شنبه, ۳ آذر ۱۴۰۳، ۰۱:۰۰ ق.ظ

درباره سايت

پایگاه فرهنگی،مذهبی شهدای نیاک

سایت شهدای نیاک مرجع نرم افزارهای مذهبی ومقالات،بیانات رهبری،زندگینامه شهدا،کتاب های مذهبی،صوت وتصویر،جشنواره های شهدای نیاک،مداحی مناسبت های مذهبی،بانک صوت وتصویر،آرشیوفیلم های مذهبی،کلیپ های مذهبی،سخنرانی علما،خبرهای سیاسی،اجتماعی،فرهنگی مذهبی،نظامی،کتابخانه،نرم افزارهای قرآنی،امام خمینی ره،ویژه نامه مذهبی،کودک ونوجوان،محرم،ماه مبارک رمضان،عاشورا و تاسوعا حسینی،امربه معروف ونهی از منکر،حجاب عفاف،سبک زندگی اسلامی

بایگانی

محبوب ترين ها

پيوندها

مداحان وشعرا

شخصیت های سیاسی ونظامی

شبکه های اجتماعی

۶۹۴ مطلب با کلمه‌ی کلیدی «بخش خبری» ثبت شده است

بیانیه «گام دوم انقلاب» خطاب به ملت ایران

 بخش خبری رهبری انقلاب

بیانیه «گام دوم انقلاب» خطاب به ملت ایران

انقلاب کبیر اسلامی ایران در حالی چهلمین سالگرد پیروزی خود را پشت سر گذاشت و قدم به دهه‌ی پنجم حیات خود نهاد که اگرچه دشمنان مستکبرش گمان‌های باطلی در سر داشتند اما دوستانش در سراسر جهان، امیدوارانه آن را در گذر از چالش‌ها و به دست آوردن پیشرفت‌های خیره‌کننده، همواره سربلند دیده‌اند.

در چنین نقطه‌ی عطفی، رهبر حکیم انقلاب اسلامی با صدور «بیانیه‌ی گام دوم انقلاب» و برای ادامه‌ی این راه روشن، به تبیین دستاوردهای شگرف چهار دهه‌ی گذشته پرداخته و توصیه‌هایی اساسی به‌منظور «جهاد بزرگ برای ساختن ایران اسلامی بزرگ» ارائه فرموده‌اند.
بیانیه‌ی «گام دوم انقلاب» تجدید مطلعی است خطاب به ملت ایران و به‌ویژه جوانان که به‌مثابه منشوری برای «دومین مرحله‌ی خودسازی، جامعه‌پردازی و تمدن‌سازی» خواهد بود و «فصل جدید زندگی جمهوری اسلامی» را رقم خواهد زد.
این گام دوم، انقلاب را «به آرمان بزرگش که ایجاد تمدن نوین اسلامی و آمادگی برای طلوع خورشید ولایت عظمیٰ (ارواحنافداه) هست» نزدیک خواهد کرد.
متن کامل این بیانیه به شرح زیر است:

بسم الله الرّحمن الرّحیم
الحمدلله ربّ العالمین و الصّلاة و السّلام علی سیّدنا محمّد و آله‌ الطّاهرین و صحبه المنتجبین و من تبعهم باحسان الی یوم الدّین.

 از میان همه‌ی ملّتهای زیر ستم، کمتر ملّتی به انقلاب همّت میگمارد؛ و در میان ملّتهایی که به پا خاسته و انقلاب کرده‌اند، کمتر دیده شده که توانسته باشند کار را به نهایت رسانده و به‌جز تغییر حکومتها، آرمانهای انقلابی را حفظ کرده باشند. امّا انقلاب پُرشکوه ملّت ایران که بزرگ‌ترین و مردمی‌ترین انقلاب عصر جدید است، تنها انقلابی است که یک چلّه‌ی پُرافتخار را بدون خیانت به آرمانهایش پشت سر نهاده و در برابر همه‌ی وسوسه‌هایی که غیرقابل مقاومت به نظر میرسیدند، از کرامت خود و اصالت شعارهایش صیانت کرده و اینک وارد دوّمین مرحله‌ی خودسازی و جامعه‌پردازی و تمّدن‌سازی شده ‌است. درودی از اعماق دل بر این ملّت؛ بر نسلی که آغاز کرد و ادامه داد و بر نسلی که اینک وارد فرایند بزرگ و جهانیِ چهل سال دوّم میشود.

 آن روز که جهان میان شرق و غرب مادّی تقسیم شده بود و کسی گمان یک نهضت بزرگ دینی را نمیبُرد، انقلاب اسلامی ایران، با قدرت و شکوه پا به میدان نهاد؛ چهارچوب‌ها را شکست؛ کهنگی کلیشه‌ها را به رخ دنیا کشید؛ دین و دنیا را در کنار هم مطرح کرد و آغاز عصر جدیدی را اعلام نمود. طبیعی بود که سردمداران گمراهی و ستم واکنش نشان دهند، امّا این واکنش ناکام ماند. چپ و راستِ مدرنیته، از تظاهر به نشنیدن این صدای جدید و متفاوت، تا تلاش گسترده و گونه‌گون برای خفه کردن آن، هرچه کردند به اجل محتوم خود نزدیک‌تر شدند. اکنون با گذشت چهل جشن سالانه‌ی انقلاب و چهل دهه‌ی فجر، یکی از آن دو کانون دشمنی نابود شده و دیگری با مشکلاتی که خبر از نزدیکی احتضار میدهند، دست و پنجه نرم میکند! و انقلاب اسلامی با حفظ و پایبندی به شعارهای خود همچنان به پیش میرود.

 برای همه چیز میتوان طول عمر مفید و تاریخ مصرف فرض کرد، امّا شعارهای جهانی این انقلاب دینی از این قاعده مستثنا است؛ آنها هرگز بی‌مصرف و بی‌فایده نخواهند شد، زیرا فطرت بشر در همه‌ی عصرها با آن سرشته است. آزادی، اخلاق، معنویت، عدالت، استقلال، عزّت، عقلانیّت، برادری، هیچ یک به یک نسل و یک جامعه مربوط نیست تا در دوره‌ای بدرخشد و در دوره‌ای دیگر افول کند. هرگز نمیتوان مردمی را تصوّر کرد که از این چشم‌اندازهای مبارک دل‌زده شوند. هرگاه دل‌زدگی پیش آمده، از روی‌گردانی مسئولان از این ارزشهای دینی بوده است و نه از پایبندی به آنها و کوشش برای تحقّق آنها.

 انقلاب اسلامی همچون پدیده‌ای زنده و بااراده، همواره دارای انعطاف و آماده‌ی تصحیح خطاهای خویش است، امّا تجدیدنظرپذیر و اهل انفعال نیست. به نقدها حسّاسیّت مثبت نشان میدهد و آن را نعمت خدا و هشدار به صاحبان حرفهای بی‌عمل میشمارد، امّا به هیچ بهانه‌ای از ارزشهایش که بحمدالله با ایمان دینی مردم آمیخته است، فاصله نمیگیرد. انقلاب اسلامی پس از نظام‌سازی، به رکود و خموشی دچار نشده و نمیشود و میان جوشش انقلابی و نظم سیاسی و اجتماعی تضاد و ناسازگاری نمی‌بیند، بلکه از نظریّه‌ی نظام انقلابی تا ابد دفاع میکند.

 جمهوری اسلامی، متحجّر و در برابر پدیده‌ها و موقعیّتهای نو به نو، فاقد احساس و ادراک نیست، امّا به اصول خود بشدّت پایبند و به مرزبندی‌های خود با رقیبان و دشمنان بشدّت حسّاس است. با خطوط اصلی خود هرگز بی‌مبالاتی نمیکند و برایش مهم است که چرا بماند و چگونه بماند. بی‌شک فاصله‌ی میان بایدها و واقعیّتها، همواره وجدانهای آرمانخواه را عذاب داده و میدهد، امّا این، فاصله‌ای طی‌شدنی است و در چهل سال گذشته در مواردی بارها طی شده است و بی‌شک در آینده، با حضور نسل جوان مؤمن و دانا و پُرانگیزه، با قدرت بیشتر طی خواهد شد.

 انقلاب اسلامی ملّت ایران، قدرتمند امّا مهربان و باگذشت و حتّی مظلوم بوده است. مرتکب افراط‌ها و چپ‌روی‌هایی که مایه‌ی ننگ بسیاری از قیامها و جنبشها است، نشده است. در هیچ معرکه‌ای حتّی با آمریکا و صدّام، گلوله‌ی اوّل را شلّیک نکرده و در همه‌ی موارد، پس ‌از حمله‌ی دشمن از خود دفاع کرده و البتّه ضربت متقابل را محکم فرود آورده است. این انقلاب از آغاز تا امروز نه بی‌رحم و خون‌ریز بوده و نه منفعل و مردّد. با صراحت و شجاعت در برابر زورگویان و گردنکشان ایستاده و از مظلومان و مستضعفان دفاع کرده است. این جوانمردی و مروّت انقلابی، این صداقت و صراحت و اقتدار، این دامنه‌ی عمل جهانی و منطقه‌ای در کنار مظلومان جهان، مایه‌ی سربلندی ایران و ایرانی است، و همواره چنین باد.

 اینک در آغاز فصل جدیدی از زندگی جمهوری اسلامی، این بنده‌ی ناچیز مایلم با جوانان عزیزم، نسلی که پا به میدان عمل میگذارد تا بخش دیگری از جهاد بزرگ برای ساختن ایران اسلامی بزرگ را آغاز کند، سخن بگویم. سخن اوّل درباره‌ی  گذشته است.

 عزیزان! نادانسته‌ها را جز با تجربه‌ی خود یا گوش سپردن به تجربه‌ی دیگران نمیتوان دانست. بسیاری از آنچه را ما دیده و آزموده‌ایم، نسل شما هنوز نیازموده و ندیده است. ما دیده‌ایم و شما خواهید دید. دهه‌های آینده دهه‌های شما است و شمایید که باید کارآزموده و پُرانگیزه از انقلاب خود حراست کنید و آن را هرچه بیشتر به آرمان بزرگش که ایجاد تمدّن نوین اسلامی و آمادگی برای طلوع خورشید ولایت عظمیٰ (ارواحنا فداه) است، نزدیک کنید. برای برداشتن گامهای استوار در آینده، باید گذشته را درست شناخت و از تجربه‌ها درس گرفت؛ اگر از این راهبرد غفلت شود، دروغها به جای حقیقت خواهند نشست و آینده مورد تهدیدهای ناشناخته قرار خواهد گرفت. دشمنان انقلاب با انگیزه‌ای قوی، تحریف و دروغ‌پردازی درباره‌ی گذشته و حتّی زمان حال را دنبال میکنند و از پول و همه‌ی ابزارها برای آن بهره میگیرند. رهزنان فکر و عقیده و آگاهی بسیارند؛ حقیقت را از دشمن و پیاده‌نظامش نمیتوان شنید.

 انقلاب اسلامی و نظام برخاسته از آن، از نقطه‌ی صفر آغاز شد؛ اوّلاً: همه‌چیز علیه ما بود، چه رژیم فاسد طاغوت که علاوه ‌بر وابستگی و فساد و استبداد و کودتایی بودن، اوّلین رژیم سلطنتی در ایران بود که به دست بیگانه -و نه به زور شمشیر خود- بر سرِ کار آمده بود، و چه دولت آمریکا و برخی دیگر از دولتهای غربی، و چه وضع بشدّت نابسامان داخلی و عقب‌افتادگی شرم‌آور در علم و فنّاوری و سیاست و معنویّت و هر فضیلت دیگر.

 ثانیاً: هیچ تجربه‌ی پیشینی و راه طی‌شده‌ای در برابر ما وجود نداشت. بدیهی است که قیامهای مارکسیستی و امثال آن نمیتوانست برای انقلابی که از متن ایمان و معرفت اسلامی پدید آمده است، الگو محسوب شود. انقلابیون اسلامی بدون سرمشق و تجربه آغاز کردند و ترکیب جمهوریّت و اسلامیّت و ابزارهای تشکیل و پیشرفت آن، جز با هدایت الهی و قلب نورانی و اندیشه‌ی بزرگ امام خمینی، به دست نیامد. و این نخستین درخشش انقلاب بود.

 پس آ‌نگاه انقلاب ملّت ایران، جهان دو قطبی آن روز را به جهان سه قطبی تبدیل کرد و سپس با سقوط و حذف شوروی و اقمارش و پدید آمدن قطبهای جدید قدرت، تقابل دوگانه‌ی جدید «اسلام و استکبار» پدیده‌ی برجسته‌ی جهان معاصر و کانون توجّه جهانیان شد. از سویی نگاه امیدوارانه‌ی ملّتهای زیر ستم و جریانهای آزادیخواه جهان و برخی دولتهای مایل به استقلال، و از سویی نگاه کینه‌ورزانه و بدخواهانه‌ی رژیم‌های زورگو و قلدرهای باج‌طلب عالم، بدان دوخته شد. بدین گونه مسیر جهان تغییر یافت و زلزله‌ی انقلاب، فرعونهای در بسترِ راحت آرمیده را بیدار کرد؛ دشمنی‌ها با همه‌ی شدّت آغاز شد و اگر نبود قدرت عظیم ایمان و انگیزه‌ی این ملّت و رهبری آسمانی و تأییدشده‌ی امام عظیم‌الشّأن ما، تاب آوردن در برابر آن همه خصومت و شقاوت و توطئه و خباثت، امکان‌پذیر نمیشد.

 به رغم همه‌ی این مشکلات طاقت‌فرسا، جمهوری اسلامی روز به روز گامهای بلندتر و استوارتری به جلو برداشت. این چهل سال، شاهد جهادهای بزرگ و افتخارات درخشان و پیشرفتهای شگفت‌آور در ایران اسلامی است. عظمت پیشرفتهای چهل‌ساله‌ی ملّت ایران آنگاه بدرستی دیده میشود که این مدّت، با مدّتهای مشابه در انقلابهای بزرگی همچون انقلاب فرانسه و انقلاب اکتبر شوروی و انقلاب هند مقایسه شود. مدیریّتهای جهادی الهام گرفته از ایمان اسلامی و اعتقاد به اصل «ما میتوانیم» که امام بزرگوار به همه‌ی ما آموخت، ایران را به عزّت و پیشرفت در همه‌ی عرصه‌ها رسانید.

 انقلاب به یک انحطاط تاریخی طولانی پایان داد و کشور که در دوران پهلوی و قاجار بشدّت تحقیر شده و بشدّت عقب مانده بود، در مسیر پیشرفت سریع قرار گرفت؛ در گام نخست، رژیم ننگین سلطنت استبدادی را به حکومت مردمی و مردم‌سالاری تبدیل کرد و عنصر اراده‌ی ملّی را که جان‌مایه‌‌ی پیشرفت همه‌جانبه و حقیقی است در کانون مدیریّت کشور وارد کرد؛ آنگاه جوانان را میدان‌دار اصلی حوادث و وارد عرصه مدیریّت کرد؛ روحیه‌ و باور «ما میتوانیم» را به همگان منتقل کرد؛ به برکت تحریم دشمنان،‌ اتّکاء به توانایی داخلی را به همه آموخت و این منشأ برکات بزرگ شد:

 اوّلاً: ثبات و امنیّت کشور و تمامیّت ارضی و حفاظت از مرزها را که آماج تهدید جدّی دشمنان قرار گرفته بود ضمانت کرد و معجزه‌ی پیروزی در جنگ هشت‌ساله و شکست رژیم بعثی و پشتیبانان آمریکایی و اروپایی و شرقی‌اش را پدید ‌آورد.

 ثانیاً: موتور پیشران کشور در عرصه‌ی علم و فنّاوری و ایجاد زیرساخت‌های حیاتی و اقتصادی و عمرانی شد که تا اکنون ثمرات بالنده‌ی آن روز به روز فراگیرتر میشود. هزاران شرکت دانش‌بنیان، هزاران طرح زیرساختی و ضروری برای کشور در حوزه‌های عمران و حمل و نقل و صنعت و نیرو و معدن و سلامت و کشاورزی و آب و غیره، میلیون‌ها تحصیل‌کرده‌ی دانشگاهی یا در حال تحصیل، هزاران واحد دانشگاهی در سراسر کشور، ده‌ها طرح بزرگ از قبیل چرخه‌ی سوخت هسته‌ای، سلّول‌های بنیادی، فناوری نانو، زیست‌فنّاوری و غیره با رتبه‌های نخستین در کلّ جهان، شصت برابر شدن صادرات غیرنفتی، نزدیک به ده برابر شدن واحدهای صنعتی، ده‌ها برابر شدن صنایع از نظر کیفی، تبدیل صنعت مونتاژ به فنّاوری بومی، برجستگی محسوس در رشته‌های گوناگون مهندسی از جمله در صنایع دفاعی، درخشش در رشته‌های مهم و حسّاس پزشکی و جایگاه مرجعیّت در آن و ده‌ها نمونه‌ی دیگر از پیشرفت، محصول آن روحیه و آن حضور و آن احساس جمعی است که انقلاب برای کشور به ارمغان آورد. ایرانِ پیش ‌از انقلاب، در تولید علم و فنّاوری صفر بود، در صنعت به‌جز مونتاژ و در علم به‌جز ترجمه هنری نداشت.

 ثالثاً: مشارکت مردمی را در مسائل سیاسی مانند انتخابات، مقابله با فتنه‌های داخلی، حضور در صحنه‌های ملّی و استکبارستیزی به اوج رسانید و در موضوعات اجتماعی مانند کمک‌رسانی‌ها و فعّالیّتهای نیکوکاری که از پیش ‌از انقلاب آغاز شده بود، افزایش چشمگیر داد. پس ‌از انقلاب، مردم در مسابقه‌‌ی خدمت‌رسانی در حوادث طبیعی و کمبودهای اجتماعی مشتاقانه شرکت میکنند.

 رابعاً: بینش سیاسی آحاد مردم و نگاه آنان به مسائل بین‌المللی را به گونه‌ی شگفت‌آوری ارتقاء داد. تحلیل سیاسی و فهم مسائل بین‌المللی در موضوعاتی همچون جنایات غرب بخصوص آمریکا، مسئله‌ی فلسطین و ظلم تاریخی به ملّت آن، مسئله‌ی جنگ‌افروزی‌ها و رذالتها و دخالتهای قدرتهای قلدر در امور ملّتها و امثال آن را از انحصار طبقه‌ی محدود و عزلت‌‌گزیده‌ای به نام روشنفکر، بیرون آورد؛ این گونه روشنفکری میان عموم مردم در همه‌ی کشور و همه‌ی ساحتهای زندگی جاری شد و مسائلی از این دست حتّی برای نوجوانان و نونهالان، روشن و قابل فهم گشت.

 خامساً: کفّه‌ی عدالت را در تقسیم امکانات عمومی کشور سنگین کرد. نارضایتی این حقیر از کارکرد عدالت در کشور به دلیل آنکه این ارزش والا باید گوهر بی‌همتا بر تارک نظام جمهوری اسلامی باشد و هنوز نیست، نباید به این معنی گرفته شود که برای استقرار عدالت کار انجام نگرفته است. واقعیّت آن است که دستاوردهای مبارزه با بی‌عدالتی در این چهار دهه، با هیچ دوره‌ی دیگر گذشته قابل مقایسه نیست. در رژیم طاغوت بیشترین خدمات و درآمدهای کشور در اختیار گروه کوچکی از پایتخت‌نشینان یا همسانان آنان در برخی دیگر از نقاط کشور بود. مردم بیشتر شهرها بویژه مناطق دوردست و روستاها در آخر فهرست و غالباً محروم از نیازهای اوّلیه‌ی زیرساختی و خدمت‌رسانی بودند. جمهوری اسلامی در شمار موفّق‌ترین حاکمیّتهای جهان در جابه‌جایی خدمت و ثروت از مرکز به همه جای کشور، و از مناطق مرفّه‌نشین شهرها به مناطق پایین‌دست آن بوده است. آمار بزرگ راه‌سازی و خانه‌سازی و ایجاد مراکز صنعتی و اصلاح امور کشاورزی و رساندن برق و آب و مراکز درمانی و واحدهای دانشگاهی و سدّ و نیروگاه و امثال آن به دورترین مناطق کشور، حقیقتاً افتخارآفرین است؛ بی‌شک این همه، نه در تبلیغات نارسای مسئولان انعکاس یافته‌ و نه زبان بدخواهان خارجی و داخلی به آن اعتراف کرده است؛ ولی هست و حسنه‌ای برای مدیران جهادی و با اخلاص نزد خدا و خلق است. البتّه عدالت مورد انتظار در جمهوری اسلامی که مایل است پیرو حکومت علوی شناخته شود، بسی برتر از  اینها است و چشم امید برای اجرای آن به شما جوانها است که در ادامه بدان خواهم پرداخت.

 سادساً: عیار معنویّت و اخلاق را در فضای عمومی جامعه بگونه‌ای چشمگیر افزایش داد. این پدیده‌ی مبارک را رفتار و منش حضرت امام خمینی در طول دوران مبارزه و پس ‌از پیروزی انقلاب، بیش ‌از هر چیز رواج داد؛ آن انسان معنوی و عارف و وارسته از پیرایه‌های مادّی، در رأس کشوری قرار گرفت که مایه‌های ایمان مردمش بسی ریشه‌دار و عمیق بود. هرچند دست تطاول تبلیغات مروّج فساد و بی‌بندوباری در طول دوران پهلوی‌ها به آن ضربه‌های سخت زده و لجنزاری از آلودگی اخلاقی غربی را به درون زندگی مردم متوسّط و بخصوص جوانان کشانده بود، ولی رویکرد دینی و اخلاقی در جمهوری اسلامی، دلهای مستعد و نورانی بویژه جوانان را مجذوب کرد و فضا به سود دین و اخلاق دگرگون شد. مجاهدتهای جوانان در میدانهای سخت از جمله دفاع مقدّس، با ذکر و دعا و روحیه‌ی برادری و ایثار همراه شد و ماجراهای صدر اسلام را زنده و نمایان در برابر چشم همه نهاد. پدران و مادران و همسران با احساس وظیفه‌ی دینی از عزیزان خود که به جبهه‌های گوناگون جهاد می‌شتافتند دل کندند و سپس، آنگاه که با پیکر خون‌آلود یا جسم آسیب‌دیده‌ی آنان روبه‌رو شدند، مصیبت را با شکر همراه کردند. مساجد و فضاهای دینی رونقی بی‌سابقه گرفت. صف نوبت برای اعتکاف از هزاران جوان و استاد و دانشجو و زن و مرد و صف نوبت برای اردوهای جهادی و جهادسازندگی و بسیج سازندگی از هزاران جوان داوطلب و فداکار آکنده شد. نماز و حج و روزه‌داری و پیاده‌روی زیارت و مراسم گوناگون دینی و انفاقات و صدقات واجب و مستحب در همه‌جا بویژه میان جوانان رونق یافت و تا امروز، روزبه‌روز بیشتر و با کیفیت‌تر شده است. و اینها همه در دورانی اتّفاق افتاده که سقوط اخلاقی روزافزون غرب و پیروانش و تبلیغات پُر حجم آنان برای کشاندن مرد و زن به لجنزارهای فساد، اخلاق و معنویّت را در بخشهای عمده‌ی عالم منزوی کرده است؛ و این معجزه‌ای دیگر از انقلاب و نظام اسلامی فعّال و پیشرو است.

 سابعاً: نماد پر ابّهت و با شکوه و افتخارآمیز ایستادگی در برابر قلدران و زورگویان و مستکبران جهان و در رأس آنان آمریکای جهان‌خوار و جنایت‌کار، روزبه‌روز برجسته‌تر شد. در تمام این چهل سال، تسلیم‌ناپذیری و صیانت و پاسداری از انقلاب و عظمت و هیبت الهی آن و گردن برافراشته‌ی آن در مقابل دولتهای متکبّر و مستکبر، خصوصیّت شناخته‌شده‌ی ایران و ایرانی بویژه جوانان این مرز و بوم به شمار میرفته است. قدرتهای انحصارگر جهان که همواره حیات خود را در دست‌اندازی به استقلال دیگر کشورها و پایمال کردن منافع حیاتی آنها برای مقاصد شوم خود دانسته‌اند، در برابر ایران اسلامی و انقلابی، اعتراف به ناتوانی کردند. ملّت ایران در فضای حیات‌بخش انقلاب توانست نخست دست‌نشانده‌ی آمریکا و عنصر خائن به ملّت را از کشور برانَد و پس از ‌آن هم تا امروز از سلطه‌ی دوباره‌ی قلدران جهانی بر کشور با قدرت و شدّت جلوگیری کند.

 جوانان عزیز! اینها بخشی محدود از سرفصل‌های عمده در سرگذشت چهل‌ساله‌ی انقلاب اسلامی است، انقلاب عظیم و پایدار و درخشانی که شما به توفیق الهی باید گام بزرگ دوّم را در پیشبرد آن بردارید.

 محصول تلاش چهل‌ساله، اکنون برابر چشم ما است: کشور و ملّتی مستقل، آزاد، مقتدر، با عزّت، متدیّن، پیشرفته در علم، انباشته از تجربه‌هایی گرانبها، مطمئن و امیدوار، دارای تأثیر اساسی در منطقه و دارای منطق قوی در مسائل جهانی، رکورددار در شتاب پیشرفتهای علمی، ر کورددار در رسیدن به رتبه‌های بالا در دانشها و فنّاوری‌های مهم از قبیل هسته‌ای و سلّول‌های بنیادی و نانو و هوافضا و امثال آن، سرآمد در گسترش خدمات اجتماعی، سرآمد در انگیزه‌های جهادی میان جوانان، سرآمد در جمعیّت جوان کارآمد، و بسی ویژگی‌های افتخارآمیز دیگر که همگی محصول انقلاب و نتیجه‌ی جهت‌گیری‌های انقلابی و جهادی است. و بدانید که اگر بی‌توجّهی به شعارهای انقلاب و غفلت از جریان انقلابی در برهه‌هایی از تاریخ چهل‌ساله نمیبود -که متأسّفانه بود و خسارت‌بار هم بود- بی‌شک دستاوردهای انقلاب از این بسی بیشتر و کشور در مسیر رسیدن به آرمانهای بزرگ بسی جلوتر بود و بسیاری از مشکلات کنونی وجود نمیداشت.

 ایران مقتدر، امروز هم مانند آغاز انقلاب با چالشهای مستکبران روبه‌رو است امّا با تفاوتی کاملاً معنی‌دار. اگر آن روز چالش با آمریکا بر سر کوتاه کردن دست عمّال بیگانه یا تعطیلی سفارت رژیم صهیونیستی در تهران یا رسوا کردن لانه‌ی جاسوسی بود، امروز چالش بر سرِ حضور ایران مقتدر در مرزهای رژیم صهیونیستی و برچیدن بساط نفوذ نامشروع آمریکا از منطقه‌ی غرب آسیا و حمایت جمهوری اسلامی از مبارزات مجاهدان فلسطینی در قلب سرزمین‌های اشغالی و دفاع از پرچم برافراشته‌ی حزب‌الله و مقاومت در سراسر این منطقه است. و اگر آن روز، مشکل غرب جلوگیری از خرید تسلیحات ابتدایی برای ایران بود،‌ امروز مشکل او جلوگیری از انتقال سلاحهای پیشرفته‌ی ایرانی به نیروهای مقاومت است. و اگر آن روز گمان آمریکا آن بود که با چند ایرانی خودفروخته یا با چند هواپیما و بالگرد خواهد توانست بر نظام اسلامی و ملّت ایران فائق آید، امروز برای مقابله‌ی سیاسی و امنیّتی با جمهوری اسلامی، خود را محتاج به یک ائتلاف بزرگ از ده‌ها دولت معاند یا مرعوب میبیند و البتّه باز هم در رویارویی، شکست میخورد. ایران به برکت انقلاب، اکنون در جایگاهی متعالی و شایسته‌ی ملّت ایران در چشم جهانیان و عبور کرده از بسی گردنه‌های دشوار در مسائل اساسی خویش است.

 امّا راه طی شده فقط قطعه‌ای از مسیر افتخارآمیز به سوی آرمانهای بلند نظام جمهوری اسلامی است. دنباله‌ی این مسیر که به گمان زیاد، به دشواریِ گذشته‌ها نیست، باید با همّت و هشیاری و سرعت عمل و ابتکار شما جوانان طی شود. مدیران جوان، کارگزاران جوان، اندیشمندان جوان، فعّالان جوان، در همه‌ی میدانهای سیاسی و اقتصادی و فرهنگی و بین‌المللی و نیز در عرصه‌های دین و اخلاق و معنویّت و عدالت، باید شانه‌های خود را به زیر بار مسئولیّت دهند، از تجربه‌ها و عبرتهای گذشته بهره گیرند، نگاه انقلابی و روحیه‌ی انقلابی و عمل جهادی را به‌کار بندند و ایران عزیز را الگوی کامل نظام پیشرفته‌ی اسلامی بسازند.

 نکته‌ی مهمّی که باید آینده‌سازان در نظر داشته باشند، این است که در کشوری زندگی میکنند که از نظر ظرفیّتهای طبیعی و انسانی، کم‌نظیر است و بسیاری از این ظرفیّتها با غفلت دست‌اندرکاران تاکنون بی‌استفاده یا کم‌استفاده مانده است. همّتهای بلند و انگیزه‌های جوان و انقلابی، خواهند توانست آنها را فعّال و در پیشرفت مادّی و معنوی کشور به معنی واقعی جهش ایجاد کنند.

 مهم‌ترین ظرفیّت امیدبخش کشور، نیروی انسانی مستعد و کارآمد با زیربنای عمیق و اصیل ایمانی و دینی است. جمعیّت جوان زیر ۴۰ ‌سال که بخش مهمّی از آن نتیجه‌ی موج جمعیّتی ایجاد شده در دهه‌ی ۶۰ است، فرصت ارزشمندی برای کشور است. ۳۶ میلیون نفر در سنین میانه‌ی ۱۵ و ۴۰ سالگی، نزدیک به ۱۴ میلیون نفر دارای تحصیلات عالی، رتبه‌ی دوّم جهان در دانش‌آموختگان علوم و مهندسی، انبوه جوانانی که با روحیه‌ی انقلابی رشد کرده و آماده‌ی تلاش جهادی برای کشورند، و جمع چشمگیر جوانان محقّق و اندیشمندی که به آفرینشهای علمی و فرهنگی و صنعتی و غیره اشتغال دارند؛ اینها ثروت عظیمی برای کشور است که هیچ اندوخته‌ی مادّی با آن مقایسه نمیتواند شد.

 به‌جز اینها، فرصتهای مادّی کشور نیز فهرستی طولانی را تشکیل میدهد که مدیران کارآمد و پُرانگیزه و خردمند میتوانند با فعّال کردن و بهره‌گیری از آن، درآمدهای ملّی را با جهشی نمایان افزایش داده و کشور را ثروتمند و بی‌نیاز و به معنی واقعی دارای اعتماد به نفس کنند و مشکلات کنونی را برطرف نمایند. ایران با دارا بودن یک درصد جمعیّت جهان، دارای ۷ درصد ذخایر معدنی جهان است: منابع عظیم زیرزمینی، موقعیت استثنائی جغرافیایی میان شرق و غرب و شمال و جنوب، بازار بزرگ ملّی، بازار بزرگ منطقه‌ای با داشتن ۱۵ همسایه با ۶۰۰ میلیون جمعیّت، سواحل دریایی طولانی، حاصلخیزی زمین با محصولات متنوّع کشاورزی و باغی، اقتصاد بزرگ و متنوع، بخشهایی از ظرفیّتهای کشور است؛ بسیاری از ظرفیّتها دست‌نخورده مانده است. گفته شده‌ است که ایران از نظر ظرفیّتهای استفاده نشده‌ی طبیعی و انسانی در رتبه‌ی اوّل جهان است. بی‌شک شما جوانان مؤمن و پُرتلاش خواهید توانست این عیب بزرگ را برطرف کنید. دهه‌ی دوّم چشم‌انداز، باید زمان تمرکز بر بهره‌برداری از دستاوردهای گذشته و نیز ظرفیّتهای استفاده نشده باشد و پیشرفت کشور از جمله در بخش تولید و اقتصاد ملّی ارتقاء یابد.

 اکنون به شما فرزندان عزیزم در مورد چند سرفصل اساسی توصیه‌هایی میکنم. این سرفصل‌ها عبارتند از: علم و پژوهش، معنویّت و اخلاق، اقتصاد، عدالت و مبارزه با فساد، استقلال و آزادی، عزّت ملّی و روابط خارجی و مرزبندی با دشمن، سبک زندگی.

 امّا پیش از همه چیز، نخستین توصیه‌ی من امید و نگاه خوشبینانه به آینده است. بدون این کلید اساسیِ همه‌ی قفلها، هیچ گامی نمیتوان برداشت. آنچه میگویم یک امید صادق و متّکی به واقعیّتهای عینی است. این‌جانب همواره از امید کاذب و فریبنده‌ دوری جسته‌ام، امّا خود و همه را از نومیدی بی‌جا و ترس کاذب نیز برحذر داشته‌‌ام و برحذر میدارم. در طول این چهل سال -و اکنون مانند همیشه- سیاست تبلیغی و رسانه‌ای دشمن و فعّال‌ترین برنامه‌های آن، مأیوس‌سازی مردم و حتّی مسئولان و مدیران ما از آینده است. خبرهای دروغ، تحلیل‌های مغرضانه، وارونه‌ نشان دادن واقعیّتها، پنهان کردن جلوه‌های امیدبخش، بزرگ کردن عیوب کوچک و کوچک نشان دادن یا انکار محسّنات بزرگ، برنامه‌‌ی همیشگی هزاران رسانه‌ی صوتی و تصویری و اینترنتی دشمنان ملّت ایران است؛ و البتّه دنباله‌های آنان در داخل کشور نیز قابل مشاهده‌اند که با استفاده از آزادی‌ها در خدمت دشمن حرکت میکنند. شما جوانان باید پیش‌گام در شکستن این محاصره‌ی تبلیغاتی باشید. در خود و دیگران نهال امید به آینده را پرورش دهید. ترس و نومیدی را از خود و دیگران برانید. این نخستین و ریشه‌ای‌ترین جهاد شما است. نشانه‌های امیدبخش -که به برخی از آنها اشاره شد- در برابر چشم شما است. رویشهای انقلاب بسی فراتر از ریزشها است و دست و دلهای امین و خدمتگزار، بمراتب بیشتر از مفسدان و خائنان و کیسه‌دوختگان است. دنیا به جوان ایرانی و پایداری ایرانی و ابتکارهای ایرانی، در بسیاری از عرصه‌ها با چشم تکریم و احترام مینگرد. قدر خود را بدانید و با قوّت خداداد، به سوی ‌آینده خیز بردارید و حماسه بیافرینید.

 و امّا توصیه‌ها:
۱) علم و پژوهش: دانش،‌ آشکارترین وسیله‌ی عزّت و قدرت یک کشور است. روی دیگر دانایی، توانایی است. دنیای غرب به برکت دانش خود بود که توانست برای خود ثروت و نفوذ و قدرت دویست ساله فراهم کند و با وجود تهیدستی در بنیانهای اخلاقی و اعتقادی، با تحمیل سبک زندگی غربی به جوامع عقب‌مانده از کاروان علم، اختیار سیاست و اقتصاد آنها را به دست گیرد. ما به سوءاستفاده از دانش مانند آنچه غرب کرد، توصیه نمیکنیم، اما مؤکّداً به نیاز کشور به جوشاندن چشمه‌ی دانش در میان خود اصرار میورزیم. بحمدالله استعداد علم و تحقیق در ملّت ما از متوسّط جهان بالاتر است. اکنون نزدیک به دو دهه است که رستاخیز علمی در کشور آغاز شده و با سرعتی که برای ناظران جهانی غافلگیرکننده بود -یعنی یازده برابر شتاب رشد متوسّط علم در جهان- به پیش رفته است. دستاوردهای دانش و فنّاوری ما در این مدّت که ما را به رتبه شانزدهم در میان بیش از دویست کشور جهان رسانید و مایه‌ی شگفتی ناظران جهانی شد و در برخی از رشته‌های حسّاس و نو پدید به رتبه‌های نخستین ارتقاء داد، همه و همه در حالی اتّفاق افتاده که کشور دچار تحریم مالی و تحریم علمی بوده است. ما با وجود شنا در جهت مخالف جریان دشمن‌ساز، به رکوردهای بزرگ دست یافته‌ایم و این نعمت بزرگی است که به خاطر آن باید روز و شب خدا را سپاس گفت.

 امّا آنچه من میخواهم بگویم این است که این راه طی شده، با همه‌ی اهمیّتش فقط یک آغاز بوده است و نه بیشتر. ما هنوز از قلّه‌های دانش جهان بسیار عقبیم؛ باید به قلّه‌ها دست یابیم. باید از مرزهای کنونی دانش در مهم‌ترین رشته‌ها عبور کنیم. ما از این مرحله هنوز بسیار عقبیم؛ ما از صفر شروع کرده‌ایم. عقب‌ماندگی شرم‌آور علمی در دوران پهلوی‌ها و قاجارها در هنگامی که مسابقه‌ی علمی دنیا تازه شروع شده بود، ضربه‌ی سختی بر ما وارد کرده و ما را از این کاروان شتابان، فرسنگها عقب نگه داشته بود. ما اکنون حرکت را ‌آغاز کرده و با شتاب پیش میرویم ولی این شتاب باید سالها با شدّت بالا ادامه یابد تا آن عقب‌افتادگی جبران شود. این‌جانب همواره به دانشگاه‌ها و دانشگاهیان و مراکز پژوهش و پژوهندگان، گرم و قاطع و جدّی در این باره تذکّر و هشدار و فراخوان داده‌ام، ولی اینک مطالبه‌ی عمومی من از شما جوانان آن است که این راه را با احساس مسئولیّت بیشتر و همچون یک جهاد در پیش گیرید. سنگ بنای یک انقلاب علمی در کشور گذاشته شده و این انقلاب، شهیدانی از قبیل شهدای هسته‌ای نیز داده است. به‌پاخیزید و دشمن بدخواه و کینه‌توز را که از جهاد علمی شما بشدّت بیمناک است ناکام سازید.

 ۲) معنویّت و اخلاق: معنویّت به معنی برجسته کردن ارزشهای معنوی از قبیل: اخلاص، ایثار، توکّل، ایمان در خود و در جامعه است، و اخلاق به معنی رعایت فضلیت‌هایی چون خیرخواهی، گذشت، کمک به نیازمند، راستگویی، شجاعت، تواضع، اعتماد به نفس و دیگر خلقیّات نیکو است. معنویّت و اخلاق، جهت‌دهنده‌ی همه‌ی حرکتها و فعّالیّتهای فردی و اجتماعی و نیاز اصلی جامعه است؛ بودن آنها، محیط زندگی را حتّی با کمبودهای مادّی، بهشت میسازد و نبودن آن حتّی با برخورداری مادّی، جهنّم می‌آفریند.

 شعور معنوی و وجدان اخلاقی در جامعه هرچه بیشتر رشد کند برکات بیشتری به بار می‌آورد؛ این، بی‌گمان محتاج جهاد و تلاش است و این تلاش و جهاد، بدون همراهی حکومتها توفیق چندانی نخواهد یافت. اخلاق و معنویّت، البتّه با دستور و فرمان به دست نمی‌آید، پس حکومتها نمیتوانند آن را با قدرت قاهره ایجاد کنند، امّا اوّلاً خود باید منش و رفتار اخلاقی و معنوی داشته باشند، و ثانیاً زمینه‌ را برای رواج آن در جامعه فراهم کنند و به نهادهای اجتماعی در این باره میدان دهند و کمک برسانند؛ با کانونهای ضدّ معنویّت و اخلاق، به شیوه‌ی معقول بستیزند و خلاصه اجازه ندهند که جهنّمی‌ها مردم را با زور و فریب، جهنّمی کنند.

 ابزارهای رسانه‌ای پیشرفته و فراگیر، امکان بسیار خطرناکی در اختیار کانونهای ضدّ معنویّت و ضدّ اخلاق نهاده است و هم‌اکنون تهاجم روزافزون دشمنان به دلهای پاک جوانان و نوجوانان و حتّی نونهالان با بهره‌گیری از این ابزارها را به چشم خود می‌بینیم. دستگاه‌های مسئول حکومتی در این باره وظایفی سنگین بر عهده دارند که باید هوشمندانه و کاملاً مسئولانه صورت گیرد. و این البتّه به معنی رفع مسئولیّت از اشخاص و نهادهای غیرحکومتی نیست. در دوره‌ی پیش ‌رو باید در این باره‌ها برنامه‌های کوتاه مدّت و میان مدّت جامعی تنظیم و اجرا شود؛ ان‌شاء‌الله.

 ۳) اقتصاد: اقتصاد یک نقطه‌ی کلیدیِ تعیین‌کننده است. اقتصاد قوی، نقطه‌ی قوّت و عامل مهمّ سلطه‌ناپذیری و نفوذناپذیری کشور است و اقتصاد ضعیف، نقطه‌ی ضعف و زمینه‌‌ساز نفوذ و سلطه و دخالت دشمنان است. فقر و غنا در مادّیات و معنویّات بشر، اثر میگذارد. اقتصاد البتّه هدف جامعه‌ی اسلامی نیست، امّا وسیله‌ای است که بدون آن نمیتوان به هدفها رسید. تأکید بر تقویت اقتصاد مستقلّ کشور که مبتنی‌ بر تولید انبوه و با کیفیّت، و توزیع عدالت‌محور، و مصرف به اندازه و بی‌ اسراف، و مناسبات مدیریّتی خردمندانه است و در سالهای اخیر از سوی این‌جانب بارها تکرار و بر آن تأکید شده، به خاطر همین تأثیر شگرفی است که اقتصاد میتواند بر زندگی امروز و فردای جامعه بگذارد.

 انقلاب اسلامی راه نجات از اقتصاد ضعیف و وابسته و فاسد دوران طاغوت را به ما نشان داد، ولی عملکردهای ضعیف، اقتصاد کشور را از بیرون و درون دچار چالش ساخته است. چالش بیرونی تحریم و وسوسه‌ها‌ی دشمن است که در صورت اصلاح مشکل درونی، کم‌اثر و حتّی بی‌اثر خواهد شد. چالش درونی عبارت از عیوب ساختاری و ضعفهای مدیریّتی است.

 مهم‌ترین عیوب، وابستگی اقتصاد به نفت، دولتی بودن بخشهایی از اقتصاد که در حیطه‌ی وظایف دولت نیست، نگاه به خارج و نه به توان و ظرفیّت داخلی، استفاده‌ی اندک از ظرفیّت نیروی انسانی کشور، بودجه‌بندی معیوب و نامتوازن، و سرانجام عدم ثبات سیاستهای اجرائی اقتصاد و عدم رعایت اولویّتها و وجود هزینه‌های زائد و حتّی مسرفانه در بخشهایی از دستگاه‌های حکومتی است. نتیجه‌ی اینها مشکلات زندگی مردم از قبیل بی‌کاری جوانها، فقر درآمدی در طبقه‌ی ضعیف و امثال آن است.

 راه‌حلّ این مشکلات، سیاست‌های اقتصاد مقاومتی است که باید برنامه‌های اجرائی برای همه‌ی بخشهای آن تهیّه و با قدرت و نشاط کاری و احساس مسئولیّت، در دولتها پیگیری و اقدام شود. درون‌زایی اقتصاد کشور، مولّد شدن و دانش‌بنیان شدن آن، مردمی کردن اقتصاد و تصدّیگری نکردن دولت، برون‌گرایی با استفاده از ظرفیّتهایی که قبلاً به آن اشاره شد، بخشهای مهمّ این راه‌حل‌ها است. بی‌گمان یک مجموعه‌ی جوان و دانا و مؤمن و مسلّط بر دانسته‌های اقتصادی در درون دولت خواهند توانست به این مقاصد برسند. دوران پیشِ‌ رو باید میدان فعّالیّت چنین مجموعه‌ای باشد.

 جوانان عزیز در  سراسر کشور بدانند که همه‌ی راه‌حل‌ها در داخل کشور است. اینکه کسی گمان کند که «مشکلات اقتصادی صرفاً ناشی از تحریم است و علّت تحریم هم مقاومت ضدّ استکباری و تسلیم نشدن در برابر دشمن است؛ پس راه‌حل، زانو زدن در برابر دشمن و بوسه‌زدن بر پنجه‌ی گرگ است» خطایی نابخشودنی است. این تحلیل سراپا غلط، هرچند گاه از زبان و قلم برخی غفلت‌زدگان داخلی صادر میشود، امّا منشأ آن، کانونهای فکر و توطئه‌ی خارجی است که با صد زبان به تصمیم‌سازان و تصمیم‌گیران و افکار عمومی داخلی القاء میشود.

 ۴) عدالت و مبارزه با فساد: این دو لازم و ملزوم یکدیگرند. فساد اقتصادی و اخلاقی و سیاسی، توده‌ی چرکین کشورها و نظامها و اگر در بدنه‌ی حکومتها عارض شود، زلزله‌ی ویرانگر و ضربه‌زننده به مشروعیّت آنها است؛ و این برای نظامی چون جمهوری اسلامی که نیازمند مشروعیّتی فراتر از مشروعیّتهای مرسوم و مبنائی‌تر از مقبولیّت اجتماعی است، بسیار جدّی‌تر و بنیانی‌تر از دیگر نظامها است. وسوسه‌ی مال و مقام و ریاست، حتّی در عَلَوی‌ترین حکومت تاریخ یعنی حکومت خود حضرت امیر‌‌المؤمنین (علیه‌السّلام) کسانی را لغزاند، پس خطر بُروز این تهدید در جمهوری اسلامی هم که روزی مدیران و مسئولانش مسابقه‌ی زهد انقلابی و ساده زیستی میدادند، هرگز بعید نبوده و نیست؛ و این ایجاب میکند که دستگاهی کارآمد با نگاهی تیزبین و رفتاری قاطع در قوای سه گانه حضور دائم داشته باشد و به معنای واقعی با فساد مبارزه کند، بویژه در درون دستگاه‌های حکومتی.

 البتّه نسبت فساد در میان کارگزاران حکومت جمهوری اسلامی در مقایسه با بسیاری از کشورهای دیگر و بخصوص با رژیم طاغوت که سر تا پا فساد و فسادپرور بود، بسی کمتر است و بحمدالله مأموران این نظام غالباً سلامت خود را نگاه داشته‌اند، ولی حتّی آنچه هست غیرقابل قبول است. همه باید بدانند که طهارت اقتصادی شرط مشروعیّت همه‌ی مقامات حکومت جمهوری اسلامی است. همه باید از شیطان حرص برحذر باشند و از لقمه‌ی حرام بگریزند و از خداوند در این‌باره کمک بخواهند و دستگاه‌های نظارتی و دولتی باید با قاطعیّت و حساسیّت، از تشکیل نطفه‌ی فساد پیشگیری و با رشد آن مبارزه کنند. این مبارزه نیازمند انسانهایی با ایمان و جهادگر، و منیع‌الطّبع با دستانی پاک و دلهایی نورانی است. این مبارزه بخش اثرگذاری است از تلاش همه‌جانبه‌ای که نظام جمهوری اسلامی باید در راه استقرار عدالت به کار برد.

 عدالت در صدر هدفهای اوّلیّه‌ی همه‌‌ی بعثتهای الهی است و در جمهوری اسلامی نیز دارای همان شأن و جایگاه است؛ این، کلمه‌ای مقدّس در همه‌ی زمانها و سرزمین‌ها است و به صورت کامل، جز در حکومت حضرت ولیّ‌عصر (ارواحنافداه) میسّر نخواهد شد ولی به صورت نسبی، همه جا و همه وقت ممکن و فریضه‌ای بر عهده‌ی همه بویژه حاکمان و قدرتمندان است. جمهوری اسلامی ایران در این راه گامهای بلندی برداشته است که قبلاً بدان اشاره‌ای کوتاه رفت؛ و البتّه در توضیح و تشریح آن باید کارهای بیشتری صورت گیرد و توطئه‌ی واژگونه‌نمایی و لااقل سکوت و پنهان‌سازی که اکنون برنامه‌ی جدّی دشمنان انقلاب است، خنثی گردد.

 با این همه اینجانب به جوانان عزیزی که آینده‌ی کشور، چشم انتظار آنها است صریحاً میگویم آنچه تاکنون شده با آنچه باید میشده و بشود، دارای فاصله‌‌ای ژرف است. در جمهوری اسلامی، دلهای مسئولان به طور دائم باید برای رفع محرومیّتها بتپد و از شکافهای عمیق طبقاتی بشدّت بیمناک باشد. در جمهوری اسلامی کسب ثروت نه‌تنها جرم نیست که مورد تشویق نیز هست، امّا تبعیض در توزیع منابع عمومی و میدان دادن به ویژه‌خواری و مدارا با فریبگران اقتصادی که همه به بی‌عدالتی می‌انجامد، بشدّت ممنوع است؛ همچنین غفلت از قشرهای نیازمند حمایت، به هیچ رو مورد قبول نیست. این سخنان در قالب سیاستها و قوانین، بارها تکرار شده است ولی برای اجرای شایسته‌ی آن چشم امید به شما جوانها است؛ و اگر زمام اداره‌ی بخشهای گوناگون کشور به جوانان مؤمن و انقلابی و دانا و کاردان -که بحمدالله کم نیستند-سپرده شود، این امید برآورده خواهد شد؛ ان‌شاءالله.

 ۵) استقلال و آزادی: استقلال ملّی به معنی آزادی ملّت و حکومت از تحمیل و زورگویی قدرتهای سلطه‌گر جهان است. و آزادی اجتماعی به‌معنای حقّ تصمیم‌گیری و عمل کردن و اندیشیدن برای همه‌ی افراد جامعه است؛ و این هر دو از جمله‌ی ارزشهای اسلامی‌اند و این هر دو عطیّه‌ی الهی به انسانها‌یند و هیچ کدام تفضّل حکومتها به مردم نیستند. حکومتها موظّف به تأمین این دو اند. منزلت آزادی و استقلال را کسانی بیشتر میدانند که برای آن جنگیده‌اند. ملّت ایران با جهاد چهل‌ساله‌ی خود از جمله‌ی آنها است. استقلال و آزادی کنونی ایران اسلامی، دستاورد، بلکه خون‌آوردِ صدها هزار انسان والا و شجاع و فداکار است؛ غالباً جوان، ولی همه در رتبه‌های رفیع انسانیّت. این ثمر شجره‌ی طیّبه‌ی انقلاب را با تأویل و توجیه‌های ساده‌لوحانه و بعضاً مغرضانه، نمیتوان در خطر قرار داد. همه -مخصوصاً دولت جمهوری اسلامی‌- موظّف به حراست از آن با همه‌ی وجودند. بدیهی است که «استقلال» نباید به معنی زندانی کردن سیاست و اقتصاد کشور در میان مرزهای خود، و «آزادی» نباید در تقابل با اخلاق و قانون و ارزشهای الهی و حقوق عمومی تعریف شود.

 ۶) عزّت ملّی، روابط خارجی، مرزبندی با دشمن: این هر سه، شاخه‌هایی از اصلِ «عزّت، حکمت، و مصلحت» در روابط بین‌المللی‌اند. صحنه‌ی جهانی، امروز شاهد پدیده‌هایی است که تحقّق یافته یا در آستانه‌‌ی ظهورند: تحرّک جدید نهضت بیداری اسلامی بر اساس الگوی مقاومت در برابر سلطه‌ی آمریکا و صهیونیسم؛ شکست سیاست‌های آمریکا در منطقه‌ی غرب آسیا و زمین‌گیر شدن همکاران خائن آنها در منطقه؛ گسترش حضور قدرتمندانه‌ی سیاسی جمهوری اسلامی در غرب آسیا و بازتاب وسیع آن در سراسر جهان سلطه.

 اینها بخشی از مظاهر عزّت جمهوری اسلامی است که جز با شجاعت و حکمت مدیران جهادی به دست نمی‌آمد. سردمداران نظام سلطه نگرانند؛ پیشنهادهای آنها عموماً شامل فریب و خدعه و دروغ است. امروز ملّت ایران علاوه‌ بر آمریکای جنایت‌کار، تعدادی از دولتهای اروپایی را نیز خدعه‌گر و غیرقابل اعتماد میداند. دولت جمهوری اسلامی باید مرزبندی خود را با آنها با دقّت حفظ کند؛ از ارزشهای انقلابی و ملّی خود، یک گام هم عقب‌نشینی نکند؛ از تهدیدهای پوچ آنان نهراسد؛ و در همه حال، عزّت کشور و ملّت خود را در نظر داشته باشد و حکیمانه و مصلحت‌جویانه و البتّه از موضع انقلابی، مشکلات قابل حل خود را با آنان حل کند. در مورد آمریکا حلّ هیچ مشکلی متصوّر نیست و مذاکره با آن جز زیان مادّی و معنوی محصولی نخواهد داشت.

 ۷) سبک زندگی: سخن لازم در این باره بسیار است. آن را به فرصتی دیگر وامیگذارم و به همین جمله اکتفا میکنم که تلاش غرب در ترویج سبک زندگی غربی در ایران، زیانهای بی‌جبران اخلاقی و اقتصادی و دینی و سیاسی به کشور و ملّت ما زده است؛ مقابله با آن، جهادی همه‌جانبه و هوشمندانه میطلبد که باز چشم امید در آن به شما جوانها است.

 در پایان از حضور سرافرازانه و افتخارانگیز و دشمن‌شکن ملّت عزیز در بیست‌ودوّم بهمن و چهلمین سالگرد انقلاب عظیم اسلامی تشکّر میکنم و پیشانی سپاس بر درگاه حضرت حق میسایم. سلام بر حضرت بقیّة‌الله (ارواحنا فداه)؛ سلام بر ارواح طیّبه‌ی شهیدان والا مقام و روح مطهّر امام بزرگوار؛ و سلام بر همه‌ی ملّت عزیز ایران و سلام ویژه به جوانان.
 
دعاگوی شما  
سیّدعلی خامنه‌ای
  ۲۲ بهمن‌ماه ۱۳۹۷

33یادواره شهیدگمنام وشهدای منطقه پایین بازار وحومه شهرستان آمل

 بخش خبری

33یادواره شهیدگمنام وشهدای منطقه پایین بازار وحومه شهرستان آمل

سخنران:استاد یزدان پناه نیاکی
مداح:حاج عباس یوسفی
قاری قرآن:علی هادی زاده
همراه با قرائت پیام حضرت آیت الله جوادی آملی
زمان : پنجشنبه 18بهمن 97همراه بااقامه نمازجماعت مغرب وعشا
مکان : مسجدهدایت شهرستان آمل

نماهنگ | بر همان عهد

 بخش خبری رهبری انقلاب بانک صوت وتصویر

نماهنگ | بر همان عهد ۰ نظر

نماهنگ | بر همان عهد

قضیه‌ی مسجد گوهرشاد چرا به وجود آمد؟‌ مرحوم حاج آقا حسین قمی در مسئله‌ی کشف حجاب از مشهد به تهران می‌رود تا با رضا شاه صحبت کند. گفته بود می‌روم و به او می‌گویم؛ اگر گوش کرد که هیچ، اگر گوش نکرد همانجا خودم خفه‌اش می‌کنم. به تهران رفت و نتوانست رضاخان را ملاقات کند و بعد هم از آنجا به عراق تبعید شد.
تیرماه ۱۳۱۴ علمای مشهد در حمایت از حاج آقا حسین در مسجد گوهرشاد تجمع کردند. اصل اجتماع علما در کشیک‌خانه‌ی مسجد گوهرشاد که بعد منجر به اجتماع مردم شد، برای این بود.
مامورین حکومتی رضاخان با حمله به متحصنین یک فاجعه‌ی تاریخی رقم زدند و ۱۶۰۰ نفر از مردم در این واقعه کشته و زخمی شدند. فاجعه‌ای که در مشهد برای دفاع از حجاب اتفاق افتاد.
آقای «محمدحسین ملکیان» خرداد ماه امسال در دیدار رمضانی شاعران با رهبر انقلاب شعری با این مطلع درباره‌ی ماجرای گوهرشاد خواندند:
یکایک سر شکست آن روز اما عهد و پیمان نه / غم دین بود در اندیشه‌ی مردم، غم نان نه
حضرت آیت‌الله خامنه‌ای این شعر را تحسین و از پرداخت به این موضوع بعد از ۸۳ سال تشکر کردند.
پایگاه اطلاع‌رسانی KHAMENEI.IR براساس این شعر و به‌مناسبت ۱۷ دی‌ماه، سالروز تصویب قانون استعماری کشف حجاب در سال ۱۳۱۴، نماهنگ «بر همان عهد» را منتشر می‌کند.

شهیدستاری، پاکباز عرصه عشق

 بخش خبری

شهیدستاری، پاکباز عرصه عشق ۰ نظر

شهیدستاری، پاکباز عرصه عشق

پانزدهم دی ماه سالروز شهادت فرمانده غیور و بزرگ نیروی هوایی ارتش جمهوری اسلامی ایران سرلشگر شهید منصور ستاری است، به همین مناسبت بر آن شدیم تا اشاره ای به زندگانی نابغه درخشان نیروی هوایی داشته باشیم، فردی که زمینه ساز ارتقای توان رزمی آرمانی ترین نیروی هوایی منطقه شد و در حال حاضر نتایج زحمات وی بیش از پیش قابل لمس است.
شهید منصور ستاری به طور قطع یکی از برجسته ترین فرمانده نظامی پس از انقلاب محسوب می شوند که در کنار درایت و هوش سرشار خود، همچون پدری مهربان برای کارکنان تحت فرمان خود ایفای نقش کردند.
همچنین توجه وی به تسریع امور نشان از آینده نگری داشته تا فرصت کوتاهی که در دستان انسان قرار می گیرد زمینه ساز شکوفایی گردد و خود می تواند درسی برای تمام فرماندهان نظامی کشورمان باشد.
ابتکارات هوشمندانه و برنامه های گسترده برای بازیابی توان نیروی هوایی پس از جنگی هشت ساله و از دست رفتن بخش اعظمی از ناوگان هوایی در کنار تحریم های سنگین تنها بخش کوچکی از تفکرات این امیر سرافراز بوده است.
لذا در ادامه به صورت مختصر از زندگی پرافتخار شهید ستاری خواهیم گفت به امید آنکه مورد قبول روح آسمانی وی واقع گردد ، لازم به ذکر است که بخشی از نوشتار نیز با اقتباس از کتاب "پاکبار عرصه عشق" تنظیم شده است.
شهید منصور ستاری در سال 1327 در روستای ولی آباد ورامین دیده به جهان گشود، تحصیلات ابتدایی خود را به پایان نرسانده بود که زمانه غدار پدر بزرگوارشان را گرفت و از آن پس روزگار بسیار سختی را گذراندند اما این موضوع باعث نشد تا پیشرفت‌های شگرف وی در تحصیلات خدشه ای به خود بگیرد، تنها اشاره به فاصله‌ی بسیار زیاد بین خانه و مدرسه و پشتکار شگرف وی در طی مسیر در زمستان های سرد می‌تواند گواه این مدعا باشد، با پایان تحصیلات متوسطه به عنوان یکی از شاگردان ممتاز (توجه وی به زبان انگلیسی و تسلط به آن پیش از ورود به نیروی هوایی بسیار ستودنی است) در سال 1346 وارد دانشکده افسری شد و با پایان دوره چهارساله آن به درجه ستوان دومی نایل آمد. در سال 1350 برای طی دوره به ایالات متحده اعزام و سال بعد به عنوان افسر کنترل شکاری در نیروی هوایی مشغول به فعالیت شد. پس از آن نیز در سال 1354 در کنکور سراسری شرکت نموده و در رشته مهندسی برق و الکترونیک پذیرفته شدند.
در همان دوره آموزش وی با نمایش خلاقیت های گسترده، تحسین بسیاری را برانگیختند و وقتی از وی سوال شد در آینده می خواهند چه هدفی را دنبال کنند در پاسخ گفت : " می خواهم فرمانده نیروی هوایی شوم" و این آینده نگری مدتی بعد به حقیقت پیوست.

در ابتدای جنگ وی به عنوان افسر کنترل شکاری در ایستگاه های راداری بندر امام، ماهشهر و سوباشی همدان مشغول بودند و در هدایت جنگنده‌های رهگیر به سمت هواپیماهای متجاوز عراقی و یا هواپیماهای بمب افکن اعزامی به خاک عراق، ملاقات هریک از جنگنده ها با هواپیماهای تانکر و پشتیبانی هوایی از آنها نقش موثری داشتند، تلاش برای راه اندازی رادار هایADS-4  که به دلیل پیروزی انقلاب نیمه کاره توسط آمریکایی ها رها شده بود (و با به ثمر نشستن این امر از خرید رادارهای انگلیسی در جنگ و تحمیل هزینه جلوگیری شد) و برخی سیستم های موشکی ازکار افتاده به همراه تعدادی از کارکنان پدافند نهاجا، نیز از اقدامات ارزشمند وی است.

در سال 1362 وی به سمت معاونت عملیات فرماندهی پدافند نیروی هوایی منصوب شد، طرح های گسترده وی با توجه به وضعیت موجود در نیروی هوایی و عدم دسترسی به تجهیزات جدید قدرت پدافندی را به طور قابل ملاحظه‌ای افزایش داد، از جمله این موارد می توان به متحرک شدن بخشی از سایت های موشکی هاوک اشاره کرد که عملا خطر هدفگیری و نابودی آنها را تا حد بسیار زیادی کاهش داد (و اجرای آن با ریسک بالایی همراه بود که با برنامه ریزی صحیح به ثمر نشست) و یا طرح هایی که در سطح پدافند هوایی برای مقابله با موشک های ضدرادار که فلج کننده سایت های موشکی هاوک بودند در دوره وی کلید زده و به نتیجه رسید.
وی در سال 1364 به عنوان معاونت طرح و برنامه ریزی نیروی هوایی منصوب شد و این انتخاب با عملیات های بزرگ میانه جنگ از جمله فتح فاو همزمان شد و عملا شایستگی وی بیش از پیش به نمایش در آمد. ابتکارات شهید ستاری در مدت عملیات منجر به هدفگیری تعداد بالایی از هواپیماهای عراقی شد، ضمن آنکه اقدام مشترک وی به همراه شهید بابایی در تشکیل قرارگاه مقدم نیروی هوایی ارتش در پایگاه هوایی امیدیه با نام رعد نیز بخش دیگری از تلاش های وی به شمار می‌رود که منجر به تجمیع امکانات هوایی در نقطه ای نزدیک به میدان جنگ و ایجاد چتر موثر پدافندی گردید و با افزایش قابلیت هواپیماهای شکاری که حمل بیشترین حجم مهمات به واسطه نزدیکی به نقاط هدف را موجب شده و خطوط موازی ارتباطی را حذف می کرد موجب موفقیت را بیش از پیش طرح ها شد، ضمن آنکه حمل نیروها به خطوط مقدم و انتقال مجروحین ، شهدا و مهمات نیز به نحو احسن صورت پذیرفت.

اما مدتی بعد شرایط جنگ تغییرات بسیاری کرد و فرماندهان جدیدی بر مسند هدایت نیروهای خود منصوب شدند، در نهاجا نیز بنا بر این بود که فرماندهی از میان سه تن انتخاب شود، دو تن از این افراد شهیدان ستاری و بابایی بودند، اصرار بسیاری بر فرماندهی شهید بابایی بود اما وی شهید ستاری را پیشنهاد داد و متقابلا شهید ستاری نیز همین پیشنهاد را در خصوص شهید بابایی داد، تا آنکه در 16 بهمن ماه 1365 فرماندهی نیرو  با درجه سرهنگی به شهید منصور ستاری رسید.

شهید ستاری از این تاریخ  تا هنگام شهادت عهده دار فرماندهی نیروی هوایی ارتش بودند و مدتی پس از دریافت حکم خود به سبب طی مدارج نظامی به درجه سرتیپی نایل آمدند.
هرچند وی خدمات بسیاری را پیش از عهده گرفتن فرماندهی  به انجام رسانده بود، اما در این نوشتار بیشتر به اقدامات وی پس از این زمان اشاره خواهد شد.
1.ارائه طرح‌های منطقی و عملی همراه با آینده نگری، سازماندهی نیروهای انسانی و سعی در ایجاد رابطه مناسب بین کلیه کارکنان نیروی هوایی برای دستیابی به نهایت بازدهی، موارد زیر از آن جمله اند.
تشکیل قرارگاه مقدم نیروی هوایی ارتش تحت قرارگاه رعد در پایگاه امیدیه به همراه شهید بابایی با محوریت نزدیکی به جبهه جنگ به منظور کاهش استهلاک تجهیزات پروازی، افزایش ضریب ایمنی و حفاظتی و استفاده بهینه از هواپیماهای باقی مانده.

- تشکیل دیده بان های بصری به منظور پوشش نقاط کور راداری و استفاده از هواپیماهای ملخی کوچک برای پرواز در نقاط کور و مشاهده چشمی هواپیماهای نفوذی عراق و سپس اطلاع دهی به یگان های پدافندی و رهگیر حاضر در منطقه.

- ارائه طرحهای مختلف جهت حفاظت مراکز حیاتی و استراتژیک و پشتیبانی مداوم از نیروی زمینی و دریایی.

2.توجه به مقوله مهم خودکفایی.
- تلاش برای ساخت قطعات بحرانی و پر مصرف هواپیما و تجهیزات نیروی هوایی در کارخانجات داخلی و ارتباط مناسب با صنایع و مراکز دانشگاهی.
- ایجاد بستری جهت بیان نظرات و رشد فکری کارکنان نیروی هوایی به منظور تهیه قطعات مورد نیاز.
- تلاش جهت تعمیر و راه اندازی سایت های پدافندی از جمله هاوک (که پیش‌تر توسط کره جنوبی تعمیر می شد) و سیستم های راداری.
- راه اندازی و اورهال (تعمیرات سنگین) جنگنده های آسیب دیده در طی جنگ تحمیلی از جمله جنگنده های غربی F-4، F-5 و F-14 با امکانات موجود در نیروی هوایی و همچنین نگه داری ناوگان در شرایط پیچیده و حساس جنگ.
- استفاده حداکثری از توان تعمیراتی سایر مراکز همچون سازمان صنایع هوایی ایران (صها).
- کوشش در راستای خودکفایی در تعمیر هواپیماهی شرقی پس از خریداری از شوروی و چین.
- بازسازی و نوسازی انواع جنگنده های شکاری، تغییر آرایش فنی و نظامی از جمله نصب موشک زمین به هوای هاوک بر روی تامکت به عنوان سلاحی هواپایه  یا موشک پدافند دریاپایه استاندارد بر روی فانتوم.
- ارائه راهکارهایی برای یکسان سازی هواپیماهای شرقی تحت استاندارد موجود (غربی) نهاجا.
- نوسازی و افزایش توان رزمی سایر یگان های پروازی نیروی هوایی در بخش های ترابری ، سوخت رسان و گشت دریایی همچون بوئینگ 707 ، بوئینگ 747 ، C-130 ، P-3F ، فوکر 27 و فالکن / جت استار.
- آغاز طرح مطالعاتی سیمرغ جهت تبدیل هواپیماهای تک کابینه F-5A فریدوم فایتر به F-5B  برای آموزش پروازی توسط شرکت هواپیما سازی ایران (هسا).
- آغاز طرح آذرخش برای ساخت و بهینه سازی هواپیماهای F-5 در سطح نیروی هوایی در کنار بازسازی هواپیماهای به شدت آسیب دیده خانواده تایگر.
-آغاز به کار مجتمع اوج نهاجا به عنوان بستری برای به ثمر نشستن طرح های نهاجا در ساخت قطعات و بخش های مختلف هواپیما تا طراحی هواگرد.
3.خریداری تجهیزات جدید جهت افزایش توان نیروی هوایی به منزله بازگرداندن آن به قدرت برتر هوایی خاورمیانه.
- بمب افکن ضربتی Su-24 جهت اجرای عملیات های پروازی برد بلند.
- جنگنده رهگیر MiG-29 برای پوشش هوایی نقطه‌ای.
- جنگنده بمب افکن/ رهگیر F-7 به منظور افزایش توان آموزشی و دفاع نزدیک هوایی.
- سیستم های موشکی، اکترونیکی، راداری همچون اف ام 80 و اس 200.
- تهیه قطعات و تجهیزات مورد نیاز ناوگان هوایی.
4.توجه به مقوله راهبردی آموزش بومی خلبان.

پیش از انقلاب بخش زیادی از آموزش خلبانان نیروی هوایی و به طور کل یگان های پروازی در ایالات متحده و پاکستان صورت می‌پذیرفت، بعد از انقلاب نیز تا پیش از قطع روابط سیاسی این امر برقرار بود اما پس از آن خلبانان کشورمان تنها در کشور پاکستان مورد آموزش قرار می گرفتند.

اما نهایتا این آموزش ها به جز مواردی که جهت آشنایی با هواپیماهای شرقی خریداری شده از شوروی (فالکروم و فنسر) لازم بود، به طور کامل به داخل کشورمان منتقل شد.
به همین منظور شهید ستاری برنامه ریزی مدونی با استفاده از دروس تدریسی در دانشگاه های برتر هوایی جهان همچون آمریکا، یونان و پاکستان را به سر انجام رساند که از چندین بخش متفاوت می شد که در ذیل بخش های مختلف آن آمده است.
- تشکیل دانشکده پرواز برای آموزش نظری خلبانان در تهران که پس از شهادت وی به نام دانشکده افسری شهید ستاری مزین شد.
- تشکیل مراکز آموزشی و پروازی تحت اسکادران های آموزشی پیشرفته در پایگاه های هوایی اصفهان و شیراز که برای آموزش مقدماتی از هواپیمای F-33 بونانزا در فرودگاه کوشک نصرت قم و سپس آموزشی پیشرفته PC-7  در اصفهان استفاده می‌شد، پس از آن خلبانان با پرواز با یکی از هواپیماهای جت پیشرفته F-5B  در پایگاه هوایی شیراز یا  FT-7N در پایگاه هوایی اصفهان آموزش ها را به پایان می رساندند، ضمن آنکه پرواز سولویی (پایان دوره) هر خلبان نیز با F-5A/F-5E یا  F-7N انجام می‌گرفت، پس از آن نیز هر فرد بنا بر توانایی ها و نمرات جهت خدمت به پایگاه های هوایی مختلف اعزام می شد تا مراحل آموزشی با هواپیمای شکاری آن پایگاه را کسب نماید.

- خلبان هواپیماهای ترابری نیز مراحل آموزشی خود را می گذراندند.
-اجرای مکرر تمرینات تیراندازی هوا به زمین (گانری) برای آموزش خلبانان جوان در میدان واقعی نبرد در کنار مانور های مشترک با نیروی زمینی ودریایی.
- بهره برداری از سیمیلاتور هواپیمای PC-7 علیرغم عدم همکاری کشور سازنده (سوییس) به منظور کاهش خطرات ناشی از نخستین پروازها و کاهش استهلاک.
باید توجه داشت که تشکیل چنین مرکز آموزش خلبانی صرفا با اتکا به توان داخل و در مدت بسیار کوتاهی انجام گرفت و امروزه به عنوان بهترین ابتکار شهید ستاری از آن یاد می گردد.
5.تلاش برای ساخت هواپیما که سرانجام با ارائه طرح مشخص و آماده سازی به سرانجام رسید و در واقع همان پرستو می باشد که مشابه هواپیمای بونانزا است.
این هواپیما نخستین پرواز خود را اواخر فروردین ماه 1367 به سرانجام رساند و امروز از موارد ساخته شده در امر آموزش به خوبی استفاده می شود.
همچنین برای اشاعه روحیه خودباوری و خودکفایی با دعوت از متخصصان و طراحان نیروی هوایی خودرو شمس 14 (ش:شهید ، م:منصور ، س:ستاری ، 14 دی، (آخرین بازدید شهید از پروژه)) را طراحی کردند که باید توجه داشت هدف شهید ستاری از این امر، نمایش توان ایرانی در ساخت تجهیزات مختلف است و واضح است که ماموریت اصلی نیرو هوایی چیز دیگری بود.
6. افزایش سطوح کمی و کیفی در ابعاد مختلف در مرکز آموزش های هوایی شهید خضرایی.
7.راه اندازی و استفاده از برخی از هواپیماهای فراری عراق در طی جنگ 1991 خلیج فارس همچون جنگنده Mirage F-1 ، Su-22 و هواپیمای ترابری راهبردی ایلوشین 76 های عراقی.
8.تغییر کاربری برخی از هواپیماها و برنامه ریزی جهت بهره برداری از نهایت توان هوایی
-  بوئینگ 707 ، بوئینگ 747 و فوکر 27 برای تشکیل خطوط هواپیمای ساها (سازمان ارتباطات هوایی ارتش) و خدمات دهی به کارکنان مورد بهره برداری قرار گرفتند.
- تغییر آرایش فنی برخی از هواپیماها از جمله تسلیح و آزمایش انواع تسلیحات بومی و ساخت داخل شامل موشک های هوا به سطح لیزری و اپتیکی ، غلاف های قفل لیزری ، موشک هوا به هوا و ...
- ارتقای عملیاتی سامانه های راداری، ناوبری، جنگ الترونیک و حفاظتی هواپیماهای شکاری.
- تغییر استتار هواپیماهای رهگیر F-14 از خاکی به خاکسنری (ترکیب رنگی دفاع هوایی) برای استتار بهتر در زمینه آسمان.
- تلاش برای تشکیل گروه نمایش پروازی (آکروجت) با هواپیماهای PC-7 به جهت نمایش اقتدار نهاجا در نمایشگاه ها و مراسم های هوایی.
- طرح گسترش یگان های شکاری جهت پوشش تمام پایگاه های شکاری کشور با انواع جنگندهای رهگیر و بمب افکن که منجر به افزایش توان رزمی می شود.
- تلاش برای تکمیل و پوشش نقاط شرقی کشور با آغاز تکمیل پایگاه های هوایی همچون بیرجند.
- تهیه نقشه هوایی کشور
- بررسی تاکتیک دفاع چند لایه شامل مراکز راداری ، سیستم های پدافند توپخانه ای و موشکی و جنگنده های رهگیر.
- بهبود قابلیت سامانه های راداری و تغییراتی در بخش های موشکی همانند هاوک و راپیر.
9.تلاش به منظور آرامش بهتر کارکنان با ساخت مراکز مختلف
- سرعت بخشیدن به فرایند ساخت و تجهیز بیمارستان 600 تختخوابی نهاجا در تهران که از نظر ساخت و تجهیزات یکی از بهترین مراکز درمانی نظامی خاورمیانه است.
- ساخت و تکمیل منازل قصر فیروزه تهران و سایر شهرها به منظور حل مشکل مسکن کارکنان، ساخت مراکز تفریحی، ورزشی، فروشگاه های زنجیره ای شمس، مراکز کاری برای زنان بی سرپرست نهاجا، تکمیل ارودگاه تفریحی بیشه کلا در شمال کشور و ...
10.توجه به حفظ گذشته نیروی هوایی و شناساندن اقدامات جنگ هشت ساله به روش های گوناگون
از جمله همکاری با مراکز خبری برای پوشش اقدامات انجام گرفته، ساخت فیلم های سینمایی حمله به اچ 3، آخرین پرواز و دایره سرخ، تالیف کتاب پاکبازان عرصه عشق، کتاب های هواپیما شناسی جهت آموزش پرسنل پدافندی، پیشگامان پرواز در ایران به قلم خودش و ...
وی توجه بسیاری به حفظ تاریخ نیروی هوایی داشتند و به همین منظور تلاشی را برای ساخت موزه نیروی هوایی در فرودگاه قلعه مرغی (قدیمی ترین فرودگاه خاورمیانه و تاریخ نیروی هوایی ایران) صورت داد که پس از شهادت وی به فرودگاه دوشان تپه منتقل شد.
باید توجه داشت موارد ذکر شده هرچند طولانی به نظر برسد اما تنها بخش کوچکی از اقدامات وی است که امروز از آن مطلع هستیم، شهید ستاری به معنای واقع فردی آشنا به دانش های گوناگون بود و هیچ گاه جهت رسیدن به هدف از تلاشی فروگذاری نمی کرد، همواره اطلاع دقیقی از بخش های مختلف نهاجا داشت و در بازدید ها، مسائل زیادی را از دیده می گذراند، وی همچنین مفتخر به دریافت بالاترین درجه نظامی پاکستان و نشان فتح از دستان مقام معظم رهبری در کشورمان است.

وی با موفقیت، دوران پرواز با هواپیمای بونانزا را به پایان رساند و علت آن دنبال کردن مسائل و مشکلات پرواز و اشراف اطلاعاتی به آن بود و پروازهایی را با هواپیمای   F-5B و FT-7N نیز داشت، تا آنکه روز 15 دی ماه 1373 فرا رسید، درچنین روزی پس از وداع با خانواده تهران را به همراه جمعی از فرماندهان نیروی هوایی به مقصد جزیره کیش برای شرکت در اختتامیه فرماندهان پدافند هوایی کشور ترک کردند و با پایان این اجلاس که به گفته حاضران سخنرانی شهید در آن بیشتر شبیه یک وصیت نامه بود تا سخنرانی عادی، رهسپار پایگاه هوایی اصفهان می شود.

 شهید ستاری پس از بازدید، عصر روز جمعه ، 15 دی ماه، در حالی که خورشید غروب می کرد سوار بر هواپیمای وی آی پی جت استار شده و پایگاه هوایی اصفهان را ترک می کند. اما کسی نمی دانست تا دقایقی دیگر این هواپیما مرکب آسمانی شهیدان حاضر در آن خواهد شد، دقایقی پس از پرواز در حالی که امیر میرعشق الله فرمانده وقت پایگاه هوایی اصفهان رمپ پروازی را ترک می کرد با خود می گوید چرا تیمسار شب را نماند و ...

تا آنکه با خبری از برج مراقبت فرودگاه اصفهان مبنی بر سقوط هواپیمای جت استار شرایط به ناگهان تغییر می کند، به نظر می رسد که جت استار حامل فرماندهان در جنوب پایگاه و پیش ار فرود اضطراری به زمین برخورد کرده و متلاشی شده است.
امیر میرعشق الله با رسیدن به منطقه شعله های آتشی را می بیند که پیکر شهدای والامقام نهاجا شامل ستاری، یاسینی، اردستانی، شجاعی، رزاقی، جم منش، ریاحی شریفی، جمشیدی، سنایی، محتشمی، محسنی و پورزادی در دل خود گرفته و تا آسمان کشیده شده است.
فرمانده پایگاه اصفهان در حالی که به شدت گریه می کند می گوید:خدا رحمتت کند ای انسان بزرگ. ای که به خاطر زندگی چنان می دویدی که انگار فنایی برای آن نبود و به مرگ و شهادت آنگونه می نگریستی که انگار هر دمت و نفس کشیدنت، بازدمی نخواهد داشت!

ای پاکباز عرصه عشق، این شهادت عاشقانه مبارک باد.

آری روزگار اینچنین افراد والامقامی را از کره خاکی جدا می کند، بزرگانی همچون شهیدان یاسینی و اردستانی که قهرمانان پروازی نیروی هوایی و به اصطلاح تاپ گان های جنگنده های اف 4 و اف 5 بوده اند و یا شهیدان شجاعی و رزاقی که از نقاط قوت پدافند هوایی نهاجا به حساب می آمد و شهید ستاری خود تنها 46 بهار را به چشم دیده بود و اینجاست که معنی تسریع در کارها و گفتن مداوم نداشتن وقت در گفتارشان روشن می شود.

شهید ستاری خود جانبازی شیمیایی بود و به واسطه آن از قدرت بوبایی محروم شد، همچنین به سبب فشار کاری نیز یک بار دچار سکته قلبی شد، با این حال هیچگاه از تلاش فروگزاری نکرد، تا امروز زحماتشان بیش از پیش به دیدگان آید، پس از شهادت وی، رهبر معظم انقلاب بر آن نماز گذارده و طبق قانون ارتش جمهوری اسلامی ایران یک درجه ارتقا گرفتند و به سرلشگری نایل آمدند، نهایتا پیکر مطهرش در قطعه 29 بهشت زهرا در کنار دیگر شهدای این سانحه به خاک سپرده شد.
از شهید بزرگوار سه دختر و یک پسر به یادگار مانده است که سورنا ستاری در حال حاضر معاونت علمی آموزشی ریاست جمهوری را عهده دار است.
به امید آنکه روح والا مقام شهدای این سانحه تلخ تا ابد در آرامش بماند و یادشان نیز در افکار ما زندگان گرامی.

پیام تسلیت رهبری انقلاب در پی ارتحال آیت‌الله هاشمی شاهرودی

 بخش خبری رهبری انقلاب

پیام تسلیت رهبری انقلاب در پی ارتحال آیت‌الله هاشمی شاهرودی

بسم الله الرحمن الرحیم

انا لله و انا الیه راجعون

با تأسف و اندوه خبر درگذشت فقیه عالیقدر و رئیس مجمع تشخیص مصلحت نظام، آیةالله آقای حاج سیدمحمود هاشمی شاهرودی رضوان الله علیه را دریافت کردم. این ضایعه‌ی اسفبار که پس از حدود یک سال بیماری سخت و دردناک واقع شده است، مایه‌ی تألّم همه‌ی کسانی است که به مقام علمی و خدمات باارزش ایشان به نظام اسلامی و نیز به مجموعه‌های فقهی و اصولی و حقوقی حوزه‌های علمیّه آشنا میباشند. ایشان استادی بزرگ در حوزه علمیه قم و کارگزاری باوفا در مهمترین تشکیلات نظام جمهوری اسلامی، عضو مؤثری در شورای نگهبان و رئیس موفّقی در مجمع تشخیص مصلحت بودند و آثار و برکات علمی بسیاری از خود بر جای نهادند. ایشان همچنین برادر سه شهید و از یاران و شاگردان و همراهان شهید نام‌آور و بزرگوار سیدمحمدباقر صدر بود. اینجانب مصیبت درگذشت این عالم برجسته را به خاندان مکرم، همسر گرامی و فرزندان محترم و همه وابستگان و نیز به حوزه‌ی علمیه قم و شاگردان و همکاران علمی و ارادتمندان ایشان تسلیت میگویم و رحمت و مغفرت الهی و علوّ درجات ایشان را از خداوند متعال مسألت مینمایم.

سیّدعلی خامنه‌ای

 ۴ دی ۱۳۹۷    

رهبر انقلاب، صبح فردا نماز را بر پیکر آیت‌الله هاشمی شاهرودی اقامه می‌کنند

حضرت آیت‌الله خامنه‌ای رهبر انقلاب اسلامی صبح فردا (چهارشنبه) با حضور در مراسم تشییع پیکر آیت‌الله هاشمی شاهرودی در مصلای امام خمینی(ره) تهران، نماز را بر پیکر ایشان اقامه می‌کنند.

شروع این مراسم از ساعت ۸ صبح خواهد بود.

اطلاعیه بیت معطم حضرت آیت الله هاشمی شاهرودی

 بخش خبری

اطلاعیه بیت معطم حضرت آیت الله هاشمی شاهرودی ۰ نظر

اطلاعیه بیت معطم حضرت آیت الله هاشمی شاهرودی

قرار است پیکر ایشان در حرم حضرت معصومه (س) خاکسپاری شود. جزئیات مراسم تشییع متعاقبا اعلام می گردد.

بیت آن مرحوم اطلاعیه‌ای را در این زمینه صادر کرد که به شرح زیر است:

بسم الله الرحمن الرحیم

اطلاعیه بیت معطم حضرت آیت الله هاشمی شاهرودی

انالله و انا الیه راجعون

روح ملکوتی عالم ربانی، مجاهد و مرجع عالیقدر، حضرت آیت الله العظمی حاج سید محمود هاشمی شاهرودی ریاست مجمع تشخیص مصلحت نظام پس از طی یک دوره بیماری، به لقاءالله پیوست.

 

ضمن تسلیت این ضایعه دردناک به محضر ولی عصر ارواحنا فداه و مقام معظم رهبری و مراجع عظام تقلید و عموم مومنان و ملت شریف ایران، به استحضار می‌رساند مراسم تشییع و بزرگداشت آن مرحوم، متعاقباً اعلام خواهد شد.

والسلام علیکم و رحمت الله

بیت حضرت آیت الله العظمی حاج سیدمحمود هاشمی شاهرودی

آیت الله هاشمی شاهرودی دعوت حق را لبیک گفت

 بخش خبری

آیت الله هاشمی شاهرودی دعوت حق را لبیک گفت ۰ نظر

آیت الله هاشمی شاهرودی دعوت حق را لبیک گفت




به گزارش پایگاه اطلاع رسانی شبکه خبر،

آیت‌‌الله‌ سید محمود هاشمى شاهرودى در سال‌ 1327 هجرى شمسى در شهر نجف‌ و در خانواده‌‌ای مذهبى و از سادات‌ منسوب‌ به‌ امام‌ حسین‌(ع‌) چشم‌ به‌ جهان‌ گشود. پدرش‌ مرحوم‌ آیت‌‌الله‌ سیدعلى حسینى شاهرودى، از شاگردان برجسته مرحوم آیة الله العظمی خویی (ره) بود که بحث های اصول و فقه استاد خود را به رشته تحریر درآورد.

آیت‌الله هاشمی‌شاهرودی شاگرد آیت‌الله سیدمحمدباقر صدر، متفکر اسلامی و رهبری مذهبی- سیاسی دهه 50 در نجف بود. هاشمی‌شاهرودی نیز اصول و فقه را با او شناخت و مریدوار در جلسات درس او حاضر می‌شد. او از همان ابتدای پایان دروس مقدمات و سطح به «مسجد شیخ‌طوسی» رفت و در حلقه شاگردان صدر قرار گرفت.

از دیگر استادان‌ آیت‌الله‌ هاشمى شاهرودى، حضرت‌ امام‌ خمینى‌(ره) و حضرت‌ آیت‌ الله‌ العظمى خویى‌(ره‌) را می توان‌ نام‌ برد، وی سالها در محضر ایشان‌ به‌ تحکیم‌ مبانى اجتهادى خود مى پرداخت‌.

آیت‌الله‌ هاشمى شاهرودى  در طول زندگی خود فعالیتهاى بسیارى را در زمینه‌هاى علمى و فرهنگى به‌ انجام‌ رساند. در یکى از دیدارهاى اعضای مجلس‌ اعلاى عراق‌، امام‌ خمینی‌(ره‌) با توجه‌ به‌ شناخت‌ خود، از ایشان‌ می‌خواهد که‌ تدریس‌ در حوزه‌ علمیه‌ قم‌ را بر هر کارى ترجیح‌ دهد و به‌ تربیت‌ طلاب‌ مستعد در زمینه‌هاى علمى و اخلاقى بپردازد. ایشان نیز با ورود به‌ ایران‌ ـ در فروردین‌ 1358 ـ به‌ تدریس‌ درس‌ خارج‌ فقه‌ و اصول‌ مى‌پردازد و طلاب‌ بسیارى از محضر ایشان‌ بهره‌مند شدند. 

آیت‌الله‌ هاشمى شاهرودى ریاست‌ 2 کنگره مهم‌ نقش‌ زمان‌ و مکان‌ در اندیشه‌ امام‌ خمینی‌(ره‌) و نخستین‌ کنگره‌ دایرة‌ المعارف‌ فقه‌ اسلامى را بر عهده‌ داشت‌ که‌ هر دو کنگره‌ با استقبال‌ بزرگان‌ و فضلاء حوزه‌ و دانشگاه‌ و اندیشمندان‌ خارجى و داخلى مواجه‌ شد و از مسوولیت‌های دیگر وی ریاست‌ مؤسسه‌ دایرة‌المعارف‌ فقه‌ اسلامى بود که با حکم‌ مقام‌ معظم‌ رهبرى منصوب شد.

آیت‌الله‌ هاشمى شاهرودى در سال‌هاى تحصیل‌ و تدریس‌، فعالیتهاى سیاسى بسیارى را داشت. در پى یورش‌ مزدوران‌ رژیم‌ صدام‌ به‌ علما و اندیشمندان‌ در سال‌ 1974 میلادى، به‌ زندان‌ افتاد و شکنجه‌هاى فراوان‌ بدنى و روحى را به‌ جان‌ خرید. او در پى تظاهرات‌ مردم‌ عراق‌ پس‌ از پیروزى انقلاب‌ اسلامى ایران‌ به‌ رهبرى امام‌(ره‌)، بویژه‌ در نجف‌، و در گرامیداشت‌ این‌ پیروزى، تحت‌ پیگرد رژیم‌ بعث‌ قرار گرفت‌ و به‌ سفارش‌ شهید صدر(ره‌) به‌ وطن‌ خود بازگشت‌ تا وکالت‌ عام‌ شهید صدر و نمایندگى او را نزد امام‌ خمینى(ره‌) بر عهده‌ گیرد.

او با ورود به‌ ایران‌ به‌ خدمت‌ امام‌ خمینى‌(ره‌) مشرف‌ شد و با موافقت‌ ایشان‌، رابط‌ امام‌(ره‌) و شهید صدر(ره) شد و پیامهاى علمى نجف‌ را به‌ سمع‌ امام‌(ره‌) مى‌رساند. او با دستور آیت‌الله‌ العظمی خامنه‌ اى که‌ در آن‌ زمان‌ با حکم‌ امام‌(ره‌) مسؤولیت‌ نهضت‌هاى اسلامى را بر عهده‌ داشت‌، تشکیلاتِ جامعه روحانیت‌ مبارز و مجلس‌ اعلى عراق‌ را به‌ راه‌ انداخت‌ و آن‌ را مدیریت‌ و سازماندهى کرد.

او که‌ به‌ دستور امام‌(ره‌) تدریس‌ و بررسى مسائل‌ فقهى، بویژه‌ احیاى فقه‌ حکومتى استوار بر ادله استنباط‌ جواهرى را بر عهده‌ داشت‌، در طول‌ سالیان‌ انقلاب‌ از هیچ‌ کوششى در جهت‌ اعتلای انقلاب‌ اسلامی ایران، دریغ‌ نورزید.

آیت‌ الله‌ العظمی هاشمى شاهرودى سالها از اعضاى فقهاى شوراى نگهبان‌ بود و در این‌ نهاد مقدس‌ به‌ خدمت‌ اشتغال‌ داشت‌ تا اینکه‌ با حکم‌ مقام‌ معظم‌ رهبرى به‌ ریاست‌ قوه‌ قضائیه‌ منصوب‌ شد.

همچنین عضویت در هیات رئیسه مجلس خبرگان رهبری،‌ جامعه مدرسین حوزه علمیه قم و ریاست هیئت عالی حل اختلاف وتنظیم روابط قوای سه گانه از دیگر مسوولیت‌های آیت‌الله هاشمی‌شاهرودی است.

رهبر معظم انقلاب اسلامی در حکمی درتاریخ ۲۳ مرداد ۱۳۹۶ ترکیب جدید مجمع تشخیص مصلحت نظام را برای یک دوره پنجساله دیگر معرفی کردند. بر اساس این حکم آیت الله هاشمی شاهرودی بعنوان رئیس دور جدید مجمع تشخیص مصلحت نظام معرفی شد.

آیت الله شاهرودی اردیبهشت گذشته در بخش مراقبت های ویژه بستری شد  و از آن پس در بستر بیماری بود. 

این عالم مجاهد پس از تحمل ماه‌ها بیماری، روز سوم دیماه97 و در سن70سالگی به لقاءالله پیوست.

بروید در میان مردم

 بخش خبری رهبری انقلاب بانک صوت وتصویر

بروید در میان مردم ۰ نظر

بروید در میان مردم

حضرت آیت‌الله خامنه‌ای رهبر انقلاب اسلامی در جریان دیدار رئیس‌جمهور و اعضای هیئت دولت در ۲۴ تیرماه ۱۳۹۷، مسئولان کشور را به صحبت شفاف و صادقانه با مردم و حضور در جمع اقشار مختلف از جمله کارگران توصیه کردند. پایگاه اطلاع‌رسانی KHAMENEI.IR این توصیه‌ی رهبر انقلاب را در قالب مجموعه لوح «بروید در میان مردم» منتشر می‌کند.
رهبر انقلاب در جریان این دیدار فرمودند: «به‌صورت روبه‌رو و رودررو با مردم حرف بزنید، مسائل را به مردم بگویید، بگویید که دشمن میخواهد از رخنه‌ی اقتصادی استفاده کند؛ این را صریح به مردم بگویید. بگویید البتّه ما مشکلات اقتصادی‌ای داریم، دشمن میخواهد از این استفاده کند، ما نخواهیم گذاشت و به کمک شما احتیاج داریم... بروید با کارگر تماس بگیرید، بروید پای کوره، بروید محصول را تماشا کنید، بروید انبارها را ببینید، بروید با مجموع کارگرها حرف بزنید، وارد کار بشوید؛ این اگر شد، مردم می‌بینند بله، دارد کار انجام میگیرد.»