عنوان برای پخش مداحی روی آن کلیک کنید | مداح | |
---|---|---|
01 |
جشنواره شهدای نیاک شهیدغواص | مجتبی رمضانی |
02 |
با بسم رب الشهدا | مجتبی رمضانی |
03 |
دلم گرفته،بازم تو شهر مهمونیه | مجتبی رمضانی |
04 |
شهیدگمنام سلام | مجتبی رمضانی |
05 |
خداشهیدم کن | مجتبی رمضانی |
06 |
شهداشرمنده ایم | مجتبی رمضانی |
درباره سايت
سایت شهدای نیاک مرجع نرم افزارهای مذهبی ومقالات،بیانات رهبری،زندگینامه شهدا،کتاب های مذهبی،صوت وتصویر،جشنواره های شهدای نیاک،مداحی مناسبت های مذهبی،بانک صوت وتصویر،آرشیوفیلم های مذهبی،کلیپ های مذهبی،سخنرانی علما،خبرهای سیاسی،اجتماعی،فرهنگی مذهبی،نظامی،کتابخانه،نرم افزارهای قرآنی،امام خمینی ره،ویژه نامه مذهبی،کودک ونوجوان،محرم،ماه مبارک رمضان،عاشورا و تاسوعا حسینی،امربه معروف ونهی از منکر،حجاب عفاف،سبک زندگی اسلامی
بایگانی
- آبان ۱۴۰۳ (۵)
- مهر ۱۴۰۳ (۵)
- شهریور ۱۴۰۳ (۴)
- مرداد ۱۴۰۳ (۲)
- تیر ۱۴۰۳ (۸)
- خرداد ۱۴۰۳ (۱۱)
- ارديبهشت ۱۴۰۳ (۱۰)
- فروردين ۱۴۰۳ (۱۲)
- اسفند ۱۴۰۲ (۱۰)
- بهمن ۱۴۰۲ (۱۰)
- دی ۱۴۰۲ (۲۵)
- آذر ۱۴۰۲ (۶)
- آبان ۱۴۰۲ (۸)
- مهر ۱۴۰۲ (۶)
- مرداد ۱۴۰۲ (۶)
- تیر ۱۴۰۲ (۳)
- خرداد ۱۴۰۲ (۱۶)
- ارديبهشت ۱۴۰۲ (۸)
- فروردين ۱۴۰۲ (۸)
- اسفند ۱۴۰۱ (۱۴)
- بهمن ۱۴۰۱ (۱۹)
- دی ۱۴۰۱ (۱۴)
- آذر ۱۴۰۱ (۱۲)
- آبان ۱۴۰۱ (۱۳)
- مهر ۱۴۰۱ (۱۷)
- شهریور ۱۴۰۱ (۱۶)
- مرداد ۱۴۰۱ (۸)
- تیر ۱۴۰۱ (۱۰)
- خرداد ۱۴۰۱ (۲۹)
- ارديبهشت ۱۴۰۱ (۴۴)
- فروردين ۱۴۰۱ (۱۹)
- اسفند ۱۴۰۰ (۱۴)
- بهمن ۱۴۰۰ (۱۲)
- دی ۱۴۰۰ (۱۹)
- آذر ۱۴۰۰ (۱۱)
- آبان ۱۴۰۰ (۱۱)
- مهر ۱۴۰۰ (۲۲)
- شهریور ۱۴۰۰ (۲۵)
- مرداد ۱۴۰۰ (۹)
- تیر ۱۴۰۰ (۱۸)
- خرداد ۱۴۰۰ (۱۵)
- ارديبهشت ۱۴۰۰ (۱۳)
- فروردين ۱۴۰۰ (۲۰)
- اسفند ۱۳۹۹ (۲۵)
- بهمن ۱۳۹۹ (۲۵)
- دی ۱۳۹۹ (۱۹)
- آذر ۱۳۹۹ (۱۳)
- آبان ۱۳۹۹ (۱۲)
- مهر ۱۳۹۹ (۲۱)
- شهریور ۱۳۹۹ (۱۴)
- مرداد ۱۳۹۹ (۶)
- تیر ۱۳۹۹ (۶)
- خرداد ۱۳۹۹ (۶)
- ارديبهشت ۱۳۹۹ (۹)
- فروردين ۱۳۹۹ (۹)
- اسفند ۱۳۹۸ (۱۲)
- بهمن ۱۳۹۸ (۸)
- دی ۱۳۹۸ (۱۵)
- آذر ۱۳۹۸ (۸)
- آبان ۱۳۹۸ (۹)
- مهر ۱۳۹۸ (۷)
- شهریور ۱۳۹۸ (۷)
- مرداد ۱۳۹۸ (۱۳)
- تیر ۱۳۹۸ (۲)
- خرداد ۱۳۹۸ (۸)
- ارديبهشت ۱۳۹۸ (۱۰)
- فروردين ۱۳۹۸ (۹)
- اسفند ۱۳۹۷ (۱۶)
- بهمن ۱۳۹۷ (۱۳)
- دی ۱۳۹۷ (۳۱)
- آذر ۱۳۹۷ (۶۱)
خلاصه آمار
محبوب ترين ها
-
۱۵۰۰ -
۱۷۰۱ -
۹۳۵ -
۱۳۰۵ -
۱۰۲۳ -
۸۲۲ -
۵۲۳ -
۹۷۵ -
۴۲۸ -
۹۱۶
پيوندها
۶۹۴ مطلب با کلمهی کلیدی «بخش خبری» ثبت شده است
خط حزبالله ۳۴۷ | دروغ بزرگ آمریکایی
خط حزبالله ۳۴۷ | دروغ بزرگ آمریکایی
خط حزبالله در گزارش این هفته خود، بهمناسبت هفته حقوق بشر آمریکایی، مروری بر کارنامه ننگین دولت آمریکا در زمینه حقوق بشر داشته است.
یادداشت هفته این شماره خط حزبالله همزمان با فرارسیدن ماه ذیالحجه و ایام حج ابراهیمی، با عنوان «رزمایش امت اسلام» نگاهی به ظرفیتها و کارکردهای سیاسی و اجتماعی حج از منظر رهبر انقلاب داشته است.
شمارهی این هفتهی خط حزبالله به روح مطهر شهید مدافع حرم، سردار دادالله شیبانی، تقدیم میشود.
نماهنگ | بهشتی، استوار بر اصول
دیدار رئیس و مسئولان قوه قضائیه با رهبر انقلاب
دیدار رئیس و مسئولان قوه قضائیه با رهبر انقلاب
رهبر معظم انقلاب اسلامی صبح امروز (سهشنبه) در دیدار رئیس قوه قضاییه و جمعی از مسئولان و کارکنان دستگاه قضایی به تبیین «سنت هایِ غیرقابل تغییر الهی در جوامع» پرداختند و گفتند: علت سربلندی و پیروزی حیرتآور ملت ایران و نظام جمهوری اسلامی در برابر حوادث بزرگ و تلخ سال ۱۳۶۰، ایستادگی و تلاش و نهراسیدن از دشمنان بود و این سنت الهی در همه دورانها قابل تکرار است و باید بدانیم خداوند سال ۱۴۰۱ همان خداوند سال ۱۳۶۰ است.
ایشان همچنین قوه قضائیه را رُکنی مهم و تأثیرگذار در مسائل کشور خواندند و توصیههایی هشتگانه همچون اجرای جدی سند تحول در همه سطوح، مبارزه جدی با فساد، جلوگیری از تضییع حقوق عامّه، مراقبت از امنیت روانی مردم، تنظیم رابطه دستگاه قضایی با ضابطان و به سرانجام رساندن پروندههای باز شده در افکار عمومی، خطاب به مسئولان این قوه بیان کردند.
رهبر انقلاب اسلامی در این دیدار، با گرامیداشت یاد و خاطره شهید آیتالله بهشتی و دیگر شهدای هفتم تیر، شهید بهشتی را شخصیتی واقعاً برجسته خواندند و با اشاره به شرایط پیچیده و خاص ماههای منتهی به هفتم تیر سال ۱۳۶۰ و بعد از آن، گفتند: بررسی شرایط آن دوران برای امروز ما معرفتآموز و راهگشا است.
حضرت آیت الله خامنهای با مرور شرایط سال ۱۳۶۰، و ماههای قبل از هفتم تیر، به وضعیت سخت جنگ تحمیلی و پیشروی نیروهای صدام تا نزدیکی چند شهر بزرگ در غرب و جنوب اشاره کردند و افزودند: در کنار شرایط بسیار نامساعد جنگ، در تهران نیز منافقین عملاً جنگ داخلی به راه انداخته بودند و از نظر سیاسی هم چند روز قبل از هفتم تیر، مجلس به عدم کفایت سیاسی رئیسجمهور رأی داده بود و کشور رئیسجمهور نداشت. در چنین شرایطی، استوانهای همچون شهید بهشتی از انقلاب و نظام گرفته شد.
ایشان همچنین به شهادت رئیسجمهور و نخستوزیر کشور، دو ماه بعد از حادثه هفتم تیر و پس از آن، شهادت تعدادی از فرماندهان ارشد جنگ در سانحه هوایی اشاره کردند و گفتند: جوانان و نسل جدید از این حوادث مطلع نیستند و باید این مسائل را مطالعه و با دقت در مورد آنها فکر کنند. کدام دولت و کشور را سراغ دارید که در مقابل چنین حوادث تلخ و وحشتناکی از پا نیفتد؟
رهبر انقلاب اسلامی خاطرنشان کردند: در مقابل همه این حوادث، در رأس همه امام همچون کوه دماوند سربلند ایستاد و مسئولان دلسوز و مردم و جوانان انقلابی نیز ایستادند و توانستند شرایط کشور را صد و هشتاد درجه تغییر دهند، به طوری که ناکامیهای پی در پی به پیروزیهای پی در پی تبدیل شد، منافقین از سطح خیابانها جمع شدند، ارتش و سپاه قوی تر شدند و کشور به روال عادی بازگشت.
حضرت آیت الله خامنه ای با اشاره به ذوقزدگی دشمن در برخی مقاطع به دلیل برخی ضعفها و و کمبودهای داخلی افزودند: هم در سال ۱۳۶۰ و هم بعد از آن در چهار دهه گذشته، دشمن در مواردی ذوقزده و امیدوار شده و تصور کرده است بساط انقلاب و نظام در حال جمع شدن است اما این امیدواری تبدیل به نا امیدی شده و مشکل آنها این است که راز این ناامیدی را متوجه نمیشوند.
ایشان تأکید کردند: دشمن نمیتواند بفهمد که در این عالم به غیر از محاسبات سیاسی، محاسبات دیگری هم وجود دارد که همان سنتهای الهی هستند.
رهبر انقلاب به نمونههایی از سنتها و قوانین الهی در قرآن درباره نتیجه یاری دین خدا و یا نتیجه کفران نعمتهای خداوند اشاره کردند و افزودند: قرآن کریم مملو از مضامینِ مربوط به سنتهای الهی است و جمع بندی آنها این است که اگر جوامع در مقابل دشمنان ایستادند و با توکل بر خداوند به وظایف خود عمل کردند، نتیجه آن پیروزی و پیشرفت است اما اگر دچار اختلاف، عافیتطلبی و سستی شوند، نتیجه آن شکست خواهد بود.
حضرت آیتالله خامنهای با تأکید بر لزوم بررسی علمی سنتهای الهی با نگاه جامعهشناسی، سخنان خود در این بخش را اینگونه جمعبندی کردند: ملت ایران در سال ۱۳۶۰ با قرار گرفتن در مدار یکی از سنت های الهی یعنی جهاد و ایستادگی توانست دشمن را ناامید کند. امروز نیز همان قاعده و قانون جاری است و خداوند سال ۱۴۰۱ همان خداوند سال ۱۳۶۰ است و باید تلاش کنیم خود را مصداق سنتهای الهی قرار دهیم تا نتیجه آن پیشرفت و پیروزی باشد.
رهبر انقلاب در ادامه قوه قضائیه را رُکنی مهم و تأثیرگذار در کل کشور خواندند و گفتند: بر اساس آیات قرآن کریم، وظیفه حکومت اسلامی، اقامه نماز یعنی گسترش روح تعبّد در جمهوری اسلامی، ایتاء زکات یعنی عدالت توزیعی در جامعه اسلامی و امر بهمعروف و نهی از منکر یعنی امر به ارزشهایی همچون عدالت، انصاف، برادری و نهی از ظلم، فساد و تبعیض است که به این اصل در قانون اساسی نیز تأکید شده و جزو وظایف قوه قضائیه هم قرار دارد.
ایشان افزودند: اگر به این وظایف با استفاده از امکانات گوناگون همچون امکانات قضا و دادگستری عمل نشود، مصداق تضییع نعمتهای الهی است و از این ناحیه ضربه خواهیم خورد.
حضرت آیتالله خامنهای، رئیس قوه قضائیه را فردی مؤمن، انقلابی، پُر کار، مردمی، بهدور از تشریفات، آشنا با زوایای گوناگون قوه و برخوردار از گوش شنوا در قبال منتقدان خواندند و توصیههایی هشتگانه به مسئولان و کارکنان این قوه بیان کردند.
ایشان در توصیه اول، سند تحول تهیهشده در دوره مدیریت قبل را از مترقیترین اسناد تحول دانستند و افزودند: به این سند باید عمل و بر اساس آن شخصیتسازی و کادرسازی شود.
رهبر انقلاب، عمل به سند تحول را باعث جلوگیری از انفعال در مقابل مخالفتها خواندند و افزودند: رئیس قوه، مقیّد به عمل به سند است اما در سطوح دیگر یعنی همه قضات، کارکنان و مدیران نیز باید این کار با قوت دنبال شود البته بر اساس برخی گزارشها، در این زمینه آنگونه که باید، عمل نشده است.
«مبارزه جدی با فساد» توصیه بعدی حضرت آیتالله خامنهای به مسئولان قضایی بود.
ایشان با تأیید سخنان رئیس قوه قضائیه مبنی بر «در اولویت بودن مبارزه با فسادِ درون قوه»، خاطرنشان کردند: اکثریت قضات، افرادی شریف، پاکدست، نجیب، مؤمن و زحمتکش هستند اما با معدود افراد فاسد که به کار و آبروی دیگران آسیب میزنند، باید برخورد شود البته در مقوله مبارزه با فساد، کار اصلی، مقابله با ساختارهای فسادزا و در همشکستن آنها است.
رهبر انقلاب با تأکید بر تقویت دانش قضایی و جلوگیری از صدور احکام ضعیف یا مخدوش، در توصیه بعدی به تشویق قضات و کارکنان شریف و زحمتکش سفارش کردند.
«معطل نماندن هیچیک از اختیارات و مأموریتهای قانونی قوه» توصیه دیگر حضرت آیتالله خامنهای به مسئولان قضایی بود که در این زمینه گفتند: مثلاً دادستان کل در حوزه حقوق عمومی وظایفی دارد که باید با رصد کامل و البته بدور از احساسات و شعارزدگی، از تضییع حقوق عامه جلوگیری کند.
ایشان پیشگیری از جرم را از دیگر مصادیق مأموریتهای مهم قوه قضائیه برشمردند و گفتند: بهعنوان نمونه باید با عمل به تکلیف قانونی در زمینه تعیین مالکیت زمینها در شهرها و روستاها، از جرائمی مانند زمینخواری و کوهخواری پیشگیری شود.
رهبر انقلاب در توصیه ششم، «تنظیم ارتباطات قوه قضائیه و ضابطان قضایی» را مورد تأکید قرار دادند و گفتند: بر رفتار ضابطین باید مراقبت و نظارت شود که در حق متهم زیادهروی یا تندروی نشود. دستگاه قضایی نیز نباید تحت تأثیر ضابط باشد بلکه باید به صورت مستقل به مسائل رسیدگی کند. البته نظرات کارشناسی ضابطان نیز نادیده گرفته نشود.
ایشان در این زمینه افزودند: یکی از گلایههای ضابطان از دستگاه قضایی رها کردن برخی پروندهها بهعلت کمبودهای قانونی است در حالیکه باید با تکمیل قوانین این خلأ را برطرف کرد.
حضرت آیتالله خامنهای در توصیه بعدی به مسئولیت قوه قضائیه در قبال امنیت روانی مردم اشاره کردند و گفتند: امنیت روانی از جمله حقوق عمومی است و دستگاه قضایی باید از نگران کردن و تخریب ذهن مردم بهوسیله شایعات و اظهارات دروغ و هراسافکنِ افراد مشخص یا نامشخص در رسانهها و فضای مجازی جلوگیری کند.
رهبر انقلاب در توصیه هشتم و پایانی با اشاره به باز شدن پروندههای مهم و گوناگون در افکار عمومی همچون مسائل کارخانجات یا تصرفات غیرقانونی، تأکید کردند: سر زخم پروندههایی که در افکار عمومی باز میشود نباید باز بماند. هر پرونده را تا آخر ادامه دهید و نهایی کنید.
ایشان در پایان سخنانشان، کار قضایی را از جمله کارهای بسیار دشوار برشمردند و گفتند: البته اگر این کار را برای خدا و با هدایت الهی انجام دهید، اجر آن نیز سنگین خواهد بود.
در ابتدای این دیدار، حجتالاسلام والمسلمین محسنی اژهای رئیس قوه قضائیه، گزارشی از اقدامات این دستگاه در دوره اخیر، با تأکید بر ارتباط بیش از پیش با اقشار مختلف مردم، تقویت تعامل با قوای دیگر، تلاش برای تحقق سند تحول قضایی، جهش در استفاده از فناوریهای نوین و هوشمندسازی خدمات قضایی، حمایت از تولید و رفع موانع آن، رایگان کردن برخی خدمات قضایی در مناطق محروم، مبارزه جدی با فساد به ویژه در داخل قوه، اولویت دادن به پروندههای کثیرالشاکی و دارای اهمیت در افکار عمومی، تشدید نظارتها بر حُسن اجرای قوانین و مصوبات لازمالاجرا و همچنین پیگیریهای مستمر و جاری برای بهبود وضع معیشتی کارکنان و تقویت پایه بودجه قوه قضائیه بیان کرد.
آنچه در ادامه در اختیار مخاطبان قرار میگیرد، «بستههای خبری» است که صرفاً جهت بازنشر سریع بیانات رهبر انقلاب اسلامی در رسانه KHAMENEI.IR و حسابهای رسمی آن در شبکههای اجتماعی منتشر شده و «متن کامل بیانات حضرت آیتالله خامنهای» طبق روال مرسوم، تا ساعاتی دیگر در این پایگاه در بخش «بیانات» منتشر خواهد شد.
بخشهایی از بیانات رهبر انقلاب در این دیدار:
یاد شهید عزیز مرحوم آیتاللّه بهشتی را رضواناللّه تعالی علیه گرامی میدارم. همچنین همهی شهدایی که با ایشان شهید شدند و همچنین همهی شهدای قوهی قضائیه.
شهید بهشتی رضواناللّه علیه حقاً و انصافاً شخصیت برجستهای بود. این سالهایی که از پیش از پیروزی انقلاب، از وقتی ایشان از خارج آمد تا وقت شهادتش ما با ایشان همکاریهای نزدیک و مستمر داشتیم، حقاً و انصافاً انسان میدید که ایشان یک شخصیت برجسته است.
در مجموعههایی هم که با هم کار میکردیم همین جور بود. در شورای انقلاب جمع، مرحوم آیتاللّه طالقانی را به ریاست شورای انقلاب انتخاب کردند، ولیکن همان جمع متفقاً معتقد بودند که ایشان یک نائب رئیسی لازم دارد و آن نائب رئیس، آقای بهشتی است و ایشان را انتخاب کردند. ادارهی شورای انقلاب به عهدهی مرحوم آقای بهشتی بود حتی در زمان حیات مرحوم آقای طالقانی.
ایام هفت تیر وضع اینجوری بود در داخل کشور در خود این خیابانهای تهران جنگ داخلی بود. منافقین ریخته بودند با هرچه دستشان میآمد از تیغ موکتبُری بگیرید تا هر چیز دیگری که در اختیارشان بود افتاده بودند به جان مردم و پاسدارِ کمیته و پاسدارِ سپاه؛ تهران جنگ بود.
تقریبا یک هفته قبل از هفتم تیر عدم کفایت رئیسجمهور وقت در مجلس احراز شده و برکنار شده بود. یعنی کشور بدون رئیسجمهور، وضع سیاسی اینجوری بود.
در یک چنین شرائطی یک استوانهای مثل بهشتی را از دست داد.
حدود دو ماه بعد از آن رئیسجمهور جدید و نخستوزیر را با هم در یک جلسه شهید کردند؛ اندکی بعد یا یک فاصلهی کوتاهی بعد از آن، چند نفر از فرماندهان ارشد جنگ از ارتش و سپاه در حادثهی هواپیما به شهادت رسیدند؛ شهید فلاحی، شهید فکوری، شهید کلاهدوز و امثال اینها.
یعنی شما اصلاً در ظرف کمتر از سه ماه این همه حادثهی تلخ، این همه حادثهی وحشتناک، این همه ضربهی مخرّب را کجا دیدهاید؟ خب شما کدام کشور را سراغ دارید، کدام دولت را سراغ دارید که بتواند در مقابل این همه حوادث بایستد و از پا نیفتد؟
شما قوهی قضاییهی یک چنین نظامی هستید.
مردم ایستادند، امام مثل کوه دماوند سربلند ایستاد، مسئولین دلسوز و جوانهای انقلابی ایستادند، اوضاع را ۱۸۰ درجه تغییر دادند.
وقتی این حوادث اتفاق میافتاد -چه در شهادت شهید بهشتی، چه در حوادث بعدی- دشمن ذوق میکرد. سر شوق میآمدند و امیدوار میشدند که دیگر بساط این نظام انقلابی جمع شد؛ ولی ناامید شدند.
آن روز ناامید شدند، در این چهار دهه هم مکرر این ناامیدی تکرار شده. دشمن در یک مقطعی به یک چیزی، به یک ضعفی، به یک کمبودی امید بسته در نظام جمهوری اسلامی و بعد ناامید شده؛ این بارها اتفاق افتاده، منتها مشکل دشمن این است که سرّ این ناامیدی را نمیتواند بفهمد، نمیتواند تشخیص بدهد. نمیتواند بفهمد که چرا؛ علت چیست که جمهوری اسلامی هر دفعه از زیر بار این همه فشار میتواند بلند بشود بایستد، سینه سپر کند راه خودش را ادامه بدهد، این را نمیفهمد.
نتوانستند اینها بفهمند که در عالم بشر غیر از محاسبات و مناسبات سیاسی یک محاسبات و مناسبات دیگری هم وجود دارد که آنها قادر به فهم آن نیستند، آنها سنتهای الهی است.
قوانین الهی، سنتهای الهی تغییرپذیر نیست. این قوانین الهی قوانین متقنی است. خدا با کسی هم قوم و خویشی ندارد. اینکه ما بگوییم ما مسلمانیم و شیعه هستم و جمهوری اسلامی هستیم. پس ما هر کاری که دلمان میخواهد بکنیم، نه. ما با دیگران هیچ فرقی نداریم. ما در سال ۶۰ در مقابل این همه حادثه و شدت عمل توانستیم بایستیم روی پای خودمان دشمن را ناامید بکنیم، امروز هم میتوانیم. خدای سال ۶۰ همان خدای امسال است، خدای دورانهای سختی و دورانهای گوناگون یکی است. سنتهای الهی همه سر جایش است. خب؛ سعی کنیم خودمان را مصداق سنتهای الهی در راه پیشرفت قرار بدهیم سعیمان این باشد.
این آیهی شریفهی سوره حج تکلیف همهی ما را روشن کرده؛ «الَّذِینَ إِن مَّکَّنَّاهُمْ فِی الْأَرْضِ أَقَامُوا الصَّلَاةَ وَآتَوُا الزَّکَاةَ وَأَمَرُوا بِالْمَعْرُوفِ وَنَهَوْا عَنِ الْمُنکَرِ» اقاموا الصلاة یعنی اقامهی نماز. این اشاره است به اینکه حکومت الهی و اسلامی باید تعبد را و توجه به خدا را توجه به معنویت را گسترش بدهد. اقامهی صلاة به این منظور است. باید روح تعبد در جمهوری اسلامی گسترش پیدا کند و اتوالزکاة، اتوالزکاة یعنی زکات بدهد، زکات هم معلوم است چیست لکن اشارهای، نکتهای که در این اتوالزکاةها یا اتوالزکاةهای متفرقه در قرآن است این است که در جامعهی اسلامی بایستی عدالت در توزیع مورد نظر باشد. این جور است. وَأَمَرُوا بِالْمَعْرُوفِ. امر به معروف. حالا در صلات و زکات و اینها بالاخره یک کارهایی شده، أَمَرُوا بِالْمَعْرُوفِ عقبیم. وَنَهَوْا عَنِ الْمُنکَرِ. معروف چیست؟ معروف عدالت، انصاف، برادری، ارزشهای اسلامی، اینها معروف است. باید امر به معروف بکنیم.
«نَهَوْا عَنِ الْمُنکَر» از منکر نهی، منکر چیست؟ ظلم است، فساد است، تبعیض است، بیانصافی است، اینها، عدم اطاعت الهی است، اینها ظلم است، اینها منکر است. از اینها باید نهی بشود.
قوهی قضائیه یک عامل مهم اقتدار است در ادارهی کشور. بنده هم سفارشهایی کردم همیشه، چه در این دوره، در جلسات دو نفره، سه نفرهای که با جناب آقای محسنی داشتیم، چه در جلسات عمومی که بارها با عناصر محترم قوهی قضائیه ملاقات داشتیم، همیشه سفارشهایی کردم.
خوشبختانه جناب آقای محسنی رئیس قوه یک عنصر مؤمن، انقلابیاند، واقعاً ایشان مؤمناند، انقلابیاند، پرکارند، مردمی و دور از تشریفاتند. این خیلی مهم است. ایشان یک عنصر مردمی است که گفتند هم اینجا با مردم مأنوس میشوند، میروند بین مردم. ایشان با زوایای قوه آشناست. سالهای متمادی ایشان در قوه بودند. آن اجزاء گوناگون قوه را آشنا هستند و گوش شنوا هم دارد ایشان. از منتقدین و اینها میشنوند. هر چه که بگویند، گوش شنوا دارد ایشان میشنود. اینها خصوصیات ممتاز ایشان هست.
مسئلهی مبارزهی با فساد جدّی گرفته بشود. فساد وجود دارد... در داخل قوه اینجور نیست که فساد نباشد.
البته اکثریت قضات پاکدست، نجیب، مؤمن و زحمتکش، حقیقتاً شریف اینجورند در این تردیدی نیست اما در جمع هزار نفره اگر ده نفر هم آدم ناباب پیدا بشوند میتوانند آن بقیه را مورد آسیب قرار بدهند؛ از لحاظ آبرو و از لحاظ کار و اینها. باید دنبال همان ده نفر گشت.
و عمده همین است که با ساختارهای فسادزا مقابله بشود، گاهی اوقات در بخشی از جاها حالا چه در قوهی قضاییه چه در قوهی مجریه یا جاهای دیگر بعضی از ساختارها هست که به طور طبیعی فساد ایجاد میکند، آن ساختارها باید در هم شکسته بشود. ببینید بگردید این ساختارها را پیدا کنید آنها از بین برود.
در حوزهی حقوق عمومی دادستان کل وظائفی دارد، رصد کامل نسبت به حقوق عامه داشته باشند. که حالا یک موردش را بعداً عرض خواهم کرد. رصد داشته باشند که حقوق عامه تضییع نشود، هر جا احساس شد حقوق عامه تضییع دارد میشود وارد میدان بشوند، وارد میدان بشوند به طور جدی، با استناد به قانون، بنده با اعمال احساسات و شعارگونه وارد شدنِ در این قضایا موافق نیستم اما با استناد به قانون محکم وارد بشوند. این مثلاً، خب این یک کار مهمی است.
یا مسئلهی پیشگیری از جرم که یکی از وظائف قوهی قضائیه است در قانون اساسی هم آمده، این بایستی جدی گرفته بشود، هیچ اهمالی روا داشته نشود. در مورد این باصطلاح قوانین عادی و معمولی و باصطلاح کارهای متعارف قوه، این قانونی که مربوط به زمینها بود که هر یک متر زمینی را مشخص کنند در شهرها و روستاها که حکمش چیست، مال کیست، این باید به نتیجه برسد.
این باید به نهایت برسد، این باید دنبال بشود، اگر این کار شد، این زمینخواریها و این کوهخواریها و اینها دیگر از بین خواهد رفت که خود آن زمینخواریها هم باز زمینهی مشکلات دیگری است.
نوع ارتباط قوهی قضائیه با ضابطین قضایی خیلی مهم است. از چند طرف باید ملاحظه وجود داشته باشد. یک طرف این است که بایستی رفتار ضابطین مراقبت و نظارت بشود که خب من در تلویزیون شنیدم ایشان همین چندی پیش یک دستوراتی دادند در مورد بعضی از این کارهایی که ضابطین میکنند که نباید این کارها نسبت به متهم انجام بگیرد. خب این یک بخش قضیه است که مراقبت بشود از رفتار ضابط که تندروی و زیادهروی و اینها انجام نگیرد. یک جهت دیگر این است که قوه تحت تأثیر نظر ضابط قرار نگیرد. خب ضابطین، دستگاههای مؤثر و مهمی هستند دیگر، قدرتهایی دارند، نظراتی نسبت به اشخاصی، نسبت به قضایا دارند.
قوهی قضائیه خودش بایست مستقل رسیدگی کند. تحت تأثیر نظر او قرار نگیرد. یک طرف دیگر قضیه این است که همین ضابطین گاهی نظرات کارشناسیای دارند که اینها تحقیقشده است، این نظرات کارشناسی را هم ندیده نگیرند. قوهی قضائیه از این نظرات کارشناسی استفاده کند، حالا چه نیروی انتظامی، چه وزارت اطلاعات، چه جاهای دیگر ضابطینی که هستند، گاهی نظراتی دارند، نظرات تخصصی و کارشناسیشده، به این نظرات توجه بشود. یک مسئلهی دیگر غالباً ضابطین به ما شکایت میکنند مکرر که مثلاً ما وقتی اعتراض میکنیم که چرا فلان مورد را برخورد نکردید، میگویند ما برخورد کردیم، دادیم به قوهی قضائیه، قوهی قضائیه رها کرد. از قوهی قضائیه میپرسیم چرا؟ میگویند قانون نداشتیم. خب اگر قانون ندارید، قانون را چه کسی باید فراهم کند؟ شما باید فراهم کنید دیگر. لایحه درست کنید، تنظیم کنید، بدهید به مجلس تصویب کند برایتان.
خط حزبالله ۳۴۶ | جهاد بزرگ جوانان انقلابی
خط حزبالله ۳۴۶ | جهاد بزرگ جوانان انقلابی
خط حزبالله در شماره اینهفته بهمناسبت ایام سالگرد شهادت شهید مصطفی چمران، بخشهایی از بیانات آیتالله خامنهای در اجتماع مردم پس از شهادت دکتر چمران در دوم تیرماه سال ۱۳۶۰ را منتشر کرده است.
سخنهفته این شماره خط حزبالله با عنوان «جهاد بزرگ جوانان انقلابی» تأکیدات اخیر رهبر انقلاب درباره «امید و امیدآفرینی» را بررسی کرده است.
خط حزبالله به مناسبت هفته قوه قضائیه، ۲۰ مطالبه رهبر انقلاب از این قوه را مرور کرده است.
شمارهی این هفتهی خط حزبالله به روح مطهر شهید سردار حسین فرصت از شهدای جامعه عشایری کشور، تقدیم میشود.
نماهنگ | مدافع حق مردم
سرلشکر سلامی: اجازه نمیدهیم که دست دشمن به حریم امنیت ما برسد
سرلشکر سلامی: اجازه نمیدهیم که دست دشمن به حریم امنیت ما برسد
به گزارش دفاعی امنیتی دفاعپرس، سردار سرلشکر پاسدار «حسین سلامی» فرمانده کل سپاه و فرمانده قرارگاه ثارالله تهران در آیین گرامیداشت سیامین سالگرد صدور فرمان تأسیس این قرارگاه از سوی امام خامنهای فرمانده معظم کل قوا، و تجلیل از خانوادههای معظم شهدای این قرارگاه با اشاره به اینکه در دنیا یک نقطه مرکزی تدبیر، الهام، آگاهی، حرکت و راهبرد وجود دارد که با دنیای کفر و الحاد ستیز میکند، اظهار داشت: دشمن این نقطه را شناسایی کرده و میداند که تحمیل شکستهای پی در پی آنها بهویژه در بلاد اسلامی از این نقطه است.
وی افزود: دشمنان دریافتهاند که شیب شتابدار نزول قدرت آنها از این نقطه سرچشمه میگیرد و به همین جهت این نقطه، نقطه تقابل تمام دشمنیها و همگراییهای شیاطین عالم و نقطهای است که در آن همه توطئهها خنثی میشود و آن شهر تهران است.
فرمانده قرارگاه ثارالله تهران از این شهر بهعنوان لنگرگاه آرامش و ثبات انقلاب و جامعه نام برد و افزود: تهران شهری با دامنههای بینالمللی و تاثیرات جهانی و نیز با مردمانی آگاه و بصیر است که سختیها را با قدرت آگاهی و ایمان و تحمل پشت سر گذاشته اند.
سرلشکر سلامی، تسلیم را نسخه دشمن برای ملت ایران نامید و با بیان اینکه دشمنانی که ارزشهای ما را تحریف میکنند به دنبال این هستند که آستانه تحمل مردم را کاهش دهند، گفت: آنها دشمن هویت، عزت، استقلال، آزادی، شرف و کرامت ما هستند و هرگز نسخه سعادت ملت ایران را تجویز نمیکنند.
وی با بیان اینکه مردم ایران میدانند که آنچه در ذهن رهبر معظم انقلاب میگذرد، جز سعادت، پیشرفت، امنیت، استقلال، آزادی و حرمت این جامعه نیست، تصریح کرد: قدرت فیزیکی یک نظام خوب است، اما اگر حکمت رهبری پشت آن نباشد، آن قدرت به عکس خود تبدیل میشود؛ مانند آمریکا که فاقد یک رهبر با روحیه کاریزما بوده و از قدرت حکمت برخوردار نیست و همین امر باعث فرسایش روح جامعه میشود.
فرمانده کل سپاه با اشاره به اینکه باید تولید امنیت کنیم نه اینکه مانع ناامنی بشویم، افزود: تولید امنیت به این معناست که امنیت آن قدر بزرگ و ریشهدار باشد که هیچ چیز قادر به برهم زدن آن نشود؛ در حالی که جلوگیری از ناامنی آخرین مرحله از تلاش است و ما به بهترین روش میاندیشیم و آن روش تولید امنیت است.
سرلشکر سلامی با بیان اینکه دشمن بر طبل تحریک اذهان مردم میکوبد، گفت: همه دستگاهها باید تلاش خود را برای تولید امنیت انجام دهند تا مردم تلاشها را در میدان ببینند.
فرمانده کل سپاه در پایان از «مردم» بهعنوان کلیدواژه قدرت نام برد و گفت: با خدمت به مردم، روحیه فداکاری و گذشت اجازه نمیدهیم که دست دشمن به حریم امنیت ما برسد و امنیت را مردمی میکنیم.
لحظههایی از جنگآوری و شجاعت شهید چمران/ خلاقیت شهید چمران برای شکستن محاصره سوسنگرد
لحظههایی از جنگآوری و شجاعت شهید چمران/ خلاقیت شهید چمران برای شکستن محاصره سوسنگرد
به گزارش خبرنگار حماسه و جهاد دفاعپرس، شهید مصطفی چمران، نابغه علمی، نظامی و وزیر دفاع کشور در دوران دفاع مقدس بود. او که نوشتهها و سیره زندگیاش نشان از عرفان عمیق و بینش معنوی او داشت پس از سالها زندگی چریکی در لبنان، به عنوان یک فرمانده میدانی در دفاع مقدس حضور یافت و ستاد جنگهای نامنظم را سازماندهی کرد. او در آزادسازی شهر سوسنگرد از دست دشمن بعثی نقش موثری داشت.
مهدی چمران برادر و همرزم شهید مصطفی چمران هم اکنون رئیس شورای شهر تهران است و پیش از این عضو چند دوره شورای شهر تهران بود. او بخشی از خاطرات برادر شهیدش را در صفحه اینستاگرامی منتسب به شهید مصطفی چمران با مخاطبان به اشتراک گذاشته است. این صفحه حاوی تصاویر و دستنوشتههای شهید چمران نیز هست. چمران در بخشی از نوشتههای خود در این صفحه به خاطرات شهید در آزادسازی سوسنگرد اشاره کرده که در ادامه میخوانید.
فیلمی از شهید چمران روی تخت بیمارستان و بعد از عمل جراحی در بیمارستان اهواز در همان روز ۲۶ آبان و حدود ساعت چهار بعد از ظهر ضبط شده است و کلا حدود ۳۰ دقیقه بود که من خود نیز حضور داشتم.
سوسنگرد شهر مهمی در غرب اهواز است که صدام چند بار برای تسخیر آن حمله کرد، ولی موفق نشد. در تاریخ ۲۳ آبان ۵۹ چند تیپ زرهی خود را برای فتح سوسنگرد به میدان آورد و سوسنگرد را محاصره کرد. صبح روز ۲۶ آبان چند تانک صدام وارد شهر شدند و شهر در خطر سقوط قرار گرفت. نیمه شب با پیگیریهای دکتر چمران و حضرت آیتالله خامنهای (مدظلهالعالی) فرمان امام (ره) برای حرکت ارتش و شکست حصر سوسنگرد صادر شد. همان نیمه شب تیپ دزفول لشکر ۹۲ زرهی خوزستان وارد عمل شد و بسوی سوسنگرد حرکت کردند تا در ابوحمیظه مستقر شوند. سحرگاهان دکتر چمران و نیروهای ستاد جنگهای نامنظم از روی جاده، نیروهای سپاه در شمال جاده و نیروهای ارتش از ابوحمیظه در حالیکه شهید سرتیپ فلاحی هم حضور داشت و نیروهای عشایری در جنوب جاده به طرف سوسنگرد به پیش تاختند.
دکتر چمران خود فرماندهی عملیات را بر عهده داشت، به همراه حدود ۵۰ نفر از یارانش به طرف سوسنگرد روی جاده به پیش میرفتند که مشاهده میکند تعدادی از تانکها در حال محاصره کردن آنها هستند و این یعنی گرفتار شدن همه این رزمندگان که خطر شهادت همهشان وجود داشت.
در روی جاده با نیروهای صدام درگیر شد، چند تانک صدام را منهدم کردند دکتر چمران خود به تنهایی یک دسته شد و بقیه را فرمان داد که از چنگال محاصره دشمن خارج شوند و همه نیروها را به عقب فرستاد و خود با همراهی اکبر چهرقانی میایستد و با تانکها میجنگد، تا آنکه چند دقیقه بعد اکبر به شهادت رسید. دکتر چمران به تنهائی مقابل تانکها با شجاعت تمام جنگید و از دو ناحیه پائین پا با گلوله مستقیم توپ زخمی شد و گلوله دیگری بر بالای پای او نشست که به تنهائی با همان پای زخمی و در حالیکه خون به شدت از بدنش جاری بود به جنگ با دشمن ادامه داد.
در همین موقع دو تن از همراهان دکتر به نام کاویانی و مهدی عسکری که راننده هم بود خود را به دکتر چمران میرسانند. دکتر چمران به عسکری میگوید اگر میتواند کامیون را به عقب بیاورد و او هم توانست کامیون را حرکت بیاورد و با کمک کاویانی دکتر را جلوی کامیون سوار میکنند. بعد از آن به عقب و به طرف نیروهای خودی حرکت میکنند. وقتی که نزدیک نیروها میشوند دکتر چمران با چهرهای که برای همگان شناخته شده بود با حرکت دستها نگرانی خود از اینکه کامیون عراقی غنیمتی مورد حمله نیروهای خودی قرار گیرد نشان میدهد. او به نیروهای خودی رسید و مورد استقبال و شادی بسیار رزمندگان قرار گرفت و با آمبولانس روانه بیمارستان شد.
روایت عیادت رهبر معظم انقلاب اسلامی از دکتر چمران
بخش خبری رهبری انقلاب جنگ ودفاع مقدس
روایت عیادت رهبر معظم انقلاب اسلامی از دکتر چمران
به گزارش گروه حماسه و جهاد دفاعپرس، شهید مصطفی چمران در سال ۱۳۱۰ در تهران متولد شد. وی تحصیلات خود را در دانشگاه تهران به پایان برد و برای ادامه تحصیل به آمریکا رفت و در آمریکا موفق به اخذ مدرک دکترای فیزیک پلاسما شد. سپس برای گذراندن آموزشهای نظامی به مصر و بعدازآن به لبنان رفت و به همراه امام موسی صدر، در تشکیل جنبش امل نقش مؤثری ایفا کرد.
پس از پیروزی انقلاب اسلامی، چمران به ایران بازگشت و در دولت مهدی بازرگان مدتی مسئولیت وزارت دفاع را بر عهده گرفت.
وی به هنگام بروز بحران در مناطق کردنشین ایران، به شهر پاوه رفت که در آنجا به همراه عدهای از پاسداران و نیروهای ژاندارمری در محاصره گروههای ضدانقلاب قرار گرفت.
پس از پیام امام به مردم برای حرکت بهسوی پاوه و نجات محاصرهشدگان، وی اقدام به آزادسازی شهرهای کردنشین کرد. با تلاشهای او و سایر نیروها، همه شهرها در مدت ۲۰ روز آزاد شد.
شهید چمران در اولین دوره مجلس شورای اسلامی، بهعنوان نماینده مردم تهران انتخاب شد و پس از تجاوز عراق به ایران در سال ۱۳۵۹، ستاد جنگهای نامنظم را برای مقابله با متجاوزان تشکیل داد.
تحمل درد جراحی با ذکر یا حسین (ع)
سردار نصرالله فتحیان، فرمانده بهداری رزمی سپاه در دوران دفاع مقدس در کتاب تاریخ شفاهی خود که قرار است در آیندهای نزدیک توسط مرکز اسناد و تحقیقات دفاع مقدس منتشر شود؛ نقل میکند:
دکتر منوچهر دوایی که شناسنامهای از جراحی در دفاع مقدس است، جزو بنیانگذاران جراحی در اهواز است و خیلی از بزرگان جراحی کشور، شاگرد ایشان بودند. الآن هم پیر مردی است. دکتر کلانتر هرمزی که داماد دکتر دوایی است، یک خاطره جالبی از ماههای اولیه جنگ در خوزستان برای من تعریف میکرد؛ ایشان میگفت:
اواخر آبان ۱۳۵۹ زمانی که در بیمارستان گلستان اهواز مشغول خدمت بودیم، یک روز یک مجروح آوردند و گفتند ایشان از مسئولین و فرماندهان جنگ است.
آن زمان بیمارستان هم خیلی شلوغ بود. وقتی آن مجروح را دیدم؛ متوجه شدم که او دکتر مصطفی چمران است! براثر ترکش خمپاره، ران پایش جراحت سنگینی برداشته بود. پیش استاد دکتر دوایی رفتم و گفتم دکتر چمران را آوردند و خونریزی شدیدی هم دارد.
گفت «اتاق عملهایمان پر است، او را به اورژانس بیاورید.» دکتر چمران را به اورژانس منتقل کردیم. دکتر دوایی بالاسر دکتر چمران حاضر شد. بانداژ را باز کردند. ران کاملاً از هم بازشده و شکاف عمیقی برداشته بود، گفت «ایشان را باید به اتاق عمل میبردیم»، ولی چون اتاق عملها پر بود، همانجا روی تخت اورژانس زخمهای لهشده را باز و پاک کرد تا بتوانیم رانش را ببندیم.
نکته عجیب آنجا بود که در آن شلوغی فراموش کردیم، دکتر چمران را بیهوش کنیم! زیر لبش ذکر میگفت، دکتر دوایی پرسید «چرا ایشان را آمپول بیحسی نزدید!» بعد دکتر دوایی از آقای چمران سؤال کرد «درد داری؟»
معلوم بود که درد داشت، ولی دکتر چمران فرمودند «عزیز! شما کار خودتان را بکنید، من هم کار خودم را میکنم»؛ در طول یک ساعت که عملش طول کشید؛ مدام ذکر یا حسین (ع) را زمزمه میکرد.
بالاخره زخم را جمع کردیم، وقتی زخم را بستیم، دکتر دوایی ایشان را بهعنوان مجروح ویژه، تحویل من داد. من آن موقع رزیدنت سال اول جراحی بودم، دکتر دوایی به من گفت «ایشان را به مکانی مطمئن ببرید و از او مراقبت کنید.»
اصابت گلوله به اتاق دکتر چمران در بیمارستان
یک اتاقی در بیمارستان گلستان پیدا کردیم و ایشان را به آنجا بردیم و خودم مراقب دکتر چمران شدم. ساعتی نگذشته بود که گفتند ایشان ملاقاتی دارند.
یک آقای قدبلندی با لباس نظامی بیرون اتاق ایستاده بود، خودش را معرفی کرد و گفت «من خامنهای هستم، میخواهم از دکتر چمران عیادت کنم.» من تا آن موقع آقای خامنهای را از نزدیک ندیده بودم، نمیدانستم به ایشان اجازه ملاقات بدهم یا نه! بالاخره تا ما آمدیم هماهنگ کنیم، ایشان به داخل اتاق تشریف آوردند و بالای سر دکتر چمران حاضر شدند.
دکتر خیلی تلاش کرد، یکطوری از روی تخت خودش را تکان بدهد که آقای خامنهای سریع ایشان را سه چهار تا بوسه درست حسابی کرد. بعد خطاب به من گفت «آقای محترم اگر امکان دارد بگذارید ما چنددقیقهای باهم خوشوبش کنیم.»
من از اتاق بیرون آمدم و پشت درب اتاق قدم میزدم که نمیدانم آقا چه مطلبی به دکتر چمران گفت که صدای قهقههاش بلند شد!
بعدازاین که ملاقاتشان تمام شد، آقای خامنهای فرمودند «یک نفر را میفرستم تا ایشان را به استانداری یا جایی که ما تعیین میکنیم؛ منتقل کنید.»
ابتدا با شنیدن این جمله خیلی ناراحت شدم! پیش خودم گفتم ما برای خودمان دکتر هستیم، من یک رزیدنت جراحی بهعنوان پرستار ویژه مراقب ایشان هستم، چرا میخواهد ایشان را از اینجا ببرد؟
سریع پیش آقای دکتر دوایی رفتم و موضوع را گفتم. ایشان گفتند «اشکالی ندارد، هرچه میگوید عمل کن، ایشان نماینده حضرت امام هستند، بگذارید ایشان تصمیم بگیرد.»
عجیبتر از همه این موضوعات، زمانی بود که هنوز ساعتی از انتقال دکتر چمران به ساختمان استانداری نگذشته بود که بیمارستان گلستان مورد آتش توپخانه عراقیها قرار گرفت و یک گلوله به همان اتاق محل بستری دکتر چمران اصابت کرد.
منبع: ملا، علیاصغر، بهداری رزمی: تاریخ شفاهی دفاع مقدس: روایت سردار نصرالله فتحیان، تهران، سپاه پاسداران انقلاب اسلامی: مرکز اسناد و تحقیقات دفاع مقدس، چاپ اول، ۱۴۰۰، صفحات ۱۹۹، ۲۰۰، ۲۰۱.
هفت خاطرهی رهبر معظم انقلاب اسلامی از دوران دفاع مقدس
بخش خبری رهبری انقلاب جنگ ودفاع مقدس
هفت خاطرهی رهبر معظم انقلاب اسلامی از دوران دفاع مقدس
به گزارش خبرنگار اخبار داخلی دفاعپرس، در اولین روزهای دفاع مقدس، با وجود اوضاع نابه سامان جنگ، امام خامنهای عازم جبهههای نبرد شدند تا با حضور خود بر اعتماد به نفس رزمندگان اسلام بیفزایند و شور و اشتیاق آنان را به جهاد و شهادت دو چندان کنند.
در ذیل به برخی از خاطرات ایشان پرداختیم که در ادامه میخوانید:
زنی که تمام هستیاش را به جبهه فرستاده بود
من در سفر همدان که در دو سه روز، سه چهار روز قبل بودم، بعد از آن که سخنرانی کردم و آمدم، یک نامهای به من دادند از یک خانمی که یک تکههایی از این نامه را گفتم برای شما بخوانم.
اینها نمونههای بسیار ظریفِ استثنایی است در تاریخ. البته خوشبختانه در روزگار ما اینها استثنائی نیست، اما در تاریخ حقیقتا استثنائی است.
این خانم [در نامه] بعد از آن که اظهار ارادت فراوانی به امام و به مسؤولین کردند و میگویند همسرم و پسرهایم در جبهه بودند و خواهند بود؛ اظهار شرمندگی کردند که خودشان نمیتوانند -این خانم- در جبهه شرکت بکنند. بعد میگویند که من دو عدد انگشتر ناقابل که تمامی زینت من است و مقداری پول که ماهها آن را جمع کردم و میخواستم برای بچههایم لباس گرم زمستانی بگیرم -که نیاز داشتند- ولی شرم دارم که امام عزیزم ۵۰ رزمنده را در سه ماه خرج دهد، من هم باید همینها را که هستی و مالم هست بدهم برای رزمندگان.
بعد یک مقداری اظهار شرمندگی از اینکه اینها کم است و -این خانم- دلش میخواهد که خودش هم بتواند در میدان جنگ حضور پیدا کند. نامه را تمام کرده بعد دخترِ همین خانم در پایان نامهی او نوشته بود که وقتی دیدم مادرم آن دو قطعه انگشتر دست خود را که برای لباس زمستانی برادرهایم نیاز دارد ولی ترجیح میدهد که آن را تقدیم رزمندگان کند، من نتوانستم ساکت بمانم و انگشتری که مدتها با پول خودم تهیه کرده بودم آن را با پول ناچیزی که جمع کردم تقدیم میکنم. یک مقداری پول، چند تا انگشتر این مادر و دختر که از وضعشان هم پیداست که زندگی متوسطی دارند، در راه خدا دارند میدهند یک چنین نمونههایی را انسان دارد میبیند.
نامهی دیگری باز بود که کسی دو تا فرزندش در جبهه به شهادت رسیدند، او ده هزار تومان داشته که مال این بچههایش بوده این را رفته به حساب ریخته و قبضش را برای ما فرستاده و نمونههای فراوانی از این قبیل، که این نشاندهندهی همان ایمان و اخلاصی است که در بین مردم هست و ما کاملا به این حرکت جدیدی که شروع کردند مردم عزیز ما امیدواریم و میدانیم که با همین همتهای بلند هست که مشکلات بزرگ از جمله این مشکل حل خواهد شد.
خطبههای نماز جمعه ۱۳۶۶/۸/۲۹
الله اکبر میرزا جوادآقا تهرانی پای خمپارهانداز
گاهی یک روحانی مسن و پیرمرد، اثرش از روحانی جوان بیشتر است. یکی از علمای محترم مشهد، از مسنّین علمای مشهد که حتما اغلب آقایان میشناسند، آقای حاجمیرزا جوادآقای تهرانی، مردِ ملّا، پیرمردِ پشتخمیدهی با عصا، ایشان چند بار جبهه رفته.
یکبار ایشان از جبهه برگشتند آمدند تهران، میرفتند مشهد، با بنده ملاقات کردند؛ خدمت امام رسیدند. به من گفتند که من وقتی رفتم جبهه، دیدم بچهها من را به چشم یک پیرمرد نگاه میکنند، گفتم نخیر از من هم کار بر میآید. بعد به من گفتند که پس شما پای خمپاره بیایید، آقای آقامیرزا جوادآقا را بردند پای خمپاره. ایشان گلولهی خمپاره را میانداختند توی خمپاره و پرتاب میشد و میخورد به دشمن. خب خمپارهانداز، خوب است دیگر. خمپارهزنی، یک کار رزمی، شما ببینید چقدر در روحیهی این جوانها اثر میکند، چه جانی به اینها میدهد.
آن جوانی که میبیند این پیرمرد ۸۰ ساله با محاسن سفید، پشتِ خمیده، عصا بهدست آمده پای خمپاره ایستاده و خمپاره میزند، این جوان دیگر ممکن نیست که از مقابل دشمن برگردد عقب و احساس ترس بکند. آقایانی که بودند میدانند دیگر، چون خمپاره صدا دارد و معمولاً آن کسی که خودش خمپاره را میاندازد سرش را میبرد عقب و گوشها را میگیرد، ایشان میگفت خمپاره را که میزدم، برای اینکه صدای خمپاره توی گوشم نپیچد، وقتی گلوله خمپاره میخواست بیرون بیاید فریاد میزدم اللهاکبر. منظره را مجسم کنید یک پیرمردِ عالمِ محاسنسفیدی، پای خمپاره ایستاده هی خمپاره میزند، هی میگوید اللهاکبر.
بیانات در تاریخ ۱۳۶۶/۸/۲۶
عملیات شناسایی با شهید چمران
میرفتیم برای شناسایی؛ در منطقهای که معروف به «دبّ حردان» است؛ دب حردان در غرب اهواز واقع است. ما این دفعه از طرف شمال میخواستیم برویم، از جادهای که میرود طرف سوسنگرد، از وسط جاده یک راهی بود آمدیم آنجا و بچهها در آنجا، مواضع خمپاره مستقر کرده بودند و ما هم داشتیم میآمدیم برویم طرف دب حردان، شناسایی کنیم ببینیم دشمن کجاهاست، چه جوری است. چون مهم بود، خود دکتر چمران متقبل شده بود که این شناسایی را انجام بدهد، من هم بودم، یک عده هم از بچهها بودند.
آمدیم به یک نقطهای رسیدیم، بچهها تقسیم شدند به چند قسمت که بروند از طرفهای چپ و راست و روبهرو شناسایی کنند. آن عدهای که روبهرو رفته بودند با دستپاچگی آمدند و گفتند چند تا نفربر عراقی آمده اینجا و حالا یا برای شناسایی آمدند یا اینکه ماها را دیدهاند و آمدهاند که ما را بگیرند که احتمال اسارت و این چیزها بود.
دکتر دید که اینها آرپیجی ندارند. چند تا آرپیجیدار را فرستاد، بعدهم خودش نتوانست آرام بگیرد. گفت من هم میروم. من هم میخواستم بروم نگذاشت، گفت نه شما نیا، هر چه اصرار کردم نگذاشت بروم، گفت شما همین جا باشید تا ما برگردیم. البته میشنیدیم صدای نفربر را، اینجور خیال میکنم که خیلی دور نبود، چند صد متری مثلاً فاصله داشت. دکتر و اینها رفتند، ما هم نشستیم با چند تا از بچهها، البته ما هم آرپیجیزن داشتیم و سلاح انفرادی هم داشتیم؛ ژ۳ و کلاشینکف.
نشسته بودیم منتظر که ببینیم اگر آنها احتیاج به کمک داشتند برویم جلو، اگر هم برگشتند که برگردیم عقب. در همین حین دیدیم که دور و بر ما را دارند با توپخانه میکوبند. اتفاقاً زیر یک درختی نشسته بودیم، چون هوا هم گرم بود زیر یک درختی نشسته بودیم که سایه باشد، داشتند همان درخت را که یک گرایی محسوب میشد خودش، یک نشانی محسوب میشد آنجا را داشتند میکوبیدند. ما یک قدری دراز کشیدیم و خودمان را محافظت میکردیم، بعد دیدیم نه اینجا را سخت دارند میکوبند، گفتیم برویم آنطرفتر یک خرده، ببینیم چه میشود باز هم میکوبند یا نه. بنا کردیم با حالت خنده به سرعت خودمان را کشیدیم عقب، در همین حین البته چند تا توپ زدند که ما خوابیدیم؛ خب من دقیقاً یادم است واقعاً لطف خدا بود که اینها به ما اصابت نمیکرد.
همینطور که دراز کشیده بودیم اطراف ما این ترکشهای خمپاره میخورد زمین؛ تَرَک تَرَک تَرَک من میشنیدم صدایش را. حتی یک جوی آبی نزدیکمان بود، میریخت توی آب؛ تِک تِک تِک همچین پشت سر هم میریخت توی آب، داغ بود، جسم آهن داغی که خب توی آب بخورد یک صدایی میکند.
یک مقداری که عقب رفتیم دیدیم همان نقطهای که ما نشسته بودیم - که درخت بود و اینها - همان نقطه را، دقیقاً همان نقطه را زدند که اگر ما آنجا بودیم این گلولهی توپ میخورد وسط جمع مثلاً شش، هفت نفری ما و لابد یک چند تا شهید داشتیم. غرض سعادت شهادت نداشتیم یا سعادت زنده ماندن داشتیم.
بیانات در تاریخ ۱۳۶۰/۱۰/۱۶
امداد غیبی یعنی یک تیپ مقابل دو لشگر
میدانید که یکی از امدادهای الهی در جنگهای رسول اکرم صلیاللهعلیهوآله این بوده که نیروهای دشمن را در چشم سپاهیان اسلام، کم جلوه میداده «اذا التقیتم فی اعینکم قلیلا و یقللکم فی اعینهم» در قرآن است، شما را در چشم آنها زیاد نشان میدهیم، آنها را در چشم شما کم نشان میدهیم. میدانید روحیه یکی از اساسیترین عناصر رزم است دیگر، اگر روحیه نباشد، هرچی هم عدد زیاد باشد، فایدهای ندارد و این روحیه ایجاد میکند. من این را در جنگ احساس کردم.
من حالا عیب ندارد این را بگویم: یک وقتی در مقابل دو لشگر و نیم عراقی در غرب اهواز ما فقط یک تیپ داشتیم، آن هم یک تیپی که استعدادش به قدر یک گردان هم نبود! عراقیها از ترس این تیپ جلو نمیآمدند، عراقیها تا بیست کیلومتری اهواز تقریباً آمدند، چرا جلوتر نیامدند؟ از چی میترسیدند؟ از یک تیپی که آنجا توی زمین فرو رفته بود و سنگر کنده بود و مستقر شده بود.
این تیپ را وقتی ما میرفتیم میدیدیم، واقعاً دلمان میسوخت که نیروهای ما چهقدر کماند. یک تیپ ضعیفی بود که اولش استعداد آن در حد یک گردان بود. و حالا اگر بگویم که این تیپ چند تا تانک داشت؛ واقعاً هر شنوندهای تعجب خواهد کرد.
یک تیپ بیاستعداد ضعیف از لحاظ تجهیزات و از لحاظ نفرات، عمدتاً از لحاظ تجهیزات زرهی، این تیپ، دو تا لشگر را جلوی خودش معطل کرده بود. به فاصلهی دو، سه کیلومتری همین تیپ، دُبّ حردان معروف که مدتها اسمش سرِزبانها بود و لابد شنیدید، که بعد هم ما آن را گرفتیم، یعنی نیروهای اسلام گرفتند دبّ حردان را. آن دبّ حردان معروف مرکز نیروهای عراقی بود، دو لشگر و نیم نیروی عراقی آنجا گسترش یافته بود و نیروهای ما اینقدر بود.
اینها از ترس همان یک تیپ، جلو نمیآمدند. ببینید در چشم آنها ما زیاد میشویم. در عوض بچههای ما، یک تیمهای کوچکِ مثلاً پنجاه نفری، شصت نفری تشکیل میدادند از نیروهای داوطلب یا سپاه یا مخلوطی از داوطلب، سپاه، گاهی هم ارتشیها، و اینها میرفتند، نفوذ میکردند در داخل دشمن، در دل دریای دشمن، واقعاً دریایی از دشمن بود، نفوذ میکردند، ضربه میزدند، چند تا تانک میزدند و برمیگشتند.
این ناشی از این بود که دشمن را کم، کوچک و ضعیف میشمردند و جرأت میکردند بروند طرفشان. این یک امداد غیبی است دیگر، که من این را خودم مشاهده کردم. یعنی این کم دیدن آنها [یعنی عراقیها] و زیاد نمودن ما به آنها یک لطف الهی بود. البته این لطف را من ناشی از توجهات نیروهای ما میدانم. همان وقت من در نماز جمعه بارها یاد کرده بودم از کسانی که در سنگرها، در کنار تانکها، در داخل جبهه با چه توجهی به خدا و با چه خلوصی کار میکنند، اینها البته زمینهی این لطف الهی است.
بیانات در تاریخ ۱۳۶۱/۱/۱۰
به امام بگویید پسرم فدای شما
شنیده نشد که خانوادهی شهیدی بیتابی و ناشکری کند. البته گریه کردن ایرادی ندارد؛ امّا ناشکری نکردند. برای خدا دادند و این، آن چیزی است که مردان بزرگ عالم را تحت تأثیر قرار میدهد. زمانی من به مازندران آمدم. در یکی از شهرهای مازندران، بعد از سخنرانی، وقتی میخواستم سوار اتومبیل شوم، دیدم خانمی به اطرافیان اصرار میورزد که با من صحبت کند.
گفتم که بگذارند بیاید. خانم جلو آمد و گفت: پسر من در دست بعثیها اسیر بود. همین چند روز قبل به من خبر دادند که او زیر شکنجه کشته شده است. شما که به تهران رفتید، از قول من به امام سلام برسانید و بگویید: پسر من فدای شما؛ من ناراحت نیستم.
این جمله را در همین مازندران - در بابل یا ساری، یادم نیست - خانمی به من گفت. وقتی در تهران مطلب را به امام گفتم، آن مرد با عظمت و با ابهّت و آن کوه صبر و حلم، چنان درهم و منقلب شد که تعجّب کردم!
بیانات در حسینیهی «عاشقان کربلا» در ساری ۱۳۷۴/۰۷/۲۲
روزهای غمگین خرمشهر و آبادان
در اهواز آن روزهای اول جنگ و هفتههای اول جنگ بعد از آنی که خرمشهر بوسیلهی دشمنان اشغال شده بود و آبادان در محاصره بود، و سرتاسر جزیرهی آبادان زیر آتش دشمن بود، بنده وقتی نگاه میکردم به نقشهی جزیرهی آبادان و شهر خرمشهر مثل اینکه یک دست قوی، یک پنجهی قوی این قلب من را به شدت میفشرد.
توی اتاق کار ما - اتاق جنگ در آن محل جنگهای نامنظم - نقشههای گوناگونی بود. چون عملیات نامنظم و چریکی نسبت به آن منطقهی آبادان انجام میشد، نقشهی جزیرهی آبادان به طور کامل وجود داشت آن جا. هر وقت من چشمم به این نقشه میافتاد تمام روحم زیر فشار قرار میگرفت، از تصور اینکه خرمشهر عزیز و این خانهها و این کوچهها و این خیابانها و این نخلستانها زیر پای دشمن غاصب و متجاوز است.
تمام فشاری که ما آن روز میآوردیم برای تجهیزات به مناسبت امیدی بود که داشتیم؛ متأسفانه هر چه میشنیدیم از آنهایی که اختیارات دست آنها بود آیهی یأس بود. عدهای باورشان شده بود که ما خرمشهر را از دست دادیم، و معتقد بودند که باید بنشینیم با دشمنی که وارد خانهی ما شده مذاکره کنیم تا در سایهی این مذاکره بتوانیم وجب وجب و قدم قدم سرزمینهای خانهی خودمان را پس بگیریم. حالا چقدر طول میکشید خدا میداند...
بیانات در دیدار جمعی از مردم خرمشهر ۱۳۶۴/۸/۵
به توصیهی امام عمل کردم و وصیتنامهها را خواندم...
این وصیتنامههایی که امام میفرمودند بخوانید، من به این توصیهی ایشان خیلی عمل کردهام. هرچه از وصیتنامههای همین بچهها به دستم رسیده - یک فتوکپی، یک جزوه - غالباً من اینها را خواندهام؛ چیزهای عجیبی است. ماها واقعاً از این وصیتنامهها درس میگیریم. اینجا معلوم میشود که درس و علم و علم الهی، بیش از آنچه که به ظواهر و قالبهای رسمی وابسته باشد، به حکمت معنوی - که ناشی از نورانیت الهی است - وابسته است.
آن جوان خطش هم بزور خوانده میشود، اما هر کلمهاش برای من و امثال من، یک درس راهگشاست و من خودم خیلی استفاده کردهام.در بسیاری از موارد، به پدر و مادرشان مینوشتند که ما از اینجا دل نمیکَنیم؛ اینجا بهشت است و زندگی اینجاست. مثلاً در جواب اینکه مادرش نوشته بود پسرم! زودتر بیا، یا به ما خبر بده، میگوید اصلاً آنجا زندگی نیست؛ زندگی اینجاست. این همان معنویت بود. وقتی معنویت هست، دلها مجذوب آن میشود. وقتی دلها مجذوب شد، نیروها به دنبال دلها و ارادهها حرکت میکند. وقتی اینطور شد، بزرگترین قدرتها نمیتوانند یک ملت را شکست بدهند. برادران! این واقعیت در ایران اتفاق افتاد؛ بزرگترین قدرتهای دنیا نتوانستند ایران را شکست بدهند.
بیانات در دیدار جمعی از فرماندهان سپاه ۱۳۷۰/۰۶/۲۷
خط حزبالله ۳۴۵ | در کنار آزادگان جهان
خط حزبالله ۳۴۵ | در کنار آزادگان جهان
گزارش هفته این شماره خط حزبالله با عنوان «در کنار آزادگان جهان»، نگاهی به زمینهها و ثمرات جهتگیری راهبردی جمهوری اسلامی ایران در حمایت از حرکتهای ضد استکباری، داشته است.
خط حزبالله در یادداشت هفته این شماره، براساس توصیه اخیر رهبر انقلاب در مراسم سیوسومین سالگرد رحلت امام خمینی (ره) به فعّالان عرصهی انقلابی، خطر توطئه ارتجاع در ردههای کشور و بازگشت به دوران وابستگی و تبعیت از فرهنگ و سبک زندگی غربی را بررسی کرده است.
شمارهی این هفتهی خط حزبالله به روح مطهر شهید مدافع حرم، مرتضی مسیبزاده تقدیم میشود.
طبقه بندی موضوعی
- نرم افزارهای سایت شهدای نیاک (۱۲)
- بخش خبری (۶۹۳)
- زندگینامه شهدای نیاک (۱۲۹)
- رهبری انقلاب (۴۷۶)
- مناسبت های مدهبی (۷۱)
- شهادت اهل بیت ع (۳۴)
- کتابخانه اسلامی (۱۳)
- میلاداهل بیت ع (۱۲)
- حجاب وپوشش اسلامی (۶)
- بانک صوت وتصویر (۶۰)
- جشنواره های شهدای نیاک (۲۱)
- سبک زندگی (۳۰)
- ویژه نامه شهدا (۲۶)
- بانک فیلم (۵۷)
- قرآن وحدیث (۵)
- نمآهنگ (۳۲)
- امام خمینی ره (۱۷)
- ویژه نامه مذهبی (۸)
- دعا وادعیه (۳)
- جنگ ودفاع مقدس (۴۶)
- محرم وامام حسین ع (۱۶)
- معرفی کتاب (۱)
- وصیت نامه شهدای نیاک (۷)
- زندگی به سبک شهدا (۷۶)
- بسیج (۴)
- شهیدسلیمانی (۱۹)
- کلیپ یادمان شهدای نیاک (۱۸)
- سبک زندگی غربی (۱)
- ماه مبارک رمضان (۴)
آخرين مطالب
-
-
حضرت فاطمه (س) بهترین الگوی زن مسلمان در سبک زندگی اسلامی
جمعه ۲۵ آبان ۱۴۰۳ -
-
ذکر مصائب حضرت فاطمه زهرا سلاماللهعلیها
جمعه ۲۵ آبان ۱۴۰۳ -
خط حزبالله ۴۷۰ | سیزده ماه پس از طوفان
جمعه ۲۵ آبان ۱۴۰۳ -
امام خامنهای: مشکلات منطقه ناشی از حضور آمریکاییها و برخی کشورهای اروپایی است
چهارشنبه ۱۱ مهر ۱۴۰۳ -
سرلشکر باقری: ۳ پایگاه نظامی اصلی اسرائیل هدف قرار گرفت
چهارشنبه ۱۱ مهر ۱۴۰۳ -
-
امام خامنهای: سرنوشت منطقه را حزبالله رقم خواهد زد
شنبه ۷ مهر ۱۴۰۳ -
حزب الله از شهادت سید حسن نصرالله خبر داد
شنبه ۷ مهر ۱۴۰۳
پربازديدها
-
۷۹۶۹ -
۴۳۷۲ -
۲۵۷۲ -
۲۴۰۰ -
۲۴۰۸ -
۲۱۱۸ -
۲۳۵۳ -
۲۳۲۴ -
۲۱۲۱ -
۲۱۵۶