه (س) در مکه به دنیا آمد. وی از قبیله قریش، از تیره بنی‌اسد بود. قصی‌بن‌کلاب جد مشترک او و رسول اکرم (ص) است. در میان خویشان و نزدیکان حضرت خدیجه (س)، شخصیت‌های برجسته‌ای بودند، ازجمله ورقه‌بن‌نوفل، پسرعموی حضرت خدیجه (س)، که از دانایان عرب بود و به بعثت پیامبر (ص) بشارت داد.

او وقتی ماجرای نزول اولین وحی را از زبان پیامبر (ص) و خدیجه (س) شنید، نبوت حضرت محمد (ص) را تصدیق کرد [۱]. حکیم‌بن‌حزام، برادرزاده خدیجه (س)، نیز از شخصیت‌های بزرگ قریش و یکی از اعضای برجسته دارالندوه بود. [۲]دارالندوه خانه‌ای در کنار کعبه بود که قصی‌بن‌کلاب (جد چهارم پیامبر) آن را برای مشورت و حل و فصل مسائل قریش و مردم مکه تأسیس کرده بود. هرچند بنی‌اسد به اندازه بنی‌هاشم متنفذ نبودند، در بسیاری از کار‌های مهم در کنار بنی‌هاشم بودند، چنان‌که در پیمانی که برای جلوگیری از ظلم، و دفاع از ستمدیدگان بسته شد و در تجدید بنای کعبه در ۳۵ عام‌الفیل شرکت داشتند.

بعد از قرن‌ها که از رحلت این بانوی فداکار می‌گذرد، شنیدن فضائل ایشان به هر مسلمانی درس فداکاری و پایبندی به ایمان را می‌آموزد. برترین فضائل حضرت خدیجه (س) این چهار فضیلت است: محدثین و مورخین شیعه و اهل سنت بر این باورند که اولین بانوی مسلمان، حضرت خدیجه (س) بود. این فضیلت یکی از فضائل بی نظیری است که خدای رحمان به این بانوی گرانقدر عنایت کرده است. ابن اثیر از علمای اهل سنت در کتاب خود در این بارهمی‌نویسد: «علمای اسلام به اتفاق بر این باور هستند که اولین [بانوی]مسلمان، حضرت خدیجه (سلام‌الله‌علیها) بوده است.» [۳]این فضیلت به معنای آن است که حضرت خدیجه در حالی به رسول خدا (صلی‌الله‌علیه‌وآله) ایمان آورده و اسلام را انتخاب کرده که دیگران در کفر و جهالت به سر می‌بردند.

احمد بن حنبل یکی از ائمه چهارگانه اهل سنت در کتاب خود روایتی را بیان کرده که بازگو کننده مقام این بانوی گرانقدر است. او در مسند خود از ابن عباس نقل می‌کند؛ «روزی رسول گرانقدر اسلام (صلی‌الله‌علیه‌وآله) با اصحاب خود نشسته بودند و در این هنگام حضرت با دست مبارکشان چهار خط روی زمین کشیدند و فرمودند: آیا می‌دانید این چهار خطی که کشیدم چیست؟ اصحاب خدمت حضرت عرض کردند: خدا و پیامبرش بهتر می‌دانند. رسول الله (ص) فرمودند: چهار نفر با فضیلت‌ترین زنان بهشت هستند. اولین آنان خدیجه بنت خویلد و دومین نفرشان دخترم فاطمه زهرا (س) و سومین آن‌ها آسیه همسر فرعون و چهارمین‌شان مریم مادر عیسی مسیح است.» [۴]با جستجو در منابع معتبر اهل سنت مشخص می‌شود، بار‌ها رسول الله (صلی‌الله‌علیه‌وآله) به پشتیبانی و یاری خود توسط ام المؤمنین خدیجه کبری (سلام‌الله‌علیها) اشاره کرده‌اند و از این بانوی آسمانی به نیکی یاد می‌کنند، تا جایی که اگر کسی از خدیجه غراء (سلام‌الله‌علیها) بدگویی می‌کرد، پیامبر رحمت (صلی‌الله‌علیه‌وآله) به خشم می‌آمدند و چهره ایشان برافروخته می‌شد.

احمد بن حنبل در کتابش به نقل از یکی از همسران پیغمبر اکرم (صلی‌الله‌علیه‌وآله) می‌نویسد: «رسول خدا (صلی‌الله‌علیه‌وآله) هرگاه به یاد خدیجه می‌افتادند، از ایشان به نیکی یاد می‌کردند. روزی حسادت بر من [یکی از همسران حضرت]چیره شد و گفتم: چه زیاد از آن پیر زن بی‌دندان یاد می‌کنید؟! همانا خداوند بهتر از او نصیب شما فرموده است. در این هنگام رسول خدا (صلی‌الله‌علیه‌وآله) فرمودند: خدای رحمان بهتر از خدیجه به من همسری نداده است. زیرا او روزی به من ایمان آورد که تمام مردم به من کفر می‌ورزیدند و روزی مرا تصدیق کرد که مردم مرا تکذیب می‌کردند و هنگامی که مردم مرا محروم داشتند، او با اموال خود مرا یاری کرد. خدای عالم تنها از خدیجه کبری به من فرزند داده است و حال آنکه از سایر همسرانم به من فرزندی عنایت نفرمود.» [۵]قطعاً اولین بانوی مسلمان به خاطر حمایت‌ها و جان نثاری‌‎ها و صبر بر مصائبی که در راه یاری رساندن به حضرت محمد مصطفی (ص) متحمل شده، از جانب خدای رحمان، شایسته مقام رفیع و برتری بر دیگر زنان و بانوان عالم هستی شده است. اما عشق آسمانی و محبت قلبی رسول خدا (ص) به حضرت خدیجه کبری (س) بار‌ها بر زبان حضرت جاری شده است و محدثین اهل سنت همانند علمای شیعه، به ثبت و ضبط آن احادیث والا پرداخته‌اند.

به عنوان نمونه حاکم نیشابوری، محدث مشهور اهل سنت در کتاب خود، تعبیری عجیب و بسیار زیبا از رسول خدا (ص) در وصف ام‌المؤمنین خدیجه کبری (س) را بیان کرده است. او می‌نویسد که حضرت فرمودند: «سپاس مخصوص خدایی است که اطعام کرد و لباس پوشاند و خدیجه را همسر من قرار داد و من عاشق او بودم.» [۶]در این روایت، پیامبر (ص) از عشق و دلدادگی خود نسبت به ام المؤمنین حضرت خدیجه (س) سخن به میان آورده و به پاس وجود ایشان، حمد و سپاس پروردگار عالم را به جای می‌آورند.

همچنین مسلم نیشابوری در صحیح خود که نزد اهل سنت جایگاه با عظمتی دارد، بعد از ذکر روایتی در مورد اکرام بستگان حضرت خدیجه (س) توسط رسول خدا (صلی‌الله‌علیه‌وآله)، در انتها به نقل از حضرت می‌نویسد که پیامبر اعظم (ص) فرمودند: «خدای رحمان، محبت و عشق خدیجه را روزی من کرده است.» [۷]حضرت خدیجه علاوه بر آنکه برای رسول خدا (ص) همسر نیکو و طاهره‌ای بود، اولین مدافع اسلام و یار و یاور در دورانی بود که حتی بستگان ایشان یعنی همان قریش، حضرت را طرد کرده بودند و به دشمنی ایشان همت گمارده بودند. رحلت این بانوی گرامی باعث شد پیامبر خدا (ص) یکی از مهم‌ترین پشتیبان‌های خود را از دست بدهند.

پی‌نوشت

[۱]. بخاری، ۱ / ۳؛ ابن‌کثیر، السیره النبویه، ۱ / ۳۸۶

[۲]. ابن‌حزم اندلسی، ۱۲۱؛ ابن‌عساکر، ۱۵ / ۱۱۵

[۳]عز الدین ابن الأثیر، الکامل فی التاریخ، ج ۱، ص ۶۵۵، دار الکتاب العربی، بیروت – لبنان، چاپ اول، ۱۴۱۷ ه. «اخْتَلَفَ الْعُلَمَاءُ … خَلْقِ اللَّهِ إِسْلَامًا.»

[۴]. احمد بن حنبل، مسند أحمد، ج ۴، ص ۴۰۹، ح ۲۶۶۸، مؤسسة الرسالة، چاپ اول، ۱۴۲۱ ه. «عَنِ ابْنِ عَبَّاسٍ، قَالَ: خَطَّ رَسُولُ اللهِ … وَمَرْیَمُ ابْنَةُ عِمْرَانَ".»

[۵]. احمد بن حنبل، مسند أحمد، ج ۴۱، ص ۳۵۶، ح ۲۴۸۶۴، مؤسسة الرسالة، چاپ اول، ۱۴۲۱ ه. «عَنْ عَائِشَةَ، قَالَتْ: کَانَ النَّبِیُّ … حَرَمَنِی أَوْلَادَ النِّسَاءِ ".»

[۶]. حاکم نیشابوری، المستدرک علی الصحیحین، ج ۳، ص ۲۰۱، ح ۴۸۴۰، دار الکتب العلمیة – بیروت، چاپ اول، ۱۴۱۱ ه. «عَنِ الزُّهْرِیِّ، قَالَ: … وَکُنْتُ لَهَا عَاشِقًا.»

[۷]. مسلم نیشابوری، صحیح مسلم، ج ۴، ص ۱۸۸۸، رقم ۲۴۳۵، دار إحیاء التراث العربی_ بیروت. «عَنْ عَائِشَةَ، قَالَتْ: … إِنِّی قَدْ رُزِقْتُ حُبَّهَا.»

انتهای پیام/ 241

امیرالمؤمنین علیه‌السلام، مرجع رهروان حقیقت

 بخش خبری رهبری انقلاب مناسبت های مدهبی بانک فیلم میلاداهل بیت ع

سایت شهدای نیاک مرجع خبری وطراح نرم افزارهای مذهبی

امیرالمؤمنین علیه‌السلام، مرجع رهروان حقیقت

حضرت آیت‌الله خامنه‌ای: «تمام ارزشها و صفاتی که انسان -چه به‌عنوان انسان مؤمن به اسلام، چه به‌عنوان انسان مؤمن به هر دینی، و چه به‌عنوان انسان بی‌اعتقاد به هر دینی؛ هرجور انسانی- به آنها احترام میگذارد و تکریم میکند، در علیّ‌بن‌ابی‌طالب جمع است؛ یعنی علیّ‌بن‌ابی‌طالب (سلام‌الله‌علیه) شخصیّتی است که اگر شما شیعه باشید احترامش میکنید، اگر سنّی باشید احترامش میکنید، اگر اصلاً مسلمان نباشید و او را بشناسید و بروید دنبال احوالش احترام میکنید. افرادی از اهل سنّت که درباره‌ی فضائل امیرالمؤمنین در طول سالهای متمادی نوشته‌اند بسیارند؛ جورج جرداق مسیحی،آن کتاب پنج جلدی را نوشته؛ یک مسیحی درباره‌ی امیرالمؤمنین سالها قبل عاشقانه کتاب مینویسد. همین شخصیّت آمد اینجا پیش من و راجع به کتابش صحبت شد، گفت من از دوران نوجوانی با نهج‌البلاغه آشنا شدم، نهج‌البلاغه مرا به شخصیّت علیّ‌بن‌ابی‌طالب هدایت کرد؛ این کتاب را نوشت: الامام‌ علی صوت العدالة الانسانیّة. کسی که اصلاً دین هم نداشته باشد -یعنی به هیچ دینی معتقد نباشد- وقتی شخصیّت امیرالمؤمنین را بشناسد، در مقابل او خضوع میکند، تعظیم میکند.» ۱۳۹۵/۰۶/۳۰
پایگاه اطلاع‌رسانی KHAMENEI.IR به مناسبت سیزدهم رجب، سالروز ولادت امیرالمؤمنین علیه‌السلام نماهنگ «مرجع رهروان حقیقت» را منتشر می‌کند.

زندگی و زمانه امیرالمؤمنین علیه‌السلام از زبان خودش علی از زبان علی

 بخش خبری رهبری انقلاب کتابخانه اسلامی

سایت شهدای نیاک مرجع خبری وطراح نرم افزارهای مذهبی

زندگی و زمانه امیرالمؤمنین علیه‌السلام از زبان خودش علی از زبان علی

چون همه نقل قول‌ها از نهج البلاغه و دیگر منابع موثق و قطعی شیعی و سنی آورده شده است، مخاطب مطمئن است که روایت‌هایی درست و دقیق از زبان امیرالمؤمنین را می‌خواند و این حس اعتماد به درست بودن کلام و روایت از زبان خود حضرت علیه‌السلام و اطمینان از عدم دخالت تخیل نویسنده در داستان و عینی و واقعی بودن مطالب، آن را جذاب، پرکشش و اطمینان‌بخش کرده است.

«پسرم! درست است که من به اندازه همه کسانی که پیش از من می‌زیسته‌اند عمر نکرده‌ام، اما در کردار آنها نظر افکنده و در اخبارشان تفکر نمودم و در آثار آنها به سیر و سیاحت پرداختم تا بدانجا که همانند یکی از آنها شدم، بلکه گویا در اثر آنچه از تاریخ آنان به من رسیده ‌با همه آنها از اول تا آخر بوده‌ام.من قسمت زلال و مصفای زندگی آنان را از بخش کدر و تاریک باز شناختم و سود و زیانش را دانستم و از میان تمام آنها قسمت‌های مهم و برگزیده را برایت‌ خلاصه کردم و از بین همه آنها زیبایش را برایت ‌انتخاب نمودم و مجهولات آن را از تو دور داشتم. لذا همانگونه که یک پدرمهربان بهترین نیکی‌ ها را برای فرزندش می‌خواهد من نیز صلاح دیدم که تو را بدین‌ صورت تربیت کنم.»

آنچه خواندید نه یک کلام عادی از یک فرد معمولی که سخنان حضرت امیرالمؤمنین علیه‌السلام خطاب به پسر بزرگوارشان امام حسن مجتبی علیه‌السلام است، درباره اهمیت مطالعه و دانستن تاریخ. موضوعی که برای اهتمام به آن و عبرت گرفتن از آن همین کلام گهربار امیرالمؤمنین علیه‌السلام کافی و باقی صحبت‌ها زیاده گویی است.

مطالعه تاریخ صدر اسلام همواره برای مسلمانان از اهمیت بسیار بالایی برخوردار بوده است. رهبر انقلاب معتقدند که ما باید تاریخ زندگی پیامبر گرامی اسلام را میلی‌متری مطالعه و از آن درس بگیریم. (۱۳۸۷/۰۵/۰۹) این در حالی است که بخش قابل توجهی از این برهه تاریخی با حیات و فعالیت‌ها و همراهی‌های امام علی علیه‌السلام عجین و مهم‌ترین رویدادهای صدر اسلام اغلب ممزوج با اقدامات امیرالمؤمنین علیه‌السلام است. کارهایی که باعث شده دین مبین اسلام از غربت و تنهایی خارج و کم‌کم پر و بال بگیرد و قدرت پیدا کند.

چه زمانی که به عنوان اولین نفر دعوت پیامبر صلی‌الله‌علیه‌وآله‌وسلم را پذیرفتند و در دوران سخت تنهایی پیامبر صلی‌الله‌علیه‌وآله‌وسلم یار و مونس ایشان بودند، چه در دوران قدرت گرفتن اسلام که مصادف بود با جنگ‌های پیامبر که ایشان تقریباً در همه جنگ‌ها حضور داشتند و چه در آخرین روزهای عمر با برکت رسول‌الله صلی‌الله‌علیه‌وآله‌وسلم که مصادف بود با واقعه غدیرخم و معرفی امیرالمؤمنین علیه‌السلام به عنوان ولی و سرپرست جامعه بعد از خود.

اینجاست که اهمیت خواندن کتاب «علی از زبان علی» بیش از پیش آشکار می‌شود. این کتاب در واقع یکی از دقیق‌ترین و خواندنی‌ترین کتاب‌هایی است که در مورد زندگی و زمانه امیرالمؤمنین نگاشته شده و با در برداشتن چند ویژگی خاص، متمایز و خواندنی شده است.

اولین و مهم‌ترین ویژگی کتاب که آن را بسیار جذاب کرده، زاویه دید اول شخص آن در تعریف وقایع است. در این کتاب امیرالمؤمنین خود راوی زندگی خویش است و در حین خواندن کتاب گویی مخاطب از زبان خود حضرت علیه‌السلام در حال شنیدن زندگانی و حوادث شیرین و تلخ زندگی ایشان است. کتاب این‌گونه آغاز می شود: «من علی فرزند ابوطالب و فاطمه بنت اسد در روز سیزدهم رجب سال سی عام الفیل در شهر مکه و در درون خانه کعبه متولد شدم.»

از طرفی چون همه نقل قول‌ها از نهج البلاغه و دیگر منابع موثق و قطعی شیعی و سنی آورده شده است، مخاطب مطمئن است که روایت‌هایی درست و دقیق از زبان امیرالمؤمنین را می‌خواند و این حس اعتماد به درست بودن کلام و روایت از زبان خود حضرت علیه‌السلام و اطمینان از عدم دخالت تخیل نویسنده در داستان و عینی و واقعی بودن مطالب، آن را جذاب، پرکشش و اطمینان‌بخش کرده است.

در واقع هنر اصلی نویسنده آن بوده است که توانسته با دسته‌بندی و نظم و ترتیبی دقیق و مثال‌زدنی وقایع و گفتارهای امام را طوری کنار هم قرار دهد که گویا در حال خواندن داستانی پیوسته و جذاب از زندگی ایشان هستیم.

متن روان و دلنشین و همچنین ایجاز مثال زدنی در بیان حوادث و رویدادها و دوری از هرگونه پیچیدگی و دشوارگویی در بیان حوادث سخت آن دوران، از دیگر ویژگی‌های برجسته کتاب است که به روایت آن طراوت بخشیده است. در واقع ما در این کتاب با سبکی از روایت مواجه هستیم که توانسته ماجراهای بعضاً بسیار تلخ آن دوران را بسیار گیرا و خواندنی برای مخاطب بیان کند و گرفتار سخت‌خوانی و پیچیدگی‌های تاریخی نشده است.

از دیگر ویژگی‌های برجسته کتاب آن است که خواننده در حین مطالعه کتاب و در حالی که به نظر می‌رسد در حال خواندن قصه‌ای پر روایت و پر ماجرا از تاریخ صدر اسلام است، در واقع در حال خواندن بخش زیادی از خطبه‌ها، نامه‌ها و حکمت‌های امیرالمؤمنین است. نویسنده نه تنها از نهج البلاغه که از بسیاری از مستندات مسلم تاریخی در این جهت بهره برده است. خطبه‌ها و نامه‌هایی که به علت فصاحت و بلاغت تام امیرالمؤمنین و اتصال به سرچشمه علم الهی هر یک دریایی از اصول دین و معارف و عقاید هستند.

علاوه بر نهج‌البلاغه نویسنده برای نگارش کتاب از منابعی شرح نهج‌البلاغه ابن‌ابی‌الحدید، وقعه صفین، تاریخ طبری، الارشاد، مروج الذهب، الکامل، الاخبار الطوال، انساب الاشراف، الامامه و السیاسه، الامالی، تاریخ یعقوبی، الغارات، الطبقات الکبری، تذکره الخواص، الفصول المهمه هستند.

 

کتاب از دوران کودکی امام علی علیه‌السلام آغاز و در ده فصل دوران مکه، دوران مدینه، دوران خلفا، دوران خلافت، دوران جنگ جمل، دوران جنگ صفین، دوران حکمیت، دوران جنگ نهروان، دوران غارت‌ها و دوران شهادت حضرت را روایت می‌کند.

ارائه تحلیل‌هایی جامع از ماجراهایی همچون جنگ‌های دوران پیامبر صلی‌الله‌علیه‌وآله‌وسلم، ماجرای خلافت، جنگ با قاسطین، ناکثین و مارقین، مکاتبات طولانی با معاویه، ماجرای بر نیزه کردن قرآن‌ها در جنگ صفین و... از دیگر موضوعات مطرح شده در کتاب است که از زبان خود حضرت مورد تحلیل و بررسی قرار می‌گیرد.

حجت‌الاسلام محمد محمدیان نویسنده کتاب «علی از زبان علی» پیش‌تر مجموعه هفت جلدی این کتاب را به زبان عربی و با عنوان «حیاة امیرالمؤمنین علیه‌السلام عن لسانه» پدید آورده بود و کتاب پیش‌رو تخلیصی از نسخه عربی آن است.

«علی از زبان علی» روایتی از حیات یک دین است که با طی کردن مسیری پر پیچ و خم و با گذر از موانع و دشواری‌ها راه خود را در جامعه‌ای سخت و متصلب باز کرده و توانسته سبک جدیدی از زندگی الهی را معرفی و پایه‌گذار تمدنی اسلامی گردد.

 

در ادامه بخشی از کتاب را که تحلیل جامع حضرت از جنگ صفین است میخوانیم:

در گفتگویی با یکی از بزرگان یهود، در جمع یارانم، درباره جنگ صفین توضیحاتی دادم: شگفت آور این بود که معاویه آرزوهایی در سر می پروراند. او به فکر خلافت بعد از عثمان بود و چشم طمع به حکومت دوخته بود و در اندیشه بود که خلیفه چهارم شود؛ ولی اوضاع بر خلاف میل او دگرگون شد و  خداوند حق را در جای خود قرار داد و حق از دست رفته مرا به من بازگرداند. امید معاویه به یاس تبدیل شده و طمعش بریده شد. معاویه به جای پذیرش حق، به دنبال توطئه چینی رفت. او سراغ عمروعاص را گرفت و با وعده حکومت مصر به او، او را فریب داد و با خود همراه کرد و با دستیاری عمروبن‌عاص، کشور اسلامی را به باد ستم داد و زیر لگد طغیان گرفت. هرکس با او بیعت می کردتحت حمایت او قرار می گرفت و هرکس به مخالفت با او برمی خاست، رانده میشد.

روایت «حسینیه معلی» از دیدار مداحان اهل بیت علیهم‌السلام

 بخش خبری رهبری انقلاب مناسبت های مدهبی بانک فیلم میلاداهل بیت ع

سایت شهدای نیاک مرجع خبری وطراح نرم افزارهای مذهبی

روایت «حسینیه معلی» از دیدار مداحان اهل بیت علیهم‌السلام

در سالروز ولادت با سعادت حضرت فاطمه زهرا سلام‌الله‌علیها جمعی از مداحان اهل بیت‌علیهم‌السلام با حضور در حسینیه امام خمینی(ره) با حضرت آیت‌الله خامنه‌ای رهبر انقلاب اسلامی دیدار کردند. «حسینیه معلی» در برنامه‌ای به روایت این دیدار پرداخته است.
این برنامه سه‌شنبه، ۳بهمن، ساعت ۲۲:۳۰، پخش همزمان از رسانه KHAMENEI.IR و شبکه ۳ سیما پخش خواهد شد.

 

 

مظلوم پیروز

 بخش خبری رهبری انقلاب شهادت اهل بیت ع

سایت شهدای نیاک مرجع خبری وطراح نرم افزارهای مذهبی

بیانات بعد از مراسم روضه‌خوانی در سالروز شهادت امام علی النقی علیه‌السلام

در آستانه‌ی سالروز شهادت دهمین اختر تابناک آسمان امامت و ولایت حضرت امام علی النقی الهادی علیه‌السلام پایگاه اطلاع‌رسانی دفتر حفظ و نشر آثار آیت‌الله خامنه‌ای متن و صوت بیانات رهبر انقلاب را درباره‌ی حیات نورانی این امام همام منتشر می‌کند.
این سخنان در سی‌ام مردادماه سال ۱۳۸۳ و پس از مراسم روضه‌خوانی به مناسبت شهادت حضرت امام علی النقی علیه‌السلام بیان شده است.
* بسم‌الله‌الرّحمن‌الرّحیم

بالاخره در نبرد بین امام هادی (علیه‌السّلام) و خلفایی که در زمان ایشان بودند، آن کس که ظاهراً و باطناً پیروز شد، حضرت هادی (علیه‌السّلام) بود؛ این باید در همه‌ی بیانات و اظهارات ما مورد نظر باشد.

در زمان امامت آن بزرگوار شش خلیفه، یکی پس از دیگری، آمدند و به درک واصل شدند. آخرین نفر آنها، «معتز» بود که حضرت را شهید کرد و خودش هم به فاصله‌ی کوتاهی مُرد. این خلفا غالباً با ذلت مردند؛ یکی به‌دست پسرش کشته شد، دیگری به دست برادرزاده‌اش و به همین ترتیب بنی‌عباس تارومار شدند؛ به عکسِ شیعه. شیعه در دوران حضرت هادی و حضرت عسگری (علیهماالسّلام) و در آن شدت عمل روزبه‌روز وسعت پیدا کرد؛ قویتر شد.

حضرت هادی (علیه‌السّلام) چهل و دو سال عمر کردند که بیست سالش را در سامرا بودند؛ آن‌جا مزرعه داشتند و در آن شهر کار و زندگی میکردند. سامرا در واقع مثل یک پادگان بود و آن را معتصم ساخت تا غلامان ترکِ نزدیک به خود را - با ترکهای خودمان؛ ترکهای آذربایجان و سایر نقاط اشتباه نشود - که از ترکستان و سمرقند و از همین منطقه‌ی مغولستان و آسیای شرقی آورده بود، در سامرا نگه دارد. این عده چون تازه اسلام آورده بودند، ائمه و مؤمنان را نمیشناختند و از اسلام سر در نمیآوردند. به همین دلیل، مزاحم مردم میشدند و با عربها - مردم بغداد - اختلاف پیدا کردند. در همین شهر سامرا عده‌ی قابل توجهی از بزرگان شیعه در زمان امام هادی (علیه‌السّلام) جمع شدند و حضرت توانست آنها را اداره کند و به وسیله‌ی آنها پیام امامت را به سرتاسر دنیای اسلام - با نامه‌نگاری و... - برساند. این شبکه‌های شیعه در قم، خراسان، ری، مدینه، یمن و در مناطق دوردست و در همه‌ی اقطار دنیا را همین عده توانستند رواج بدهند و روزبه‌روز تعداد افرادی را که مؤمن به این مکتب هستند، زیادتر کنند. امام هادی همه‌ی این کارها را در زیر برق شمشیر تیز و خونریز همان شش خلیفه و علی‌رغم آنها انجام داده است. حدیث معروفی درباره‌ی وفات حضرت هادی (علیه‌السّلام) هست که از عبارت آن معلوم میشود که عده‌ی قابل توجهی از شیعیان در سامرا جمع شده بودند؛ به‌گونه‌ای که دستگاه خلافت هم آنها را نمیشناخت؛ چون اگر میشناخت، همه‌شان را تارومار میکرد؛ اما این عده چون شبکه‌ی قویای به‌وجود آورده بودند، دستگاه خلافت نمیتوانست به آنها دسترسی پیدا کند.

یک روزِ مجاهدت این بزرگوارها - ائمه (علیهم‌السّلام) - به قدر سالها اثر میگذاشت؛ یک روز از زندگی مبارک اینها مثل جماعتی که سالها کار کنند، در جامعه اثر میگذاشت. این بزرگواران دین را همین‌طور حفظ کردند، والّا دینی که در رأسش متوکل و معتز و معتصم و مأمون باشد و علمایش اشخاصی باشند مثل یحییبن‌اکثم که با آن‌که عالم دستگاه بودند، خودشان از فساق و فجار درجه یکِ علنی بودند، اصلاً نباید بماند؛ باید همان روزها بکل کلکِ آن کنده میشد؛ تمام میشد. این مجاهدت و تلاش ائمه (علیهم‌السّلام) نه فقط تشیع بلکه قرآن، اسلام و معارف دینی را حفظ کرد؛ این است خاصیت بندگان خالص و مخلص و اولیای خدا. اگر اسلام انسانهای کمربسته نداشت، نمیتوانست بعد از هزار و دویست، سیصد سال تازه زنده شود و بیداری اسلامی به‌وجود بیاید؛ باید یواش یواش از بین میرفت. اگر اسلام کسانی را نداشت که بعد از پیغمبر این معارف عظیم را در ذهن تاریخ بشری و در تاریخ اسلامی نهادینه کنند، باید از بین میرفت؛ تمام میشد و اصلاً هیچ چیزش نمی‌ماند؛ اگر هم میماند، از معارف چیزی باقی نمی‌ماند؛ مثل مسیحیت و یهودیتی که حالا از معارف اصلیشان تقریباً هیچ‌چیز باقی نمانده است. این‌که قرآن سالم بماند، حدیث نبوی بماند، این همه احکام و معارف بماند و معارف اسلامی بعد از هزار سال بتواند در رأس معارف بشری خودش را نشان دهد، کار طبیعی نبود؛ کار غیرطبیعی بود که با مجاهدت انجام گرفت. البته در راه این کار بزرگ، کتک‌خوردن، زندان‌رفتن و کشته‌شدن هم هست، که اینها برای این بزرگوارها چیزی نبود.

ائمه‌ی ما در طول این دویست‌وپنجاه سال امامت - از روز رحلت نبی مکرم اسلام (صلّیاللَه‌علیه‌وآله) تا روز وفات حضرت عسکری، دویست‌وپنجاه سال است - خیلی زجر کشیدند، کشته شدند، مظلوم واقع شدند و جا هم دارد برایشان گریه کنیم؛ مظلومیت‌شان دلها و عواطف را به خود متوجه کرده است؛ اما این مظلومها غلبه کردند؛ هم مقطعی غلبه کردند، هم در مجموع و در طول زمان.

والسّلام علیکم و رحمةالله برکاته

فاطمه (س) یعنی...

 بخش خبری رهبری انقلاب مناسبت های مدهبی شهادت اهل بیت ع

سایت شهدای نیاک مرجع خبری وطراح نرم افزارهای مذهبی

فاطمه (س) یعنی...

حضرت آیت‌الله خامنه‌ای: «اسلام دین افزاینده است؛ إِنّا أَعطَیناکَ الکَوثَرَ؛ معنای کوثر یعنی افزاینده. این است که رسول خدا می‌فرماید: ای سلمان هر کس دخترم فاطمه(س) را دوست داشته باشد در بهشت و هر کس با او دشمنی کند در جهنم است. ای سلمان محبت فاطمه(س) در صد مکان نفع می‌رساند از جمله هنگام مرگ، قبر، میزان، محشر، صراط و موقع حسابرسی. دختر پیغمبر (صلّی‌الله علیه و آله) که مادر امامان و شخصیّتهای برجسته‌ی اسلام است که هرکدام اسلام را گسترش دادند، وسیله‌ی گسترش و زیادی و مزید اسلام است، قرآن هم همین‌جور است، اسلام هم همین‌جور است.» ۱۳۶۲/۴/۲۱، برگرفته از کتاب حقیقت عظیم، صفحه۴۵
«ریحانه»؛ بخش زن، خانواده و سبک زندگی رسانه KHAMENEI.IR به مناسبت ایام شهادت حضرت فاطمه‌زهرا سلام‌الله‌علیها، مجموعه لوح «فاطمه (س) یعنی...» را منتشر میکند.

 

پنج روش امام صادق(ع) در مقابله با انحرافات اعتقادی

 بخش خبری مناسبت های مدهبی شهادت اهل بیت ع

سایت شهدای نیاک مرجع خبری وطراح نرم افزارهای مذهبی

پنج روش امام صادق(ع) در مقابله با انحرافات اعتقادی

پنج روش امام صادق علیه السلام در مقابله با انحرافات اعتقادی

در گفتگو با نویسنده و پژوهشگر حوزوی مدیر و بنیانگذار موسسه بهداشت معنوی حجت الاسلام و المسلمین حمید رضا مظاهری سیف

اوضاع فرهنگی عصر امام صادق علیه السلام؟

زمان امام صادق نوعی آشفتگی فرهنگی وجود داشت زیرا از یک سو نظام سیاسی بنی امیه رو به زوال بود و از سوی دیگر قلمرو جغرافیایی جهان اسلام گسترش یافته و فرهنگ ها و افکار مختلفی با افکار اسلامی امیخته شده بود. و در این شرایط امامت در جایگاه حقیقی خود در جامعه قرار نداشت و دست اهل بیت از زمام امور کوتاه بود. مجموع این عوامل شرایطی را به وجود آورده بود که فرقه ها و جنبش های فرهنگی بسیاری در جامعه شکل می گرفت و پیروانی پیدا می کرد.

زمینه های شکل گیری صوفی گری؛ عرفان های نوظهور و ساختگی در عصر حضرت؟

تصوف فرقه ای با وجود کسانی مثل حسن بصری و سفیان صوری در همین دوره ها به تدریج پایه گذاری شد. مرجئه نیز نوعی نگاه شبه عرفانی به مسائل داشتند و می گفتند هر کس دلش پاک باشد و ایمان به خدا در دلش باشد، دیگر مهم نیست که عملش چگونه است و رستگار خواهد شد.

این گونه جریان ها به علت محدودیت اهل بیت و نرسیدن معارف حقیقی به دست مردم پدید می آمد. مشکل اصلی در توسعه جغرافیایی سرزمین های اسلامی و مواجهه مسلمانان با غیر مسلمانان نبود. این رویارویی ها می توانست به بارور شدن اندیشه دینی منتهی شود، در صورتی که تدبیر جامعه اسلامی به دست امامان بود و از این فرصت هایی که برای اندیشیدن و تضارب آرا پیش می آمد، استفاده های تربیتی و آموزشی مناسب صورت می گرفت. بنابراین مهمترین علت پیدایش این جریان ها جابجایی قدرت از امامت به امارت بود. بنی امیه و بنی عباس مانع از تأثیر گذاری مناسب و گسترده ی دانش امامت در جامعه شدند و در این خلاء فرقه ها رشد کردند و زمینه های انحراف را پدید آوردند.

آیا این نحل های فکری مورد استقبال حکومت و مردم بودند؟

بله برخی از این فرقه ها با منافع و اهداف حکومت سازگار بودند. حاکمان عیاش و بی مبالات از افکاری مثل مرجئه خیلی خوششان می آمد و برای ترویج آن هزینه و فرصت سازی می کردند. یک حاکم عیاش به راحتی می توانست ادعای ایمان کند و بعد هر کاری که می خواهد انجام دهد و بعد با تکیه به پندارهای مرجئه خود را رستگار بداند. همچنین نگرش های جبر گرایانه که رگه هایی از آن در مرجئه و گاهی صوفیان دیده می شد، باری سیاست مداران جالب بود و قدرت و مشروعیت آنها را توجیه می کرد. با این عقاید نادرست آنها مردم را متقاعد می کردند که قدرت و حکومت ما خواست خداست و شما باید مطیع حکومت باشید. این ارائه الهی است که ما حاکم هستیم و شما محکوم و بهتر است که همه تسلیم خدا باشیم. این نگرش های به ظاهر معنوی اسبابی باری توجیه سلطه ی قدرت های نامشروع بود و به طور طبیعی آنها از این افکار حمایت می کردند.

روش های تبلیغی ایشان چگونه بود؟

این جریان ها معمولا به صورت سینه به سینه و تشکیل محافل خصوصی توسعه پیدا می کنند. در گذشته چنین بود و امروز هم شبه جنبش های معنوی نوظهور بیش از همه از این روش ها استفاده می کنند. و سایر روش ها مثل انتشار کتاب و مجله و یا فعالیت در فضای مجازی برای کمک به همین روش سینه به سینه و روش محفلی است.

امام صادق علیه السلام چگونه با این جریان مقابله کرد؟

امام صادق پنج روش کلی را در مقابله با این جریان ها پایه گذاری و اجرا کردند. نخست آموزش عمومی که بر اساس ترویج معارف اسلامی استوار بود. دوم تربیت و آموزش نخبگان، در این مرحله ایشان به طرح شبهات جریان های انحرافی و روش پاسخ گویی به آنها می پرداختند و کسانی مثل هشام بن حکم محصول این راه کار امام هستند. سومین روش بازداری تربیتی است. امام به مردم توصیه می کردند که فرزندانشان را از همشینی با مرجئه و غلات و سایر جریان ها و افکار انحرافی دور نگه دارند. چهارمین روش گفتگو و مناظره در مواجهه با کسانی که خارج از قلمرو اندیشه اسلامی فعالیت می کردند، کسانی که مادی گرا بودند یا پیروان ادیان و اندیشه های دیگر. پنجمین روش امام برخورد قاطع و سرسخت با کسانی بود که در متن تفکر اسلام و حتی شیعی دست به انحراف و کژاندیشی زنده بودند مثل غلات. امام بدون هیچ بحث و مناظره ای آنها را کافر و کشتن آنها را لازم می دانستند.

درس هایی که ما می توانیم از سیره علمی و عملی امام در مقابله با عرفان های نو ظهور در عصر کنونی بگیریم چیست؟

روش های امام یک مجموعه است که باید هماهنگ اجرا شود اگر از اول برویم سراغ روش پنجم کار درستی نکرده ایم و نتیجه عکس می گیریم. باید این روش ها با هم و هماهنگ اجرا شود. اموزش عمومی بر اساس معارف دین آموزش نخبگان برای توانمند سازی آنها جهت مقابله با شبهات و پاسخ گویی به سوالات. کاهش ارتباط جریان های انحرافی با بدنه ی جوان جامعه و برگزاری جلسات مناظره و گفتگوی آزاد با سران جریان های انحرافی و در نهایت برخورد قاطع با مغرضان این مجموعه یک برنامه کامل مقابله با انحرافات فرهنگی و فکری است.

وضعیت کنونی ایران در رابطه با ظهور این نوع عرفان ها چگونه می باشد؟

در حال حاضر جریان های زیادی در کشور فعالیت می کنند و متأسفانه دیده نمی شوند. زیرا توانسته اند خود را در پس چهره ای مقبول پنهان کنند و تحت عناوین دیگر فعالیت های خود را توسعه دهند. با اسم آموزش، کار فرهنگی و غیره عرفان های کاذب و معنویت های نوظهور ترویج می شود و گاهی موفق می شوند از سرمایه های عمومی و رسانه ملی نیز برای تبلیغ استفاده کنند.

یک تفاوت زمان با زمان امام صادق علیه السلام پیدا کرده و آن اینکه در دوره امام حکومت مخالف امام و دین بود ولی الان این رویارویی وجود ندارد. لذا در کنار آموزش نخبگان علمی باید آموزش نخبگان سیاسی و کسانی که دستی در قدرت و حکومت دارند، در دستور کار قرار گیرد. آنها باید جریان های انحرافی را بشناسند تا نه به سوی آن گرایش پیدا کنند و نه از روی بی خبری و نادانی اسباب ترویج آنها را فراهم سازند. این یک کار ضروری و زمین مانده در وضعیت کنونی ماست.

حوزه در این مسیر چگونه عمل کرد؟

حوزه برنامه های عادی خود را دارد و برای این شرایط اضطراری برنامه ریزی خواصی نداشته است. البته کمی آموزش کارشناس و نخبگان علمی مورد توجه بوده ولی آنچه باید بشود هنوز اتفاق نیافتاده و برنامه ای هم وجود ندارد.

منبع: پایگاه اطلاع رسانی حوزه