شنبه, ۸ ارديبهشت ۱۴۰۳، ۱۱:۰۲ ب.ظ

درباره سايت

پایگاه فرهنگی،مذهبی شهدای نیاک

سایت شهدای نیاک مرجع نرم افزارهای مذهبی ومقالات،بیانات رهبری،زندگینامه شهدا،کتاب های مذهبی،صوت وتصویر،جشنواره های شهدای نیاک،مداحی مناسبت های مذهبی،بانک صوت وتصویر،آرشیوفیلم های مذهبی،کلیپ های مذهبی،سخنرانی علما،خبرهای سیاسی،اجتماعی،فرهنگی مذهبی،نظامی،کتابخانه،نرم افزارهای قرآنی،امام خمینی ره،ویژه نامه مذهبی،کودک ونوجوان،محرم،ماه مبارک رمضان،عاشورا و تاسوعا حسینی،امربه معروف ونهی از منکر،حجاب عفاف،سبک زندگی اسلامی

بایگانی

محبوب ترين ها

پيوندها

مداحان وشعرا

شخصیت های سیاسی ونظامی

شبکه های اجتماعی

۴۴ مطلب با موضوع «جنگ ودفاع مقدس» ثبت شده است

آنچه در واقعه پاوه گذشت؛ مروری بر حماسه خونین پاوه بعد از ۴۲ سال

 بخش خبری جنگ ودفاع مقدس

سایت شهدای نیاک مرجع خبری وطراح نرم افزارهای مذهبی

آنچه در واقعه پاوه گذشت؛ مروری بر حماسه خونین پاوه بعد از ۴۲ سال

به گزارش خبرنگار حماسه و جهاد دفاع‌پرس، در کتاب «اطلس پاوه در جنگ با ضد انقلاب و دفاع مقدس» که به همت مرکز اسناد و تحقیقات دفاع مقدس پیرامون واقعه پاوه منتشر شده، پیرامون دوره‌ای که شهر پاوه تحت تصرف ضد انقلاب بود مطالبی به تفصیل آمده است که بخش‌هایی ازآن را در ادامه می‌خوانید:

زمینه‌های شورش

حوادث پاوه را می‌توان نقطه اوج بحران‌های مرداد ۱۳۵۸ دانست. حزب دمکرات که از ابتدای پیروزی انقلاب در حمله به پادگان‌ها و مراکز سپاه، گوی سبقت را از همه گروه‌های ضدانقلاب ربوده بود، از گذشته دور تجزیه کردستان از خاک ایران را در سر می‌پروراند و در اندیشه بازگشت به دوران حاکمیت قاضی محمد بود. با پیروزی انقلاب، به‌جای همسویی با ملت ایران، سر مخالفت برداشت. این حزب با استفاده از تجهیزاتی که از تیپ ۳ لشکر ۶۴ غارت کرده بود و با همراهی کومله و سازمان چریک‌های فدایی خلق، پاوه را مکان بعدی خود برای طغیانگری برگزیده بود. شورشگران تصرف پاوه را نقطه عطفی در استراتژی تجزیه‌طلبانه خود می‌دانستند و پیش‌بینی می‌کردند، ظرف ۳ روز پاوه به تسلط شورشگران درخواهد آمد.

حلقه محاصره

در روز چهاردهم مرداد افراد مسلح ۸ روستا با هم عهد و پیمان بسته بودند که به پاوه حمله کنند، جمعیتی مرکب از احزاب دموکرات، کومله، فدائیان خلق و اتحادیه میهنی کردستان و گروه‌هایی از مزدوران سپهبد پالیزبان و سردار جاف مجهز به سلاح‌های سبک و نیمه سبک، آماده برای حمله شده بودند و کمیته ۱۲ نفری تجزیه‌طلبان در قوری قلعه، فرماندهی حمله به پاوه را در دست داشت.

در بیست و چهارم مرداد ۵۸ تجزیه‌طلبان حرکت خود را به سمت پاوه و به‌منظور محاصره شهر آغاز کردند. هم‌زمان با پیشروی تجزیه‌طلبان به‌سوی پاوه، سه‌راهی کرمانشاه، کامیاران، پاوه در منطقه‌ای به نام قزانچی ناامن گردید تا ارتباطات زمینی پاوه به مرکز استان قطع گردد و همچنین ادارة مخابرات شهر از فعالیت افتاد و ارتباط تلفنی پاوه با سایر نقاط کشور قطع شد. سپس با پیشروی مهاجمین به کوه‌های مشرف‌به شهر، آنان به تلمبه‌خانه آب شهر دست‌یافته و با تخریب تلمبه‌خانه آب آشامیدنی شهر نیز قطع گردید در روز ۲۵ مرداد ۵۸ در اولین دقایق بامداد ارتفاعات مشرف‌به شهر به تصرف مهاجمین درآمد. تا ساعت ۶ بامداد باند فرود هلی‌کوپتر شهر به دست مهاجمین افتاده، مهاجمین وارد شهر شده و به‌جز خیابان اصلی شهر اکثر مناطق را در دست داشتند.

ورود چمران

درحالی‌که امید‌ها از پایداری پاوه بسیار کمرنگ شده بود و درخواست‌های کمک پاسداران و ژاندارمری در تنگنای زمانی مزبور قابل تأمین نبود در اقدامات اولیه روز ۲۵ مرداد یک فروند هواپیمای شکاری اف ـ ۴ از پایگاه همدان به‌قصد شناسایی وضعیت منطقه به پرواز درآمد. لیکن در حین انجام مأموریت با سانحه روبرو شد و ضمن سقوط هواپیما خلبانان آن (نوژه و موسوی) به شهادت رسیدند. در اقدامی دیگر دولت وقت به دکتر مصطفی چمران مأموریت داد، راهی پاوه شود تا آشوب پاوه را با مسالمت آرام نماید. مصطفی چمران به همراه فرمانده وقت نیروی زمینی، تیمسار فلاحی روز ۲۵ مرداد ۱۳۵۸ وارد آسمان پاوه شد و درحالی‌که چند گلوله به هلی‌کوپتر آنان اصابت کرده بود، هلی‌کوپتر به زمین نشست.

چمران پس از بازدید از استحکامات و سنگر‌های پاسگاه ژاندارمری و توصیه‌های لازم به فرمانده پاسگاه به همراه تیمسار فلاحی و سه پاسدارش عازم خانه (مقر) پاسداران شد و پس از بررسی وضعیت و شناسایی نیاز‌های پرسنلی، تجهیزاتی ـ تدارکاتی مقرر شد تیمسار فلاحی برای تأمین نیازمندی‌ها عازم کرمانشاه شود.

صبح روز بیست و ششم مرداد در ساعت ۱۴ یک فروند هلی‌کوپتر در آسمان پاوه ظاهر شد و در باند اضطراری روی تپه هلال‌احمر به زمین نشست آذوقه را تخلیه کرد و تیمسار فلاحی را به همراه تعدادی از مجروحان به‌سوی کرمانشاه برد.

حادثه سهمگین

در ساعت ۱۶ روز ۲۶ مرداد دومین و آخرین هلی‌کوپتر حامل آذوقه و مهمات روی باند اضطراری فرود آمد. پس از تخلیه بار، هلی‌کوپتر برای خروج از برد آتش تجزیه‌طلبان به صعود و اوج‌گیری هرچه سریع‌تر نیاز داشت، اما این اقدام موجب شد، پروانه هلی‌کوپتر به تپه جنوبی اصابت کرده و بشکند، با شکسته شدن یکی از پروانه‌ها، کنترل هلی‌کوپتر غیرممکن شد و به زمین خورد و این حادثه چند بار تکرار شد؛ و در مکانی که محل تخلیه مهمات بود با موتور روشن متوقف شد. خطر انفجار هلی‌کوپتر و مهمات و بروز فاجعه‌ای بزرگ‌تر دور از ذهن نبود. کابین هلی‌کوپتر متلاشی‌شده بود، ۲ خلبان و مجروحین داخل هلی‌کوپتر همگی شهید شده بودند. در بیرون محوطه هلال‌احمر لاشه هلی‌کوپتر مانده بود و قطعات پراکنده‌اش و خون‌های بر زمین ریخته شده همه این حوادث ظرف مدت ۳۰ دقیقه انجام شد و سپس سکوتی مرگبار همه را فراگرفت!

قتل‌عام در بیمارستان

روز جمعه ۲۶ مرداد ۱۳۵۸ که هم‌زمان بود با جمعه آخر ماه مبارک رمضان و اولین سال نام‌گذاری جمعه آخر ماه رمضان به نام روز قدس، پاوه خون رنگ بود! تجزیه‌طلبان با تسلطی که بر شهر پیداکرده بودند، به شکسته شدن مقاومت شهر بسیار امیدوار بودند، به‌ویژه سقوط هلی‌کوپتر را سایه افزایش امید و تضعیف روحیه پاسداران تلقی می‌کردند. یکی از موفقیت‌های تجزیه‌طلبان در روز ۱۳۵۸/۵/۲۶ تصرف بیمارستان پاوه و قتل‌عام پاسداران بیمارستان بود. شهدای بیمارستان بالغ‌بر ۹ پاسدار بومی و ۱۶ پاسدار اعزامی بودند که ضمن شکنجه، آن‌ها را در محوطه بیمارستان تیرباران کرده و ۱۸ نفر از آنان را سر بریدند. همچنین مهاجمین عده‌ای از کادر بیمارستان را به گروگان گرفتند، دارو‌ها را غارت کردند و گروگان‌ها و دارو‌ها را به باینگان منتقل کردند.

قلعه ژاندارمری

پاسگاه ژاندارمی، ساختمان مستحکمی بود در پایین کوهی مرتفع که بر همه منطقه سیطره داشت و تسلط بر آن حکایت از پایداری شهر می‌کرد شورشگران مقاومت قلعه بانان ژاندارمری را مانعی برای تسلط خود بر شهر می‌دانستند. چمران با توجه به اهمیت قلعه ژاندارمری به همراه اصغر وصالی و چند پاسدار، عازم پاسگاه ژاندارمری شد. فرمانده پاسگاه را که از پا مجروح شده بود تعویض کرد و آیت شعبانی (مسئول واحد عملیات سپاه کرمانشاه) را به فرماندهی پاسگاه گمارد و خود به مقر سپاه بازگشت. نزدیک به غروب بود که از برج دیده‌بانی گزارش آمد: «عده‌ای از مهاجمین با پرچم سفید در حال پیشروی به‌سوی پاسگاه هستند»، ۱۰ مهاجم که وانمود می‌کردند در حال تسلیم هستند بعد از دست‌یابی به خاکریز در پشت آن سنگر گرفته و یکباره اجرای آتش کردند، آن‌ها با این عملیات فریب پاسگاه را محاصره و تا ۳۰ متری پاسگاه پیش‌آمده بودند.

شب‌هنگام با گسترش تاریکی، مهاجمین دست به عملیات روانی زدند و تا پای دیوار‌های قلعه، پیش‌آمده فریاد می‌زدند، با ژاندارم‌ها جنگ نداریم سلاح خود را تحویل دهید و به‌سلامت بروید، ما فقط می‌خواهیم سر پاسدار‌ها را ببریم، ولی رزمندگان، حاضر به ترک صحنه نشدند. بدین ترتیب عملیات روانی مهاجمین بجای تضعیف روحیه موجب تقویت اراده قلعه‌نشینان شد. آن شب تا صبح قلعه ژاندارمری در زیر آتش دشمن مقاومت کرد تا این‌که با روشن شدن هوا، مهاجمین مجبور به فاصله گرفتن از قلعه شدند.

شب انتظار

روز جمعه ۱۳۵۸/۵/۲۶، در حالی به پایان می‌رسید که تجزیه‌طلبان ضمن در دست داشتن، ارتفاعات مشرف‌به شهر، اشغال بیمارستان و محاصره قلعه ژاندارمری به تصرف کامل شهر کاملاً امیدوار بودند، و در مقابل نیرو‌های خودی که حادثه سهمگین سقوط هلی‌کوپتر و فاجعه قتل‌عام بیمارستان را پشت سر گذاشته بودند، هیچ امیدی برای دریافت کمک از آن سوی شهر نداشتند.

با آغاز شب حملات مهاجمین شدت یافت، صدای خمپاره‌ها قطع نمی‌شد، مزدوران پالیزبان و سردار جاف که در میان مهاجمین بودند با شوق غارت خانه‌های مردم وارد شهر شده بودند. غارتگری آن‌چنان مزدوران را به خود مشغول کرده بود که آن‌ها را از هجوم به مقر سپاه غافل کرده بود، با روشن شدن هوا دو فروند بمب‌افکن شکاری مواضع سلاح سنگین و دشمن را در هم کوبیدند؛ اما اجرای آتش در دو سوی صحنه نبرد همچنان ادامه داشت که ناگهان از طریق رادیو پیامی از سوی امام خمینی پخش شد و فریاد الله‌اکبر پاسداران فضای مقر را فراگرفت.

نقطه عطف

در روز شنبه ۱۳۵۸/۵/۲۷ امام خمینی تصمیمی راهبردی اتخاذ کرد و با ارسال پیامی به ارتش فرمان داد تا برای بازگرداندن امنیت به پاوه، وارد عمل شود. امام خمینی در این پیام به ارتش و سپاه دولت فرمان داد:

«به دولت، ارتش و ژاندارمری اخطار می‌کنم اگر با توپ‌ها و تانک‌ها و قوای مجهز تا ۲۴ ساعت دیگر حرکت به‌سوی پاوه نشود من همه را مسئول می‌دانم. من به‌عنوان ریاست کل قوا به رئیس ستاد ارتش و ژاندارمری دستور می‌دهم که فورا با تجهیز کامل عازم منطقه شوند و به تمام پادگان‌های ارتش و ژاندارمری دستور می‌دهم که بی‌انتظار دستور دیگر و بدون فوت وقت، با تمام تجهیزات به‌سوی پاوه حرکت کنند و به دولت دستور می‌دهم وسایل حرکت پاسداران را فورا فراهم کند. تا دستور ثانوی، من مسئول این کشتار وحشیانه را قوای انتظامی می‌دانم و درصورتی‌که تخلف از این دستور نمایند، با آنان عمل انقلابی می‌کنم.»

تا قبل از فرمان امام، تجزیه‌طلبان آن‌چنان موقعیت خود را موفقیت‌آمیز می‌دانستند که گویا برای برقراری جشن پیروزی خود را آماده می‌کنند؛ اما پیام امام معادله را در هر دو سوی صحنه نبرد تغییر داد. این پیام که روحیه خودی را چند برابر کرده بود، به روحیه تجزیه‌طلبان به‌شدت آسیب وارد کرد، به‌طوری‌که باوجود در دست داشتن نقاط مهم شهر، قدرت مقاومت آنان برای حفظ موقعیت را ضعیف کرد.

این مطلب برگرفته از کتاب «اطلس پاوه در جنگ با ضدانقلاب و دفاع مقدس» به نگارش محمد الهیاری، توسط انتشارات مرکز اسناد و تحقیقات دفاع مقدس منتشر شده است، برای خرید اینترنتی این کتاب می‌توانید به اینجا مراجعه کنید.

«بیت‌المقدس» عملیات ماندگار تاریخ انقلاب اسلامی/ نام صیاد شیرازی با پیروزی‌های دفاع مقدس عجین شده است

 بخش خبری جنگ ودفاع مقدس

سایت شهدای نیاک مرجع خبری وطراح نرم افزارهای مذهبی

«بیت‌المقدس» عملیات ماندگار تاریخ انقلاب اسلامی/ نام صیاد شیرازی با پیروزی‌های دفاع مقدس عجین شده است

به گزارش خبرنگار دفاعی امنیتی دفاع‌پرس، امیر سرلشکر «سیدعبدالرحیم موسوی» فرمانده کل ارتش در آیین رونمایی از هشت ترجمه کتاب «در کمین گل سرخ» که صبح امروز (دوشنبه) در موزه ملی انقلاب اسلامی و دفاع مقدس برگزار شد، اظهار داشت: عملیات الی بیت‌المقدس نقطه عطف تاریخ دفاع مقدس محسوب می‌شود؛ در این عملیات، خرمشهر عزیز به دامان کشور بازگردانده شد و هرگز این روز در تاریخ انقلاب اسلامی فراموش نخواهد شد.

وی با اشاره به نقش مؤثر سپهبد شهید علی صیاد شیرازی در دفاع مقدس و به‌ویژه عملیات آزادسازی خرمشهر گفت: نام صیاد شیرازی قرابتی جدانشدنی با عملیات‌های آزادسازی بستان، فتح‌المبین، خرمشهر و مرصاد دارد و آنچه که صیاد شیرازی را در دل‌ها ماندگار کرد، اخلاص، تقوا، ایثارگری و فداکاری ایشان در راه تحقق اهداف جبهه اسلام در برابر جبهه کفر بود.

فرمانده کل ارتش افزود: از همه عزیزان که تلاش کردند تا کتاب در کمین گل سرخ به هشت زبان ترجمه شود، قدردانی می‌کنم. این کار از جهات مختلف شایسته است و باعث می‌شود که فرهنگ دفاع مقدس به جهان مخابره شود.

سرلشکر موسوی در خصوص ترجمه‌ کتاب یادشده به زبان‌های مختلف، خاطرنشان کرد: این کار خواست و مطالبه فرمانده معظم کل قوا بود و ما سربازان عاشقانه در پی این هستیم که دستورات ایشان را به بهترین نحو انجام دهیم.

نماهنگ | خرمشهرها در پیش است

 رهبری انقلاب بانک فیلم جنگ ودفاع مقدس

سایت شهدای نیاک مرجع خبری وطراح نرم افزارهای مذهبی

نماهنگ | خرمشهرها در پیش است

حضرت آیت‌الله خامنه‌ای: «جوانهای عزیز! بچه‌های عزیز من! فردا مال شما است، آینده مالِ شما است؛ شما هستید که باید این تاریخ را با عزّتش محفوظ نگه دارید؛ شما هستید که این بارِ مسئولیّت را بردوش دارید؛ خرّمشهرها در پیش است؛ نه در میدان جنگ نظامی، [بلکه‌] در یک میدانی که از جنگ نظامی سخت‌تر است. البتّه ویرانی‌های جنگ نظامی را ندارد؛ بعکس، آبادانی به دنبال دارد، امّا سختی‌اش بیشتر است.» ۱۳۹۵/۰۳/۰۳
پایگاه اطلاع‌رسانی KHAMENEI.IR بر اساس این بخش از بیانات رهبر انقلاب و به مناسبت سوم خرداد، سالروز فتح خرمشهر، نماهنگ «خرمشهرها در پیش است» را منتشر می‌کند.
 

نماهنگ: نماهنگ | خرمشهرها در پیش است

با توجه به پهنای باند اینترنت خود ، می توانید این فیلم را با کیفیت های مختلف زیر دریافت نمایید :

کیفیت خوب و فرمت Mp4 و با حجم 86.3 MB

کیفیت متوسط و فرمت Mp4 و با حجم 15.9 MB

سردار فضلی در گفت‌وگو با دفاع‌پرس: مقابله با تحریف دفاع مقدس وظیفه‌ای همگانی است

 بخش خبری جنگ ودفاع مقدس

سایت شهدای نیاک مرجع خبری وطراح نرم افزارهای مذهبی

سردار فضلی در گفت‌وگو با دفاع‌پرس: مقابله با تحریف دفاع مقدس وظیفه‌ای همگانی است

سردار «علی فضلی» جانشین معاون هماهنگ‌کننده سپاه پاسداران انقلاب اسلامی در گفت‌وگو با خبرنگار دفاعی امنیتی دفاع‌پرس، درباره اهمیت پرداختن به موضوع دفاع مقدس اظهار داشت: دفاع مقدس برای نسل امروز و آینده و حتی جبهه مقاومت، الگو است.

وی افزود: برای بیان اهمیت این موضوع به سخن سردار شهید حاج قاسم سلیمانی اشاره می‌کنم؛ آنجایی که ایشان عنوان می‌کند که با فرهنگ، مکتب و عقبه دفاع مقدس، جبهه مقاومت را راهبری می‌کند؛ لذا هرچقدر نسبت به آن مبانی آشنا شویم و عمق شناخت ما از دفاع مقدس افزایش یابد، یقین داریم که سازنده خواهد بود و ما را در مقابل خطرات آینده، بیمه می‌کند.

جانشین معاون هماهنگ‌کننده سپاه گفت: امروز جوانان کشورمان در مقایسه با ما که در روز‌های آغازین دفاع مقدس حاضر بودیم، بیشتر از گذشته در میدان دفاع از اسلام هستند؛ افرادی همانند شهید «حججی»ها، کسانی هستند که در جبهه مقاومت و دفاع از حرمین آل‌الله حضور یافتند؛ جوانانی که سن‌شان به دوران دفاع مقدس اقتضا نمی‌کرد.

وی تأکید کرد: امروز باید به اندازه اقیانوس مطالبی، پیرامون دفاع مقدس برای نسل‌های فعلی و آینده منتشر کرد؛ این در حالی است که هنوز توفیق پیدا نکرده‌ایم تا از اقیانوس بی‌کران دفاع مقدس، زوایای مختلف آن را برای مردم به‌ویژه جوانان بازگو کنیم؛ لذا همین‌جاست که امکان دارد دشمن از ما پیشی بگیرد؛ چون کار دشمن، دشمنی کردن است.

سردار فضلی اضافه کرد: دشمنان همواره در تحریف دفاع مقدس می‌کوشند و در حقایق آن، تردید ایجاد می‌کنند؛ پس برای جلوگیری از تحریف، باید همه رزمندگان، فرماندهان و مسئولان دوران دفاع مقدس به تکلیف خود یعنی بیان واقعیات دفاع مقدس عمل کنند.

«عملیات خیبر» پشت پرده خباثت‌های استکبار جهانی را آشکار کرد

 بخش خبری جنگ ودفاع مقدس

سایت شهدای نیاک مرجع خبری وطراح نرم افزارهای مذهبی

«عملیات خیبر» پشت پرده خباثت‌های استکبار جهانی را آشکار کرد

به گزارش گروه حماسه و جهاد دفاع‌پرس به نقل از روابط عمومی بنیاد حفظ آثار و نشر ارزش‌های دفاع مقدس، این بنیاد با صدور بیانیه‌ای سوم اسفند سالروز عملیات خیبر را گرامی داشت.

در ابتدای این بیانیه آمده است: «عملیات ظفرمند خیبر یکی از نقاط عطف هشت سال دفاع مقدس و از نبرد‌های مهم و سرنوشت ساز رزمندگان اسلام برابر پیاده نظام‌های استکبار جهانی و نظامیان رژیم بعثی صدام در جنگ تحمیلی به شمار می‌رود، این عملیات که در سوم اسفند سال ۱۳۶۲ با رمز مقدس یا «رسول الله (ص)» در منطقه هورالهویزه آغاز شد، با شکست ارتش رژیم بعثی صدام در جبهه جنوبی و منطقه طلاییه، منجر به تغییر معادله نظامی جنگ به نفع جمهوری اسلامی و تسلط و ابتکار عمل جبهه خودی در آن منطقه و مقطع حساس شد.»

این بیانیه عملیات خیبر را از جمله نبرد‌های تاثیرگذار و راهگشا در دفاع مقدس ملت ایران برابر استکبار جهانی و رژیم بعثی صهیونیستی صدام توصیف و با تاکید بر رعایت عنصر حفاظت اطلاعات و دقت اقدامات شناسایی و جمع آوری داده‌های رزمی در فرایند آن نبرد، خاطرنشان کرده است: «عملیات خیبر، اهمیت ظرفیت‌های آبی ـ خاکی و توانمندی دریایی رزمندگان اسلام در روند رویارویی با دشمنان را آشکار و سر آغاز شکل‌گیری اراده‌ای محکم‌تر و باصلابت‌تر برای تقویت و توسعه یگان‌های دریایی سپاه پاسداران انقلاب اسلامی قرار گرفت.»

این بیانیه جنگ هشت ساله تحمیلی و پرماجرای استکبار جهانی و دفاع مقدس ملت عظیم‌الشان ایران و درخشش نسل جوان در مقاومت و ایستادگی برابر خباثت‌ها و خصومت‌ورزی‌های نظام سلطه و استکبار را از نکات آموزنده در تاریخ کشور قلمداد و خاطرنشان کرده است: «دفاع مقدس صحنه ظهور و بروز و شکوفایی استعداد‌های درخشان جوانان مومن و نقش‌آفرینی‌های خطیر و تعیین‌کننده آنان بود که دستاورد‌های خود در این عرصه را با حضور کارآمد و شگفتی‌ساز در عرصه‌های مختلف علمی، فرهنگی، اجتماعی و اقتصادی پدیدار ساخت و مسلما این تجربه تابناک با بهره‌گیری از انگیزه، شور و نشاط نسل جوان برای خدمت به کشور و تولید قدرت برای ایران عزیز، تاثیرات خود را در روند پیش‌روندگی میهن اسلامی به سمت آرمان‌های والا و فتح سنگر‌های ممتاز و کلیدی جهان در آینده نشان خواهد داد.»

این بیانیه در پایان با تعظیم و تکریم مقام شامخ شهیدان همیشه جاوید دفاع مقدس ملت ایران طی چهار دهه گذشته از جنگ تحمیلی هشت ساله تا جبهه‌های مقاومت اسلامی و حماسه آفرینی در سنگر‌های خدمت و امنیت به ویژه شهدای عملیات خیبر با گرامیداشت یاد، نام و آرمان‌های بلند حضرت امام (ره) و تاکید بر آمادگی‌های همه جانبه نیرو‌های مسلح و آحاد ملت شریف و دشمنان ایران برای مصاف موفق، مقتدر، کوبنده و پشیمان کننده با تهدیدات و خطای محاسباتی دشمنان انقلاب و میهن اسلامی تاکید کرده است: «آنچه به عنوان عبرت‌های راهبردی دفاع مقدس هشت ساله و رخداد‌ها و حوادث بزرگ پس از آن می‌تواند به مثابه آموزه‌ای عظیم مورد تمسک قرار گیرد، همت و تلاش ملی و همه جانبه برای پیگیری راهبرد قوی شدن، پیشرفت و اقتدار در حوزه‌های مختلف دفاعی و بازدارندگی برای تداوم بیم و هراس واقعی در ذهن و فکر دشمنان خبیث و پلید و بر حذر داشتن آنان از هرگونه تهدید، تهاجم، تعرض و خیره سری محتمل به این سرزمین مقدس است ارسال این پیام که در صورت هرگونه اقدام ننگین، متجاوزین زیر چرخ‌های اراده راسخ و پولادین ملت بزرگ ایران تحت هدایت و رهبری حکیمانه مقام معظم رهبری حضرت امام خامنه‌ای (مدظله العالی) و صلابت و اقتدار نیرو‌های مسلح جمهوری اسلامی ایران له و نابودخواهند شد.»

راز ناگفته «سربندها» وقتی رسانه می‌شوند

 بخش خبری جنگ ودفاع مقدس

سایت شهدای نیاک مرجع خبری وطراح نرم افزارهای مذهبی

 راز ناگفته «سربندها» وقتی رسانه می‌شوند

به گزارش خبرنگار حماسه و جهاد دفاع‌پرس، می‌گویند «زمانی که پیشانی حر بن یزید ریاحی مورد اصابت تیر دشمن قرار گرفت، حضرت سیدالشهدا (ع) با دستمال خود سر حر را بستند و حر با همان دستمال دفن شد. شاه اسماعیل در دورانی تصمیم به بازسازی قبر حر گرفت، زمانی که قبر وی را شکافتند دستمالی را بر سرش دیدند، شاه اسماعیل تصمیم گرفت دستمال را بردارد، اما چون دستمال را باز کرد خون از سر حر جاری شد به طوریکه قبر پر از خون شد، تا دستمال را بستند خون بند آمد و چون باز کردند باز خون جاری شد. اینطور دریافتند که دستمال مبارک حضرت اباعبدالله (ع) موهبتی از جانب خداوند که نصیب حر شده است.»

سربند سربلند

شاید ماجرای سربند رزمنده‌ها در دوران دفاع مقدس به جایی در تاریخ و عاشورای سال ۱۳۶۱ برمی‏‌گردد، روزی که سر حر با دستمال حضرت سیدالشهدا (ع) بسته شده و از آن لحظه که امام سر او را بر دامن گرفت، توبه او نیز پذیرفته شد، شاید هم وام گرفته از جنگاوران و پیشینیان ماست که در نبرد با دشمن دستمالی به سر می‎بستند و یا به عنوان عرق چین از آن استفاده می‎کردند. هرچه بوده سربند در دفاع مقدس به نمادی خاص تبدیل شد که مفهومی ارزشمندتر از یک پیشانی‌بند ساده گرفت.

حتما شما هم فیلم‌ها و انیمیشن‌های زیادی سراغ دارید که قهرمان اصلی داستان با یک سربند از دیگران متمایز می‌شود. کسی که محور فیلم است و پیشانی بند که نمادی از قدرت و جنگ‌آوری است را هنگام مبارزه بر پیشانی می‎بندد. شاید بتوان نمونه آن را در فیلم و سریال‌های تاریخی کره جنوبی مثال زد که شخصیت‌های نظامی و جنگاور فیلم، دستمالی به سر می‎بندند و نشان حک شده روی دستمال‌ها معنا و مفهوم متفاوتی دارد.

راز ناگفته «سربندها» وقتی رسانه رزمنده‌ها شدند

پیشانی‌بند مردان سربلند تاریخ

پیشانی بند در آثار تاریخی و داستان‌های اساطیری نیز وجود دارد و روی حکاکی‌های به جای مانده نشان می‌‎دهد بسیاری از پادشاهان ایرانی و قهرمانان نظامی سربند به پیشانی داشتندف همچنین که در نقاشی‌های زیادی از نظامیان دوره‌های مختلف تاریخی، سربند جزوی از نشانه‌های مردان جنگی بوده است.

حال فارغ از تاریخ سربند و پیشانی‌بند، نکته‌ای که سربند‌های دوران دفاع مقدس را از دیگر سربند‌های تاریخی که بر پیشانی زنان و مردان نشسته متمایز می‌کند مفهوم و فرهنگ خوابیده در پشت آن است.

صف سربند بستن در شب عملیات

نشان سربند رزمنده‌های دفاع مقدس را باید در مستند‌های آن دوران جست‌جو کنیم، بین قاب دوربین جمعیت رزمنده‌هایی که یک‌شکل و هماهنگ پیشانی‌بند سرخ «یا حسین (ع)» بسته‌اند یا ردیف بسیجی‌ها در شب عملیات که پشت هم ایستاده، سربند‌های مشکی «یا زهرا (س)» به پیشانی یکدیگر می‎بندند. نوار‌های بسته شده روی پیشانی مطابق اعتقاد هر رزمنده بود، بستگی داشت هر نفر به کدام یک از اهل بیت (ع) علاقه دارد تا از بین سربند‌ها نام امام محبوب خود را پیدا کند، در واقع این سربند‌ها نشانی از اعتقادات افراد داشتند، چه زمانی که با قلم روی آن می‌نوشتند و چه بعدا که سربند‌های چاپی راهش را به جبهه باز کرد. هر کدام از این سربند‌ها رسانه‌ای بودند برای بیان یک حقیقت، اعتقادی که قبل از به زبان آمدن روی پیشانی نقش می‎بست و عشق و ارادت رزمنده‌ها را به حقیقتی مهم نشان می‌داد.

سربند یا زهرا (س) روی پیشانی مردان بزرگ

پیام این سربند‌ها باعث شده تا امروزه نیز افراد مختلف با اتکا به معنا و مفهوم شکل‌گرفته در دفاع مقدس، گاه با بستن سربند، حامل و انتشاردهنده پیامی باشند. مثل اقدامی که علی دایی در زمان حضورش در تیم ملی انجام داد و سربند مشکی «یا زهرا (س)» را در یکی از بازی‌های خود که مقارن با سالروز شهادت حضرت زهرا (س) بود، به پیشانی بست.

راز ناگفته «سربندها» وقتی رسانه رزمنده‌ها شدند

سربند‌ها تنها در ایران محصور نشد، بعد‌ها در جنگ صرب‌ها و کروات‎ها علیه مسلمانان بوسنی و یا تشکیل حزب‌الله با هدف مقابله با تجاوزات رژیم صهیونیستی، روی پیشانی مبارزان و رزمندگان دیگر کشور‌ها نشست. در هر کشور این سربند‌ها حامل پیام خاص و یا نشان‌دهنده یک شعار خاص بود، اما چیزی که در همه آن‌ها مشترک ماند مفهوم مذهبی نهفته در آن است. شاید جهانی‌ترین مفهوم بین مسلمانان همان شعار معروف «الله اکبر» است که نشان برتری قدرت الهی در مقابل ظلم و ستم را دارد.

راز ناگفته «سربندها» وقتی رسانه رزمنده‌ها شدند

سربند الله اکبر روی پیشانی جوان بوسنیایی در زمان جنگ بوسنی

تکه پازل شناسایی پیکر شهدا

یکی از مواردی که در تفحص پیکر‌های شهدا در مناطق عملیاتی باعث تشخیص پیکر شهدای ایرانی از پیکر کشته‌های عراقی می‌شود لوازم همراه این پیکر‌ها از جمله سربند‌های معروف رزمندگان ایرانی است.

راز ناگفته «سربندها» وقتی رسانه رزمنده‌ها شدند

دعوا سر سربند یا فاطمه بود

مداحان زیادی در نوحه‌های خود به سربند به عنوان نماد توسل رزمنده‌ها به اهل بیت (ع) اشاره کرده‌اند. مثل نوحه معروف «یاد امام و شهدا» از حاج سعید حدادیان که به خوبی ارادت رزمنده‌ها به حضرت زهرا (س) را بیان می‌کند.

راز ناگفته «سربندها» وقتی رسانه رزمنده‌ها شدند

از کرونا تا اردوی جهادی فقط با یک «یازهرا (س)»

در ایام شیوع کرونا در کشور و جهان، این کادر درمان و سلامت بودند که در خط مقدم مبارزه علیه این ویروس و دفاع از جان مردم در بیمارستان‌ها ایستادند. زمانی که ایثار و گذشت این عزیزان در چشم مردم جامعه پررنگ شد پوستر‌هایی به چاپ رسید که اقدام امروز کادر درمان و مردم را در مبارزه با این بیماری با روز‌های همدلی مردم در دوران دفاع مقدس مقایسه می‌کرد. یکی از این پوستر‌ها بستن سربند توسط رزمنده‌ها را به بستن ماسک در روز‌های کرونایی تشبیه کرده بود.

بچه‌های جهادی که در طول سال در قالب گروه‌هایی عازم مناطق محروم کشور برای خدمت رسانی می‎شوند و به تاسی از اقدام رزمندگان دفاع مقدس و با نیت خدایی پا به عرصه جهاد سازندگی می‌گذارند، رفتاری مشابه رزمنده‌ها را در پیش می‎گیرند. همین سربند یکی از نشانه‌های ظاهری آنان است که اغلب در اردو‌های جهادی به پیشانی می‎بندند.

راز ناگفته «سربندها» وقتی رسانه رزمنده‌ها شدند

نشان همراهی

تصویر معروفی از دوران دفاع مقدس مربوط به بستن سربند توسط زنی بر پیشانی مردی وجود دارد که دربردارنده پیام مهمی است. تصویر فارغ از زیبایی بصری و کادربندی مناسب شاید از این جهت اهمیت دارد که نشانی از همراهی زن (که گویا همسر مرد است) در رهسپار کردن مرد خود به جبهه را منتقل می‌کند. زنان در دفاع مقدس همراه و همگام با مردان در جبهه و پشت جبهه فعالیت کردند و اگر همراهی و همدلی آنان نبود شاید نه مردی به جبهه می‎رفت و نه دفاع مقدسی شکل می‌گرفت.

راز ناگفته «سربندها» وقتی رسانه رزمنده‌ها شدند

فتح سوسنگرد

 بخش خبری رهبری انقلاب جنگ ودفاع مقدس

سایت شهدای نیاک مرجع خبری وطراح نرم افزارهای مذهبی

فتح سوسنگرد

پس از وخامت اوضاع سوسنگرد و اشغال این شهر، در جلسه‌ای در اهواز با حضور حضرت آیت‌الله خامنه‌ای -نماینده‌ی امام خمینی در شورای عالی دفاع-، سرلشکر فلاحی -جانشین وقت ریاست ستاد مشترک-، سرلشکر ظهیرنژاد -فرمانده‌ وقت نیروی زمینی ارتش-، آقای غرضی -استاندار وقت خوزستان- و افراد دیگری، تصمیم به اجرای عملیات آزادسازی سوسنگرد گرفته شد و واحدهای نظامی شرکت‌کننده در عملیات نیز مشخص گردید.

همان شب، آقای اشراقی داماد حضرت امام خمینی رحمه‌الله‌علیه، در مکالمه‌ی تلفنی با آیت‌الله خامنه‌ای، پیام امام را ابلاغ کرد: «تا فردا سوسنگرد باید آزاد شود.»

اما چند ساعت مانده به شروع عملیات، به دستور بنی‌صدر، تیپ ۲ لشکر زرهی اهواز از شرکت در این عملیات منع گردید.

حضرت آیت‌الله خامنه‌ای پس از اطلاع از دستور بنی‌صدر، در نامه‌ای خطاب به فرمانده آن لشگر (سرهنگ قاسمی) دستور دادند که طبق تصمیم قبلی، تیپ ۲ در عملیاتی که منجر به آزادسازی سوسنگرد شد، به موقع وارد شود. دکتر چمران دیگر نماینده‌ی امام در شورای عالی دفاع نیز در ذیل همین نامه بر ضرورت اقدام سریع و جلوگیری از اتلاف وقت بیشتر تاکید کرد.

به مناسبت سالروز فتح سوسنگرد، پایگاه اطلاع‌رسانی KHAMENEI.IR بخشی از مستند «در لباس سربازی» را که به روایت حضرت آیت‌الله خامنه‌ای  از آزاد سازی سوسنگرد پرداخته است، بازخوانی می‌کند.
 

نماهنگ: فتح سوسنگرد

با توجه به پهنای باند اینترنت خود ، می توانید این فیلم را با کیفیت های مختلف زیر دریافت نمایید :

کیفیت خوب و فرمت Mp4 و با حجم 370.7 MB

کیفیت متوسط و فرمت Mp4 و با حجم 52.8 MB

    ساعاتی پیش صورت گرفت؛ کشف بقایای دفترچه یک شهید با عبارت «پیامبر اکرم (ص)»

     بخش خبری جنگ ودفاع مقدس

    سایت شهدای نیاک مرجع خبری وطراح نرم افزارهای مذهبی

    ساعاتی پیش صورت گرفت؛ کشف بقایای دفترچه یک شهید با عبارت «پیامبر اکرم (ص)»

    به گزارش خبرنگار حماسه و جهاد دفاع‌پرس، همزمان با ایام میلاد با سعادت پیامبر رحمت محمد مصطفی (ص) و امام جعفر صادق (ع)، دقایقی پیش پیکر مطهر یک شهید در منطقه چنگوله شهر مهران کشف شد.

    اعضای کمیته جست‌وجوی مفقودین ستاد کل نیروهای مسلح در جریان عملیات تفحص در منطقه غرب کشور به پیکر شهیدی برخورد کردند که دفترچه همراه این شهید توجهات را به خود جلب کرد.

    در این دفترچه یادداشت که تمامی برگه‌های آن از بین رفته تنها یک صفحه باقی مانده است که روی آن کلمه مبارک «پیامبر اکرم (ص)» درج شده.

    تصویری از باقی مانده دفترچه این شهید نیز منتشر شده که در ادامه آمده است.

    پس از عملیات «کمان ۹۹» رخ داد؛ کابوس هشت ساله نیروی هوایی ارتش ایران برای بعثی‌ها

     بخش خبری جنگ ودفاع مقدس

    سایت شهدای نیاک مرجع خبری وطراح نرم افزارهای مذهبی

    چهل‌سالگی سرو/ پس از عملیات «کمان ۹۹» رخ داد؛ کابوس هشت ساله نیروی هوایی ارتش ایران برای بعثی‌ها

    عملیات «کمان ۹۹» تصویری از رشادت‌ها و جان‌فشانی‌های تیرپروازان ایرانی بود که از نیروی هوایی ارتش ایران کابوسی برای هشت سال حماقت ارتش بعثی ساخت و باعث شد بعثی‌ها در این مدت در خواب و بیداری منتظر باران بمب‌های پرندگان ایرانی باشند.
    کد خبر: ۴۲۳۱۲۵
    تاریخ انتشار: ۰۳ آبان ۱۳۹۹ - ۰۰:۲۳ - 24October 2020

    به گزارش خبرنگار حماسه و جهاد دفاع‌پرس، انقلاب اسلامی، نخستین انقلاب پیروز و به ثمر رسیده تاریخ شیعیان گذشته است و این فراز مهم تاریخ اسلام در پنجمین دهه خود قرار گرفته. انقلابی که در عمر خود فراز و نشیب‌هایی داشته و از گردنه‌های بس خوفناک گذشته و توفان‌ها و سیلاب‌هایی را پشت سر نهاده و به کوری چشم بدخواهان، جوانی را گذرانده و در آستانه میانسالی است.

    سرگذشت انقلاب اسلامی ایران که هر روز آن به اندازه عمر یک ملت گذشته، دستخوش جریان‌ها، اتفاقات و رویداد‌هایی بوده که هرکدام به اندازه مثنوی هفتاد من کاغد سخن در کنه ذات خود دارند. داستان‌هایی که هر کدام جای بسی تحلیل دارند و تبیین‌شان به کرسی‌های اختصاصی در کالج‌ها نیازمند است. آنچه که در ادامه پیشکش می‌شود، خلاصه نقل داستان‌های این انقلاب است. داستان‌هایی خواندنی که تجدید خاطره‌ای است برای گذشتگان، بازخوانی است برای نسل حاضر و میراثی است برای آیندگان.

    کابوس هشت ساله ارتش بعث از نیروی هوایی ارتش ایران

    فرماندهان نیروی هوایی پیش از شروع جنگ طرحی را موسوم به «طرح البرز» برای مقابله با تجاوز‌های ارتش بعث تدوین کرده بودند. ۲۷ تیر ۱۳۵۹ یعنی تنها ۹ روز پس از شکست «کودتای نقاب»، «طرح نبرد هوایی البرز» بر اساس طرح‌های عملیاتی سهند و سبلان که از زمان اختلافات مرزی با عراق در سال‌های قبل از پیروزی انقلاب در نیروی هوایی موجود بودند به وسیله سرهنگ خلبان «محمود قیدیان» معاون عملیاتی نیروی هوایی و سایت افسران عملیات آن معاونت تهیه شد و به تصویب مقامات مسئول رسید.

    در طرح آمده بود «از آنجا که جو سیاسی حاکم بر کشور اجازه پیش‌دستی را به نیروی هوایی ارتش جمهوری اسلامی ایران نمی‌دهد، لذا هنگام بروز مخاصمات میان دو کشور ایران و عراق، نیروی هوایی عملیات خود را بر مبنای عملکرد انتقامی در برابر دشمن طرح ریزی می‌نماید.» به دلیل ویژگی‌های خاص فرمانده وقت کل قوا، ابوالحسن بنی‌صدر و اختلافاتش با نیرو‌های انقلاب و نیز جدی گرفته نشدن تهدید‌های صدام از سوی وی، «طرح البرز» آن قدر روی زمین ماند تا این که صدام با لغو یک‌جانبه قرارداد حُسن همجواری در سال ۱۹۷۵ میلادی، الجزایر بین ایران و عراق، ساعت ۱۴ و ۲۰ دقیقه روز ۳۱ شهریور سال ۵۹، تعداد ۱۵ فرودگاه و پایگاه شکاری کشور را بمباران کرد.

    کابوس هشت ساله ارتش بعث از نیروی هوایی ارتش ایران

    گرچه در پاسخ به حملات میگ‌ها و توپولوف‌های بعثی، خلبانان نیروی هوایی به فاصله دو ساعت با دو دسته پروازی البرز» و «رد آلفا» از پایگاه هوایی بوشهر و پایگاه هوایی شهید نوژه همدان به پرواز درآمدند و دو خلبان به نام‌های سروان محمد صالحی ستوان یکم خالد حیدری به شهادت رسیدند، اما این طرح برای برگرداندن ورق جنگ، کند کردن ماشین جنگی دشمن و نیز جاری و ساری کردن امید میان مردم مسلمان ایران کافی نبود. از این رو به دستور فرمانده نیروی هوایی سرتیپ «جواد فکوری» طرح البرز مجددا روی میز گذاشته شد تا به عنوان یک شاهکار نظامی به اجرا درآید. برای نامگذاری این طرح از دو مولفه استفاده کردند که یکی تعداد صفحات طرح البرز یعنی ۹۹ بود و دیگری کمان آرش، قهرمان اسطوره‌ای ایران.

    در نهایت، بامداد اول مهر سال ۱۳۵۹ تعداد ۲۰۰ فروند جنگنده بمب‌افکن از پایگاه‌های هوایی سراسر کشور برخاستند که ۱۴۰ فروند آن‌ها وارد آسمان عراق شدند. آن‌ها بنا بود صدها بمب «ام.کا۸۲»، «ام.کا۸۳» و «ام.کا ۸۴» بمب‌های خوشه‌ای و نیز موشک‌های ماوریک، حرارتی و راداری را بر منطقه‌ای حد فاصل مدار ۳۰ درجه شمالی یعنی جنوبی‌ترین مدار در خاک عراق تا شمالی‌ترین مدار آن در ۳۷ درجه شمالی ریخته و تاسیسات نظامی و اقتصادی، ستون‌های نظامی و همچنین محور‌های مواصلاتی نیرو‌های پیاده دشمن بعثی را هدف قرار دهند.

    کابوس هشت ساله ارتش بعث از نیروی هوایی ارتش ایران

    همچنین قرار شد ۶۰ فروند باقی‌مانده نیز بخشی از نیرو‌های عراقی را که وارد خاک ما شده بودند بمباران کنند. سحرگاه، هواپیما‌های اف ۱۴ ایران فضای مرز هوایی ایران را از ارومیه تا جزیره خارک پوشش می‌دادند تا دقایقی بعد هواپیما‌های شکاری اف ۴ و اف ۵ پرواز کنند. آن‌ها به پرواز درآمدند و اهدافشان را در خاک عراق به آتش کشیدند. دل‌حامد، زنجانی و بربری خلبانانی بودند که تاسیسات نفتی اربیل، موصل و کرکوک را بمباران کردند. چند خلبان دیگر نیز روانه ناوچه‌ها و تاسیسات دشمن بعثی در خلیج فارس شدند. بسیاری از خلبانان نیز آسمان بغداد و بصره را ناامن کردند. آن‌ها آن قدر روی باند فرودگاه بغداد و بخش نظامی‌اش بمب ریختند که تا چند روز هر مسافر خارجی که می‌خواست به بغداد بیاید به ناچار باید در فرودگاه امان پایتخت اردن فرود می‌آمد و از آن جا با خودرو روانه بغداد می‌شد. یک روز پیش از آن، رادیو و تلویزیون بغداد برای مردم عراق با آب و تاب نقل می‌کرد که جوانان شما تمام هواپیما‌های دشمن مجوس را منهدم کرده‌اند و حالا دیگر ایرانیان پرنده‌ای برای پرواز ندارند، اما روز اول مهر ایرانیان ثابت کردند که «دزدی آمده و سنگی انداخته و فرار کرده.»*

    ساعت ۶:۳۰ به وقت بغداد، مردم با صدای پدافند‌ها سراسیمه از خواب بیدار شدند. آن روز صبح، پدافندها قبل از آن که آژیر خطری مردم را متوجه حمله هوایی کند، خبر دادند که جنگ برای مردم بغداد نیز آغاز شده است. خلبانان ایرانی در بامداد دومین روز جنگ، بغداد را به لرزه درآوردند و خواب را از چشم دشمن ربودند. آن‌ها مثل باران روی فرودگاه‌های نظامی و مراکز نفتی و اقتصادی بمب ریختند و همین کافی بود تا سرعت دشمن گرفته شود. با این که ایرانیان هیچگاه مناطق مسکونی مردم عراق را بمباران نکردند، اما حمله هوایی از سوی کشوری که صدام در تبلیغاتش آن را از پیش شکست‌خورده اعلام کرده بود، زندگی بغدادی‌ها را از حالت عادی خارج کرد.

    کابوس هشت ساله ارتش بعث از نیروی هوایی ارتش ایران

    آن روز و آن شب و همه شب و روز‌های جنگ، بغدادی‌ها همیشه گوش به رادیو بودند؛ گوش به مارش نظامی و به بیانیه‌های ارتش، شب هنگام هم تمرین آژیر سه بار متوالی در شهر بغداد انجام شد تا مردم با این آژیر‌ها آشنا شوند. در جریان عملیات «کمان ۹۹» بیش از ۶۰۰ هزار پوند بمب بر سر دشمن متجاوز ریخته شد و صدام از آن روز به بعد دیگر خیال فتح سه روزه خوزستان و رویای رژه ششم مهر در میدان آزادی تهران را در سر نمی‌پروراند.

    در این عملیات، تعداد شش فروند از هواپیما‌های اف ۵ و چهار فروند از هواپیما‌های اف ۴ نیروی هوایی خودی سقوط کردند و ۹ نفر از خلبانان شجاع نیروی هوایی به نام‌های سرلشکر خلبان منصور ناظریان، همایون شوقی (جاویدالاثر)، غفار رامین‌فر (جاویدالاثر)، ذبیح‌الله دین‌محمدی (جاویدالاثر)، غلامحسین عروجی (جاویدالاثر)، بهرام عشقی‌پور، عباس اسلامی‌نیا، تورج یوسف و علی‌مراد جهانشاه‌لو به شهادت رسیدند و دو نفر از خلبانان نیز اسیر شدند.‌

    * پیام امام خمینی در روز اول جنگ.

    پنج روز محاصره در دل دشمن، روایتی شنیدنی از دفاع مقدس

     جنگ ودفاع مقدس

    سایت شهدای نیاک مرجع خبری وطراح نرم افزارهای مذهبی

    پنج روز محاصره در دل دشمن، روایتی شنیدنی از دفاع مقدس

    به گزارش گروه حماسه و جهاد دفاع‌پرس، عملیات محدود «عاشورا» در منطقه میمک در  ۲۵ مهر سال ۱۳۶۳ با رمز «یا اباعبدالله‌ الحسین (ع)» با همکاری نیرو‌های ارتش و سپاه راس ساعت ۲۳ آغاز شد. می‌توان حضور شخص صدام حسین در منطقه عملیاتی را هم نشانه اهمیت درگیری‌ها و حساسیت منطقه مورد نزاع برای عراق برشمرد که با برتری رزمندگان ایرانی پایان یافت. اما در حین این عملیات در یکی از محور‌های عملیاتی اتفاقی افتاد که تعدادی از نیرو‌های خودی به مدت پنج روز محاصره شدند. سرنوشت این افراد موضوع جالبی است که در کتاب سی و سوم از روزشمار جنگ ایران و عراق با عنوان «تجدید رابطه آمریکا با عراق» که توسط انتشارات مرکز اسناد و تحقیقات دفاع مقدس منتشر شده، به طور کامل به آن پرداخته شده است.

    روزشمار جلد سی و سوم

    روز اول (۱۳۶۳/۰۷/۲۶)؛ محاصره نیرو‌های خودی

    عملیات در ارتفاعات میمک موسوم به «عاشورا» که از شب گذشته آغاز شد. در شیار نی‌خزر (شیار میمک) ابتدا خبرهایی که به قرارگاه فرماندهی می‌رسید، نسبتاً امیدوارکننده بود. اما با روشن شدن هوا و سپری شدن ساعاتی بیشتر از شروع عملیات، رسیدن خبرهای نومیدانه از این محور بیشتر و بیشتر شد و مشخص گردید که تیپ نبی اکرم (ص)، اهداف خود را هنوز تأمین نکرده است و تعدادی از نیروهایش در محاصره دشمن ماندند؛ به علاوه، اجساد شهدا و تعدادی از مجروحان نیز در منطقه جا ماندند.

    روز دوم؛ حمله به دشمن جهت نجات محاصره شدگان

    تنها مسئله مهمی که در شب دوم، در این محور اتفاق افتاد، بازگشت طالبی فرمانده گردان خیبر به اتفاق چهار نفر دیگر، از درون محاصره نیروهای دشمن بود که از صبح روز عملیات تا تاریکی شب، پشت نیروهای دشمن به همراه ۱۳ تن دیگر، داخل نیزار‌ها مخفی مانده بودند. به گزارش راوی قرارگاه سلمان، سه نفر از این ۱۳ نفر باقی‌مانده، جراحت سختی در بدن و پای خود دارند و امکان انتقال آن‌ها به عقب مشکل است ولی ۱۰ نفر بقیه که سالم بودند، داوطلبانه و با اراده شخصی خود کنار مجروحان باقی مانده‌اند و از آن‌ها محافظت می‌کنند. قرار بر این شده است که نیرو‌هایی که باز می‌گردند، چنانچه موفق شدند به خط خودی بازگردند، برای یافتن راهکار و تهیه طرح حمله‌ای به دشمن جهت نجات محاصره شدگان، اقدام کنند.

    روز سوم؛ تلاش بی حاصل

    در این محور، نجات محاصره شدگان در نیزار و بازگرداندن مجروحان و شهیدان مانده در منطقه، از نظر فرماندهان تیپ نبی‌اکرم هدف اصلی عملیات محسوب می‌شد. وقتی مشخص شد که در شیار نی‌خزر عملیاتی در کار نخواهد بود و معلوم شد که اصولاً این کار اگر صرفاً با هدف نجات محاصره‌شدگان باشد، باعث شهادت و حتی بر جای ماندن تعداد بیشتری نیز خواهد شد و از این رو مقدور و معقول نیست، با تلاش فرمانده گردان نیروهای محاصره شده در نیزار، یک گروه داوطلب نجات تشکیل شد. این گروه، از خود او و برادرانی از مخابرات، اطلاعات عملیات، امداد (تخلیه مجروح) و نیز چند نفر از نیروهای باتجربه و قدیمی تشکیل شد تا راهی منطقه شوند و برای نجات محاصره‌شدگان اقدامی کنند. علی‌رغم کوشش آنان، این بار نیز به برادران محاصره شده کمکی نشد و با مراقبت و حساسیتی که دشمن نشان داد، این گروه داوطلب نتوانستند در عمق دشمن نفوذ کنند و به نیزار راهی پیدا نمایند. آنان تا نزدیکی نیزار نیز رفتند؛ اما خود در خطر محاصره قرار گرفتند و پیشروی و تلاش بیشتر را بی‌حاصل یافتند و مراجعت کردند.

    روز چهارم؛ گلوله‌هایی با طعم کشمش و پسته‌

    چهارمین روز از اقامت نیرو‌های محاصره شده در دل دشمن سپری می‌شود. آن‌ها در حاشیه یک رودخانه، حدود ۵۰۰ متر آن طرف‌تر از یک مقر گروهان دشمن، داخل یک شیار فرعی به طول حدود ۱۰۰ تا ۱۲۰ و عرض ۳۰ تا ۴۰ متر، در یک نیزار به طول ۴۰ تا ۵۰ و عرض ۳۰ متر، پناه گرفته و مانده‌اند.

    موضوع محاصره‌شدگان از دغدغه‌های فرماندهان است؛ ولی راه حلی برای آن پیدا نمی‌شود. برادر قالی‌باف معاون قرارگاه سلمان در این باره می‌گوید: «می‌خواهند به وسیله توپ ۱۰۵ میلی‌متری برای آن‌ها غذا بریزند.» برادر ناصح می‌گوید: «بنا داریم کشمش و پسته توسط ۱۰ گلوله توپ، قاطی گلوله‌های جنگی، برای برادران محاصره شده بفرستیم. خود آن‌ها اصرار دارند نفرستید. یکی برایشان فرستادند؛ ولی صدایی از بی‌سیم نمی‌آید.»

    سرانجام در هنگام غروب، گلوله‌های توپ ۱۰۵ که درون پوکه‌های آن مقادیری کشمش و پسته جاسازی شده بود، به طرف نیزار پرتاب می‌شود. این ابتکار اگر چه راه حلی امیدوار کننده نبود، لیکن به منظور تقویت بنیه برادران برای امکان تهاجم به خط دشمن و استخلاص نهایی، تنها راه چاره به نظر می‌رسید. منتهی از آن جهت که دشمن حساسیتی پیدا نکند، گلوله‌هایی جنگی نیز همراه این پوکه‌ها در اطراف این نیزار روانه شد. نیروهای در محاصره نیز با شلیک هر گلوله، به وسیله بی‌سیم، گرای گلوله‌ها را تنظیم و گزارش می‌کردند. این طرح نیز جواب مثبت نداد و بر اثر آن، آتش‌سوزی در میان نیزار ایجاد شد که می‌رفت به دیگر نقاط سرایت کند؛ ولی با توسل به دعا و ذکر، به نحوی، حریق در هفت الی هشت متری برادران خاموش شد. به این ترتیب با محدود شدن منطقه استتار، مشکلی بر مشکلات محاصره‌شدگان افزوده شد.

    روز پنجم (۱۳۶۳/۰۷/۳۰)؛ رهایی از کمین؛ پرواز به ملکوت، حصر در غربت

    امروز پنجمین روز اقامت اجباری محاصره‌شدگان شیار نی‌خزر در میان دشمن و در پناه یک نیزار است. دشمن هنوز هم به مخفی‌گاه آن‌ها پی نبرده است؛ اما آنان با هدف بازگشت به خط خودی، تصمیم به ترک مخفی‌گاه خود گرفتند؛ به این ترتیب که امروز صبح خیلی زود، از بی‌سیم صدای ضعیفی به گوش رسید و برادران به‌آهستگی اعلام کردند: «ما می‌خواهیم از لانه‌مان بیرون بیاییم.» قبل از این، پیرو مکالمه کوتاهی که فرمانده تیپ نبی اکرم (ص) بابرادران داخل نیزار داشت، به آن‌ها اعلام شده بود: «اگر می‌خواهید، تسلیم بشوید. ما دیگر برای شما کاری نمی‌توانیم بکنیم. خودتان هرطور صلاح می‌دانید عمل کنید.» برادران پس از این اتمام حجت بود که راجع به بازگشت، با یکدیگر به گفتگو و مشورت پرداختند.

    آن‌ها ۱۴ تن بودند که به جز سه زخمی، ۱۱ تن عازم شدند. از این عده، تنها چهار نفر از معرکه رهایی یافتند. نجات یافتگان، در گفتگو با واحد اطلاعات عملیات تیپ نبی اکرم (ص)، حوادث بعدی را به شرح زیر نقل کردند:

    «قبل از روشن شدن هوا، از نیزار بیرون زدیم و به راه افتادیم. در اولین شیار، از دو طرف به کمین دشمن برخورد کردیم و تعدادی از عراقی‌ها ما را صدا زدند که: «بیایید بالا! شما را نخواهیم کشت. شما را سالم می‌خواهیم.  ما همگی زمین‌گیر شدیم. بعد قرار شد یکی یکی فرار کنیم و هرکس که از محاصره عبور کرد، سنگی بیندازد (و عبور خود را به این شکل اعلام کند) چهار نفر عبور کردیم و با این‌که سنگ انداختیم، برادران دیگر نیامدند. ما حدود ساعت ۶:۳۰ صبح به خط پدافندی خودمان رسیدیم».

    براساس آخرین تماسی که نفرات باقی‌مانده (هفت تن) به وسیله بی‌سیم با خط خودی برقرار کردند، معلوم شد که این نیرو‌ها پس از عبور از چند شیار، به زیر تپه‌ای رسیده‌اند. آن‌ها اعلام کردند: «ما حرکت خود را ادامه می‌دهیم.» در ساعت ۱۱:۳۰ صبح در حالی که به نظر می‌رسید کار‌ها بر وفق مراد پیش می‌رود، درگیری شدیدی در خط دفاعی عراق در شیار نی‌خزر صورت گرفت. چگونگی رخداد این واقعه غیر مترقبه، از خط خودی با دوربین بخوبی مشاهده می‌شد. در این درگیری، ابتدا با پرتاب نارنجک به‌وسیله برادران، دو نفر از نیروهای عراقی بر زمین می‌افتد و بقیه با تحمل جراحت، خود را از معرکه دور می‌کنند؛ ولی در ادامه، آتش شدیدی به طرف برادران متمرکز می‌گردد و تا وقتی مهمات‌شان تمام می‌شود، ادامه می‌یابد. در آخر، تنها یکی از برادران، با وخامت حال زنده می‌ماند که با یک وسیله عراقی غول‌پیکر کشان کشان بر روی زمین، با وضعی دردناک، به عقب حمل می‌شود.