عنوان برای پخش مداحی روی آن کلیک کنید | مداح | |
---|---|---|
01 |
جشنواره شهدای نیاک شهیدغواص | مجتبی رمضانی |
02 |
با بسم رب الشهدا | مجتبی رمضانی |
03 |
دلم گرفته،بازم تو شهر مهمونیه | مجتبی رمضانی |
04 |
شهیدگمنام سلام | مجتبی رمضانی |
05 |
خداشهیدم کن | مجتبی رمضانی |
06 |
شهداشرمنده ایم | مجتبی رمضانی |
درباره سايت
سایت شهدای نیاک مرجع نرم افزارهای مذهبی ومقالات،بیانات رهبری،زندگینامه شهدا،کتاب های مذهبی،صوت وتصویر،جشنواره های شهدای نیاک،مداحی مناسبت های مذهبی،بانک صوت وتصویر،آرشیوفیلم های مذهبی،کلیپ های مذهبی،سخنرانی علما،خبرهای سیاسی،اجتماعی،فرهنگی مذهبی،نظامی،کتابخانه،نرم افزارهای قرآنی،امام خمینی ره،ویژه نامه مذهبی،کودک ونوجوان،محرم،ماه مبارک رمضان،عاشورا و تاسوعا حسینی،امربه معروف ونهی از منکر،حجاب عفاف،سبک زندگی اسلامی
بایگانی
- آبان ۱۴۰۳ (۵)
- مهر ۱۴۰۳ (۵)
- شهریور ۱۴۰۳ (۴)
- مرداد ۱۴۰۳ (۲)
- تیر ۱۴۰۳ (۸)
- خرداد ۱۴۰۳ (۱۱)
- ارديبهشت ۱۴۰۳ (۱۰)
- فروردين ۱۴۰۳ (۱۲)
- اسفند ۱۴۰۲ (۱۰)
- بهمن ۱۴۰۲ (۱۰)
- دی ۱۴۰۲ (۲۵)
- آذر ۱۴۰۲ (۶)
- آبان ۱۴۰۲ (۸)
- مهر ۱۴۰۲ (۶)
- مرداد ۱۴۰۲ (۶)
- تیر ۱۴۰۲ (۳)
- خرداد ۱۴۰۲ (۱۶)
- ارديبهشت ۱۴۰۲ (۸)
- فروردين ۱۴۰۲ (۸)
- اسفند ۱۴۰۱ (۱۴)
- بهمن ۱۴۰۱ (۱۹)
- دی ۱۴۰۱ (۱۴)
- آذر ۱۴۰۱ (۱۲)
- آبان ۱۴۰۱ (۱۳)
- مهر ۱۴۰۱ (۱۷)
- شهریور ۱۴۰۱ (۱۶)
- مرداد ۱۴۰۱ (۸)
- تیر ۱۴۰۱ (۱۰)
- خرداد ۱۴۰۱ (۲۹)
- ارديبهشت ۱۴۰۱ (۴۴)
- فروردين ۱۴۰۱ (۱۹)
- اسفند ۱۴۰۰ (۱۴)
- بهمن ۱۴۰۰ (۱۲)
- دی ۱۴۰۰ (۱۹)
- آذر ۱۴۰۰ (۱۱)
- آبان ۱۴۰۰ (۱۱)
- مهر ۱۴۰۰ (۲۲)
- شهریور ۱۴۰۰ (۲۵)
- مرداد ۱۴۰۰ (۹)
- تیر ۱۴۰۰ (۱۸)
- خرداد ۱۴۰۰ (۱۵)
- ارديبهشت ۱۴۰۰ (۱۳)
- فروردين ۱۴۰۰ (۲۰)
- اسفند ۱۳۹۹ (۲۵)
- بهمن ۱۳۹۹ (۲۵)
- دی ۱۳۹۹ (۱۹)
- آذر ۱۳۹۹ (۱۳)
- آبان ۱۳۹۹ (۱۲)
- مهر ۱۳۹۹ (۲۱)
- شهریور ۱۳۹۹ (۱۴)
- مرداد ۱۳۹۹ (۶)
- تیر ۱۳۹۹ (۶)
- خرداد ۱۳۹۹ (۶)
- ارديبهشت ۱۳۹۹ (۹)
- فروردين ۱۳۹۹ (۹)
- اسفند ۱۳۹۸ (۱۲)
- بهمن ۱۳۹۸ (۸)
- دی ۱۳۹۸ (۱۵)
- آذر ۱۳۹۸ (۸)
- آبان ۱۳۹۸ (۹)
- مهر ۱۳۹۸ (۷)
- شهریور ۱۳۹۸ (۷)
- مرداد ۱۳۹۸ (۱۳)
- تیر ۱۳۹۸ (۲)
- خرداد ۱۳۹۸ (۸)
- ارديبهشت ۱۳۹۸ (۱۰)
- فروردين ۱۳۹۸ (۹)
- اسفند ۱۳۹۷ (۱۶)
- بهمن ۱۳۹۷ (۱۳)
- دی ۱۳۹۷ (۳۱)
- آذر ۱۳۹۷ (۶۱)
خلاصه آمار
محبوب ترين ها
-
۱۴۹۸ -
۱۶۹۹ -
۹۳۳ -
۱۳۰۳ -
۱۰۱۷ -
۸۲۱ -
۵۲۰ -
۹۷۴ -
۴۲۵ -
۹۱۵
پيوندها
۷۶ مطلب با موضوع «زندگی به سبک شهدا» ثبت شده است
معرفی کتاب «مسئله حجاب» کتابی که همچنان زنده است...
بخش خبری رهبری انقلاب زندگی به سبک شهدا
معرفی کتاب «مسئله حجاب» کتابی که همچنان زنده است...
فصلهای این کتاب ۲۵۰ صفحهای، از روزگاری سخن میگویند که تو را ناخودآگاه به تفکری عمیق وا خواهد داشت. با اینکه این کتاب از چند دهه پیش به دست ما رسیده اما آنقدر جامعیت دارد که میتواند همچنان به تمام شبهههای ما در مسئله حجاب جواب بدهد.
به چاپ صد و سی و چندم رسیده است. کتاب را میگویم. تنها یکی از کتابهایشان را. همان که وقتی صفحاتش را ورق بزنی، صدایی مهربان اما رسا و مطمئن، دستت را میگیرد و تو را به مکانهایی میبَرَد که حضورِ همزمانِ این جسمِ مادیِ فانیات در آنجا، خارج از حد تصور است و حتی شاید ممکن نیست. کتابی که حرف حق را نه با نیش و کنایه، که شیرین و عاقلانه، با تو میزند و تو با لبخندی آغشته به شگفتزدگی، به کلماتی خیره میشوی که انگار از دهان پدری مهربان، به مقصدِ نشستن در سینه غمزده تو، بیرون زدهاند.
زمان را بیش از این برای معرفی نمیگیرم. اسم این نویسنده، استاد، معلم، روحانی، طلبه، دانشمند، فیلسوف و... مرتضاست. اما همه ما او را به «شهید مطهری» میشناسیم. به عظمت تلفیق خون و جانش در تیررس گلوله. او را همه ما میشناسیم اما نه به اسم یک روحانیِ متحجرِ تکفیرکننده خودرأیِ دیگران بدانگار. او، به معنای واقعی کلمه، اندیشهای داشت به عظمت جهان و به وسعت آسمان. و چه چیزیاست که بتواند این اندیشه آبی و زلال را در خودش محصور کند و فکرهای بسته افراطی از آن بیرون بکشد؟
حالا، و در این روزگارِ آشفتهحالِ بیسر و سامان، دوباره دست به دامان کتابی از مجموعه کتابهای این شهیدِ راه احیای اندیشه صحیح اسلامی و انسانی شدهایم تا شاید ما را به فطرت خویشتنمان بازگردانَد. کتابی به نام «مسئله حجاب» که بهراستی مسئلهایاست به قدمت طولانی تاریخ بشر. با ابعادی شگرف از وجود و توسعه و شکلهایی مختلف که در آیینهایی گوناگون، به انتخاب زنان و حتی مردان درآمدهاند. فصلهای این کتاب ۲۵۰ صفحهای، از روزگاری سخن میگویند که تو را ناخودآگاه به تفکری عمیق وا خواهد داشت. با اینکه این کتاب از چند دهه پیش به دست ما رسیده اما آنقدر جامعیت دارد که میتواند همچنان به تمام شبهههای ما در مسئله حجاب جواب بدهد. کافیاست سوالاتت را روی کاغذ بنویسی و ببینی چه میشود: «چرا حجاب کنیم؟» «حجاب را مسلمانها وارد ایران کردند؟» «بقیه دینها هم حجاب دارند؟» «چرا مردان حجاب ندارند؟» «محدوده حجاب چیست؟» «غرب و شرق و گذشته درباره حجاب چه میگوید؟» «تفاوت عشق و هوس چیست؟» «آیا حجاب با اصل آزادی منافات ندارد؟» «چه چیزی موجب انحراف جنسی میشود؟» «کیفیت حجاب و پوشش باید چگونه باشد؟» «آیا پوشش چادر اجباری است؟» و هزاران سوال دیگر.
کافیاست روی کاغذ گرههای ذهنیات در مسئله حجاب را بنویسی و بعد کتاب را باز کنی: «آنچه مسلم است، این است که قبل از اسلام، حجاب در جهان وجود داشته و اسلام مبتکر آن نیست، اما ...» اما چه؟ شهید مطهری، با صبر و حوصله و دقت، فصلبهفصل و صفحه به صفحه و پاراگراف به پاراگراف به تو جواب میدهد تا بتوانی درستترین تصمیم را در سختترین زمانه بگیری. تصمیمی بر مبنای عقل و اندیشه و تحقیق، نه براساس تماشا و تلقین و احساس. کافیاست این کتاب را انتخاب کنی. کتابی که نویسندهاش زنده نیست اما صفحاتش همچنان زنده است و چشم به راه چشمهای توست تا خوانده شود.
بیست ونهم فروردین روز یادمان حماسه سازی وایمان ودلاوری سربازان ارتش جمهوری اسلامی ایران مبارک
بخش خبری زندگینامه شهدای نیاک زندگی به سبک شهدا
بیست ونهم فروردین روز یادمان حماسه سازی وایمان ودلاوری سربازان ارتش جمهوری اسلامی ایران مبارک
فرارسیدن ۲۹ فروردین ماه، روز ارتش جمهوری اسلامی ایران و یادمان حماسه سازی و ایمان و دلاوری سربازان این آب و خاک بر شـما خجسته باد.
🌷سرلشکر شهید سیدمسعود منفرد نیاکی
🌷سرلشکر شهید خلبان میرحسن سجادی نیاکی
🌷گروهبان شهید سیدحسین رمضانی نیاکی
🌷جانباز شهید سیدجعفر حسنی نیاکی
🌷جانباز شهید سید ناصریزدانی نیاکی
🌷سرباز شهید سیدعلی حجازی نیاکی
🌷سرباز شهید سیدسهیم ملک مدنی نیاکی
🌷سرباز شهید سید محمدرضا آبدار نیاکی
🌷سرباز شهید سید محمدرضا خاتم نژاد نیاکی
🌷سرباز شهید سیدحمیدرضا اسدی نیاکی
🌷سرباز شهید سید فرهاد معنوی نیاکی
🌷سربازشهیدسیدعلی جبرئیل نیاکی
🌷سربازشهیدسیدنادر احدی نیاکی
🌷سرباز شهید علی اصغرغلامی نیاکی
یاد ونامتان گرامی و راهتان پر رهرو باد.
مهمترین دغدغههای شهید «قاسم سلیمانی» به روایت وصیتنامهاش
بخش خبری زندگی به سبک شهدا شهیدسلیمانی
مهمترین دغدغههای شهید «قاسم سلیمانی» به روایت وصیتنامهاش
به گزارش خبرنگار حماسه و جهاد دفاعپرس، قاسم سلیمانی در روز ۲۰ اسفند سال ۱۳۳۵ در شهرستان رابُر از توابع استان کرمان در ایل عشایر سلیمانی چشم به جهان گشود. در ۱۸ سالگی به استخدام اداره آب کرمان درآمد و در راهپیماییها و اعتصابات کرمان علیه رژیم پهلوی در زمان انقلاب مشارکت فعال داشت.
پس از پیروزی انقلاب اسلامی ایران، در سال ۱۳۵۹ عضو سپاه پاسدارن انقلاب اسلامی شد و همزمان با شروع جنگ تحمیلی، چند گردان را در کرمان آموزش داده و به جبههها فرستاد. وی در دورهای فرماندهی سپاه آذربایجان غربی را هم بر عهده داشت و در سال ۱۳۶۰ش با حکم فرمانده وقت سپاه پاسدارن، به عنوان فرمانده لشکر ۴۱ ثارالله (ع) منصوب شد.
سلیمانی پس از پایان جنگ تحمیلی در سال ۱۳۶۷ش، به کرمان بازگشت و درگیر جنگ با اشراری شد که از مرزهای شرقی ایران هدایت میشدند و با باندهای قاچاق مواد مخدر در مرزهای ایران و افغانستان مبارزه میکرد. قاسم سلیمانی در سال ۱۳۷۹ش از سوی حضرت امام خامنهای (مدظلهالعالی) به فرماندهی سپاه قدس منصوب و فرماندهی محور مقاومت در مبارزه علیه داعش در عراق و سوریه را هم عهدهدار شد. وی در بهمن سال ۱۳۸۹ش به درجه سرلشکری نائل آمد.
بامداد جمعه ۱۳ دی ۱۳۹۸ در حمله موشکی بالگردهای آمریکایی به دو خودرو در اطراف فرودگاه بغداد، سردار قاسم سلیمانی فرمانده سپاه قدس و ابومهدی المهندس معاون حشدالشعبی و تنی چند از اعضای حشدالشعبی در این حمله هدف قرار گرفتند و به شهادت رسیدند.
وصیتنامه موضوعی حاج قاسم سلیمانی
•بسم الله الرحمن الرحیم
•شهادت دادن
شهید سلیمانی در آغاز وصیت خویش براساس باورهای اسلامی واعتقادات قلبیاش موارد زیر را شهادت داده است:
•شهادت میدهم به:
۱) اصول دین
۲) اشهد أن لا اله الا الله
۳) و اشهد أنّ محمداً رسول الله
۴) و اشهد أنّ امیرالمؤمنین علیبن ابیطالب
۵) و اولاده المعصومین
۶) اثنیعشر ائمّتنا
۷) و معصومیننا حجج الله.
•شهادت میدهم که:
۸) قیامت حق است،
۹) قرآن حق است،
۱۰) بهشت و جهنّم حق است،
۱۱) سؤال و جواب حق است،
۱۲) معاد،
۱۳) عدل،
۱۴) امامت،
۱۵) نبوت حق است.
سپاس به درگاه الهی
مواردی که شهید سلیمانی لازم دانسته تا در وصیت خود شکر و سپاسگزاری کند:
•خدایا! تو را سپاس میگویم
۱) بهخاطر نعمتهایت.
•خداوندا! تو را سپاس که
۲) مرا صلب به صلب، قرن به قرن، از صلبی به صلبی منتقل کردی.
۳) و در زمانی اجازه ظهور و وجود دادی که امکان درک یکی از برجستهترین اولیائت را که قرین و قریب معصومین است، عبد صالحت خمینی کبیر را درک کنم.
۴) و سرباز رکاب او شوم.
۵) اگر توفیق صحابه رسول اعظمت محمد مصطفی(ص) را نداشتم و اگر بیبهره بودم از دوره مظلومیت علیبنابیطالب(ع) و فرزندان معصوم و مظلومش، مرا در همان راهی قرار دادی که آنها در همان مسیر، جان خود را که جان جهان و خلقت بود، تقدیم کردند.
•خداوندا! تو را شکرگزارم که
۶) پس از عبد صالحت خمینی عزیز، مرا در مسیر عبد صالح دیگری که مظلومیتش اعظم است بر صالحیتش، مردی که حکیم امروز اسلام و تشیّع و ایران و جهان سیاسی اسلام است، خامنهای عزیز ــ که جانم فدای جان او باد ــ قرار دادی.
• پروردگارا! تو را سپاس که
۷) مرا با بهترین بندگانت در هم آمیختی و درک بوسه بر گونههای بهشتی آنان و استشمام بوی عطر الهی آنان را ــ یعنی مجاهدین و شهدای این راه ــ به من ارزانی داشتی.
• خداوندا! ای قادر عزیز و ای رحمان رزّاق، پیشانی شکر و شرم بر آستانت میسایم که
۸) مرا در مسیر فاطمه اطهر(س) و فرزندانش در مذهب تشیّع، عطر حقیقی اسلام، قرار دادی.
۹) و مرا از اشک بر فرزندان علیبنابیطالب(ع) و فاطمه اطهر(س) بهرهمند نمودی؛ چه نعمت عظمایی که بالاترین و ارزشمندترین نعمتهایت است؛ نعمتی که در آن نور است، معنویت، بیقراری که در درون خود بالاترین قرارها را دارد، غمی که آرامش و معنویت داد.
• خداوندا، تو را سپاس که
۱۰) مرا از پدر و مادر فقیر، اما متدین و عاشق اهلبیت و پیوسته در مسیر پاکی بهرهمند نمودی. از تو عاجزانه میخواهم آنها را در بهشتت و با اولیائت قرین کنی و مرا در عالم آخرت از درک محضرشان بهرهمند فرمایی.
درخواست از خدا
نجواها و درخواستهای شهید سلیمانی از خداوند؛ درج شده در وصیتنامه اش:
۱) خدایا! به عفو تو امید دارم.
۲)ای خدای عزیز وای خالق حکیم بیهمتا! دستم خالی است و کولهپشتی سفرم خالی. من بدون برگ و توشهای بهامید ضیافت عفو و کرم تو میآیم. من توشهای برنگرفتهام؛ چون فقیر [را]در نزد کریم چه حاجتی است به توشه و برگ؟!
۳) سارُق، چارُقم پر است از امید به تو و فضل و کرم تو؛ همراه خود دو چشم بسته آوردهام که ثروت آن در کنار همه ناپاکیها، یک ذخیره ارزشمند دارد و آن گوهر اشک بر حسین فاطمه(ع) است؛ گوهر اشک بر اهلبیت(ع) است؛ گوهر اشک دفاع از مظلوم، یتیم، دفاع از محصورِ مظلوم در چنگ ظالم.
۴) خداوندا! در دستان من چیزی نیست؛ نه برای عرضه [چیزی دارند] و نه قدرت دفاع دارند، اما در دستانم چیزی را ذخیره کردهام که به این ذخیره امید دارم و آن روان بودن پیوسته بهسمت تو است. وقتی آنها را بهسمتت بلند کردم، وقتی آنها را برایت بر زمین و زانو گذاردم، وقتی سلاح را برای دفاع از دینت به دست گرفتم؛ اینها ثروتِ دست من است که امید دارم قبول کرده باشی.
۵) خداوندا! پاهایم سست است، رمق ندارد. جرأت عبور از پلی که از جهنّم عبور میکند، ندارد. من در پل عادی هم پاهایم میلرزد، وای بر من و صراط تو که از مو نازکتر است و از شمشیر بُرندهتر؛ اما یک امیدی به من نوید میدهد که ممکن است نلرزم، ممکن است نجات پیدا کنم. من با این پاها در حَرَمت پا گذاردهام، دورِ خانهات چرخیدهام و در حرم اولیائت در بینالحرمین حسین و عباست آنها را برهنه دواندم و این پاها را در سنگرهای طولانی، خمیده جمع کردم و در دفاع از دینت دویدم، جهیدم، خزیدم، گریستم، خندیدم و خنداندم و گریستم و گریاندم؛ افتادم و بلند شدم. امید دارم آن جهیدنها و خزیدنها و به حُرمت آن حریمها، آنها را ببخشی.
۶) خداوندا! سر من، عقل من، لب من، گوش من، قلب من، همه اعضا و جوارحم در همین امید بهسر میبرند؛
۷) یا ارحم الراحمین! مرا بپذیر؛ پاکیزه بپذیر؛ آنچنان بپذیر که شایسته دیدارت شوم. جز دیدار تو را نمیخواهم، بهشت من جوار توست، یا الله!
۸) خدایا! از کاروان دوستانم جاماندهام.
۹) خداوند،ای عزیز! من سالهاست از کاروانی بهجا ماندهام و پیوسته کسانی را بهسوی آن روانه میکنم، اما خود جا ماندهام، اما تو خود میدانی هرگز نتوانستم آنها را از یاد ببرم.
۱۰) پیوسته یاد آنها، نام آنها، نه در ذهنم بلکه در قلبم و در چشمم، با اشک و آه یاد شدند.
۱۱) عزیز من! جسم من در حال علیل شدن است.
۱۲) چگونه ممکن [است]کسی که چهل سال بر درت ایستاده است را نپذیری؟
۱۳) خالق من، محبوب من، عشق من که پیوسته از تو خواستم سراسر وجودم را مملو از عشق به خودت کنی؛ مرا در فراق خود بسوزان و بمیران.
۱۴) عزیزم! من از بیجاقراری و رسوای ماندگی، سر به بیابانها گذاردهام؛ من بهامیدی از این شهر به آن شهر و از این صحرا به آن صحرا در زمستان و تابستان میروم.
۱۵) کریم، حبیب، به کَرَمت دل بستهام،
۱۶) تو خود میدانی دوستت دارم.
۱۷) خوب میدانی جز تو را نمیخواهم.
۱۸) مرا به خودت متصل کن.
۱۹) خدایا وحشت همه وجودم را فرا گرفته است.
۲۰) من قادر به مهار نفس خود نیستم،
۲۱) رسوایم نکن.
۲۲) مرا بهحرمت کسانی که حرمتشان را بر خودت واجب کردهای، قبل از شکستن حریمی که حرم آنها را خدشهدار میکند، مرا به قافلهای که بهسویت آمدند، متصل کن.
۲۳) معبود من، عشق من و معشوق من، دوستت دارم.
۲۴) بارها تو را دیدم و حس کردم،
۲۵) نمیتوانم از تو جدا بمانم. بس است، بس.
۲۶) مرا بپذیر، اما آنچنان که شایسته تو باشم.
هشدار به برادران و خواهران مجاهد
شهید سلیمانی به برادران و خواهران مجاهد نسبت به نظام اسلامی چنین هشدار داده است:
• خواهران و برادران مجاهدم در این عالم،
•ای کسانی که سرهای خود را برای خداوند عاریه دادهاید و جانها را بر کف دست گرفته و در بازار عشقبازی به سوق فروش آمدهاید، عنایت کنید:
۱) جمهوری اسلامی، مرکز اسلام و تشیّع است.
۲) امروز قرارگاه حسینبن علی(ع)، ایران است.
۳) بدانید جمهوری اسلامی حرم است و این حرم اگر ماند، دیگر حرمها میمانند.
۴) ا گر دشمن، این حرم را از بین برد، حرمی باقی نمیماند، نه حرم ابراهیمی و نه حرم محمّدی (ص).
• برادران و خواهرانم!
۵) جهان اسلام پیوسته نیازمند رهبری است؛ رهبری متصل به و منصوب شرعی و فقهی معصوم.
۶) خوب میدانید منزّهترین عالِم دین که جهان را تکان داد اسلام را احیا کرد، یعنی خمینی بزرگ و پاک ما، ولایت فقیه را تنها نسخه نجاتبخش این امت قرار داد؛ لذا چه شما که بهعنوان شیعه به آن اعتقاد دینی دارید و چه شما بهعنوان سنّی اعتقاد عقلی دارید، بدانید [باید]بهدور از هرگونه اختلاف، برای نجات اسلام خیمه ولایت را رها نکنید.
۷) خیمه، خیمه رسولالله است.
۸) اساس دشمنی جهان با جمهوری اسلامی، آتش زدن و ویران کردن این خیمه است، دور آن بچرخید.
۹) والله والله والله این خیمه اگر آسیب دید، بیتالله الحرام و مدینه حرم رسولالله(ص) و نجف، کربلا، کاظمین، سامرا و مشهد باقی نمیماند؛ قرآن آسیب میبیند.
وصیت به برادران و خواهران ایرانی
شهید سلیمانی به برادران و خواهران ایرانی چنین وصیت کرده است:
• برادران و خواهران عزیز ایرانی من، مردم پرافتخار و سربلند که جان من و امثال من، هزاران بار فدای شما باد، کما اینکه شما صدها هزار جان را فدای اسلام و ایران کردید؛
۱) از اصول مراقبت کنید، اصول یعنی ولیّ فقیه،
۲) خصوصاً این حکیم، مظلوم، وارسته در دین، فقه، عرفان، معرفت؛ خامنهای عزیز را جان خود بدانید،
۳) حرمت او را مقدسات بدانید.
• وصیت به برادران و خواهران؛ پدران و مادران
شهید سلیمانی به برادران و خواهران؛ پدران و مادران چنین وصیت کرده است:
• برادران و خواهران، پدران و مادران، عزیزان من!
• جمهوری اسلامی، امروز سربلندترین دوره خود را طی میکند.
• بدانید مهم نیست که دشمن چه نگاهی به شما دارد، دشمن به پیامبر شما چه نگاهی داشت و [دشمنان]چگونه با پیامبر خدا و اولادش عمل کردند، چه اتهاماتی به او زدند، چگونه با فرزندان مطهر او عمل کردند؟ مذمت دشمنان و شماتت آنها و فشار آنها، شما را دچار تفرقه نکند.
• بدانید که میدانید مهمترین هنر خمینی عزیز این بود که اول اسلام را به پشتوانه ایران آورد.
• و سپس ایران را در خدمت اسلام قرار داد.
• اگر اسلام نبود و اگر روح اسلامی بر این ملت حاکم نبود، صدام، چون گرگ درندهای این کشور را میدرید؛
• آمریکا، چون سگ هاری همین عمل را میکرد،
•، اما هنر امام این بود که اسلام را پشتوانه آورد؛ عاشورا و محرّم، صفر و فاطمیه را به پشتوانه این ملت آورد،
• انقلابهایی در انقلاب ایجاد کرد، به این دلیل در هر دوره هزاران فداکار جان خود را سپر شما و ملت ایران و خاک ایران و اسلام نمودهاند و بزرگترین قدرتهای مادی را ذلیل خود نمودهاند.
• عزیزانم، در اصول اختلاف نکنید.
وصیت درخصوص شهدا و خانواده شهدا
شهید سلیمانی درخصوص شهدا و خانواده شهدا چنین وصیت کرده است:
• شهدا، محور عزّت و کرامت همه ما هستند؛ نه برای امروز، بلکه همیشه اینها به دریای واسعه خداوند سبحان اتصال یافتهاند.
۱) آنها را در چشم، دل و زبان خود بزرگ ببینید، همانگونه که هستند.
۲) فرزندانتان را با نام آنها و تصاویر آنها آشنا کنید.
۳) به فرزندان شهدا که یتیمان همه شما هستند، بهچشم ادب و احترام بنگرید.
۴) به همسران و پدران و مادران آنان احترام کنید، همانگونه که از فرزندان خود با اغماض میگذرید، آنها را در نبود پدران، مادران، همسران و فرزندان خود توجه خاص کنید.
وصیت خطاب به خانواده شهدا
شهید سلیمانی درخصوص به خانواده شهدا چنین وصیت کرده است:
• فرزندانم، دختران و پسرانم، فرزندان شهدا، پدران و مادران باقیمانده از شهدا،
•ای چراغهای فروزان کشور ما، خواهران و برادران و همسران وفادار و متدینه شهدا!
• در این عالم، صوتی که روزانه من میشنیدم و مأنوس با آن بودم و همچون صوت قرآن به من آرامش میداد و بزرگترین پشتوانه معنوی خود میدانستم،
• صدای فرزندان شهدا بود که بعضاً روزانه با آن مأنوس بودم؛
• صدای پدر و مادر شهدا بود که وجود مادر و پدرم را در وجودشان احساس میکردم.
۱) عزیزانم! تا پیشکسوتان این ملتید، قدر خودتان را بدانید.
۲) شهیدتان را در خودتان جلوهگر کنید، بهطوری که هر کس شما را میبیند، پدر شهید یا فرزند شهید را، بهعینه خوِد شهید را احساس کند، با همان معنویت، صلابت و خصوصیت.
۳) خواهش میکنم مرا حلال کنید و عفو نمایید.
• من نتوانستم حق لازم را پیرامون خیلی از شماها و حتی فرزندان شهیدتان ادا کنم،
۴) هم استغفار میکنم و هم طلب عفو دارم.
۵) دوست دارم جنازهام را فرزندان شهدا بر دوش گیرند، شاید بهبرکت اصابت دستان پاک آنها بر جسدم، خداوند مرا مورد عنایت قرار دهد.
وصیت در خصوص نیروهای مسلح
شهید سلیمانی درخصوص نیروهای مسلح چنین وصیت کرده است:
۱) نیروهای مسلّح خود را که امروز، ولی فقیه فرمانده آنان است، برای دفاع از خودتان، مذهبتان، اسلام و کشور احترام کنید.
۲) و نیروهای مسلح میبایست همانند دفاع از خانه خود، از ملت و نوامیس و ارضِ آن حفاظت و حمایت و ادب و احترام کنند.
۳) و نسبت به ملت همانگونه که امیرالمؤمنین مولای متقیان فرمود، نیروهای مسلح میبایست منشأ عزت ملت باشد.
۴) و قلعه و پناهگاه مستضعفین و مردم باشد.
۵) و زینت کشورش باشد.
وصیت در خصوص مردم عزیز کرمان
شهید سلیمانی درخصوص مردم عزیز کرمان چنین وصیت کرده است:
• نکتهای هم خطاب به مردم عزیز کرمان دارم؛
• مردمی که دوستداشتنیاند و در طول ۸ سال دفاع مقدس بالاترین فداکاریها را انجام دادند.
• و سرداران و مجاهدین بسیار والامقامی را تقدیم اسلام نمودند.
• من همیشه شرمنده آنها هستم.
• هشت سال بهخاطر اسلام به من اعتماد کردند؛ فرزندان خود را در قتلگاهها و جنگهای شدیدی، چون کربلای ۵، والفجر ۸، طریقالقدس، فتحالمبین، بیتالمقدس و... روانه کردند
• و لشکری بزرگ و ارزشمند را به نام و به عشق امام مظلوم حسینبن علی به نام ثارالله، بنیانگذاری کردند.
• این لشکر همچون شمشیری برنده، بارها قلب ملتمان و مسلمانها را شاد نمود و غم را از چهره آنها زدود.
• عزیزان! من بنا به تقدیر الهی امروز از میان شما رفتهام.
• من شما را از پدر و مادرم و فرزندان و خواهران و برادران خود بیشتر دوست دارم، چون با شما بیشتر از آنها بودم؛ ضمن اینکه من پارهتن آنها بودم و آنها پاره وجود من، اما آنها هم قبول کردند من وجودم را نذر وجود شما و ملت ایران کنم.
۱) دوست دارم کرمان همیشه و تا آخر با ولایت بماند.
• این ولایت، ولایت علیبن ابیطالب است و خیمه او خیمه حسین فاطمه است، دور آن بگردید.
• با همه شما هستم.
• میدانید در زندگی به انسانیت و عاطفهها و فطرتها بیشتر از رنگهای سیاسی توجه کردم.
• خطاب من به همه شما است که مرا از خود میدانید، برادر خود و فرزند خود میدانید.
۲) وصیت میکنم اسلام را در این برهه که تداعییافته در انقلاب اسلامی و جمهوری اسلامی است، تنها نگذارید.
• دفاع از اسلام نیازمند هوشمندی و توجه خاص است.
۳) در مسائل سیاسی آنجا که بحث اسلام، جمهوری اسلامی، مقدسات و ولایت فقیه مطرح میشود، اینها رنگ خدا هستند؛ رنگ خدا را بر هر رنگی ترجیح دهید.
وصیت به سیاسیون کشور
شهید سلیمانی به سیاسیون کشورچنین وصیت کرده است:
• نکتهای کوتاه خطاب به سیاسیون کشور دارم:
• چه آنهایی [که]اصلاحطلب خود را مینامند و چه آنهایی که اصولگرا.
• آنچه پیوسته در رنج بودم اینکه عموماً ما در دو مقطع، خدا و قرآن و ارزشها را فراموش میکنیم، بلکه فدا میکنیم.
۱) عزیزان، هر رقابتی با هم میکنید و هر جدلی با هم دارید، اما اگر عمل شما و کلام شما یا مناظرههایتان بهنحوی تضعیفکننده دین و انقلاب بود، بدانید شما مغضوب نبی مکرم اسلام و شهدای این راه هستید؛ مرزها را تفکیک کنید.
۲) اگر میخواهید با هم باشید، شرط با هم بودن، توافق و بیان صریح حول اصول است. اصول، مطوّل و مفصّل نیست.
اصول عبارت از چند اصل مهم است:
۳) اول آنها، اعتقاد عملی به ولایت فقیه است؛ یعنی این که نصیحت او را بشنوید، با جان و دل به توصیه و تذکرات او بهعنوان طبیب حقیقی شرعی و علمی، عمل کنید. کسی که در جمهوری اسلامی میخواهد مسئولیتی را احراز کند، شرط اساسی آن [این است که]اعتقاد حقیقی و عمل به ولایت فقیه داشته باشد. من نه میگویم ولایت تنوری و نه میگویم ولایت قانونی؛ هیچ یک از این دو، مشکل وحدت را حل نمیکند؛ ولایت قانونی، خاصّ عامه مردم اعم از مسلم و غیرمسلمان است، اما ولایت عملی مخصوص مسئولین است که میخواهند بار مهم کشور را بر دوش بگیرند، آن هم کشور اسلامی با این همه شهید!
۴) اعتقاد حقیقی به جمهوری اسلامی و آنچه مبنای آن بوده است؛ از اخلاق و ارزشها تا مسئولیتها؛ چه مسئولیت در قبال ملت و چه در قبال اسلام.
۵) بهکارگیری افراد پاکدست و معتقد و خدمتگزاری به ملّت، نه افرادی که حتی اگر به میز یک دهستان هم برسند خاطره خانهای سابق را تداعی میکنند.
مقابله با فساد و دوری از فساد و تجمّلات را شیوه خود قرار دهند.
۶) در دوره حکومت و حاکمیت خود در هر مسئولیتی، احترام به مردم و خدمت به آنان را عبادت بدانند و خود خدمتگزار واقعی، توسعهگر ارزشها باشند، نه با توجیهات واهی، ارزشها را بایکوت کنند.
۷) مسئولین همانند پدران جامعه میبایست به مسئولیت خود پیرامون تربیت و حراست از جامعه توجه کنند، نه با بیمبالاتی و بهخاطر احساسات و جلب برخی از آرای احساسی زودگذر، از اخلاقیاتی حمایت کنند که طلاق و فساد را در جامعه توسعه دهد و خانوادهها را از هم بپاشاند.
• حکومتها عامل اصلی در استحکام خانواده و از طرف دیگر عامل مهم از هم پاشیدن خانواده هستند.
• اگر به اصول عمل شد، آن وقت همه در مسیر رهبر و انقلاب و جمهوری اسلامی هستند و یک رقابت صحیح بر پایه همین اصول برای انتخاب اصلح صورت میگیرد.
وصیت به برادران سپاهی و ارتشی
شهید سلیمانی به برادران سپاهی و ارتشی چنین وصیت کرده است:
• کلامی کوتاه خطاب به برادران سپاهی عزیز و فداکار و ارتشیهای سپاهی دارم:
۱) ملاک مسئولیتها را برای انتخاب فرماندهان، شجاعت و قدرت اداره بحران قرار دهید.
• طبیعی است به ولایت اشاره نمیکنم، چون ولایت در نیروهای مسلح جزء نیست، بلکه اساس بقای نیروهای مسلح است، این شرط خللناپذیر میباشد.
۲) نکته دیگر، شناخت بموقع از دشمن و اهداف و سیاستهای او و اخذ تصمیم بموقع و عمل بموقع؛ هر یک از اینها اگر در غیر وقت خود صورت گیرد، بر پیروزی شما اثر جدّی دارد.
خطاب به علما و مراجع معظم
شهید سلیمانی به علما و مراجع معظم چنین خطاب کرده است:
• سخنی کوتاه از یک سرباز ۴۰ ساله در میدان، به علمای عظیمالشأن و مراجع گرانقدر که موجب روشنایی جامعه و سبب زدودن تاریکی مراجع عظام تقلید؛ سربازتان از یک برج دیدهبانی دید که اگر این نظام آسیب ببیند، دین و آنچه از ارزشهای آن [که]شما در حوزهها استخوان خُرد کردهاید و زحمت کشیدهاید، از بین میرود.
• این دورهها با همه دورهها متفاوت است، این بار اگر مسلّط شدند، از اسلام چیزی باقینمیماند.
• راه صحیح، حمایت بدون هرگونه ملاحظه از انقلاب، جمهوری اسلامی و، ولی فقیه است.
• نباید در حوادث، دیگران شما را که امید اسلام هستید به ملاحظه بیندازند.
• همه شما امام را دوست داشتید و معتقد به راه او بودید. راه امام مبارزه با آمریکا و حمایت از جمهوری اسلامی و مسلمانان تحت ستم استکبار، تحت پرچم، ولی فقیه است.
• من با عقل ناقص خود میدیدم برخی خنّاسان سعی داشتند و دارند که مراجع و علمای مؤثر در جامعه را با سخنان خود و حالت حقبهجانبی به سکوت و ملاحظه بکشانند. حق واضح است؛ جمهوری اسلامی و ارزشها و ولایت فقیه میراث امام خمینی (رحمة الله علیه) هستند و میبایست مورد حمایت جدی قرار گیرند.
• من حضرت آیتاللهالعظمی خامنهای را خیلی مظلوم و تنها میبینم. او نیازمند همراهی و کمک شماست و شما حضرات با بیانتان و دیدارهایتان و حمایتهایتان با ایشان میبایست جامعه را جهت دهید.
• اگر این انقلاب آسیب دید، حتی زمان شاه ملعون هم نخواهد بود، بلکه سعی استکبار بر الحادگری محض و انحراف عمیق غیر قابل برگشت خواهد بود.
• دست مبارکتان را میبوسم و عذرخواهی میکنم از این بیان، اما دوست داشتم در شرفیابیهای حضوری به محضرتان عرض کنم که توفیق حاصل نشد.
• سربازتان و دستبوستان
طلب عفو و عذرخواهی
شهید سلیمانی از افراد و گروههای زیر طلب عفو وبخشش کرده است:
۱) از همسایگانم
۲) و دوستانم
۳) و همکارانم
• طلب بخشش و عفو دارم.
۴) از رزمندگان لشکر ثارالله
۵) و نیروی باعظمت قدس که خار چشم دشمن و سدّ راه او است،
• طلب بخشش و عفو دارم؛
۶) خصوصاً از کسانی که برادرانه به من کمک کردند.
شهید سلیمانی از افراد زیر عذرخواهی کرده است:
• نمیتوانم از حسین پورجعفری نام نبرم که خیرخواهانه و برادرانه مرا مثل فرزندی کمک میکرد و مثل برادرانم دوستش داشتم. از خانواده ایشان و همه برادران رزمنده و مجاهدم که به زحمت انداختمشان عذرخواهی میکنم.
• البته همه برادران نیروی قدس به من محبّت برادرانه داشته و کمک کردند و دوست عزیزم سردارقاآنی که با صبر و متانت مرا تحمل کردند.
گزارش از سید جواد هاشمی فشارکی
روایتی از تلاش نوجوان شهید برای پیوستن به غواصان کربلای ۴
بخش خبری جنگ ودفاع مقدس زندگی به سبک شهدا
روایتی از تلاش نوجوان شهید برای پیوستن به غواصان کربلای ۴
به گزارش گروه حماسه و جهاد دفاعپرس، شهید «علیرضا فشارکی» متولد سال ۱۳۴۷، با اوجگیری جنگ و تجاوز دشمن خون غیرت در رگهایش جوشید و عزم میدان نبرد کرد. زمان زیادی از شهادت برادر نمیگذشت و داغ دل مادر به او رخصت اعزام نمیداد، اما بیتابیها و بیقراریهایش در کنار منطق و استدلال گفتار، پدر و مادرش را واداشت تا او را هم راهی جبهه کنند.
گذراندن دورههای آموزشی، علیرضا را مهیای عملیات کربلای ۴ کرد تا بهعنوان غواص به دل آب بزند و به مقابله با دشمن متجاوز رود. در حین گذراندن آموزشهای تکمیلی آب کفن او گشت و تا مدتی میزبان بدن مطهرش شد و سرانجام با پیدا شدن پیکرش به آغوش خانواده بازگشت و پس از تشییعی باشکوه در گلستان شهدای اصفهان آرام گرفت.
روایت غلامرضا علیزاده (غواص گردان یونس لشکر ۱۴ امام حسین (ع) در جنگ تحمیلی)
روند آموزش ما همچنان ادامه داشت و آرامآرام برای عملیات بعدی (کربلای ۴) آماده میشدیم. تعدادی نیروی جدید هم به ما دادند و قرار شد؛ دوباره گردان ما پنج گروهان داشته باشد که گروهان موسی و نوح و اسماعیل و داود و ابراهیم، نام آنها بود.
به خاطر دارم در آموزش غواصی، یکی از نیروها به نام فشارکی تعادلش با اسلحه و تجهیزات درست نمیشد و اِسنُورکِلَش که باید حداقل ده سانتیمتر از آب بالا باشد، خوب عمل نمیکرد. در تمرین بهاندازه کافی سلاح و تجهیزات و خشاب و نارنجک و وزن بدنش، وزنه میبستیم، خوب عمل میکرد و تا خود او میآمد، اشکال پیدا میشد. مانده بودیم که چکارش کنیم؟ به قدرت الله قربانی؛ معاون گروهانمان گفتم: میخواهی یک دانه فوم به او اضافه کنیم؟ درست میشود.
بعد به فشارکی گفتم: خودت تعادلت را درست کن. گفت من نمیتوانم. برای اینکه یادش دهم، خودم با وزنههای اضافی بیش از حد معمول در آب پریدم و شنا کردم و گفتم: من میتوانم سه، چهار قبضه اسلحه بردارم و خودم تعادلم را حفظ کنم. تو هم باید خودت تعادلت را درست کنی. گفت: چکار کنم؟ گفتم باید با پاهایت این کار را انجام بدهی. از آب هم نترس.
خواب برادر شهید
گفت: آقای علیزاده! دیشب برادر شهیدم به خوابم آمد و گفت: اگر میخواهی به من برسی، باید پا بزنی! پا زدن چطوریه؟ من بعد از مشورت کردن با قربانی او را به وسط آب بردم تا پا بزند. او هم تلاش کرد و پا زد. انگار بعد از آن خواب، انگیزه بیشتری داشت و ترسش ریخته و خیلی راحت بود.
تا میگفتم بپر! میپرید و خوب راه افتاد. با بعضی از بچههای خاص کار میکردیم و این کار با من یا باقری و یا جزینی بود. اگر به برخی میگفتیم که شما به درد این کار نمیخوری و نمیتوانی کارکنی، از این گردان برو! بهش برمیخورد و سفتوسخت میایستاد و میگفت: نمیخواهم بروم و تلاش میکنم و یاد میگیرم.
انصافاً هم بسیاری از آنها هر طوری بود، خودشان را به دیگران میرساندند. مثلاً کسی را داشتیم که اصلاً از آب میترسید. اما با تمرین و پشتکار، شناگری شده بود که شیرجههای دیدنی میزد. به فشارکی گفتم: خسته شدی! قدری بالا بیا! آمد و تازه نیم ساعتی نشسته بودیم و حرف میزدیم که آقای قربانی آمد و گفت: چطور شد؟ گفتم قدری تمرین کرده است. گفت: در آب برو تا ببینم.
با ذوق و شوق در آب پرید و یک دوری زد و آمد و گفت: خوب است؟ انشاءالله بهطور کامل درست میشود. خیلی خوشحال بود که مختصر پیشرفتی کرده است. فردا با کل گروهان برای تمرین رفتیم. فشارکی هم آمد و دوباره دیدم همان مشکل روز قبل وجود دارد و نمیتواند تعادلش را حفظ کند و آب میخورد. انگار همهچیزهای قبلی یادش رفته بود. از آب بالا آمد و بعد از ناهار گفت: آقای علیزاده! بعدازظهر دوباره میخواهم تمرین کنم و حسابی پا بزنم.
شهادت از پی برادر
بعدازظهر آمد و وزنهها را هم بست و خودش هم چند تا وزنه دیگر هم در پیراهنش انداخت و چند بار رفتوآمد و گفت: خوب شد؟ قربانی گفت: نه هنوز! چون پایت بالا میآید. گفت: یک وزنه دیگر هم میاندازم. میخواهم با سه وزنه بروم. قربانی گفت: نه! با همین یک وزنه برو. رفت.
همینکه پایین پرید، در مسیر تند و سریع آب قرار گرفت. با آنکه لباس غواصی هم نپوشیده بودم، سریع در آب پریدم. ولی نتوانستم نوک فینش را ببینم! آقای قربانی هم در آب پرید و هرچه رفتیم، دیگر فشارکی را ندیدم. ما سه شب تا پل هزاردستان به دنبال او میگشتیم، اما متأسفانه پیدایش نمیکردیم، تا اینکه سه روز بعد زیر اسکله یگان دریایی، یکی از بچهها جسد مطهرش را پیدا کرد و او را بیرون کشید.
غم از دست دادن یکی از یارانمان قبل از عملیات، شدیداً همه بچههای گردان یونس و مرا که تماس بیشتری با او داشتم در خود فرو برده بود. بهخصوص در مواقع استراحت که ذهن و فکرمان درگیر تمرینات نبود.
تلاش زیاد او در همین زمان کم و خوابی که از برادرش دیده بود و برایم تعریف کرد، از جلوی چشم و ذهنم دور نمیشد. احساس میکردم؛ آمده بود تا فقط به برادر شهیدش بپیوندد و اینگونه مقدر شد که در هنگام آموزش و خارج از عملیات به شرف شهادت نائل آید.
منبع:
فضلالله صابری، رضا اعجمیان جزی، فرار از خود، مرکز اسناد و تحقیقات دفاع مقدس: نشر مرزوبوم، حوزه هنری استان اصفهان، تهران ۱۴۰۱، صص ۲۱۳، ۲۱۴، ۲۱۵، ۲۱۶
نماهنگ | زیر دین شهدایید
بخش خبری رهبری انقلاب نمآهنگ زندگی به سبک شهدا
نماهنگ | زیر دین شهدایید
حضرت آیتالله خامنهای: «ما وقتی که به فتح خرّمشهر نگاه میکنیم، [میبینیم] که خب یک حادثهی معجزآسا بود؛ واقعاً معجزآسا بود... اگر شما فرصت پیدا میکنید که در شهر خودتان عملیّاتِ انتخابات انجام بدهید، تبلیغاتِ انتخاباتی بکنید، با خیال راحت بروید بین مردم حرف بزنید، بعد مردم با خیال راحت بروند پای صندوق و اسم شما را بیندازند داخل صندوق، بعد بیایید در مجلس و چهار سال در مجلس [باشید]، اگر این اتّفاقها میافتد، به خاطر آن فداکاریها است، به خاطر آن شهادتها است، به خاطر آن ازخودگذشتگیهای به معنای واقعیِ کلمه است. آن وقتی که مثلاً فرمانده گردان در وسط معرکه احساس میکند نیروهایش بُریدهاند، امکانات ندارند، دستگاه ندارند، دشمن هم با دویست تانک دارد میآید طرف خاکریز اینها و برای اینکه روحیه بدهد به بچّههای خودش میرود روی خاکریز میایستد برای بچّهها حرف میزند، اینها بهزبان آسان است؛ این کارهای بزرگ، این حرکاتِ انصافاً فوقِ طاقتِ متعارفِ بشری ــ یعنی طاقت متعارف بشری اینقدر نیست ــ عظمتش خیلی زیاد است؛ نگذارید اینها کهنه بشود. شماها بر روی منبر بلندی نشستهاید، منبر مجلس شورای اسلامی؛ صدای شما به همهی کشور، بلکه به دنیا میرسد؛ نگذارید این حوادث بزرگ و این افتخارات عظیم کهنه بشود، کمرنگ بشود، فراموش بشود.» ۱۴۰۲/۰۳/۰۳
رسانه KHAMENEI.IR براساس این بخش از بیانات رهبر انقلاب در دیدار نمایندگان مجلس شورای اسلامی نماهنگ «زیر دِین شهدایید» را منتشر میکند.
روایتی از راز دلبستگی کردها به شهید «محمد بروجردی»
روایتی از راز دلبستگی کردها به شهید «محمد بروجردی»
به گزارش خبرنگار حماسه و جهاد دفاعپرس، «مجید نداف» از رزمندگان غائله ضد انقلاب غرب کشور در بیان روایتی از روزهای اشغال سنندج توسط گروهکهای ضدانقلاب در اردیبهشت ۱۳۵۹ خاطرهای را نقل کرده است که در ادامه میخوانید.
عده بسیاری از بومیان منطقه را در محوطه باز پادگان، مشغول قدم زدن دیدم. آنها تعداد بسیاری از نیروهای مردمی طرفدار حکومت بودند که با آشفته شدن وضع شهر، به پادگان پناه آورده بودند.
در میان آن آشفتهبازار که هر کدام از انسانها بهطرفی میرفتند، نگاهم به چهره مهربان اما پر جنب و جوش مردی افتاد که با عجله بهسوی انبار اسلحه میرفت. مردی لاغراندام با ریش بلند خرماییرنگ بود و عینکی کائوچویی که کاملاً به صورتش میآمد. محو نگاهش بودم که کسی صدایش کرد: برادر بروجردی پس اسلحه چه شد؟ نگاهی به مردم اطراف انداخت و با صدایی که همه افراد بتوانند بشنوند، گفت: یالا، آنهایی که اسلحه میخواهند و میتوانند بجنگند، بیایند و اسلحه بگیرند و توی شهر بروند، آنهایی هم که نمیتوانند همینجا داخل پادگان بمانند. جمعیت داوطلب حرکت کرد و رفت. فقط یک عده افراد پیر و سالخورده بههمراه تعدادی مجروح باقی ماندند.
مات و مبهوت از این همه همدلی مردم بودم که دیدم آقای بروجردی جلوی درب انبار خلع سلاح لشکر با شخصی در حال گفتوگو است که: آخه پدر من مگر تو اصلونسب اینها را میشناسی که همینطوری اسلحه به آنها تحویل میدهی؟ آقای بروجردی با همان چهره مهربان و آرامش، نگاهی به مرد انداخت و گفت: وقتی که این افراد به پادگان پناه آوردند یعنی آنکه هوادار جمهوری اسلامی هستند، پس حالا هم بهخاطر انقلاب و هم بهخاطر خودشان باید در امنیت شهر کمک کنند.
با خالی شدن اسلحهخانه، آقای بروجردی بهسوی انبار سلاح رفت و تمامی اسلحههایی را که از ژاندارمری و شهربانی در لشکر بود، به هواداران انقلاب اسلامی داد. کار توزیع اسلحه تمام شد. آقای بروجردی برای آخرین بار نگاهی بهسوی مردم اطرافش کرد و با صدای بلند گفت: هنوز کسی مانده که اسلحه نگرفته باشد؟ جمعیت یک صدا فریاد زدند: نه، همه اسلحه داریم. آقای بروجردی پس از اینکه مطمئن شد همگی اسلحه گرفتند، با قدمهایی محکم و استوار بهسوی در پادگان حرکت کرد: خب یالا، بیایید به داخل شهر برویم.
مجموعه مصور «قهرمان؛ سلیمانی» | ستاره راهنمای خدمت
بخش خبری رهبری انقلاب زندگی به سبک شهدا شهیدسلیمانی
مجموعه مصور «قهرمان؛ سلیمانی» | ستاره راهنمای خدمت
رسانه KHAMENEI.IR به مناسبت سومین سالگرد شهادت شهید سلیمانی، روایتهای حضرت آیتالله خامنهای درباره شهید حاج قاسم سلیمانی را در مجموعه مصور «قهرمان؛ سلیمانی» منتشر میکند.
رهبر انقلاب: «در اوّل سال ۹۸، در سیل خوزستان، شهید سلیمانی و شهید ابومهدی مهندس، هر دو در کف میدان حضور داشتند و دو طرف مرز را به هم وصل کردند. یعنی شهید ابومهدی موجب شد امکانات و وسایلی را که در خوزستان لازم بود، از آن طرف مرز، از داخل عراق، از بصره و بقیّهی جاها بیاورند داخل کشور؛ که کمک بسیار بزرگی بود. خود این حضور این دو عزیز، دو ستارهی برجستهی میدان مجاهدت، موجب شد که کسان زیادی، هم در این طرف، هم در آن طرف به اینها نگاه کنند و وارد بشوند.» ۱۳۹۹/۵/۱۰
همراه با مادر شهید ژاپنی ـ ایرانی دفاع مقدس؛ از کیوتو تا تهران
بخش خبری ویژه نامه شهدا زندگی به سبک شهدا
همراه با مادر شهید ژاپنی ـ ایرانی دفاع مقدس؛ از کیوتو تا تهران
به گزارش خبرنگار حماسه و جهاد دفاعپرس، «کونیکو یامامورا» مادر شهید محمد بابایی تنها شهید ژاپنی ـ ایرانی دفاع مقدس است که در سن ۶۳ سالگی پس از طی یک دوره بیماری روز گذشته (جمعه) در بیمارستان خاتمالانبیا (ص) به فرزند شهیدش پیوست.
«کونیکو یامامورا» دختری بودایی و اهل استان کیوتوی ژاپن بود که پس از آشنایی با یک تاجر ایرانی به دین اسلام گروید. او با نام «سبا بابایی» مادر محمد بابایی است که در ۱۹ سالگی به جبهههای جنگ رفت و در منطقه فکه به شهادت رسید.
یامامورا کارمند وزارت ارشاد بود و در ۶۵ سالگی بازنشست شد. ورود او به وزارت ارشاد از سالهای جنگ آغاز شد؛ زمانی که برای ترجمه خبرهای دیگر کشورها به مترجم نیاز بود. او ۲۰ سال در مدرسه رفاه به معلمی پرداخت و پنج، شش سال هم در دانشگاه تهران به تدریس زبانهای خارجی از جمله ژاپنی پرداخت.
او در رابطه با فعالیتهای انقلابیاش گفته است: «پیش از انقلاب اسلامی در راهپیمایی ها شرکت می کردیم. همسرم پیرو خط امام (ره) بود و ساواکیها روی ما حساس شده بودند. یکی از همسایههای ما از مجاهدین خلق بود و اعلامیه هم داشتند (آن زمان هنوز معلوم نبود مجاهدین خلق چه رویکردی دارند)، ما رساله امام (ره) را در خانه داشتیم و ساواکی ها به خانه همسایه ریختند و بچه ها را دستگیر کردند و من برای رعایت احتیاط به خانه دوستی که در خانه آنها جلسات هفتگی داشتیم و احکام را آموزش می دادند، رفتم.»
او درباره حضور فرزندانش سلمان و محمد در جبههها گفته بود: «محمد برای بار اول در سن ۱۸ سالگی به جبهه رفت و در عملیات مسلم بن عقیل شرکت کرد، محمد هنگام شهادت ۱۹ ساله بود. پسر بزرگم تازه وارد دانشگاه شده بود که از طریق جهاد دانشگاهی وارد جبهه شد. سلمان از ناحیه فک مجروح شده بود، او که برگشت محمد که تازه در رشته مهندسی دانشگاه علم صنعت قبول شده بود، در جبهه حاضر شد.»
یامامورا در برنامههای انساندوستانه و صلحطلبانه فعالیتهای قابل توجهی داشت و همکاریاش در موزه صلح تهران باعث شد تا لقب «مادر صلح» را بگیرد.
کتاب «مهاجر سرزمین آفتاب» اثر مشترک «حمید حسام» و «مسعود امیرخانی» روایت زندگی «کونیکو یامامورا»ست که توسط انتشارات سوره مهر منتشر شده است.
سرلشکر شهید منفرد نیاکی از دفتر خاطرات همرزمان/تصویری
بخش خبری زندگینامه شهدای نیاک جنگ ودفاع مقدس زندگی به سبک شهدا
سرلشکر شهید منفرد نیاکی از دفتر خاطرات همرزمان/تصویری
رجعت انسان به فطرت/شهیدسرلشکرسیدمسعودمنفرد نیاکی
پرتوان و همراه کارکنان/شهیدسرلشکرسیدمسعودمنفرد نیاکی
ورزیده و مقاوم/شهیدسرلشکرسیدمسعودمنفرد نیاکی
شناسایی نزدیک از منطقه عملیاتی/شهیدسرلشکرسیدمسعودمنفرد نیاکی
روحیه دادن به کارکنان/شهیدسرلشکرسیدمسعودمنفرد نیاکی
درک روحیه و رفع مشکلات کارکنان/سرلشکرشهیدسیدمسعودمنفردنیاکی
فرزندان سربازم /سرلشکرشهیدسیدمسعودمنفردنیاکی
شهادت درکسوت سربازی /سرلشکرشهیدسیدمسعودمنفردنیاکی
شهادت درکسوت سربازی /سرلشکرشهیدسیدمسعودمنفردنیاکی
طبقه بندی موضوعی
- نرم افزارهای سایت شهدای نیاک (۱۲)
- بخش خبری (۶۹۳)
- زندگینامه شهدای نیاک (۱۲۹)
- رهبری انقلاب (۴۷۶)
- مناسبت های مدهبی (۷۱)
- شهادت اهل بیت ع (۳۴)
- کتابخانه اسلامی (۱۳)
- میلاداهل بیت ع (۱۲)
- حجاب وپوشش اسلامی (۶)
- بانک صوت وتصویر (۶۰)
- جشنواره های شهدای نیاک (۲۱)
- سبک زندگی (۳۰)
- ویژه نامه شهدا (۲۶)
- بانک فیلم (۵۷)
- قرآن وحدیث (۵)
- نمآهنگ (۳۲)
- امام خمینی ره (۱۷)
- ویژه نامه مذهبی (۸)
- دعا وادعیه (۳)
- جنگ ودفاع مقدس (۴۶)
- محرم وامام حسین ع (۱۶)
- معرفی کتاب (۱)
- وصیت نامه شهدای نیاک (۷)
- زندگی به سبک شهدا (۷۶)
- بسیج (۴)
- شهیدسلیمانی (۱۹)
- کلیپ یادمان شهدای نیاک (۱۸)
- سبک زندگی غربی (۱)
- ماه مبارک رمضان (۴)
آخرين مطالب
-
-
حضرت فاطمه (س) بهترین الگوی زن مسلمان در سبک زندگی اسلامی
جمعه ۲۵ آبان ۱۴۰۳ -
-
ذکر مصائب حضرت فاطمه زهرا سلاماللهعلیها
جمعه ۲۵ آبان ۱۴۰۳ -
خط حزبالله ۴۷۰ | سیزده ماه پس از طوفان
جمعه ۲۵ آبان ۱۴۰۳ -
امام خامنهای: مشکلات منطقه ناشی از حضور آمریکاییها و برخی کشورهای اروپایی است
چهارشنبه ۱۱ مهر ۱۴۰۳ -
سرلشکر باقری: ۳ پایگاه نظامی اصلی اسرائیل هدف قرار گرفت
چهارشنبه ۱۱ مهر ۱۴۰۳ -
-
امام خامنهای: سرنوشت منطقه را حزبالله رقم خواهد زد
شنبه ۷ مهر ۱۴۰۳ -
حزب الله از شهادت سید حسن نصرالله خبر داد
شنبه ۷ مهر ۱۴۰۳
پربازديدها
-
۷۹۶۵ -
۴۳۷۱ -
۲۵۷۰ -
۲۳۹۷ -
۲۴۰۵ -
۲۱۱۷ -
۲۳۵۰ -
۲۳۲۲ -
۲۱۱۸ -
۲۱۵۱