عنوان برای پخش مداحی روی آن کلیک کنید | مداح | |
---|---|---|
01 |
جشنواره شهدای نیاک شهیدغواص | مجتبی رمضانی |
02 |
با بسم رب الشهدا | مجتبی رمضانی |
03 |
دلم گرفته،بازم تو شهر مهمونیه | مجتبی رمضانی |
04 |
شهیدگمنام سلام | مجتبی رمضانی |
05 |
خداشهیدم کن | مجتبی رمضانی |
06 |
شهداشرمنده ایم | مجتبی رمضانی |
درباره سايت
سایت شهدای نیاک مرجع نرم افزارهای مذهبی ومقالات،بیانات رهبری،زندگینامه شهدا،کتاب های مذهبی،صوت وتصویر،جشنواره های شهدای نیاک،مداحی مناسبت های مذهبی،بانک صوت وتصویر،آرشیوفیلم های مذهبی،کلیپ های مذهبی،سخنرانی علما،خبرهای سیاسی،اجتماعی،فرهنگی مذهبی،نظامی،کتابخانه،نرم افزارهای قرآنی،امام خمینی ره،ویژه نامه مذهبی،کودک ونوجوان،محرم،ماه مبارک رمضان،عاشورا و تاسوعا حسینی،امربه معروف ونهی از منکر،حجاب عفاف،سبک زندگی اسلامی
بایگانی
- ارديبهشت ۱۴۰۳ (۲)
- فروردين ۱۴۰۳ (۱۲)
- اسفند ۱۴۰۲ (۱۰)
- بهمن ۱۴۰۲ (۱۰)
- دی ۱۴۰۲ (۲۵)
- آذر ۱۴۰۲ (۶)
- آبان ۱۴۰۲ (۸)
- مهر ۱۴۰۲ (۶)
- مرداد ۱۴۰۲ (۶)
- تیر ۱۴۰۲ (۳)
- خرداد ۱۴۰۲ (۱۶)
- ارديبهشت ۱۴۰۲ (۸)
- فروردين ۱۴۰۲ (۸)
- اسفند ۱۴۰۱ (۱۴)
- بهمن ۱۴۰۱ (۱۹)
- دی ۱۴۰۱ (۱۴)
- آذر ۱۴۰۱ (۱۲)
- آبان ۱۴۰۱ (۱۳)
- مهر ۱۴۰۱ (۱۷)
- شهریور ۱۴۰۱ (۱۶)
- مرداد ۱۴۰۱ (۸)
- تیر ۱۴۰۱ (۱۰)
- خرداد ۱۴۰۱ (۲۹)
- ارديبهشت ۱۴۰۱ (۴۴)
- فروردين ۱۴۰۱ (۱۹)
- اسفند ۱۴۰۰ (۱۴)
- بهمن ۱۴۰۰ (۱۲)
- دی ۱۴۰۰ (۱۹)
- آذر ۱۴۰۰ (۱۱)
- آبان ۱۴۰۰ (۱۱)
- مهر ۱۴۰۰ (۲۲)
- شهریور ۱۴۰۰ (۲۵)
- مرداد ۱۴۰۰ (۹)
- تیر ۱۴۰۰ (۱۸)
- خرداد ۱۴۰۰ (۱۵)
- ارديبهشت ۱۴۰۰ (۱۳)
- فروردين ۱۴۰۰ (۲۰)
- اسفند ۱۳۹۹ (۲۵)
- بهمن ۱۳۹۹ (۲۵)
- دی ۱۳۹۹ (۱۹)
- آذر ۱۳۹۹ (۱۳)
- آبان ۱۳۹۹ (۱۲)
- مهر ۱۳۹۹ (۲۱)
- شهریور ۱۳۹۹ (۱۴)
- مرداد ۱۳۹۹ (۶)
- تیر ۱۳۹۹ (۶)
- خرداد ۱۳۹۹ (۶)
- ارديبهشت ۱۳۹۹ (۹)
- فروردين ۱۳۹۹ (۹)
- اسفند ۱۳۹۸ (۱۲)
- بهمن ۱۳۹۸ (۸)
- دی ۱۳۹۸ (۱۵)
- آذر ۱۳۹۸ (۸)
- آبان ۱۳۹۸ (۹)
- مهر ۱۳۹۸ (۷)
- شهریور ۱۳۹۸ (۷)
- مرداد ۱۳۹۸ (۱۳)
- تیر ۱۳۹۸ (۲)
- خرداد ۱۳۹۸ (۸)
- ارديبهشت ۱۳۹۸ (۱۰)
- فروردين ۱۳۹۸ (۹)
- اسفند ۱۳۹۷ (۱۶)
- بهمن ۱۳۹۷ (۱۳)
- دی ۱۳۹۷ (۳۱)
- آذر ۱۳۹۷ (۶۱)
خلاصه آمار
محبوب ترين ها
-
۱۲۸۲ -
۷۹۳ -
۱۱۴۸ -
۸۷۸ -
۶۸۶ -
۴۰۴ -
۸۱۵ -
۲۷۲ -
۷۵۷ -
۱۷۵۲
پيوندها
۴۴ مطلب با موضوع «جنگ ودفاع مقدس» ثبت شده است
دزفول؛ شهر موشکها و رشادتها
دزفول؛ شهر موشکها و رشادتها
گروه فرهنگ و هنر دفاعپرس _ علی عبدالصمدی؛ در گاهشمار ملی و فرهنگ دفاع مقدس، چهارم خرداد روز دزفول، روز مقاومت و پایداری نامگذاری شده است.
روزی برای بزرگداشت مقاومت و پایداری مردم قهرمان و سلحشور دزفول که در ماههای نخست جنگ تحمیلی بعضا تمامی خانه و خانوادهی خود را از دست دادند، اما دست از مقاومت نکشیدند.
تاریخ شهر دزفول در آن دوران سراسر حماسه، رشادت، شهامت و شهادت است. تمامی پایمردیهایی که در فیلمها و سریالهای ایرانی و غیرایرانی به قهرمانان نسبت داده میشود را به سادگی میتوان در مقاومت جانانهی مردم دزفول در دوران دفاع مقدس یافت.
در دوران حماسه آفرین دفاع مقدس دزفول ۲۰۰ بار موشک باران شد. این شهر ۲۰ هزار بار گلولههای دشمن را به چشم خود دید. مجموعهی آمار شهداء جانبازان و مفقودالاثرهای این شهر به ۷ هزار نفر میرسد. آمار شهداء این شهر به ۲ هزار ۶۰۰ نفر میرسد.
در تمام آن دوران سرشار از حماسه و جهاد و مقاومت مردم دزفول هرگز دست از دفاع نکشیدند. مردم مومن و معتقد این شهر سرافراز با ایمان راسخی که داشتند در برابر دشمن بعثی ایستادگی و مقاومت کرده و نهایتا باعث خلع ید اهریمنان شدند. مردم دزفول با دست خالی و بدون هیچ پشتیبانی در برابر دشمنی ایستادگی کردند که حمایت همهی ابرقدرتهای جهان را داشت.
نکتهی جالب و حائز اهمیت اینکه در طول آن دوران سخت، نماز جمعه هرگز تعطیل نشد که این امر روایتگر و نشان دهندهی ایمان و اعتقاد قوی مردم دزفول همیشه قهرمان است.
تاریخ دزفول در دوران دفاع مقدس همانگونه که ذکر شد سراسر حماسه و رشادت است. این غرور آفرینیها میتواند به بهترین شکل ممکن دستمایهی بسیاری از آثار فرهنگی و هنری در حوزههای مختلف شود. هنرمندان عرصهی هنر هفتم از طریق تئاتر، سینما و تلویزیون و قابلیتهای رسانههای نوپدید آنلاین به خوبی میتوانند آینه دار شجاعتها و استقامتها و رشادتهای مردم این شهر در آن دوران حماسی باشند.
رسانههای خبری چاپی اعم از روزنامه ها، هفته نامه ها، ماهنامه ها، مجلات و ... با انتشار تصاویر و روایات مختلف مربوط به آن دوران غرورانگیز میتوانند در انعکاس آن دوران طلایی مقاومت نقشی حیاتی ایفا کنند. رسانههای خبری آنلاین ازجمله پایگاههای خبری و کانالها و گروههای مجازی نیز که این روزها بیشترین مخاطب را دارند میتوانند از طریق اشتراک گذاری دادههای مختلفی مانند متن، تصویر، فیلم و... جلوه گاه مقاومت مردم دزفول باشند.
به طور کلی، هنرها و رسانههای مختلف (اعم از نقاشی، مجسمه سازی و...) هر کدام به شکلی و طریقی میتوانند قهرمانان واقعی و راستین این مرز و بوم را به نسلهای بعدی نشان دهند تا در برابر فریب قهرمانان پوشالی رسانههای غربی از قهرمانان ملی و میهنی خویش مدد گیرند.
امروزه رسانههای غربی سعی و اهتمام دارند تا با ساخت فیلم، سریال، عروسک، بازیهای رایانهای و سایر ابزارها و محصولات فرهنگی، نسلی مطیع را برای خود در جهان پرورش دهند. در کشور ما با وجود قهرمانان واقعی، به سادگی میتوان در برابر این توطئهی دشمنان انسان و انسانیت ایستادگی کرد.
همانگونه که در جبهههای مقاومت مانند دزفول اهریمن به زانو درآمد، در جبههی فرهنگ نیز روزی خواهد رسید که قهرمانان پوشالی غرب در برابر قهرمانان حقیقی ایران زمین مغلوب شوند.
نقش شهید بروجردی در بسیج پیشمرگان کُرد/ روایتی از تشییع پیکر مسیح کردستان
نقش شهید بروجردی در بسیج پیشمرگان کُرد/ روایتی از تشییع پیکر مسیح کردستان
به گزارش گروه حماسه و جهاد دفاعپرس، «محمد بروجردی» ملقب به مسیح کردستان و فرمانده قرارگاه حمزه سیدالشهدای سپاه در غرب کشور روز اول خرداد ۱۳۶۲ به شهادت رسید. خدمات او به مردم مسلمان کُرد در حافظه تاریخی ملت ثبت و ضبط شده است.
محمود صلاحی از جمله افرادی است که در کردستان همراه با شهید بروجردی مشغول فعالیت بود. صلاحی در خاطرات خود میگوید: سپاه کردستان از اجتماع نیروهای اعزامی به این خطه شکل گرفت، به این معنا که تمامی نیروهایی که از طرف سپاه شهرهای مختلف مانند مشهد، یزد، اصفهان و ... به کردستان اعزام میشدند، در شهر مستقر شده و سپاه کردستان برای آنها یک فرمانده تعیین میکرد.
این رزمندگان مدتی آموزش دیده و گاهی در چند عملیات نیز شرکت میکردند. سپس فرماندهان با توجه به شناختی که از نیروهایشان و لیاقت آنان به دست آورده بودند، مسئولیت واحدهای مختلف را به آنان واگذار میکردند.
دورههای اعزام کردستان سه ماهه بود. از این سه ماه، ۱۵ روز مرخصی داشتیم و ۷۵ روز عملیات و خدمت. از آنجایی که نیرو بسیار کم بود، من و بعضی از دوستانم از این مرخصی استفاده نکردیم و سه ماه کامل در منطقهی کردستان ماندیم.
در آن خطه افتخار شاگردی و همرزمی با شهید محمد بروجردی را که «مسیح کردستان» لقب گرفته بود، کسب کردم. او فردی بلند قامت با چهرهای متبسم و ریشهای زرد متمایل به خرمایی بود. نگاهی بسیار جذاب داشت و جذبه کلامش چندان بود که وقتی سخن میگفت همه را به سوی خود جلب میکرد. یقیناً او به لحاظ حماسه، عرفان و آگاهی یکی از بزرگترین شهدای تاریخ جنگ تحمیلی است.
تأسیس سازمان پیشمرگان کرد مسلمان
دکتر صلاحی میگوید: یکی از مهمترین اقداماتی که شهید بروجردی در کردستان انجام داد، سازماندهی نیروهای بومی منطقه بود که به تاسیس سازمان پیشمرگان کرد مسلمان انجامید. در واقع با وجود نیروهای اعزامی که برای رویارویی با ضدانقلاب در اختیارمان بود، به علت نبود شناخت کافی از مسیرها، ارتفاعات و همچنین مردم منطقه، به کمک و راهنمایی نیروهای بومی و راه بلدها نیاز داشتیم.
این نیروهای بومی به تردد در کوه و صخره عادت کرده و همه ساکنان از جمله گروههای ضدانقلاب را خوب میشناختند. بدیهی است پیوستن چنین افرادی به سپاه کمک شایانی در عملیاتها و برقراری امنیت روستاها میکرد. از همه مهمتر اینکه ضدانقلاب از همکاری آنان وحشت بسیاری داشتند، چرا که میتوانستند به راحتی اخبار آنها را در اختیار ما قرار دهند.
الحق و الانصاف هم این نیروها نقش سرنوشتساز و تعیینکنندهای در پیشبرد اهداف دولت و برقراری امنیت ایفا کردند. در بوکان یگان پیشمرگان مسلمان کرد از سال ۶۱ به صورت رسمی تشکیل و در سال ۶۳ کامل گردید. البته پیش از آن نیز کسانی مانند شهید سید صمد محمدی به صورت فردی به ما پیوسته و همکاری داشتند. چنین افرادی از اولین نیروهایی بودند که در سال ۵۸ به سپاه پیوسته و تا آخرین نفس نیز خدمت کردند، ولی به طور کل پیشمرگان مسلمان کرد در بوکان به صورت سازمان یافته درنیامدند.
روایتی از تشییع پیکر شهید بروجردی
دکتر صلاحی درباره نحوه آگاه شدن از شهادت شهید بروجردی میگوید: یک روز در حال تماشای اخبار بودم که ناگهان تلویزیون اخبارش را قطع کرد و گفت مسیح کردستان به شهادت رسید. این خبر در باور نمیگنجید. از روزی که شهید «محمد بروجردی» به همراه شهید «اصغر جوانی» در بیمارستان عباسی میاندوآب به عیادت من آمده بود، زمان زیادی نمیگذشت. سخنش در ذهنم حک شده بود که به من گفت: «نورانی شدی.» بیاختیار اشک از چشمانم جاری شد. هم به شهادت او غبطه خوردم و هم به خاطر اینکه چنان فرمانده لایقی را از دست داده بودیم، حسرت میخوردم.
علت شهادت او هم این بود که یک روز برای دیدن ساختمانی جهت مقر تیپ یگان ویژه شهدا که بعدا لشکر ویژه شهدا شد و شهید کاوه فرماندهی آن لشکر را به عهده گرفت، از ارومیه حرکت کرده بود. متأسفانه در میانه راه ماشین حامل وی در اطراف مهاباد روی مین رفته و منفجر شده بود.
مراسم تشییع پیکر مطهر این شهید والامقام در تهران برگزار شد. از آنجایی که آن زمان در تهران بودم، توفیق یافتم در این مراسم شرکت کنم. او یک پسر چهار، پنج ساله به نام «حسین» و یک دختر دو ساله به نام «سمیه» داشت. آن روز در بهشت زهرا (س) حسین را در آغوش گرفتم و پشت سر پیکر مطهر شهید حرکت کردم.
حسین اکنون بزرگ شده، ازدواج کرده و پسرش را به نیت شهید بروجردی، محمد نام گذاری کرده است.
منبع
خاطرات دکتر محمود صلاحی، مرکز اسناد انقلاب اسلامی
«بازیدراز» روایتگر نور و شهادت/ مقاومت جبهه غرب در دوران طلایی دفاع مقدس
بخش خبری جنگ ودفاع مقدس زندگی به سبک شهدا
«بازیدراز» روایتگر نور و شهادت/ مقاومت جبهه غرب در دوران طلایی دفاع مقدس
به گزارش خبرنگار دفاعپرس از همدان، ترم چهار دوران دانشجویی برای اولینبار قسمت شد که در اردوی راهیان نور شرکت کنم. آشنایی چندانی با شهدا نداشتم، وقتی که فراخوان اردوی راهیان نور را دیدم، فکر کردم که یک سفر تفریحی خواهم داشت و سریع ثبتنام کردم؛ ولی وقتی وارد مناطق جنگی شدم، وقتی راویان دفاع مقدس از ایثار و شهادت شهدا میگفتند، وقتی خادمان اردو بااخلاق نیکو و شهداگونه برخورد میکردند، اتفاقی دیگر افتاد، بعد از آن در دوران دانشجویی اکثراً مسئول کاروان بودم و تمام سعیام را میکردم تا دوستان بیشتری را با فرهنگ ایثار و شهادت آشنا کنم.
دوران دانشجویی تمام شد و من از قضای روزگار وارد کار خبرنگاری شدم. هر سال دوست داشتم در اردوهای راهیان نور شرکت کنم؛ ولی قسمت نمیشد، تا اینکه اوایل هفته گذشته بسیج رسانه همدان برایم پیام ثبتنام اردوی راهیان نور غرب کشور را فرستاد، سریع وارد لینک ثبتنام شدم و اسمم را ثبت کردم، باورم نمیشد که میتوانم بار دیگر به این سفر پر خیروبرکت بروم.
آقای «قوامی» مسئول بسیج رسانه همدان که او هم سابقه کاری طولانی در بسیج دانشجویی داشت، امسال برای اولینبار برای اصحاب رسانه چنین اردویی را برگزار کرده بود.
برخی دوستان پیام میفرستادند که هوا غبارآلود است، نرو! ولی انگار اراده و انگیزهای من را به سمت این سفر سوق میداد و عزم رفتن کرده بودم و دیگر به حرف کسی گوش نمیدادم.
روز حرکت فرارسید، همه رأس ساعت ۶:۴۵ کنار اتوبوس بودند، از زیر قرآنی که فرزند شهید «منطقی» به دست گرفته بود، عبور کردیم و راهی سرزمین عشق شدیم.
اندکی از سفر گذشته بود و از منطقه عملیاتی «مرصاد» که مزین به تصویری از شهید حاج «میرزامحمد سلگی» فاتح عملیات مرصاد بود، عبور کرده بودیم که آقای «امیر فرجام» از راویان دفاع مقدس وارد اتوبوس ما شد، با دیدارش یاد خاطرات کاروانهای راهیان نور دانشجویی افتادم. مثل قبل از ته دل و با اخلاص شروع به روایتگری کرد؛ از اینکه افتخار میکند که پاسدار است گفت، از اینکه با خود عهد بسته که تا وقتی جان در بدن دارد، تمام وقایع دفاع مقدس را بدون هیچ تحریفی روایتگری کند، گفت، از ایثارگریهای رزمندگان سپاه انصارالحسین (ع) در عملیات مرصاد گفت، در طی مسیر محل شهادت برخی شهدای عملیات مرصاد را نشانمان داد، کمکم داشتیم به «سرپلذهاب» و اردوگاه «ابوذر» نزدیک میشدیم، بهمحض اینکه از اتوبوس پیاده شدیم، حاجآقا فرجام به سمت ساختمانی کوچک رفت و گفت اینجا زورخانهای بود و شهدا زمانی که در این اردوگاه مستقر بودند، در اینجا ورزش میکردند؛ با لحنی جذاب از خاطرات آن روزها گفت، گویا خاطرات شیرینی از ورزش با رزمندگان دفاع مقدس از این زورخانه در ذهنش بود.
به بخشی دیگر از اردوگاه رفتیم، حس غریبی بود، ساختمانهایی که اثراتی از گلوله بر رویشان بود به چشم میخورد. در مکانی مستقر شدیم و حاجآقا فرجام شروع به روایتگری کرد و گفت غیرممکن بود که شهیدی بخواهد به منطقه اعزام شود و به این اردوگاه نیامده باشد، از صعبالعبوری مناطق غربی کشور و آمادهسازی جسمی رزمندگان در این اردوگاه گفت، از ۱۶ عملیات بزرگی که در این منطقه برنامهریزی شد گفت، از مظلومیت شهدا گفت و این اردوگاه را سکوی پرواز رزمندگان غرب خواند، با سوزی دردناک روایتگری میکرد، از اینکه هنوز هم انگار صدای رزمندهها در منطقه پیچیده است، حضور شهدا بهطور کامل احساس میشد، گویا تکتک به استقبالمان آمده بودند و به ما خوشآمد میگفتند.
اشک در چشم همگان جاری شده بود تا اینکه مداح با توسل به امام حسین (ع) فضا را معنویتر کرد، بعد از پایان روایتگری سوار اتوبوس و راهی ارتفاعات «قراویز» شدیم، تا حالا قسمت حضور در آن منطقه را نداشتم، راهی کوهی داشت، اندکی که از تپهها بالا رفتیم، مجدد حاجآقا فرجام ما و زوار دیگر که از بچههای بسیج دانشجویی بودند را دور خود جمع و شروع به روایتگری و معرفی این منطقه کرد. از مقاومت رزمندهها در این منطقه، از شهید مجید بیاتها، نورعلی مؤمنیها، علی زارعیها که در این منطقه شهید شدند گفت، خیانت یک نفر باعث شهید شدن بسیاری از رزمندگان شده بود، گویا اینجا کربلای ایران شده و عاشورایی دیگر در این مکان اتفاق افتاده بود. ما نسل امروز باید خاکریزهایی که شهدا حفظ کردند را حفظ کنیم و شهدا الگو بگیریم، یک سری از آدمهای شجاع همچون شهدای مدافع حرم «مجتبی کرمی» و «سید میلاد مصطفوی» به این مکانها آمدند و الگو گرفتند و در نهایت به مقام شهادت نائل آمدند.
مکان دیگر یادمان «شهید بهشتی» بود؛ حاجآقا فرجام از عملیاتی که در این منطقه اتفاق افتاد و منجر به آزادسازی راه مواصلاتی سرپلذهاب به قصرشیرین و آزادسازی چندین تپه شد، گفت. عکسی یادگاری با همسفران گرفتیم و در نهایت راهی قصرشیرین برای اسکان شدیم.
صبح روز بعد راهی «بازیدراز» شدیم، از پیر و جوان و کودک همه آمده بودند، همه با یاد شهدای بازیدراز عزم صعود به منطقه را کرده بودند، و همه سختی راه را به عشق شهدا خریده بودند، پیرمرد و پیرزنی نظرم را جلب کرد که عصا به دست در حال صعود بودند، کمی بالاتر جانبازی بود که پایش را از دست داده بود و به یاد همرزمان شهیدش به این منطقه آمده بود، میگفت که هیچوقت از سهمیه جانبازیاش استفاده نکرده و افتخار میکند که در این راه پایش را از دست داده است، ایستگاههای صلواتی در کل مسیر به چشم میخورد، برخی هم در حال جمعکردن زباله و پاکسازی منطقه بودند.
صدای بلندگویی که هر لحظه اسم یک استان را میآورد و به آنان خوشآمد میگفت، خستگی را از تن زوار درمیآورد، سخت است که تصور کنی یک روز در این منطقه رزمندگان بهسختی از تپههای ناهموار این منطقه عبور میکردند تا بتوانند تجهیزات را به همرزمانش برسانند، سخت است اینکه تصور کنی در آن بالا بعد از کلی خستگی ببینی که تعدادی از همرزمانت شهید شدهاند؛ ولی همچنان با روحیهای قوی و توکل بر خدا در برابر دشمنان بایستی، فقط به برکت وجود ایمان قوی میتوان به این درجه رسید. بازیدراز بیانگر ایثار و فداکاریهای رزمندگان دفاع مقدس است.
قرار ما رأس ساعت ۱۱:۳۰ کنار اتوبوسها بود، تکتک همسفران خود را به کنار اتوبوس میرساندند، لحظه خداحافظی از شهدای منطقه بازیدراز فرارسیده بود، ایثار و مجاهدت شهدای این منطقه هیچوقت از ذهنم فراموش نخواهد شد، شهدایی که از تمام هستی خود برای حفظ یک وجب خاک گذشتند.
شهدایی که سیدالشهداء (ع) را الگوی خود قرار دادند و جاودانه شدند. شهدایی که به امام زمان (عج) خود لبیک گفتند و از این امتحان الهی سربلند بیرون آمدند، من و نسل آینده باید این شهدا را الگوی خود قرار دهیم و با جان و دل مطیع امر ولایتفقیه باشیم و از خاک کشورمان دفاع کنیم؛ چراکه اگر در مملکتی فرهنگ ایثار و شهادت ترویج پیدا کند، دشمن جرأت نمیکند به آن گزندی وارد کند.
فتح خرمشهر؛ فتح خون/ اشتباه بزرگ بعثیها در عملیات بیتالمقدس
فتح خرمشهر؛ فتح خون/ اشتباه بزرگ بعثیها در عملیات بیتالمقدس
به گزارش گروه حماسه و جهاد دفاعپرس، عملیات بیتالمقدس روز دهم اردیبهشت در غرب رودخانه کارون و خرمشهر و با رمز «یا علی بن ابیطالب (ع)» با هدف آزادسازی شهرهای خرمشهر، هویزه و جاده اهواز - خرمشهر و خارج کردن شهرهای اهواز، حمیدیه و سوسنگرد و نیز جاده اهواز ـ آبادان از برد توپخانه دشمن و همچنین تأمین مرز بینالمللی بهصورت مشترک توسط نیروهای سپاه پاسداران و ارتش جمهوری اسلامی ایران انجام شد.
طی این عملیات، پنج هزار و ۳۸ کیلومتر از اراضی اشغالی از جمله شهرهای خرمشهر و هویزه و نیز پادگان حمید و جاده اهواز خرمشهر آزاد شدند.
بهرهگیری از انگیزههای ریشهدار دینی و میهنی برای آزادسازی خرمشهر، طراحی مناسب و برنامهریزی شده، انسجام ارتش و سپاه، سرعت عمل، راهکار عبور از رودخانه، گستردگی منطقه نبرد، تأثیرات منطقهای و بازتاب جهانی، عواملی هستند که زوایای گوناگون نبرد بیتالمقدس را نسبت به سایر نبردهای دوران هشت سال جنگ تحمیلی متمایز میکنند.
مرکز اسناد و تحقیقات دفاع مقدس مصمم است با تکیه بر آثار و اسناد موجود در این مرکز همزمان با سالروز آغاز این عملیات غرورآفرین، جلوههای شکوه مقاومت و پایداری این حماسه عظیم را به روایت فرماندهان حاضر در عملیات منتشر کند.
روایت سردار سرلشکر رحیم صفوی
نگرانی از استقرار نیروهای عراقی در ساحل رودخانه کارون
سردار سرلشکر سید یحیی (رحیم) صفوی از فرماندهان دوران دفاع مقدس در جلد اول از کتاب تاریخ شفاهی خود با عنوان «از سنندج تا خرمشهر» درباره عملیات بیتالمقدس میگوید: چند روز قبل از عملیات، بزرگترین نگرانی بنده، هوشیار شدن بعثیها و یگانهای تقویتی بود که به منطقه میآوردند. آنها داشتند نیروهایشان را افزایش میدادند و کارهای مهندسیشان را تشدید میکردند.
مهمترین اصل عملیاتی ما، گرفتن سرپل بزرگ در غرب رودخانه کارون بود. اگر بعثیها به کنار رودخانه کارون میچسبیدند، ما دیگر نمیتوانستیم سرپل بگیریم و در حقیقت راهکار قرارگاه فتح و نصر که تلاش اصلی را بر عهده داشتند، مسدود میشد.
قرارگاه قدس قرارگاه فرعی ما بود که مسئول درگیر کردن لشکرهای ۵ مکانیزه و ۶ عراق در شمال منطقه عملیاتی بود، ولی تلاش اصلی عملیات بر عهده قرارگاه فتح و قرارگاه نصر بود.
ما از اینکه بعثیها دائم داشتند نیرو به منطقه اضافه میکردند و چندین تیپ و لشکر آورده بودند نگران بودیم. ترس ما این بود که بعثیها بفهمند ما چگونه میخواهیم از کارون عبور کنیم و نگذارند.
اشتباه بزرگ بعثیها
ما باید روی رودخانه کارون پل شناور میزدیم و اگر نمیگذاشتند ما پل احداث کنیم، نمیتوانستیم واحدهای پیاده و زرهی و توپخانهمان را عبور دهیم و اصلاً گرفتن سرپل ناممکن میشد. بهترین کاری که بعثیها میتوانستند بکنند این بود که به پشت رودخانه کارون بچسبند و نگذارند ما از رودخانه عبور کنیم، ولی خداوند عقل آنها را گرفته بود. اشتباه بزرگ بعثیها این بود که به حاشیه رودخانه نچسبیدند؛ اگر چسبیده بودند، احتمال موفقیت عملیات بسیار ضعیف بود.
به همین دلیل ما با فرماندهان قرارگاههای مختلف مثلاً با «حسن باقری» فرمانده قرارگاه نصر، «غلامعلی رشید» فرمانده قرارگاه فتح و «احمد غلامپور» فرمانده قرارگاه قدس و حتی با فرماندهان یگانها جلسات مستمر داشتیم و این موضوع را دنبال میکردیم.
عامل زمان هم جزء نگرانیهای ما بود. من خیلی اصرار میکردم که عملیات را زودتر شروع کنیم. نگرانی ما این بود که هوشیاری بعثیها کامل بشود و زمان عملیات و تاکتیک عملیات که عبور از رودخانه کارون بود، کشف بشود.
علاوه بر این، استقرار توپخانهها و آتش پشتیبانی بسیار مهم بود. هماهنگی با هوانیروز و نیروی هوایی ارتش و چگونگی اجرای کارهای مربوط به پشتیبانی را دائم دنبال میکردیم. بالاخره ما ۴۰ تا ۵۰ هزار نیرو را میبایست آب و غذا میدادیم.
همچنین انجام شدن کارهای مهندسی سپاه و ارتش از دغدغههای ما بود. اگر پلها نصب نمیشد، عملیات با مشکل مواجه میشد. مهندسی ارتش در احداث پلها بسیار خوب عمل کرد. تانکهای چیفتن انگلیسی حدود ۴۵ تن وزن دارد و عرض رودخانه هم بین ۱۰۰ تا ۱۵۰ متر بود. تانک را عبور دادیم؛ ببینیم پل میشکند و فرو میریزد یا نه، چون ۴۵ تن بار باید از روی پل عبور میکرد. کار با موفقیت انجام شد.
آقای حسین خرازی که با تیپ امام حسین (ع) در قرارگاه فتح عمل میکردند، خودشان یک پل نفررو با سیم بُکسل و کف چوب درست کرده بودند که منتظر پل دیگران نباشند. البته پل نفر رو بود. این هم ابتکار برادران اصفهانی و ماشاءالله فکر خوب فرمانده تیپ ۱۴ امام حسین (ع) بود.
چهار عملیات بزرگ و آزادی هشت هزار کیلومتر مربع در ۹ ماه
از سوی دیگر؛ چون هنوز شیرینی پیروزی عملیات فتحالمبین زیر زبان رزمندگان بود، ما میخواستیم دور هجوم و دور پیروزیها بر عراق را کامل کنیم. ما با چهار عملیات بزرگ شکستن حصر آبادان در ۵ مهر، آزادسازی بستان در ۸ آذر ۱۳۶۰، فتحالمبین در ۲ فروردین سال ۱۳۶۱ و بیتالمقدس در ۱۰ اردیبهشت ۱۳۶۱ در طول ۹ ماه، توانستیم بیش از هشت هزار کیلومتر مربع از سرزمینهای اشغال شده به دست عراق را آزاد کنیم.
غافلگیری بعثیها
مرکز اسناد و تحقیقات دفاع مقدس کتاب خاطرات فرمانده لشکر گارد عراق را ترجمه و چاپ کرده است. سرلشکر حمدانی میگوید: ما تصور نمیکردیم ایرانیها بتوانند بعد از عملیات فتحالمبین، عملیات بزرگتر آزادسازی خرمشهر را انجام بدهند و صدام مصمم بود خرمشهر را حفظ کند.
وی میگوید: ما میدانستیم ایرانیها میخواهند به قصدِ آزادسازی خرمشهر حمله کنند. البته آنان تاکتیک و زمان عملیات را نمیدانستند و ما با همین دو عامل، یعنی تاکتیک و زمان عملیات توانستیم تا اندازهای آنها را غافلگیر کنیم.
منبع
۱-اردستانی، حسین، از سنندج تا خرمشهر: تاریخ شفاهی دفاع مقدس: روایت سید یحیی (رحیم) صفوی، تهران، سپاه پاسداران انقلاب اسلامی: مرکز اسناد و تحقیقات دفاع مقدس، چاپ دوم، ۱۳۹۹، صفحات ۵۲۳، ۵۲۴، ۵۲۵، ۵۲۶، ۵۲۷
دشمن به دنبال تحریف گنجینه دفاع مقدس است
سرلشکر موسوی در همایش سراسری مدیران بنیاد حفظ آثار و نشر ارزشهای دفاع مقدس:
دشمن به دنبال تحریف گنجینه دفاع مقدس است/ بنیاد حفظ آثار و نشر ارزشهای دفاع مقدس پرچمدار روایت صحیح دفاع مقدس
به گزارش خبرنگار دفاعی امنیتی دفاعپرس، امیر سرلشکر «سید عبدالرحیم موسوی» فرمانده کل ارتش جمهوری اسلامی ایران امروز (پنجشنبه) در سومین روز همایش سراسری مدیران بنیاد حفظ آثار و نشر ارزشهای دفاع مقدس که در موزه ملی انقلاب اسلامی و دفاع مقدس برگزار شد، با اشاره به اینکه شما پرچمداران روایت مقطع بینظیر دفاع مقدس هستید، اظهار داشت: تلاشهای خالصانهای برای حفظ آثار و نشر ارزشهای دفاع مقدس صورت گرفته است.
وی ادامه داد: رهبر معظم انقلاب اسلامی در فرازهایی از بیانیه گام دوم فرمودند «برای برداشتن گامهای استوار در آینده باید گذشته را درست شناخت و از تجربهها درس گرفت اگر از آنها به درستی استفاده نشود دشمنان آنها را تحریف خواهند کرد از همه ابزارها برای تحریف آن بهرهگیری میکنند و حقیقت را از دشمن و پیاده نظامش نمیتوان شنید.»
فرمانده کل ارتش گفت: انقلاب اسلامی در طول ۴۳ سال عمر پربرکت خود، دستاوردهای عظیمی کسب کرده که مهمترین آن مقطع درسآموز دفاع مقدس است، که مقاومت و جبهه مقاومت شاخه برکشیده آن است.
سرلشکر موسوی با بیان اینکه دفاع مقدس در امتداد عاشورا است، خاطرنشان کرد: اگر در حوزه دفاع مقدس کاری هم نکنیم راه خود را ادامه خواهند داد، چراکه این راه حق است.
وی اظهار داشت: یکی از ثمرات بسیار مهم دفاع مقدس خانواده شهدا و فرزندانشان هستند که مایه سربلندی و تضامین موفقیت کشور هستند؛ خانواده شهدا و فرزندان آنها از آثار و ارزشهای دفاع مقدس است و ما در حفظ و نشر این آثار هم مسئولیت داریم.
سرلشکر موسوی با بیان اینکه آموزههای دفاع مقدس مورد نیاز امروز و فردای کشور است، تاکید کرد: دفاع مقدس نشان داد اگر ملتی به خود اتکا باشد و از رهبری تبعیت کند میتواند در مقابل دنیای شرک از حق دفاع کند و پیروز و موفق شود.
فرمانده کل ارتش گفت: روز به روز و دقیقه به دقیقه دفاع مقدس جای کار دارد و درسآموز است.
وی با بیان اینکه خورستان، ایلام، کرمانشاه و کردستان خودشان یک موزه هستند، تصریح کرد: باید کاری صورت گیرد که وقتی مردم وارد این شهرها میشوند احساس کنند وارد موزهای از ارزشها و مقطع بینظیری از انقلاب اسلامی میشوند.
سرلشکر موسوی افزود: امروز نسلی که دفاع مقدس را درک نکرده نیازمند آن است که بداند برای موفقیت هیچ چالشی نمیتواند در برابر آن ایستادگی کند.
وی اضافه کرد: نسل امروز باید بداند برای حل مشکلات هیچ بنبستی وجود ندارد چراکه ما در دفاع مقدس صدها بار راه شکست بنبستها را آموخیتم و هیچ چیز نمیتواند باعث توقف در حرکت به سمت آرمانهای انقلاب اسلامی شود.
فرمانده کل ارتش با بیان اینکه دشمنان ما امروز کوچکترین مشکلات ما را بزرگ جلوه میدهند، گفت: دفاع مقدس و ظرفیتهای آن سدی در برابر دشمنان است و ما باید با همافزایی این سرمایه عظیم را هنرمندانه به جوانان منتقل کنیم.
وی افزود: دفاع مقدس نعمت بزرگی است که در اختیار ما قرار دارد و مسئولیت حفظ و نشر آن بر دوش شما قرار دارد.
سرلشکر موسوی با بیان اینکه نباید اجازه دهیم دشمن با جنگ شناختی و ثاتیرگذاری بر ذهن جوانان ما موفقیتی به دست بیاورد، گفت: دفاع مقدس سرمایه عظیمی است و نباید اجازه دهیم دشمنان در این حوزه ایجاد شبهات کنند.
فرمانده کل ارتش اضافه کرد: باید با روایت صحیح و درست از دفاع مقدس که میتواند باعث سربلندی کشورمان شود سوءنیتها و شبهات را از بین ببریم.
وی گفت: امروز ذائقه جوانان ما تغییر کرده است و ما باید با ابزار و روشهای مختلف بتوانیم معارف دفاع مقدس را به آنها منتقل کنیم.
سرلشکر موسوی خاطرنشان کرد: دفاع مقدس یکی از مهمترین نمادهای وحدت ملی و قدرت اراده ملت برای دفاع از آرمانهای دفاع مقدس است و تقلیل این دانشگاه بزرگ به جناح خاصی یک خطای بزرگ راهبردی است.
وی با بیان اینکه این کاملا بدیهی است که سالها طول بکشد که همه ابعاد دفاع مقدس را تبیین و تشریح کنیم، گفت: باید رخدادها، حوادث و نقاط مهم را تثبیت کنیم تا دشمنان نتوانند آن را دچار تحریف کنند.
سرلشکر موسوی با اشاره به مراسم اخیر تشییع پیکر شهدای گمنام گفت: امروز دشمنان ما از این مراسمات ترس دارند.
نقش رهبر معظم انقلاب اسلامی در جلوگیری از سقوط سوسنگرد/ اتمام حجت قاطع شهید چمران با بنیصدر
نقش رهبر معظم انقلاب اسلامی در جلوگیری از سقوط سوسنگرد/ اتمام حجت قاطع شهید چمران با بنیصدر
گروه حماسه و جهاد دفاعپرس: عملیات آزادسازی سوسنگرد در تاریخ بیست و ششم آبان ۱۳۵۹ انجام شد.
این عملیات قرار بود با مشارکت پاسداران و تیپ ۲ لشکر ۹۲ زرهی خوزستان و نیروهای ستاد جنگهای نامنظم انجام شود. کلیه هماهنگیها برای انجام عملیات و نجات مدافعان توسط حضرت آیتالله خامنهای (مدظلهالعالی) و شهید چمران انجام گرفته بود و قرار بود فردا صبح نیروی اصلی عملیات که همان تیپ ۲ زرهی ۹۲ بود حمله خود را به سوسنگرد آغاز کند که حدود ساعت ۱۲ شب فرمانده لشکر ۹۲ زرهی امیر سرتیپ «غلامرضا قاسمینو» در تماس تلفنی با حضرت آیتالله خامنهای اظهار داشت که فرمانده نیروی زمینی ارتش تیمسار «ظهیرنژادـ میگوید تیپ ۲ نباید در عملیات شرکت کند و چون احتمال انهدام تیپ وجود دارد به دستور بنی صدر از شرکت در این عملیات خودداری خواهد کرد. با این دستور عملا عملیات لغو میشد و سوسنگرد نیز سقوط میکرد و تمام مدافعان به شهادت میرسیدند.
بلافاصله حضرت آیت الله خامنهای در تماس تلفنی این مساله را با حضرت امام (ره) در میان میگذارند و امام (ره) هم میفرمایند تیپ باید شرکت کند و نیازی به اجازه بنی صدر نیست، حضرت آقا هم فورا نامهای به فرماندهی لشکر ۲ زرهی مینویسند که تیپ باید در عملیات شرکت کند و هرکس از این دستور سرپیچی کند مسئول است.
شهید چمران نیز در زیر نامه متنی را اضافه میکند با این مضمون که اگر تیپ فردا عمل نکند ۵۰۰ نفر از مدافعان فردا به شهادت میرسند و اگر من زنده باشم با مسئول متخلف برخورد خواهم کرد (منظور بنی صدر بود) از آن طرف فرماندهی متعهد لشکر ۲ هم که علاقه خاصی به رهبر معظم انقلاب داشتند تیپ را در حالت آمادهباش قرار میدهند و فردا صبح عملیات به فرماندهی شهید چمران و امیر قاسمینو در تاریخ ۵۹/۸/۲۶ اغاز میشود و با حمایت چند فروند بالگرد توپدار کبری محاصره سوسنگرد شکسته میشود.
در این عملیات که شهید چمران در خط مقدم شرکت داشت از ناحیه پا به شدت مجروح میشود و یکی از محافظانش هم به شهادت میرسد، ولی شهید چمران با کشتن راننده بعثی یک کامیون و به همراه دیگر محافظش با همان کامیون به عقب برمیگردند و او را برای مداوا به تهران منتقل میکنند. این عملیات با فرماندهی مستقیم آیتالله خامنهای و شهید چمران با موفقیت به پایان میرسد و سوسنگرد برای همیشه آزاد میشود. مناطق مرزی بستان و چذابه در اشغال دشمن باقی میماند تا این که عملیات طریق القدس در نیمه شب دی ماه سال ۶۰ به فرماندهی شهید سپهبد علی صیادشیرازی به اجرا درآمد و ۶۵۰ کیلومتر مربع از سرزمینهای جمهوری اسلامی ایران و مناطق بستان و چذابه آزاد شدند و برای اولین بار نیروهای جمهوری اسلامی ایران به مرزهای بینالمللی رسیدند.
در عملیات آزادسازی سوسنگرد که بیست و ششم آبان ماه سال ۱۳۵۹ صورت گرفت و به شکست حصر سوسنگرد منجر شد، ۲۴ خلبان نیروی هوایی شرکت داشتند که از این تعداد «هوشنگ کیانآرا»، «سید محمدتقی حسینی»، «محمد کامبخش ضیایی»، «نعمتالله اکبری سامانی»، «یونس خوشبین» و «ابراهیم امیدبخش» به شهادت رسیدند.
همچنین «استوار دوم شهید حسین سلمانزاده»، «گروهبان یکم شهید ابراهیم قهوهچیزاده»، «استوار دوم شهید غلامعلی حلاج قدوی»، «سروان فنی شهید عبدالله عیسیپور»، «ستوان دوم شهید سیدعلی اکبر حیدری» نیز از دیگر شهدای نیروی هوایی در جریان عملیات آزادسازی سوسنگرد هستند.
فهرست خلبانان هواپیمای F۵ شرکتکننده در عملیات آزادسازی سوسنگرد به شرح زیر اعلام شد: «داوود صادقی»، «محمود نعیمی»، «شیرافکن همتی»، «جلال آرام»، «پرویز نصری»، «بهنام غنامیان»، «احمد مهرنیا»، «سید اسماعیل موسوی»، «سیاوش مشیری» «حبیبالله بقایی»، «داوود سلمان»، «قاسم محمدامینی»، «ایرج عصاره»، «اکبر توانگریان» و همچنین خلبانان «محمد مسبوق»، «رضا رمضانی»، «فضلالله جاویدنیا» و «داوود عسگری» که اینها با هواپیمای F۱۴ در جریان عملیات آزادسازی سوسنگرد شرکت داشتند.
بعد از شکست نخستین تلاش دشمن در اوایل مهرماه برای اشغال سوسنگرد و بعد از سقوط خرمشهر در اواسط آبان، دشمن یک بار دیگر برای تصرف شهر اقدام و آن را محاصره کرد. در شرایطی که مدافعان شهر آخرین مقاومتها را انجام میدادند، دو گردان زرهی از ارتش با همراهی نیروهای سپاه، بسیج و ستاد جنگهای نامنظم دکتر چمران، در امتداد جاده سوسنگرد ـ حمیدیه دست به حمله زده و ضمن شکستن خط محاصره، بعثیها را از داخل شهر عقب راندند.
در خاطرات شهید همدانی آمده است؛ آزادسازی سنندج به کمک نیروهای سپاه و ارتش از دست ضد انقلاب
در خاطرات شهید همدانی آمده است؛ آزادسازی سنندج به کمک نیروهای سپاه و ارتش از دست ضد انقلاب
به گزارش گروه حماسه و جهاد دفاعپرس، سردار شهید حاج حسین همدانی زاده بیست و چهارم آذر ۱۳۲۹ در شهر آبادان، در سه سالگی پدرش را از دست داد و سپس همراه خانواده به شهر و دیار آبا و اجدادیاش همدان مهاجرت کرد.
پس از پیروزی انقلاب اسلامی به جمع سبزپوشان سپاه پیوست و در زمره اولین نفراتی بود که برای کمک به مردم مظلوم کردستان، به آن دیار شتافت و در سرکوبی شورشهای مسلحانه ضدانقلابیون نقش آفرینی کرد.
با آغاز جنگ تحمیلی رژیم صدام علیه ایران، لحظهای درنگ نکرد و راهی مناطق عملیاتی غرب کشور شد. وی در طول هشت سال جنگ، در مسئولیتهای مختلفی از جمله فرماندهی محور در تیپ ۲۷ محمد رسولالله (ص)، فرماندهی تیپ ۳۲ انصارالحسین (ع)، فرماندهی لشکر ۱۶ قدس، جانشین فرماندهی قرارگاه نجف اشرف و ... را بر عهده داشت.
پس از پایان جنگ نیز در مسئولیتهایی نظیر جانشین فرماندهی نیروی زمینی سپاه، جانشین نیروی مقاومت بسیج، فرماندهی لشکر ۲۷ محمد رسولالله (ص) و فرماندهی سپاه محمد رسولالله (ص) تهران بزرگ به خدمت ادامه داد.
در ابتدای سال ۱۳۹۰ برای کمک به مردم سوریه در نبرد با تروریستهای تکفیری به آن دیار رفت و پس از قریب به چهار سال پیکار دشوار، سرانجام در ساعت ۱۶ روز شانزدهم مهر ۱۳۹۴ در محور حلب به شهادت رسید. [۱]
روایت حاج حسین همدانی از آزادسازی سنندج [۲]
همقسم شدن برای نجات مردم سنندج
سردار شهید حاج حسین همدانی در کتاب ۲۲ روز نبرد با موضوع بررسی آزادسازی سنندج از دست گروههای ضدانقلاب، میگوید: عملیات پاکسازی گردنه صلواتآباد را با هلی برن ۱۴ گروه از ارتش و سپاه در سمت راست گردنه شروع کردیم. دشمن همه نیروهای خود را بسیج کرده بود و حدود ۱۵۰ تا ۱۶۰ نفر از آنها را در ارتفاعات مشرف به معبر تنگ و سخت گردنه صلواتآباد مستقر ساخته بود طوری که تمام امید ضدانقلاب به همان نقطه خلاصه میشد.
گروه دوم هلی برن ما بودیم که برادر شاهحسینی مسئولیت آن را بر عهده داشت. مردم بیگناه سنندج که در دست ضدانقلاب اسیر بودند به ما پیام دادند که ما منتظر شما هستیم. ابتدا باید گردنه را پاکسازی میکردیم. تحقق این امر آرزوی ما بود.
خاطرم هست که با شاهحسینی قسم یاد کردیم و تصمیم گرفتیم که حتماً به خواسته آنها لبیک بگوییم و به آن جامه عمل بپوشانیم.
آرایش واحدهای رزمی سپاه همدان در حد گروهان و گردان نبود. یک سری گروه رزمی داشتیم، به استعداد هر گروه ۱۵ یا ۲۰ نفر.
ما چهار گروه نیرو داشتیم. هفت، هشت گروه ۱۵ نفری هم از تیپ ۳ را برادر عزیزمان صیاد شیرازی سازمان داد. قرار شد برویم با هلیکوپتر در انتهای صلوت آباد هلی برن شویم. بعد از عقب زدن نیروهای ضدانقلاب خودمان را برسانیم به بالای گردنه صلواتآباد.
هلی برن نیروها خیلی قشنگ اجرا شد. خود صیاد هم شخصاً در عملیات حضور داشت، منتهی به محض تار و مار کردن تجمع ضدانقلابیون مسلح در پائین ارتفاع موقعی که گروههای چهارگانه ما به سمت نوک ارتفاع حرکت کردند، ارتباط گروههای تحت امر صیاد با ما قطع شد.
سرعت بچههای ما بیشتر بود. از طرف دیگر گروههای همراه صیاد را تکتیراندازهای ضدانقلاب وسط راه معطل کردند. این شد که بچههای ما سریع به جلو کشیدند و رسیدیم به مدخل تنگه صلواتآباد. آنجا بود که ضدانقلاب به محاصره ما درآمد.
یعنی بچههای سپاه همدان به سرعت از بین دشمن رخنه کرده و جلو کشیده بودند طوری که ضدانقلابیون متوجه این مطلب نشدند. در نتیجه آنها بین ما که به مدخل تنگه رسیده بودیم و بچههای ارتشی صیاد فشرده شدند.
یک وقت دیدم آتش توپخانه دارد ما را در مدخل تنگه میکوبد. برادرمان صیاد شیرازی در آن حمله علاوه بر هدایت ستون ارتش خودش برای توپخانه دیدبانی هم میکرد و با بیسیم به آنها گرا میداد.
حالا او خبر نداشت که بچههای سپاه همدان از پشت ضدانقلاب سر درآوردهاند. به هوای اینکه سنگرهای عمقی ضدانقلاب در مدخل گردنه را بکوبد، به توپخانه ارتش دستور داد آنجا را بکوبند.
تماس گرفتیم و گفتیم: آقاجان، بگویید توپخانه نزند. ما الآن روی هدف هستیم. او که خیلی هم تعجب کرده بود، بلافاصله دستور داد آتش توپخانه قطع بشود. عناصر ضدانقلاب هم وقتی فهمیدند ما از پشت سرشان سر درآوردهایم، دیگر روحیهشان را باختند و فرار کردند. آن روز تا شب مشغول پاکسازی منطقه بودیم.
منبع
[۱] بابایی، گلعلی، کوهستان آتش، نشر بیست و هفت بعثت، مرکز اسناد و تحقیقات دفاع مقدس، چاپ اول، ۱۳۹۹، صفحه ۴۴
[۲] نداف، مجید، بیستودو روز نبرد (بررسی آزادسازی سنندج)، سپاه پاسداران انقلاب اسلامی: مرکز اسناد و تحقیقات دفاع مقدس، چاپ اول، ۱۳۹۹، صفحات ۴۵۳، ۴۷۱، ۴۷۶، ۴۷۷
هشت سال دفاع مقدس ،یکی از الطاف خفیّه الهی بود
بخش خبری رهبری انقلاب جنگ ودفاع مقدس زندگی به سبک شهدا
هشت سال دفاع مقدس ،یکی از الطاف خفیّه الهی بود
امام خامنه ای (مد ظله العالی)درباره پاسداشت دفاع مقدس
«دوران دفاع مقدّس را حقیقتاً بایستی گرامی شمرد، عزیز شمرد و پاسداری کرد، چون آن هشت سال تضمینکنندهی حیثیّت کشور و هویّت ملّت و امنیّت فعلی و عزّت ملّت ایران شد. هرچه می توانید در این زمینه مطالعه کنید، مطمئنّاً به این نتیجه خواهید رسید که اگر این هشت سال دفاع مقدّس با آن خصوصیّات در این قطعهی از تاریخ کشور ما وجود نمی داشت، امروز کشور ما و ملّت ما مطمئنّاً نه از عزّت،نه از امنیّت،نه از سلامت، نه از استقلال و نه از آزادی برخوردار نبود. آن هشت سال ،یکی از الطاف خفیّه الهی بود که به این کشور و این ملّت عطا شد. اینها چیزهایی است که باید شما خودتان بروید دنبال کنید، تحقیق کنید.»
همان لباس سربازی
بخش خبری رهبری انقلاب جنگ ودفاع مقدس
همان لباس سربازی
مهر ۱۳۵۹ در یک هواپیما با مرحوم چمران وارد اهواز شدیم. دوستانی که آنجا در لشکر ۹۱ زرهی خوزستان بودند، گفتند: «الان میدان برای شکار تانک و کارهای چریکی هست.» ایشان گفت: «از همین حالا شروع میکنیم.» تعدادی لباس سربازی آوردند که اینها بپوشند. یکدست لباس سربازی آوردند، پوشیدم. لباس خیلی گشادی بود. خیلی به تن من نمیخورد. چند روزی که گذشت، یکدست لباس درجه داری برایم آوردند که اتّفاقاً علامت رسته زرهی هم روی آن بود. رستههای دیگر گله میکردند که چرا لباس شما رسته توپخانه و پیاده و ... نیست؟ لذا آن علامت رسته زرهی را کندم. لباس پوشیدم و تفنگ هم خودم داشتم... کلاشینکف خودم، کلاشینفک مخصوصی است که بر خلاف کلاشینکفهای دیگر، یک خشاب پنجاه تایی دارد... همان شبِ اوّل رفتیم به عملیات.
هر دفعه هم که میآمدم تهران می رفتم خدمت امام گزارشی عرض میکردم. اوّلین باری که با این لباس که البته رویش قبا پوشیده بودم رفتم خدمت امام، ایشان شدیداً متاثر شدند و ابراز خشنودی و خوشحالی کردند. گفتند یک روزی بود که این لباس جندی و سربازی خلاف مروّت محسوب می شد. امّا امروز روحانیت اسلام افتخار می کند که این لباس را می پوشد.
لباس نظامی و اسلحه حضرت آیتالله خامنهای در نمایشگاه در لباس سربازی در معرض بازدید قرار گرفت.
قرار داد سرلشگرخلبان شهید میرحسنسجادینیاکی با خدا
زندگینامه شهدای نیاک جنگ ودفاع مقدس وصیت نامه شهدای نیاک زندگی به سبک شهدا
قرار داد سرلشگرخلبان شهید میرحسنسجادینیاکی با خدا
هم رزم خلبان شهید میر حسن سجادی نیاکی می گوید: در منطقه عملیاتی همه آماده ی خواندن دعای کمیل بودیم. بچه ها اکثرا حضور داشتند. ولی معلوم نبود که میر حسن کجا است. یک دفعه دیدم حوله به سر وارد نمازخانه شد. گفتم: کجا بودی؟ گفت: رفته بودم غسل شهادت کنم.خندیدم و گفتم: آخه این وقت شب که غسل شهادت نمی کنند! بعد از دعای کمیل می خوابی، غسلت باطل می شود. گفت: از کجا می دونی که بعد از دعا می خوابم؟! می گفت امشب با خدا کار دارد و می خواهد با او قراردادی ببندد تا او را پیش خودش ببرد.گفتم: تو که فردا پرواز نداری. تیم های عملیات مشخص شده اند. تو امروز پرواز داشتی، فردا باید استراحت کنی.گفت: من قرار دادم را با خدا می بندم، بقیه اش را خودش درست می کند. و بعد از آن جا بیرون رفت. بچه ها یکی یکی وارد نمازخانه می شدند. هنوز چند دقیقه ای به شروع دعا مانده بود. بی اختیار به دنبالش رفتم و دیدم قدم می زند. نزدیک تر رفتم و با او شروع به صحبت کردم. طوری حرف می زد که من را به گریه انداخت. دیگر نتوانستم حرفی بزنم. با شروع دعای کمیل همه به نمازخانه رفتیم و در آن مراسم روحانی با هم بودیم. آن شب میر حسن تا صبح نخوابید. وقتی سرپرست تیم به او اخطار داد که بخوابد و استراحت کند، گفت: من فردا پرواز ندارم. سرپرست تیم حرفی نزد و او با خیال راحت تا صبح با خدای خود راز و نیاز کرد.صبح روز بعد (پنجم مرداد ماه سال 1360در جبهه جنوب (کرخه نور) ) خلبانان پس از خواندن نماز، عملیات را شروع کردند. در دومین دور پرواز احتیاج به هلی کوپتر بیشتری بود و شهید سجادی نیاکی به عنوان داوطلب آماده پرواز شد. در حال پرواز بود که مورد هدف دشمن قرار گرفت و شهید شد. خدا پای قرار داد بینشان را امضا کرده بود.
طبقه بندی موضوعی
- نرم افزارهای سایت شهدای نیاک (۱۲)
- بخش خبری (۶۵۱)
- زندگینامه شهدای نیاک (۱۲۹)
- رهبری انقلاب (۴۴۸)
- مناسبت های مدهبی (۷۰)
- شهادت اهل بیت ع (۳۳)
- کتابخانه اسلامی (۱۳)
- میلاداهل بیت ع (۱۲)
- حجاب وپوشش اسلامی (۶)
- بانک صوت وتصویر (۶۰)
- جشنواره های شهدای نیاک (۲۱)
- سبک زندگی (۲۷)
- ویژه نامه شهدا (۲۶)
- بانک فیلم (۵۶)
- قرآن وحدیث (۵)
- نمآهنگ (۳۲)
- امام خمینی ره (۱۶)
- ویژه نامه مذهبی (۸)
- دعا وادعیه (۳)
- جنگ ودفاع مقدس (۴۴)
- محرم وامام حسین ع (۱۶)
- معرفی کتاب (۱)
- وصیت نامه شهدای نیاک (۷)
- زندگی به سبک شهدا (۷۵)
- بسیج (۴)
- شهیدسلیمانی (۱۹)
- کلیپ یادمان شهدای نیاک (۱۸)
- سبک زندگی غربی (۱)
- ماه مبارک رمضان (۴)
آخرين مطالب
-
رکن جهش تولید کارگر است/ با جهش تولید، کشور و آحاد مردم ثروتمند میشوند
چهارشنبه ۵ ارديبهشت ۱۴۰۳ -
فرمانده معظم کل قوا: نیروهای مسلح چهرهای ستودنی از قدرت ملت ایران به نمایش گذاشتند
يكشنبه ۲ ارديبهشت ۱۴۰۳ -
بیست ونهم فروردین روز یادمان حماسه سازی وایمان ودلاوری سربازان ارتش جمهوری اسلامی ایران مبارک
پنجشنبه ۳۰ فروردين ۱۴۰۳ -
خط حزب الله «شب قدر غرب آسیا» منتشر شد.
پنجشنبه ۳۰ فروردين ۱۴۰۳ -
نگاهی به کتاب «تکاوران نیروی دریایی در خرمشهر»
پنجشنبه ۳۰ فروردين ۱۴۰۳ -
جز حضرت امام(ره) و رهبر انقلاب، کسی در ابتدای انقلاب حامی ارتش نبود
پنجشنبه ۳۰ فروردين ۱۴۰۳ -
مقام معظم رهبری : توفیق ملت ایران در وحدت کلمه است.
شنبه ۲۵ فروردين ۱۴۰۳ -
-
-
خط حزبالله ۴۳۶ | پیش به سوی اقتصاد مردمی
پنجشنبه ۲ فروردين ۱۴۰۳
پربازديدها
-
۷۷۳۷ -
۴۱۱۷ -
۲۳۱۰ -
۲۲۲۹ -
۲۱۵۶ -
۲۱۱۷ -
۲۱۳۹ -
۱۸۱۵ -
۱۹۹۲ -
۱۸۹۸