شنبه, ۸ دی ۱۴۰۳، ۱۱:۰۸ ق.ظ

درباره سايت

پایگاه فرهنگی،مذهبی شهدای نیاک

سایت شهدای نیاک مرجع نرم افزارهای مذهبی ومقالات،بیانات رهبری،زندگینامه شهدا،کتاب های مذهبی،صوت وتصویر،جشنواره های شهدای نیاک،مداحی مناسبت های مذهبی،بانک صوت وتصویر،آرشیوفیلم های مذهبی،کلیپ های مذهبی،سخنرانی علما،خبرهای سیاسی،اجتماعی،فرهنگی مذهبی،نظامی،کتابخانه،نرم افزارهای قرآنی،امام خمینی ره،ویژه نامه مذهبی،کودک ونوجوان،محرم،ماه مبارک رمضان،عاشورا و تاسوعا حسینی،امربه معروف ونهی از منکر،حجاب عفاف،سبک زندگی اسلامی

بایگانی

محبوب ترين ها

پيوندها

مداحان وشعرا

شخصیت های سیاسی ونظامی

شبکه های اجتماعی

زندگینامه مرحوم آیت الله مومن؛ عضو مجلس خبرگان رهبری و فقهای شورای نگهبان

 بخش خبری

زندگینامه مرحوم آیت الله مومن؛ عضو مجلس خبرگان رهبری و فقهای شورای نگهبان

محمد دانش‌زاده قمی مشهور به محمد مؤمن، روحانی و فقیه ایرانی در  سال ۱۳۱۶ در قم به دنیا آمد.  او از مجتهدین معاصری بود که از اواسط دوره اول شورای نگهبان  از سال ۱۳۶۲ با حکم بنیانگذار کبیر انقلاب سید روح‌الله موسوی خمینی به عضویت فقهای شورای نگهبان منصوب شد و  تا پایان حیات خود در این شورا عضویت داشت و آخرین بار در ۲۵ تیر ۱۳۹۲ بود با حکم رهبر معظم انقلاب در سمت خود به عنوان فقیه شورای نگهبان ابقاء شد. در این نوشتار قصد داریم زندگی او به صورت کوتاه  بررسی کرده و سوابق علمی و مبارزاتی او را با یکدیگر مرور کنیم.


 آیت‌الله محمد مومن، در روز پنج شنبه، دهم ذی‌القعده سال ۱۳۵۶ هجری قمری برابر با ۲۳ دی ۱۳۱۶ هجری شمسی در خانواده‌ای مذهبی و علاقه‌مند به خاندان مکرم پیامبر اسلام (ص) در شهر قم چشم به جهان گشود. پدرش مرحوم حاج عباس مؤمن که فردی سرشناس و مورد اعتمادمردم بود، با پیشه کشاورزی روزگار می‌گذراند و نزدیک به صد سال زیست و سرانجام در سال ۱۳۷۷ هجری شمسی دار فانی را وداع گفت. مادر او نیز زنی پاکدامن و وارسته بود که چهار سال پیش از پدرش یعنی در سال ۱۳۷۳ در گذشته بود. پدر و مادر ایشان نیز متولد قم بودند و تا آنجا که خود از آن اطلاع داشت، خاندانش حدود ۲۰۰ سال بود در قم سکونت داشتند. کودکی آیت‌الله مومن با تنگی معیشت خانواده همراه بوده، به گونه‌ای که ایشان را برای آینده‌ای پر از جهاد و مبارزه آماده ساخت.

تحصیلات خود را در هفت سالگی آغاز کرد و در مکتب خانه‌ای واقع در محله «باغ پنبه» قم، به فراگیری قرآن مشغول شد، پس از آن به مکتب دیگری رفته در آنجا کتاب نصاب الصبیان و برخی از کتب دیگر را آموخت. پس از مدتی با سفارش برخی به پدر ایشان و موافقت پدر، تحصیلات خود را در مدارس اسلامی و ملی آن زمان، به تحصیل علوم دبستانی اشتغال پیدا کرد و در مدت دو سال تا کلاس ششم ابتدائی تحصیل کرد،بعد از آن سال اول دبیرستان را خواند، به دلیل کم بودن سن قانونی نتوانست در آزمون پایان سال شرکت کند.

در سال ۱۳۳۲ به تحصیل علوم دینی روی آورد و طی دو سال، ادبیات عرب، بخش بسیاری از «مطوّل» و همه «معالم الاصول» را فرا گرفت و هم زمان، به دلیل تنگی معیشت خانواده، به آموزگاری نیز می‌پرداخت. پس از آن، با توسل به حضرت علی بن موسی‌الرضا (ع) و امام عصر (عج) توانست رضایت پدر خود را جلب نماید و صرفاً به تحصیل علوم دینی بپردازد. «شرح لمعه» و «قوانین الاصول» را در طی یک سال فرا گرفت و «مکاسب» و «رسائل» شیخ انصاری را پس از دو سال به اتمام رساند و در ششمین سال تحصیل، جلد اول «کفایه» را آموخت و در درس خارج اصول و فقه شرکت جُست. هم زمان با تحصیلات فقهی و اصولی، به تحصیل حکمت الهی و فلسفه نیز می‌پرداخت و «شرح منظومه» سبزواری و «الهیات شفا» و بخش عمده «اسفار» را فرا می‌گرفت.

در اواخر سال ۱۳۴۲ برای تحصیل عازم نجف اشرف شد و به مدت شش ماه از محضر استادان حوزه علمیه بهره‌های فراوان برد و سپس به ایران بازگشت و تا سال ۱۳۵۳ به تحصیل خود ادامه داد.



حضرت آیت‌الله مؤمن در دوران تحصیل خود از محضر استادان برجسته‌ای بهره برده است؛ از جمله «شرح منطق» حاجی سبزواری را نزد «حاج شیخ محمد واعظ زاده» و «مکاسب» شیخ انصاری را نزد آیت الله مشکینی و آیت الله شاه آبادی و شیخ ابوالفضل خوانساری و دیگر اساتید آن زمان فرا گرفت همچنین «رسائل» شیخ انصاری را نزد «آیت الله حاج شیخ محمد شاه آبادی» و جلد اول «کفایه الاصول» را نزد مرحوم «آیت الله سلطانی» و مقداری از جلد دوم آن رانزد مرحوم «آیت الله حاج میرزا محمد مجاهدی تبریزی» فرا گرفت.

وی در درس اصول حضرت امام خمینی (ره) شرکت کرد و چند ماهی نیز در درس فقه آیت الله بروجردی حاضر شد و سپس به درس خارج فقه امام(ره) که در باره «مکاسب محرمه و بیع» بود، رفت و پایه‌های استنباط فقهی خود را نزد آن بزرگوار مستحکم کرد. پس از تبعید امام (ره) در سال ۱۳۴۲، به درس فقه و اصول «آیت‌الله محقق داماد» رفت و پس از آن مرحوم، از درس خارج فقه «آیت‌الله حاج آقا مرتضی حائری» بهره برد.

استاد او در «فلسفه» و «شرح منظومه» سبزواری، مرحوم حاج آقا مصطفی خمینی (ره) بود و بعد از آن برای تحصیل الهیات «شفا» و «اسفار» به درس «علامه سید محمد حسین طباطبایی» (ره) رفت و سال‌ها به حضور در درس تفسیر ایشان نیز توفیق یافت. ایشان عمده استادان خود را در حوزه، مرحوم امام، مرحوم محقق داماد و مرحوم شیخ مرتضی حائری می‌داند و درباره آن‌ها می‌گوید: «این سه بزرگوار، صرف باز گو کردن در نظرشان نبود؛ بلکه تحقیقی بحث می‌کردند؛ مخصوصاً امام که وقتی مسأله‌ای را می‌خواست طرح بکند، مانند این بود که اصلاً خودش می‌خواهد این مسأله را عنوان کند. با کمال دقت مطرح می‌کردند و حرفهای علمای دیگر را مطرح می‌کردند و نقض و ابرام می‌کردند و طلبه را اجتهادی بار می‌آوردند».




از هم مباحثه‌ای‌های آیت‌الله مومن، می‌توان از «آیت الله حاج میرزا ابوالحسن مصلحی اراکی» (فرزند آیت‌الله اراکی)، «آیت‌الله طاهری خرم آبادی»، «آیت‌الله حاج سید محمد حسینی کاشانی»، «مرحوم ربانی املشی»، «شهید حیدری نهاوندی» و «استاد حاج شیخ حسن تهرانی» نام برد. همچنین شاگردان بسیاری از محضر ایشان، کسب فیض نموده‌اند که در بین آنها، می‌توان از  «حسن روحانی»، دبیر شورای امنیت ملی، «حجت‌الاسلام والمسلمین فیاضی»، «حجت‌الاسلام والمسلمین ناظم زاده»، «حجت‌الاسلام والمسلمین برهانی» و «حجت‌الاسلام والمسلمین اختری»، سفیر ایران در سوریه نام برد. اینان برخی از شاگردان وی بوده که در مباحث سطح عالی از تدریس وی بهره بردند. همچنین در درس خارج اصول و فقه ایشان، فضلای متعددی شرکت کرده‌اند که عده‌ای از آن‌ها هم اکنون به تدریس خارج فقه و اصول و سطوح عالی حوزه اشتغال دارند.

زندگی آیت‌الله محمد مؤمن با تلاشهای علمی و فرهنگی فراوانی همراه است. ایشان در طی سالهای متمادی به تربیت طلاب جوان همت گماشته است و در این میان، شاگردان ممتازی را به جامعه علمی و سیاسی کشور تقدیم داشته است. ایشان پس از فراگیری یک دوره کامل اصول، به تدریس چند دوره «رسائل» شیخ انصاری، مقداری از «مکاسب» و «شرح تجرید الاعتقاد»، «بدایة‌الحکمه» و «نهایة‌الحکمه» و بخشی از «اسفار و عرشیه» نائل آمد. با پیروزی انقلاب اسلامی و کم شدن حجم مسؤولیتها، در سال ۱۳۶۲ به تدریس درس خارج اصول پرداخت که هم اکنون به تدریس دورة سوم آن اشتغال دارد. تدریس بحث معاملات «تحریرالوسیله» حضرت امام خمینی (ره)، کتاب قضا و شهادات و عمده حدود و مسائل مستحدثه در قالب درس خارج فقه از دیگر برنامه‌های درسی ایشان برای پرورش طلاب جوان و طالب اجتهاد بوده است ایشان هم اینک به تدریس مبحث حکومت اسلامی نیز مشغول است.

از آیت الله مؤمن، آثار فراوانی در مطبوعات به چاپ رسیده است. همچنین ایشان در زمینه علوم اسلامی کتب شایان توجهی به جامعه علمی کشور تقدیم  کرده است که به برخی از آن‌ها می‌توان به  تقریرات درسهای اصول، مکاسب محرمه و بیع حضرت امام خمینی (ره) با حواشی معظم له بر آن، تقریرات درس مرحوم آیت الله محقق داماد در مبحث صوم و صلات، یک دورة کامل اصول فقه استدلالی با نام «تسدید الاصول»، ده رساله فقهی در موضوعات و مسائل مستحدثه با نام «کلمات سدیده»، ولایت امام و پیامبر (ص) بر امر قانونگذاری کلی، ولایت امام و پیامبر (ص) بر جامعه اسلامی و حاشیه بر اسفار و شواهد الربوبیّه اشاره کرد.

از دیگر فعالیتهای علمی و فرهنگی ایشان می‌توان از تدوین و تنظیم آیین نامه‌های داخلی شورای مدیریت حوزه علمیه قم یاد کرد که در دوره تصدی ایشان انجام گرفت و هم اکنون با همت مسئولان آن مرکز سیر تکاملی خویش را می‌پیماید.

دفتر زندگانی آیت الله محمد مومن، پیش و پس از انقلاب، سرشار از مبارزه و هدایتهای سیاسی است. در حدود سال ۱۳۴۳ در مجلس آن روز، لایحه کاپیتولاسیون مطرح شد. به دنبال این قضیه، امام خمینی (ره) در نطق‌های آتشین خود، ضمن محکوم کردن این مسأله، همه مسلمانان و علمای اسلام را به مبارزه با آن دعوت کردند.

رژیم شاه که از افشاگریهای امام خمینی (ره) می‌هراسید ایشان را دستگیر و پس از دو ماه آن بزرگوار را در منزلی در قیطریه تهران محصور و ممنوع الملاقات می‌کند در اواخر سال ۱۳۴۲ به قصد زیارت عتبات عالیات و حضور در درس خارج علماء نجف اشرف به عراق مشرف شد و نزدیک ۶ ماه این سفر به طول انجامید پس از آن در مرداد ماه ۱۳۴۳ به ایران مراجعت می‌کردند.

به دنبال دستگیری مجدد حضرت امام (ره) و تبعید به ترکیه، آیت الله مؤمن به عنوان سفر زیارتی قصد تشرف به نجف اشرف داشت را که مرحوم حاج شیخ مرتضی حائری از ایشان خواست تا پیامی را به «آیت الله سید محسن حکیم» ابلاغ نماید. قرار بود آیت الله مؤمن این پیام را از طریق امام موسی صدر (ره) یا حاج شیخ نصرالله خلخالی (ره) به سمع آیت‌الله حکیم برساند. پیام این بود که هم اکنون، حاج آقا روح‌الله (حضرت امام خمینی) در صف مراجع تقلیدند و دستگیری و تبعید ایشان، در واقع، توهین به مرجعیت شیعه خواهد بود. از این رو، لازم است آیت‌الله سید محسن حکیم، نسبت به این مسأله واکنش نشان داده، خواستار بازگشت ایشان و رفع تبعید معظم له شوند.

از فعالیتهای دیگر که در کارنامه مبارزاتی آیت الله مؤمن می‌درخشد، رساندن مفاد نامه تعدادی از اعضای جامعة مدرسین حوزه علمیه قم، مبنی بر اعلام مرجعیت امام خمینی (ره) به دست امام خمینی (ره) بود. مفاد این نامه را آیت‌الله مومن، در نجف اشرف به محضر امام (ره) تقدیم کرد. امام خمینی (ره) که همیشه از قبول مرجعیت و عناوینی این گونه سرباز می‌زد، ابتدا بدان اعتراض می‌کند. آیت‌الله مومن با بیان وضعیت حساس آن دوره، جنبه‌های سیاسی و مبارزاتی این تصمیم را خدمت امام (ره) عرض می‌نماید و به ایشان عرض می‌کند علت تصمیم اعضاء جامعه مدرسین مبنی بر اعلام مرجعیت این است که آن‌ها تنها حضرتعالی را برای مقابله با رژیم فاسد شاه صالح می‌دانند از این رو وظیفه خود دانستند تا حضرتعالی را به عنوان مرجع تقلید معرفی کنند. بدین گونه امام (ره) در برابر این اعلام مرجعیت، سکوت می‌فرماید.




حضور ایشان در جلسات جامعه مدرسین، در پیش از انقلاب، و پی‌گیری مصوبات و بیانیه‌های آن از فعالیتهای درخشان ایشان است که سرانجام به دستگیری و تبعید ایشان در سال ۱۳۵۳ منجر شد. ایشان به سه سال اقامت اجباری در شهداد کرمان محکوم شد که پس از گذراندن هفت یا هشت ماه اقامت در شهداد بقیه مدت را در تویسرکان به تبعید گذراند، اما تبعید ایشان باعث نشد که افشاگری‌ها و مبارزات سیاسی ایشان پایان یابد؛ بلکه در آنجا نیز با بیان احکام اسلامی و در لابلای آن، مسائل مهم انقلاب، ماهیت رژیم شاه را بر مردم آشکار می‌کردند و آن‌ها را به تقلید و پیروی از مرجعیت شیعه، به ویژه امام خمینی (ره)، که در آن زمان پرچمدار مبارزه بود، دعوت می‌کردند.

با پیروزی انقلاب شکوهمند اسلامی ایران، فعالیتهای آیت الله مؤمن در قالب مسؤولیتهای اجرایی و روشنگریهای درسی و اخلاقی ادامه یافت.

از جمله مهم‌ترین مسئولیتهای ایشان، پس از پیروزی انقلاب اسلامی شامل مسؤولیت انتخاب و اعزام قضات شرع دادگاههای انقلاب در سراسر کشور به دستور حضرت امام خمینی (ره)،  ریاست دادگاه عالی انقلاب اسلامی،  عضویت شورای عالی قضایی، عضویت در شورای نگهبان با حکم امام خمینی (ره) در سال ۱۳۶۲ و ابقاء در آن مسؤولیت با حکم مقام معظم رهبری، مدیریت حوزه علمیه قم و عضویت در شورای عالی سیاستگذاری حوزه علمیه قم از سال ۱۳۷۱ تا ۱۳۷۴ و نیز عضویت در دوره چهارم شورای عالی حوزه علمیه قم، نمایندگی در دوره اول و دوم مجلس خبرگان رهبری از طرف مردم سمنان و در دوره سوم به نمایندگی از مردم قم و ریاست مجمع فقه اهل بیت (ع) نام برد.

آیت‌الله مؤمن که در اواخر عمر خود  به تدریس در حوزه علمیه قم اشتغال داشت و در مکتب اجتهاد و فقاهت، شاگردان مفیدی را به عالم اسلام تقدیم کرد.

مستند «روایت رهبری»قسمت سوم

 بخش خبری رهبری انقلاب بانک صوت وتصویر

مستند «روایت رهبری»قسمت سوم ۰ نظر

مستند «روایت رهبری»قسمت سوم

مستند «روایت رهبری»، روایتی از وقایع مربوط به انتخاب حضرت آیت‌الله خامنه‌ای به‌عنوان رهبر جمهوری اسلامی ایران است. این مستند در سه قسمت تهیه و تولید شده است و از اول اسفندماه از شبکه‌های «اول» و «مستند» سیما پخش خواهد شد.

روزها و ساعات پخش این مستند به شرح ذیل است:
* شبکه اول سیما :یکم تا سوم اسفندماه، ساعت ۱۹:۳۰
* شبکه مستند سیما: یکم تا سوم اسفندماه، ساعت ۲۲، تکرار روز بعد ساعت ۱۵

با توجه به پهنای باند اینترنت خود ، می توانید این فیلم را با کیفیت های مختلف زیر دریافت نمایید :

کیفیت خوب و فرمت Mp4 و با حجم 621.4 MB

کیفیت متوسط و فرمت Mpeg و با حجم306.3 MB

کیفیت پایین و فرمت Flv و با حجم 220.6 MB

مستند «روایت رهبری»قسمت دوم

 بخش خبری رهبری انقلاب بانک صوت وتصویر

مستند «روایت رهبری»قسمت دوم ۰ نظر

مستند «روایت رهبری»قسمت دوم

مستند «روایت رهبری»، روایتی از وقایع مربوط به انتخاب حضرت آیت‌الله خامنه‌ای به‌عنوان رهبر جمهوری اسلامی ایران است. این مستند در سه قسمت تهیه و تولید شده است و از اول اسفندماه از شبکه‌های «اول» و «مستند» سیما پخش خواهد شد.

روزها و ساعات پخش این مستند به شرح ذیل است:
* شبکه اول سیما :یکم تا سوم اسفندماه، ساعت ۱۹:۳۰
* شبکه مستند سیما: یکم تا سوم اسفندماه، ساعت ۲۲، تکرار روز بعد ساعت ۱۵

با توجه به پهنای باند اینترنت خود ، می توانید این فیلم را با کیفیت های مختلف زیر دریافت نمایید :

کیفیت خوب و فرمت Mp4 و با حجم 526.4 MB

کیفیت متوسط و فرمت Mpeg و با حجم249.8 MB

کیفیت پایین و فرمت Flv و با حجم 180.8 MB

مستند «روایت رهبری»قسمت اول

 بخش خبری رهبری انقلاب بانک صوت وتصویر

مستند «روایت رهبری»قسمت اول ۰ نظر

مستند «روایت رهبری»قسمت اول

مستند «روایت رهبری»، روایتی از وقایع مربوط به انتخاب حضرت آیت‌الله خامنه‌ای به‌عنوان رهبر جمهوری اسلامی ایران است. این مستند در سه قسمت تهیه و تولید شده است و از اول اسفندماه از شبکه‌های «اول» و «مستند» سیما پخش خواهد شد.

فیلم مربوط به دیگران: قسمت اول | مستند روایت رهبری

با توجه به پهنای باند اینترنت خود ، می توانید این فیلم را با کیفیت های مختلف زیر دریافت نمایید : 

کیفیت خوب و فرمت Mp4 و با حجم 420.5 MB

کیفیت پایین و فرمت Flv و با حجم 144.6 MB

حماسه اشک

 مناسبت های مدهبی شهادت اهل بیت ع

حماسه اشک

حضرت آیت‌الله خامنه‌ای:«درباره‌ی مصیبت حضرت اباالفضل (علیه الصّلاة و السّلام) به نظرم میرسید که یکی از بخشهای مهم و جذابی که میتواند این مصیبت را بیان کند، همان زبان حال مادر حضرت اباالفضل است؛ همان «لا تدعونّی ویک امّ البنین» این یک عرصه است: مادری است؛ صورت قبر چهار جوانش را که در کربلا شهید شدند، در بقیع میکشد و نوحه‌سرائی میکند و حماسه میآفریند. همه‌اش اشک ریختن و تو سر زدن هم نیست - البته اشک ریختن هست، اشکالی هم ندارد - بلکه حماسه‌آفرینی است، افتخار به این جوانهاست.» ۱۳۹۰/۰۳/۲۵
پایگاه اطلاع‌رسانی KHAMENEI.IR در سالروز وفات حضرت ام‌البنین سلام‌الله‌علیها، لوح«حماسه اشک» را منتشر می‌کند.

حماسه آفرینی باکری از لبنان تا جزیره مجنون/ کسی که عاشق شهادت نیست، نیاید!

 ویژه نامه شهدا

حماسه آفرینی باکری از لبنان تا جزیره مجنون/ کسی که عاشق شهادت نیست، نیاید!

گروه حماسه و جهاد دفاع‌پرس: حمید باکری از جمله فرماندهان با غیرتی بود که به امثال او در دوران انقلاب و جنگ نیاز مبرمی‌ داشتیم. حمید باکری قبل از پیروزی انقلاب در خارج از کشور فعالیت‌ها‌یی داشت و در لبنان آموزش دیده بود. از همان اوایل انقلاب سازماندهی نیرو‌های مردمی را جهت مبارزه با رژیم پهلوی به عهده و در هماهنگی مردم ارومیه برای حضور در تظاهرات نقش بسزایی داشت.
باکری پس از به پیروزی رسیدن انقلاب اسلامی به جرگه عاشقان حسینی پیوست و به عضویت سپاه پاسداران انقلاب اسلامی ارومیه درآمد. او ابتدا مسئولیت بسیج و سپس فرماندهی عملیات سپاه ارومیه را عهده‌دار بود. پس از آغاز غائله کردستان، حمید در صخره‌های سرد و صعب‌العبور کردستان به مقابله با کومله‌ها و منافقین پرداخت. در پاوه نیز همراه جمعی دیگر سه شبانه روز در محاصره ماند و سرانجام با سرافرازی از آن مهلکه بیرون آمد. به مناسبت سالروز شهادت این فرمانده دلیر مروری بر زندگی وی داشتیم که در ادامه می‌خوانید:


جنگ نابرابر ایران و عراق که آغاز شد، حمید از ارومیه به آبادان رفت و حماسه‌ها آفریدند. جاده اهواز – خرمشهر تا رمل‌ها و بلندی‌های «کانی مانگا» و حاج عمران می‌توانند به رشادت‌های این فرمانده دلیر شهادت دهند. عملیات خیبر که آغاز شد، حمید باکری قائم مقام فرماندهی لشکر ۳۱ عاشورا پا به میدان نبرد گذاشت.

این ماموریت که قرار است انجام دهیم، نامش شهادت است

باکری در سوم اسفند سال ۶۲ همرزمانش را در آغوش گرفت و نغمه سوزناک کربلا، کربلا را زمزمه کرد. اشک‌های شادی در فضای خشکیده هورالهویزه در چشمان حاضران حلقه زده بود. لحظه جدایی بود. حمید باکری نیرو‌ها را جمع کرد و برای آن‌های حماسه آفرینی‌های دلیر مردان را روایت کرد. وی در جمع نیرو‌ها بلند گفت: «برادرانم این ماموریت که قرار است انجام دهیم، نامش شهادت است. کسی که عاشق شهادت نیست، نیاید. بقای جامعه اسلامی ما در سایه شهادت و مقاومت شماهاست. اگر در چنین شرایطی از خودمان نگذریم و به جهاد نپردازیم ذلت و انحطاط قطعی خواهد بود.» نیرو‌ها تکبیرگویان بلند شدند و به طرف قایق‌ها که آماده بود، حرکت کردند.


هر چهار نفر در یک قایق باریک و طویل مستقر شد. هوا کاملا تاریک شده بود و باد سوزناکی می‌وزید. نیرو‌ها نیمه‌های شب در آب‌های مرزی ایران و عراق گذر کردند. سکوت مطلق در هورالعظیم حکمفرما بود. نیرو‌ها در یک خط در حرکت بودند. قایق فرماندهی که در آن باکری حضور داشت، جلوتر از دیگر قایق‌ها در حرکت بود. حمید معتقد بود که فرمانده باید جلوتر از نیرو‌ها در حرکت باشد. این امر را در تمام طول خدمتش سرلوحه کارهایش کرده بود.

نزدیکی روشن شدن هوا، قایق‌ها در میان نیزار‌ها مخفی شدند. در لحظاتی که در کمین بودند، حمید به یاد فرزندانش افتاد. دو روز قبل به همسرش زنگ زده و مطلع شده بود که حال فرزندانش خوب نیست، اما عملیات مانع شد تا بیش از این از احوالات آن‌ها با خبر شود. در دلش غوغای به پا شده بود. نفس عمیقی کشید و آرام زمزمه کرد: «لا اله الا الله». سعی کرد که از فکر کردن به این موضوع خودداری کند. نگاهش به نگهبانان عراقی افتاد که در جزیره رفت و آمد می‌کردند.

هوا که تاریک شد، نیرو‌ها دوباره حرکت کردند. قرار شد ۲ قایق جزیره را دور بزنند و پلی را که تنها راه ارتباطی جزیره با خشکی بود، قطع کنند. نخستین کسی که از قایق پیاده شد و پایش را روی جزیره گذاشت، حمید باکری بود. هوا گرگ و میش بود که حمید به سراغ نگهبان‌های پل رفت. پس از پاک‌سازی، نیرو‌ها را برای پدافند روی پل قرار داد. او شخصا خودش امور را در دست گرفته بود. از این رو به سمت مرکز جزیره حرکت کرد تا مکانی برای فرود هلی‌کوپتر‌ها پیدا کند. عقربه‌های ساعت، ۱۱ را نشان می‌داد که شرایط برای فرود هلی‌کوپتر‌ها فراهم شد.


ساعت ۶ صبح درگیری در جزیره شمالی و جنوبی در گرفت. نیرو‌ها به خوبی عمل کردند و نیرو‌های رژیم بعث خودشان را تسلیم می‌کردند. ساعاتی بعد حدود ۹۰۰ نفر به اسارت رزمندگان درآمده بودند. حمید دستور داد که اسرا به عقب منتقل شوند. نیمه‌های شب دشمن چند گلوله توپ به سمت نیرو‌ها شلیک کرد. هوا رو به روشنی بود که پاتک دشمن آغاز شد. حمید باکری با معاونش شهید یعقوب آذرآبادی بدور از توجه به پست و مقام آرپی‌چی به دست گرفتند. دشمن شکست خورده، عقب نشینی کرد.


روز بعد هم این امر تکرار شد و بار دیگر آن‌ها طعم تلخ شکست را چشیدند. دشمن زخم خورده روز بعد با آتش تهیه زیادی به سمت نیرو‌های ایرانی حمله ور شد و در چند دقیقه هزاران گلوله توپ و خمپاره به سمت آن‌ها پرتاب کرد. مقاومت نیرو‌ها ادامه داشت که ناگهان در مقابل چشمان نیروها، گلوله خمپاره به حمید باکری اصابت کرد. حمید باکری با سرافرازی زیست و با سربلندی شهید شد. نیرو‌ها بهت زده و غمگین به پیکر فرمانده‌شان چشم دوخته بودند. در این حین صدای مرتضی یاغچیان فرمانده دیگر این عملیات، ماتم سکوت را شکست. او خطاب به نیرو‌ها با صدایی رسا گفت: «برادران، زیر این آتش دشمن غم و اندوه برای ما فایده ندارد، حمید مسلماً دوست نمی‌داشت که خود را به غم و اندوه و ناامیدی بسپاریم و از آن هدف مقدس و متعالی عقب بمانیم چرا که همیشه خودش با ناراحتی‌ها و سختی‌ها به مقابله می‌پرداخت و بر آن‌ها غلبه می‌کرد، ما چگونه می‌توانیم در اینجا آرام و غمگین بنشینیم و خود را بدست غم و اندوه بی‌جا و بی‌ثمر بسپاریم، در حالی که خدا ما را به سوی خود می‌خواند و اسلام بزرگ در انتظار خدمتگزاری و ایثار ماست او بدین خاطر جان خود را نثار کرد و ما هم باید بخاطر همین هدف مبارزه کنیم و اگر لازم شد همانند آن‌ها تکه تکه بشویم اکنون ۲۴ ساعت است که شما مردانه می‌جنگید، اما حمید ۷۲ ساعت سرسختانه و پی در پی جنگید. او دینش را به انقلاب و اسلام ادا کرد و عاشقانه جامه شهادت را در بر گرفت از جای برخیزید تا ارواح معلمان شهیدمان آرام گیرد.»


نیرو‌ها در کلام مرتضی یاغچیان، دلیری و هدف والای فرمانده شهیدشان را دیدند. نیرو‌ها بار دیگر به پا خواستند و در مقابل دشمن ایستادند. درگیری جنگ تن با تانک رسید. مرتضی یاغچیان هم در این عملیات از ناحیه سینه و پا مجروح شد. نیرو‌ها می‌خواستند تا فرمانده‌شان زنده بماند تا راه والایی که در پیش گرفته بود را ادامه دهد، به همین جهت تصمیم گرفتند که او را به پشت خط منتقل کنند، اما او گفت: «من بخاطر این شب به دنیا آمده‌ام. آنقدر مقاومت می‌کنم تا به دنیای استکبار جهانی بفهمانم که می‌میریم، اما امام و انقلاب‌مان را زنده نگه می‌داریم.» صبح روز بعد مرتضی یاغچیان و یعقوب آذرآبادی نیز به فرمانده دلیر لشکر عاشورا پیوستند و آسمانی شدند.

همه چیز درباره شهید غواص کربلای ۴بادستان بسته (شهیدسیدمنصورمهدوی نیاکی)

 زندگینامه شهدای نیاک

همه چیز درباره شهید غواص کربلای ۴بادستان بسته (شهیدسیدمنصورمهدوی نیاکی) ۰ نظر

همه چیز درباره شهید غواص کربلای ۴بادستان بسته (شهیدسیدمنصورمهدوی نیاکی)

چهار منطقه شلمچه، ابوالخصیب، مقابل ام‌الرصاص و جزیره مینو برای انجام یک عملیات بزرگ انتخاب شد. غواص‌های خودی ساعاتی قبل عملیات به درون آب رفته و به سمت خط دشمن حرکت کردند. در این میان، نیروهای دشمن کاملا آماده و هوشیار بودند.
به گزارش خبرنگار فرهنگی باشگاه خبرنگاران پویا، چند روزی بیشتر از دومین سالگرد انتشار خبر کشف پیکرهای مطهر شهدای غواصی که با دستان بسته در یک گور دسته جمعی پیدا شدند، نمی‌گذرد که خبر از پیدا شدن تعدادی دیگر از شهدای غواص همان عملیات کربلای ۴ با دستان بسته اعلام شده است. سردار سید محمد باقرزاده، فرمانده کمیته جستجوی مفقودین ستاد کل نیروهای مسلح در این باره عنوان کرد: «پیکر پاک ۱۳۰ شهید تازه تفحص شده چهارم خرداد از عراق وارد کشور می‌شود. پیکر پاک این شهدا در استان‌های بصره، الاماره و شهر کوت عراق طی یک ماه گذشته در عملیات‌های تفحص گروه جستجوی مفقودین پیدا شده است. ۱۸ نفر از این شهدا از شهدای غواص عملیات کربلای ۴ هستند که در جزیره ام‌الرصاص با دست‌های بسته پیدا شده‌اند.»

پیدا شدن این شهدا بهانه‌ای شد که بار دیگر حماسه‌های این شهدا مرور شده و به خاطر بیاوریم بازگشت استخوان‌های این شهدا بعد از گذشت ۳۰ سال از شهادتشان در دو سال گذشته چه اثراتی میان مردم گذاشت و بعد از سه دهه گمنامی دوباره چه حماسه‌هایی در پایتخت آفریدند.

حماسه کربلای ۴ چه بود؟

چهار منطقه شلمچه، ابوالخصیب، مقابل ام‌الرصاص و جزیره مینو برای انجام این عملیات بزرگ انتخاب شد. غواص‌های خودی ساعاتی قبل عملیات به درون آب رفته و به سمت خط دشمن حرکت کردند. در این میان، نیروهای دشمن که کاملا آماده و هوشیار بودند ضمن پرتاب منور، با تیربار و خمپاره به طرف نیروهای ایرانی شلیک می‌کردند. در مجموع، عملیات خارج از کنترل و هدایت فرماندهی قرار گرفته بود و قبل از هر دستوری یگان‌ها با توجه به نوع وضعیت و هوشیاری و عکس‌العمل دشمن به محض رسیدن به ساحل، درگیری را آغاز می‌کردند. در این حال، رمز عملیات کربلای ۴ اعلام شد و نیروهای عمل‌کننده فقط توانستند در جزایر سهیل، قطعه، ام الرصاص، ام البابی و بلجانیه نفوذ کنند. در مقابل، نیروهای دشمن با پرتاب پی در پی منور و اجرای چند مورد بمباران کنار نهر عرایض(عقبه برخی از یگان‌ها) و همچنین اجرای آتش موثر روی رودخانه اروند، عملا سازمان غواص‌ها و نیروهای موج دوم و سوم را به هم زد.

یکی از مناطق حساس عملیات، جزیره ام‌الرصاص و نوک بوارین بود که به رغم تلاش بسیاری که برای تصرف آن انجام شد، به خاطر هوشیاری دشمن امکان ادامه درگیری از میان رفت. دشمن با شلیک پرحجم تیربار روی آب، از عبور نیروها از تنگه ام الرصاص – بوارین جلوگیری کرد. به خاطر حساسیتی که دشمن نسبت به ام‌الرصاص داشت، در پدافند آن از ۹ رده مانع طبیعی و مصنوعی بهره می‌برد، به طوری که هرگاه از هر خط عقب رانده می‌شد، در خط بعدی که نسبت به خط قبلی اشراف و تسلط داشت، مقاومت می‌کرد. در نهایت به منظور حفظ قوا و طراحی مجدد عملیات آتی، از ادامه نبرد اجتناب شد.

عملیات کربلای۴ هیچگاه مظلومیت و شجاعت رزمندگان را فراموش نمی‌کند. عملیاتی که رادارهای آمریکائی به جبران قضیه مک فارلین، تمام جزئیات عملیات را به عراقی‌ها داده بودند. رمز عملیات یا محمد(ص) بود که ساعت ۲۲:۴۵ روز سوم دیماه سال ۶۵ اعلام شد. مظلومیت شهدای عملیات کربلای چهار تداعی کننده غربت و مظلومیت اباعبدالله‌الحسین(ع) و یاران باوفایش در روز عاشورا است.

جزیره ام الرصاص کجاست؟

جزیره ام الرصاص یکی از جزایر اروند رود است که شاهد چندین عملیات بزرگ در طول سال‌های جنگ تحمیلی بوده است. این جزیره که به عنوان یکی از جزایر استراتژیک عراق، همواره جزو برخی محورهای عملیاتی رزمندگان دفاع مقدس قرار می‌گرفته، شاهد شهادت بسیاری از رزمندگان بوده است. عملیات کربلای۴ ، عملیات والفجر۸ و تک ایذایی والفجر۸ در منطقه ام الرصاص به عنوان بخشی از عملیات‌های آبی-خاکی جنگ، مورد توجه بوده و ام الرصاص را نیز درگیر کرده است. شهدای زیادی از عملیات دو روزه کربلای ۴ تا عملیات ۷۵ روزه والفجر۸ به عنوان طولانی‌ترین عملیات هشت سال جنگ تحمیلی در این جزیره به سالار شهیدان حضرت اباعبدالله الحسین(ع) اقتدا کردند و آسمانی شدند و پیکرهای مطهر برخی از آن‌ها به خاطر شرایط منطقه و درگیری شدید آنجا باقی مانده و نیروهای خودی نتوانستند آن‌ها را بازگردانند. نام این شهدا سال‌ها در شمار شهدای مفقودالاثر جای گرفت.

خبری که سرآغاز یک موج مردمی شد

۲۸ اردیبهشت ماه سال ۹۴ در مراسم ورود پیکر شهدای تازه تفحص شده به کشور بود که یک خبر از شهدا، بمب خبری بزرگی ایجاد کرد و منشأ یک تحول و آگاهی عظیم در میان مردم شد. خبر این بود: «کشف پیکر مطهر ۱۷۵ شهید غواص دفاع مقدس با دستان بسته» این شهدا که جمعی از غواصان و خط‌شکنان شهید عملیات کربلای۴ بودند در دی ماه سال ۶۵ در جریان عملیات کربلای۴ که طرح آن توسط آواکس‌های آمریکایی لو رفته بود، خط عملیاتی اروند را شکستند و حتی از جزیره ام‌الرصاص هم عبور کردند. طبق شواهد موجود، این رزمندگان در حالی که بیشتر آن‌ها مجروح بودند، جلوتر از خط مقدم به اسارت دشمن درآمدند و پیکرشان با دست‌ها و بعضاً با پاهای بسته شده در یک گور دسته‌جمعی دفن شده بود و پیکر مطهر آنان بعد از ۳۰ سال توسط تیم تفحص پیکر مطهر شهدا کشف شد. نقطه‌ای که شهدا در آن پیدا شدند، ۱۵ کیلومتر جلوتر از خط مقدم یعنی ابوفلوس در منطقه ابوالخصیب عراق بود.

خبر ورود این پیکرهای مطهر به کشور بعد از گذشت ۲۹ سال از شهادتشان سرآغاز یک موج بود. یک موج مردمی سرشار از عواطف و احساساتی پاک نسبت به شهدای هشت سال دفاع مقدس. روز بعد تیتر غواصان شهید برجسته‌تر از سایر تیترها در سایت‌ها و گروه‌های خبری درخشید. شاید پیدا شدن تعداد زیادی از شهدا با دستانی بسته آن هم کیلومترها جلوتر از خط مقدم عملیات، باعث جریحه دار شدن احساسات مردم غیور ایران شد. شاید هم کشف آن‌ها در گورهای دسته جمعی باعث قلیان احساسات پاک آنان شد. شاید هم حقیقت به اسارت گرفته شدن تعدادی از رزمندگان غیور این سرزمین ماجرای آن را دوباره بر سر زبان‌ها انداخت. آنچه مهم است اینست که این ماجرا بار دیگر توانست مظلومیت شهدای هشت سال دفاع مقدس را به یاد مردمی آورد که شاید سال‌ها در میان روزمرگی‌های خود این واقعیت‌های جنگ را فراموش کرده بودند.

آغاز سوالات فراوان مردم از ماجرای کربلای۴ و غرض ورزی رسانه‌های بیگانه

بمب خبری پیدا شدن استخوان‌هایی از پیکر ۱۷۵ شهید خط شکن و غواص با دستان بسته یک تلنگر برای همه ایرانیان بود. و انتشار این خبر سرآغاز سوال‌های فراوان مردم از این ماجرا بود. کربلای۴ چه بود و چگونه شکل گرفت؟ غواصان در خط مقدم جبهه‌ها چه می‌کردند؟ عراق چگونه با اسرای خط مقدم رفتار می‌کرد؟ چه تعداد غواص شهید از جنگ به جا مانده است؟ ابوفلوس کجاست؟ چه تعداد پیکر شهید ایرانی هنوز در عراق به جامانده است؟ پیکرهای شهدا چگونه کشف و شناسایی می‌شوند؟ و… و این سوال‌ها به شکل‌های مختلف تکرار شد و تکرار شد. پاسخ برخی از آنان به اتفاقات امروز رزمندگان تفحص مربوط می‌شود و پاسخ برخی دیگر در تاریخ جنگ وجود دارد. به همین دلیل اسناد، تحلیل‌ها و خاطرات جنگ از این مقطع تاریخی بیش از پیش مورد توجه قرار گرفت. مردم به این مطالب رجوع و برش‌هایی از هشت سال دفاع مقدس را به طرق مختلف مرور کردند تا پاسخ پرسش‌های خود را بگیرند.

انتشار این خبر هر چند که از طرف عموم مردم واکنش‌های مثبت و اثرگذاری را در پی داشت که برخی حتی آن را کرامات شهدا بعد از گذشت ۳۰ سال می‌نامند اما حاشیه‌ سازی برخی ناآگاهان در داخل و دشمنان در خارج کشور را نیز به دنبال داشت. کسانی که با توسل به ناموفق بودن عملیات کربلای۴ یا آمار بالای شهدا سعی در عوام فریبی و زیر سوال بردن موفقیت‌های ۸ سال دفاع مقدس را داشتند. در حالیکه تاثیرگذاری مردمی بازگشت شهدای غواص و خط شکن به کشور چیز دیگری می‌‌گفت. جوسازی و فرافکنی این رسانه‌های معاند نتوانست تصویر دروغین خود از حماسه این شهدا را بر باور مردم بنشاند. تا جایی که چند روز بعد از انتشار اخبار بازگشت غواصان به کشور، وقتی تصاویر پیکر مطهر غواص منصور مهدوی نیاکی که در کربلای ۴ به شهادت رسیده است، منتشر شد، بازتاب متفاوتی را شاهد بودیم.

افشای جنایات ۳۰ سال گذشته

سردارباقرزاده فرمانده کمیته جستجوی مفقودین ستاد کل نیروهای مسلح برای پاسخ به برخی ابهام‌ها و شبهات مطرح شده در مورد این شهدا، ۱۷ خرداد ماه یک نشست خبری در معراج شهدا برگزار کرد و ناگفته‌هایی از عملیات تفحص این شهدا را عنوان کرد در این مراسم بود که طناب‌ها و سیم‌هایی که توسط آن‌ها دستان رزمندگان ایرانی بسته شده بود و در جریان تفحص به همراه استخوان‌های به جامانده کشف شده بود، در انظار عموم خبرنگاران قرار گرفت. در این نشست همچنین پیکر مطهر شهید غواص با دستان بسته که یکی از همین ۱۷۵ پیکر کشف شده در گور دسته جمعی بود، قبل از آنکه هویتش کشف شود در معراج شهدا برای نخستین بار مقابل خبرنگاران قرار گرفت.

صحنه تکان دهنده رویت پیکر مطهر و کامل این شهید دفاع مقدس حرف‌ها و نقل‌های فراوانی را در رسانه‌های مختلف انعکاس یافت. پیکری با لباس غواصی که دستانش از جلو با سیم بسته شده است. این پیکر یکی از ۱۷۵ شهید غواص و خط شکن عملیات کربلای ۴ بود که در یک گور دسته جمعی در منطقه ابوفلوس تفحص شد. و در نشست مطبوعاتی سندی برای رسوایی جنایات صدام و رژیم بعث عراق به همراه دستگاه‌های اطلاعاتی آمریکا شد. بعد از گذشت حدود دو ماه از این اتفاق نادر رسانه‌ای، هویت پیکر مطهر او شناسایی شد. شهید منصور نیاکی یکی از شهدایی بود که سالم‌ترین پیکر را در میان این شهدا داشت. «منصور مهدوی نیاکی» متولد سومین روز فروردین ۱۳۴۶ است در آمل است. این غواص شهید اعزامی از لشکر ۲۵ کربلا بود و در جریان عملیات کربلای ‌۴ در منطقه ام‌الرصاص، در چهارم دی‌ ماه ۶۵ به شهادت رسید. اما بعد از انتشار تصاویر او دیگر واکنش خاصی علیه این جریان رسانه‌ای صورت نگرفت. زیرا سیاستگذاران جریانات منفی در مورد کربلای ۴ و موجودیت دفاع مقدس در دهه ۶۰ با این جریانات خود به این نتیجه رسیدند که پرداختن به این موضوع فقط به افشای هر چه بیشتر چهره پلید صدام، رژیم بعثی، قدرت‌ها و رسانه‌هایی می‌پردازد که در دوران جنگ علیه ایران نقش آفرینی می‌کردند. کسانی که دستشان به خون این شهدا آلوده است. پس سکوت از جانب همین رسانه‌ها بهترین واکنش برای آن‌ها بود.

بیش از ۵۰ شهید شناسایی شدند

سپس عملیات شناسایی هویت پیکر مطهر این شهدا در معراج شهدای مرکز آغاز شد و هویت بیش از ۵۰ شهید احراز شد. پیکر این شهدا غواصان و خط‌شکنانی مربوط به ۴ یگان: ۲۵ کربلا، ۴۱ ثارالله(ع)، ۱۴ امام حسین(ع) و ۷ ولی‌عصر(عج) بوده‌اند. نهایتاً اکثر این شهدا در ۲۵ شوال برابر با ۲۰ مرداد ماه ۹۴ مصادف با شهادت امام جعفر صادق (علیه السلام) در استان‌های خوزستان، مازندران، اصفهان، گلستان و کرمان تشییع و به خاک سپرده شدند. ۱۰ شهید از استان اصفهان، ۱۰ شهید از استان کرمان، ۷ شهید از استان مازندران، ۶ شهید از استان خوزستان، یک شهید از استان البرز و… شهدایی بودند که شناسایی شده و با نام نشان به خاک سپرده شدند و مابقی نیز به صورت گمنام در سیل خروشان احساسات پاک مردم در بهترنی نقاط از شهرهای مختلف این دیار تشییع و خاکسپاری شدند.

شهید غواص، «حسینعلی بالویی» در ۱۶سالگی در عملیات کربلای۴ شرکت کرد و در نهایت به‌همراه دیگر همرزمانش در این عملیات مجروح، اسیر و شهید شد. او هم همانند دیگر غواصان دریادل کربلای۴ با هم‌شهری‌هایش یعنی غواصان مازندرانی از لشکر ۲۵ کربلا دل را به دریا زد و تن را به اروند سپرد تا در قلب خروشان اروندرود حماسه کربلای۴ شکل بگیرد. اما مثل خیلی‌های دیگر سهمش شهادت بود. ۲۹ سال بعد استخوان‌های پیکر او ۱۵ کیلومتر جلوتر از خط مقدم جزیره ام‌الرصاص یعنی در ابوفلوس کشف شد.

منبع:سایت حماسه آمل

بیانیه «گام دوم انقلاب» خطاب به ملت ایران

 بخش خبری رهبری انقلاب

بیانیه «گام دوم انقلاب» خطاب به ملت ایران

انقلاب کبیر اسلامی ایران در حالی چهلمین سالگرد پیروزی خود را پشت سر گذاشت و قدم به دهه‌ی پنجم حیات خود نهاد که اگرچه دشمنان مستکبرش گمان‌های باطلی در سر داشتند اما دوستانش در سراسر جهان، امیدوارانه آن را در گذر از چالش‌ها و به دست آوردن پیشرفت‌های خیره‌کننده، همواره سربلند دیده‌اند.

در چنین نقطه‌ی عطفی، رهبر حکیم انقلاب اسلامی با صدور «بیانیه‌ی گام دوم انقلاب» و برای ادامه‌ی این راه روشن، به تبیین دستاوردهای شگرف چهار دهه‌ی گذشته پرداخته و توصیه‌هایی اساسی به‌منظور «جهاد بزرگ برای ساختن ایران اسلامی بزرگ» ارائه فرموده‌اند.
بیانیه‌ی «گام دوم انقلاب» تجدید مطلعی است خطاب به ملت ایران و به‌ویژه جوانان که به‌مثابه منشوری برای «دومین مرحله‌ی خودسازی، جامعه‌پردازی و تمدن‌سازی» خواهد بود و «فصل جدید زندگی جمهوری اسلامی» را رقم خواهد زد.
این گام دوم، انقلاب را «به آرمان بزرگش که ایجاد تمدن نوین اسلامی و آمادگی برای طلوع خورشید ولایت عظمیٰ (ارواحنافداه) هست» نزدیک خواهد کرد.
متن کامل این بیانیه به شرح زیر است:

بسم الله الرّحمن الرّحیم
الحمدلله ربّ العالمین و الصّلاة و السّلام علی سیّدنا محمّد و آله‌ الطّاهرین و صحبه المنتجبین و من تبعهم باحسان الی یوم الدّین.

 از میان همه‌ی ملّتهای زیر ستم، کمتر ملّتی به انقلاب همّت میگمارد؛ و در میان ملّتهایی که به پا خاسته و انقلاب کرده‌اند، کمتر دیده شده که توانسته باشند کار را به نهایت رسانده و به‌جز تغییر حکومتها، آرمانهای انقلابی را حفظ کرده باشند. امّا انقلاب پُرشکوه ملّت ایران که بزرگ‌ترین و مردمی‌ترین انقلاب عصر جدید است، تنها انقلابی است که یک چلّه‌ی پُرافتخار را بدون خیانت به آرمانهایش پشت سر نهاده و در برابر همه‌ی وسوسه‌هایی که غیرقابل مقاومت به نظر میرسیدند، از کرامت خود و اصالت شعارهایش صیانت کرده و اینک وارد دوّمین مرحله‌ی خودسازی و جامعه‌پردازی و تمّدن‌سازی شده ‌است. درودی از اعماق دل بر این ملّت؛ بر نسلی که آغاز کرد و ادامه داد و بر نسلی که اینک وارد فرایند بزرگ و جهانیِ چهل سال دوّم میشود.

 آن روز که جهان میان شرق و غرب مادّی تقسیم شده بود و کسی گمان یک نهضت بزرگ دینی را نمیبُرد، انقلاب اسلامی ایران، با قدرت و شکوه پا به میدان نهاد؛ چهارچوب‌ها را شکست؛ کهنگی کلیشه‌ها را به رخ دنیا کشید؛ دین و دنیا را در کنار هم مطرح کرد و آغاز عصر جدیدی را اعلام نمود. طبیعی بود که سردمداران گمراهی و ستم واکنش نشان دهند، امّا این واکنش ناکام ماند. چپ و راستِ مدرنیته، از تظاهر به نشنیدن این صدای جدید و متفاوت، تا تلاش گسترده و گونه‌گون برای خفه کردن آن، هرچه کردند به اجل محتوم خود نزدیک‌تر شدند. اکنون با گذشت چهل جشن سالانه‌ی انقلاب و چهل دهه‌ی فجر، یکی از آن دو کانون دشمنی نابود شده و دیگری با مشکلاتی که خبر از نزدیکی احتضار میدهند، دست و پنجه نرم میکند! و انقلاب اسلامی با حفظ و پایبندی به شعارهای خود همچنان به پیش میرود.

 برای همه چیز میتوان طول عمر مفید و تاریخ مصرف فرض کرد، امّا شعارهای جهانی این انقلاب دینی از این قاعده مستثنا است؛ آنها هرگز بی‌مصرف و بی‌فایده نخواهند شد، زیرا فطرت بشر در همه‌ی عصرها با آن سرشته است. آزادی، اخلاق، معنویت، عدالت، استقلال، عزّت، عقلانیّت، برادری، هیچ یک به یک نسل و یک جامعه مربوط نیست تا در دوره‌ای بدرخشد و در دوره‌ای دیگر افول کند. هرگز نمیتوان مردمی را تصوّر کرد که از این چشم‌اندازهای مبارک دل‌زده شوند. هرگاه دل‌زدگی پیش آمده، از روی‌گردانی مسئولان از این ارزشهای دینی بوده است و نه از پایبندی به آنها و کوشش برای تحقّق آنها.

 انقلاب اسلامی همچون پدیده‌ای زنده و بااراده، همواره دارای انعطاف و آماده‌ی تصحیح خطاهای خویش است، امّا تجدیدنظرپذیر و اهل انفعال نیست. به نقدها حسّاسیّت مثبت نشان میدهد و آن را نعمت خدا و هشدار به صاحبان حرفهای بی‌عمل میشمارد، امّا به هیچ بهانه‌ای از ارزشهایش که بحمدالله با ایمان دینی مردم آمیخته است، فاصله نمیگیرد. انقلاب اسلامی پس از نظام‌سازی، به رکود و خموشی دچار نشده و نمیشود و میان جوشش انقلابی و نظم سیاسی و اجتماعی تضاد و ناسازگاری نمی‌بیند، بلکه از نظریّه‌ی نظام انقلابی تا ابد دفاع میکند.

 جمهوری اسلامی، متحجّر و در برابر پدیده‌ها و موقعیّتهای نو به نو، فاقد احساس و ادراک نیست، امّا به اصول خود بشدّت پایبند و به مرزبندی‌های خود با رقیبان و دشمنان بشدّت حسّاس است. با خطوط اصلی خود هرگز بی‌مبالاتی نمیکند و برایش مهم است که چرا بماند و چگونه بماند. بی‌شک فاصله‌ی میان بایدها و واقعیّتها، همواره وجدانهای آرمانخواه را عذاب داده و میدهد، امّا این، فاصله‌ای طی‌شدنی است و در چهل سال گذشته در مواردی بارها طی شده است و بی‌شک در آینده، با حضور نسل جوان مؤمن و دانا و پُرانگیزه، با قدرت بیشتر طی خواهد شد.

 انقلاب اسلامی ملّت ایران، قدرتمند امّا مهربان و باگذشت و حتّی مظلوم بوده است. مرتکب افراط‌ها و چپ‌روی‌هایی که مایه‌ی ننگ بسیاری از قیامها و جنبشها است، نشده است. در هیچ معرکه‌ای حتّی با آمریکا و صدّام، گلوله‌ی اوّل را شلّیک نکرده و در همه‌ی موارد، پس ‌از حمله‌ی دشمن از خود دفاع کرده و البتّه ضربت متقابل را محکم فرود آورده است. این انقلاب از آغاز تا امروز نه بی‌رحم و خون‌ریز بوده و نه منفعل و مردّد. با صراحت و شجاعت در برابر زورگویان و گردنکشان ایستاده و از مظلومان و مستضعفان دفاع کرده است. این جوانمردی و مروّت انقلابی، این صداقت و صراحت و اقتدار، این دامنه‌ی عمل جهانی و منطقه‌ای در کنار مظلومان جهان، مایه‌ی سربلندی ایران و ایرانی است، و همواره چنین باد.

 اینک در آغاز فصل جدیدی از زندگی جمهوری اسلامی، این بنده‌ی ناچیز مایلم با جوانان عزیزم، نسلی که پا به میدان عمل میگذارد تا بخش دیگری از جهاد بزرگ برای ساختن ایران اسلامی بزرگ را آغاز کند، سخن بگویم. سخن اوّل درباره‌ی  گذشته است.

 عزیزان! نادانسته‌ها را جز با تجربه‌ی خود یا گوش سپردن به تجربه‌ی دیگران نمیتوان دانست. بسیاری از آنچه را ما دیده و آزموده‌ایم، نسل شما هنوز نیازموده و ندیده است. ما دیده‌ایم و شما خواهید دید. دهه‌های آینده دهه‌های شما است و شمایید که باید کارآزموده و پُرانگیزه از انقلاب خود حراست کنید و آن را هرچه بیشتر به آرمان بزرگش که ایجاد تمدّن نوین اسلامی و آمادگی برای طلوع خورشید ولایت عظمیٰ (ارواحنا فداه) است، نزدیک کنید. برای برداشتن گامهای استوار در آینده، باید گذشته را درست شناخت و از تجربه‌ها درس گرفت؛ اگر از این راهبرد غفلت شود، دروغها به جای حقیقت خواهند نشست و آینده مورد تهدیدهای ناشناخته قرار خواهد گرفت. دشمنان انقلاب با انگیزه‌ای قوی، تحریف و دروغ‌پردازی درباره‌ی گذشته و حتّی زمان حال را دنبال میکنند و از پول و همه‌ی ابزارها برای آن بهره میگیرند. رهزنان فکر و عقیده و آگاهی بسیارند؛ حقیقت را از دشمن و پیاده‌نظامش نمیتوان شنید.

 انقلاب اسلامی و نظام برخاسته از آن، از نقطه‌ی صفر آغاز شد؛ اوّلاً: همه‌چیز علیه ما بود، چه رژیم فاسد طاغوت که علاوه ‌بر وابستگی و فساد و استبداد و کودتایی بودن، اوّلین رژیم سلطنتی در ایران بود که به دست بیگانه -و نه به زور شمشیر خود- بر سرِ کار آمده بود، و چه دولت آمریکا و برخی دیگر از دولتهای غربی، و چه وضع بشدّت نابسامان داخلی و عقب‌افتادگی شرم‌آور در علم و فنّاوری و سیاست و معنویّت و هر فضیلت دیگر.

 ثانیاً: هیچ تجربه‌ی پیشینی و راه طی‌شده‌ای در برابر ما وجود نداشت. بدیهی است که قیامهای مارکسیستی و امثال آن نمیتوانست برای انقلابی که از متن ایمان و معرفت اسلامی پدید آمده است، الگو محسوب شود. انقلابیون اسلامی بدون سرمشق و تجربه آغاز کردند و ترکیب جمهوریّت و اسلامیّت و ابزارهای تشکیل و پیشرفت آن، جز با هدایت الهی و قلب نورانی و اندیشه‌ی بزرگ امام خمینی، به دست نیامد. و این نخستین درخشش انقلاب بود.

 پس آ‌نگاه انقلاب ملّت ایران، جهان دو قطبی آن روز را به جهان سه قطبی تبدیل کرد و سپس با سقوط و حذف شوروی و اقمارش و پدید آمدن قطبهای جدید قدرت، تقابل دوگانه‌ی جدید «اسلام و استکبار» پدیده‌ی برجسته‌ی جهان معاصر و کانون توجّه جهانیان شد. از سویی نگاه امیدوارانه‌ی ملّتهای زیر ستم و جریانهای آزادیخواه جهان و برخی دولتهای مایل به استقلال، و از سویی نگاه کینه‌ورزانه و بدخواهانه‌ی رژیم‌های زورگو و قلدرهای باج‌طلب عالم، بدان دوخته شد. بدین گونه مسیر جهان تغییر یافت و زلزله‌ی انقلاب، فرعونهای در بسترِ راحت آرمیده را بیدار کرد؛ دشمنی‌ها با همه‌ی شدّت آغاز شد و اگر نبود قدرت عظیم ایمان و انگیزه‌ی این ملّت و رهبری آسمانی و تأییدشده‌ی امام عظیم‌الشّأن ما، تاب آوردن در برابر آن همه خصومت و شقاوت و توطئه و خباثت، امکان‌پذیر نمیشد.

 به رغم همه‌ی این مشکلات طاقت‌فرسا، جمهوری اسلامی روز به روز گامهای بلندتر و استوارتری به جلو برداشت. این چهل سال، شاهد جهادهای بزرگ و افتخارات درخشان و پیشرفتهای شگفت‌آور در ایران اسلامی است. عظمت پیشرفتهای چهل‌ساله‌ی ملّت ایران آنگاه بدرستی دیده میشود که این مدّت، با مدّتهای مشابه در انقلابهای بزرگی همچون انقلاب فرانسه و انقلاب اکتبر شوروی و انقلاب هند مقایسه شود. مدیریّتهای جهادی الهام گرفته از ایمان اسلامی و اعتقاد به اصل «ما میتوانیم» که امام بزرگوار به همه‌ی ما آموخت، ایران را به عزّت و پیشرفت در همه‌ی عرصه‌ها رسانید.

 انقلاب به یک انحطاط تاریخی طولانی پایان داد و کشور که در دوران پهلوی و قاجار بشدّت تحقیر شده و بشدّت عقب مانده بود، در مسیر پیشرفت سریع قرار گرفت؛ در گام نخست، رژیم ننگین سلطنت استبدادی را به حکومت مردمی و مردم‌سالاری تبدیل کرد و عنصر اراده‌ی ملّی را که جان‌مایه‌‌ی پیشرفت همه‌جانبه و حقیقی است در کانون مدیریّت کشور وارد کرد؛ آنگاه جوانان را میدان‌دار اصلی حوادث و وارد عرصه مدیریّت کرد؛ روحیه‌ و باور «ما میتوانیم» را به همگان منتقل کرد؛ به برکت تحریم دشمنان،‌ اتّکاء به توانایی داخلی را به همه آموخت و این منشأ برکات بزرگ شد:

 اوّلاً: ثبات و امنیّت کشور و تمامیّت ارضی و حفاظت از مرزها را که آماج تهدید جدّی دشمنان قرار گرفته بود ضمانت کرد و معجزه‌ی پیروزی در جنگ هشت‌ساله و شکست رژیم بعثی و پشتیبانان آمریکایی و اروپایی و شرقی‌اش را پدید ‌آورد.

 ثانیاً: موتور پیشران کشور در عرصه‌ی علم و فنّاوری و ایجاد زیرساخت‌های حیاتی و اقتصادی و عمرانی شد که تا اکنون ثمرات بالنده‌ی آن روز به روز فراگیرتر میشود. هزاران شرکت دانش‌بنیان، هزاران طرح زیرساختی و ضروری برای کشور در حوزه‌های عمران و حمل و نقل و صنعت و نیرو و معدن و سلامت و کشاورزی و آب و غیره، میلیون‌ها تحصیل‌کرده‌ی دانشگاهی یا در حال تحصیل، هزاران واحد دانشگاهی در سراسر کشور، ده‌ها طرح بزرگ از قبیل چرخه‌ی سوخت هسته‌ای، سلّول‌های بنیادی، فناوری نانو، زیست‌فنّاوری و غیره با رتبه‌های نخستین در کلّ جهان، شصت برابر شدن صادرات غیرنفتی، نزدیک به ده برابر شدن واحدهای صنعتی، ده‌ها برابر شدن صنایع از نظر کیفی، تبدیل صنعت مونتاژ به فنّاوری بومی، برجستگی محسوس در رشته‌های گوناگون مهندسی از جمله در صنایع دفاعی، درخشش در رشته‌های مهم و حسّاس پزشکی و جایگاه مرجعیّت در آن و ده‌ها نمونه‌ی دیگر از پیشرفت، محصول آن روحیه و آن حضور و آن احساس جمعی است که انقلاب برای کشور به ارمغان آورد. ایرانِ پیش ‌از انقلاب، در تولید علم و فنّاوری صفر بود، در صنعت به‌جز مونتاژ و در علم به‌جز ترجمه هنری نداشت.

 ثالثاً: مشارکت مردمی را در مسائل سیاسی مانند انتخابات، مقابله با فتنه‌های داخلی، حضور در صحنه‌های ملّی و استکبارستیزی به اوج رسانید و در موضوعات اجتماعی مانند کمک‌رسانی‌ها و فعّالیّتهای نیکوکاری که از پیش ‌از انقلاب آغاز شده بود، افزایش چشمگیر داد. پس ‌از انقلاب، مردم در مسابقه‌‌ی خدمت‌رسانی در حوادث طبیعی و کمبودهای اجتماعی مشتاقانه شرکت میکنند.

 رابعاً: بینش سیاسی آحاد مردم و نگاه آنان به مسائل بین‌المللی را به گونه‌ی شگفت‌آوری ارتقاء داد. تحلیل سیاسی و فهم مسائل بین‌المللی در موضوعاتی همچون جنایات غرب بخصوص آمریکا، مسئله‌ی فلسطین و ظلم تاریخی به ملّت آن، مسئله‌ی جنگ‌افروزی‌ها و رذالتها و دخالتهای قدرتهای قلدر در امور ملّتها و امثال آن را از انحصار طبقه‌ی محدود و عزلت‌‌گزیده‌ای به نام روشنفکر، بیرون آورد؛ این گونه روشنفکری میان عموم مردم در همه‌ی کشور و همه‌ی ساحتهای زندگی جاری شد و مسائلی از این دست حتّی برای نوجوانان و نونهالان، روشن و قابل فهم گشت.

 خامساً: کفّه‌ی عدالت را در تقسیم امکانات عمومی کشور سنگین کرد. نارضایتی این حقیر از کارکرد عدالت در کشور به دلیل آنکه این ارزش والا باید گوهر بی‌همتا بر تارک نظام جمهوری اسلامی باشد و هنوز نیست، نباید به این معنی گرفته شود که برای استقرار عدالت کار انجام نگرفته است. واقعیّت آن است که دستاوردهای مبارزه با بی‌عدالتی در این چهار دهه، با هیچ دوره‌ی دیگر گذشته قابل مقایسه نیست. در رژیم طاغوت بیشترین خدمات و درآمدهای کشور در اختیار گروه کوچکی از پایتخت‌نشینان یا همسانان آنان در برخی دیگر از نقاط کشور بود. مردم بیشتر شهرها بویژه مناطق دوردست و روستاها در آخر فهرست و غالباً محروم از نیازهای اوّلیه‌ی زیرساختی و خدمت‌رسانی بودند. جمهوری اسلامی در شمار موفّق‌ترین حاکمیّتهای جهان در جابه‌جایی خدمت و ثروت از مرکز به همه جای کشور، و از مناطق مرفّه‌نشین شهرها به مناطق پایین‌دست آن بوده است. آمار بزرگ راه‌سازی و خانه‌سازی و ایجاد مراکز صنعتی و اصلاح امور کشاورزی و رساندن برق و آب و مراکز درمانی و واحدهای دانشگاهی و سدّ و نیروگاه و امثال آن به دورترین مناطق کشور، حقیقتاً افتخارآفرین است؛ بی‌شک این همه، نه در تبلیغات نارسای مسئولان انعکاس یافته‌ و نه زبان بدخواهان خارجی و داخلی به آن اعتراف کرده است؛ ولی هست و حسنه‌ای برای مدیران جهادی و با اخلاص نزد خدا و خلق است. البتّه عدالت مورد انتظار در جمهوری اسلامی که مایل است پیرو حکومت علوی شناخته شود، بسی برتر از  اینها است و چشم امید برای اجرای آن به شما جوانها است که در ادامه بدان خواهم پرداخت.

 سادساً: عیار معنویّت و اخلاق را در فضای عمومی جامعه بگونه‌ای چشمگیر افزایش داد. این پدیده‌ی مبارک را رفتار و منش حضرت امام خمینی در طول دوران مبارزه و پس ‌از پیروزی انقلاب، بیش ‌از هر چیز رواج داد؛ آن انسان معنوی و عارف و وارسته از پیرایه‌های مادّی، در رأس کشوری قرار گرفت که مایه‌های ایمان مردمش بسی ریشه‌دار و عمیق بود. هرچند دست تطاول تبلیغات مروّج فساد و بی‌بندوباری در طول دوران پهلوی‌ها به آن ضربه‌های سخت زده و لجنزاری از آلودگی اخلاقی غربی را به درون زندگی مردم متوسّط و بخصوص جوانان کشانده بود، ولی رویکرد دینی و اخلاقی در جمهوری اسلامی، دلهای مستعد و نورانی بویژه جوانان را مجذوب کرد و فضا به سود دین و اخلاق دگرگون شد. مجاهدتهای جوانان در میدانهای سخت از جمله دفاع مقدّس، با ذکر و دعا و روحیه‌ی برادری و ایثار همراه شد و ماجراهای صدر اسلام را زنده و نمایان در برابر چشم همه نهاد. پدران و مادران و همسران با احساس وظیفه‌ی دینی از عزیزان خود که به جبهه‌های گوناگون جهاد می‌شتافتند دل کندند و سپس، آنگاه که با پیکر خون‌آلود یا جسم آسیب‌دیده‌ی آنان روبه‌رو شدند، مصیبت را با شکر همراه کردند. مساجد و فضاهای دینی رونقی بی‌سابقه گرفت. صف نوبت برای اعتکاف از هزاران جوان و استاد و دانشجو و زن و مرد و صف نوبت برای اردوهای جهادی و جهادسازندگی و بسیج سازندگی از هزاران جوان داوطلب و فداکار آکنده شد. نماز و حج و روزه‌داری و پیاده‌روی زیارت و مراسم گوناگون دینی و انفاقات و صدقات واجب و مستحب در همه‌جا بویژه میان جوانان رونق یافت و تا امروز، روزبه‌روز بیشتر و با کیفیت‌تر شده است. و اینها همه در دورانی اتّفاق افتاده که سقوط اخلاقی روزافزون غرب و پیروانش و تبلیغات پُر حجم آنان برای کشاندن مرد و زن به لجنزارهای فساد، اخلاق و معنویّت را در بخشهای عمده‌ی عالم منزوی کرده است؛ و این معجزه‌ای دیگر از انقلاب و نظام اسلامی فعّال و پیشرو است.

 سابعاً: نماد پر ابّهت و با شکوه و افتخارآمیز ایستادگی در برابر قلدران و زورگویان و مستکبران جهان و در رأس آنان آمریکای جهان‌خوار و جنایت‌کار، روزبه‌روز برجسته‌تر شد. در تمام این چهل سال، تسلیم‌ناپذیری و صیانت و پاسداری از انقلاب و عظمت و هیبت الهی آن و گردن برافراشته‌ی آن در مقابل دولتهای متکبّر و مستکبر، خصوصیّت شناخته‌شده‌ی ایران و ایرانی بویژه جوانان این مرز و بوم به شمار میرفته است. قدرتهای انحصارگر جهان که همواره حیات خود را در دست‌اندازی به استقلال دیگر کشورها و پایمال کردن منافع حیاتی آنها برای مقاصد شوم خود دانسته‌اند، در برابر ایران اسلامی و انقلابی، اعتراف به ناتوانی کردند. ملّت ایران در فضای حیات‌بخش انقلاب توانست نخست دست‌نشانده‌ی آمریکا و عنصر خائن به ملّت را از کشور برانَد و پس از ‌آن هم تا امروز از سلطه‌ی دوباره‌ی قلدران جهانی بر کشور با قدرت و شدّت جلوگیری کند.

 جوانان عزیز! اینها بخشی محدود از سرفصل‌های عمده در سرگذشت چهل‌ساله‌ی انقلاب اسلامی است، انقلاب عظیم و پایدار و درخشانی که شما به توفیق الهی باید گام بزرگ دوّم را در پیشبرد آن بردارید.

 محصول تلاش چهل‌ساله، اکنون برابر چشم ما است: کشور و ملّتی مستقل، آزاد، مقتدر، با عزّت، متدیّن، پیشرفته در علم، انباشته از تجربه‌هایی گرانبها، مطمئن و امیدوار، دارای تأثیر اساسی در منطقه و دارای منطق قوی در مسائل جهانی، رکورددار در شتاب پیشرفتهای علمی، ر کورددار در رسیدن به رتبه‌های بالا در دانشها و فنّاوری‌های مهم از قبیل هسته‌ای و سلّول‌های بنیادی و نانو و هوافضا و امثال آن، سرآمد در گسترش خدمات اجتماعی، سرآمد در انگیزه‌های جهادی میان جوانان، سرآمد در جمعیّت جوان کارآمد، و بسی ویژگی‌های افتخارآمیز دیگر که همگی محصول انقلاب و نتیجه‌ی جهت‌گیری‌های انقلابی و جهادی است. و بدانید که اگر بی‌توجّهی به شعارهای انقلاب و غفلت از جریان انقلابی در برهه‌هایی از تاریخ چهل‌ساله نمیبود -که متأسّفانه بود و خسارت‌بار هم بود- بی‌شک دستاوردهای انقلاب از این بسی بیشتر و کشور در مسیر رسیدن به آرمانهای بزرگ بسی جلوتر بود و بسیاری از مشکلات کنونی وجود نمیداشت.

 ایران مقتدر، امروز هم مانند آغاز انقلاب با چالشهای مستکبران روبه‌رو است امّا با تفاوتی کاملاً معنی‌دار. اگر آن روز چالش با آمریکا بر سر کوتاه کردن دست عمّال بیگانه یا تعطیلی سفارت رژیم صهیونیستی در تهران یا رسوا کردن لانه‌ی جاسوسی بود، امروز چالش بر سرِ حضور ایران مقتدر در مرزهای رژیم صهیونیستی و برچیدن بساط نفوذ نامشروع آمریکا از منطقه‌ی غرب آسیا و حمایت جمهوری اسلامی از مبارزات مجاهدان فلسطینی در قلب سرزمین‌های اشغالی و دفاع از پرچم برافراشته‌ی حزب‌الله و مقاومت در سراسر این منطقه است. و اگر آن روز، مشکل غرب جلوگیری از خرید تسلیحات ابتدایی برای ایران بود،‌ امروز مشکل او جلوگیری از انتقال سلاحهای پیشرفته‌ی ایرانی به نیروهای مقاومت است. و اگر آن روز گمان آمریکا آن بود که با چند ایرانی خودفروخته یا با چند هواپیما و بالگرد خواهد توانست بر نظام اسلامی و ملّت ایران فائق آید، امروز برای مقابله‌ی سیاسی و امنیّتی با جمهوری اسلامی، خود را محتاج به یک ائتلاف بزرگ از ده‌ها دولت معاند یا مرعوب میبیند و البتّه باز هم در رویارویی، شکست میخورد. ایران به برکت انقلاب، اکنون در جایگاهی متعالی و شایسته‌ی ملّت ایران در چشم جهانیان و عبور کرده از بسی گردنه‌های دشوار در مسائل اساسی خویش است.

 امّا راه طی شده فقط قطعه‌ای از مسیر افتخارآمیز به سوی آرمانهای بلند نظام جمهوری اسلامی است. دنباله‌ی این مسیر که به گمان زیاد، به دشواریِ گذشته‌ها نیست، باید با همّت و هشیاری و سرعت عمل و ابتکار شما جوانان طی شود. مدیران جوان، کارگزاران جوان، اندیشمندان جوان، فعّالان جوان، در همه‌ی میدانهای سیاسی و اقتصادی و فرهنگی و بین‌المللی و نیز در عرصه‌های دین و اخلاق و معنویّت و عدالت، باید شانه‌های خود را به زیر بار مسئولیّت دهند، از تجربه‌ها و عبرتهای گذشته بهره گیرند، نگاه انقلابی و روحیه‌ی انقلابی و عمل جهادی را به‌کار بندند و ایران عزیز را الگوی کامل نظام پیشرفته‌ی اسلامی بسازند.

 نکته‌ی مهمّی که باید آینده‌سازان در نظر داشته باشند، این است که در کشوری زندگی میکنند که از نظر ظرفیّتهای طبیعی و انسانی، کم‌نظیر است و بسیاری از این ظرفیّتها با غفلت دست‌اندرکاران تاکنون بی‌استفاده یا کم‌استفاده مانده است. همّتهای بلند و انگیزه‌های جوان و انقلابی، خواهند توانست آنها را فعّال و در پیشرفت مادّی و معنوی کشور به معنی واقعی جهش ایجاد کنند.

 مهم‌ترین ظرفیّت امیدبخش کشور، نیروی انسانی مستعد و کارآمد با زیربنای عمیق و اصیل ایمانی و دینی است. جمعیّت جوان زیر ۴۰ ‌سال که بخش مهمّی از آن نتیجه‌ی موج جمعیّتی ایجاد شده در دهه‌ی ۶۰ است، فرصت ارزشمندی برای کشور است. ۳۶ میلیون نفر در سنین میانه‌ی ۱۵ و ۴۰ سالگی، نزدیک به ۱۴ میلیون نفر دارای تحصیلات عالی، رتبه‌ی دوّم جهان در دانش‌آموختگان علوم و مهندسی، انبوه جوانانی که با روحیه‌ی انقلابی رشد کرده و آماده‌ی تلاش جهادی برای کشورند، و جمع چشمگیر جوانان محقّق و اندیشمندی که به آفرینشهای علمی و فرهنگی و صنعتی و غیره اشتغال دارند؛ اینها ثروت عظیمی برای کشور است که هیچ اندوخته‌ی مادّی با آن مقایسه نمیتواند شد.

 به‌جز اینها، فرصتهای مادّی کشور نیز فهرستی طولانی را تشکیل میدهد که مدیران کارآمد و پُرانگیزه و خردمند میتوانند با فعّال کردن و بهره‌گیری از آن، درآمدهای ملّی را با جهشی نمایان افزایش داده و کشور را ثروتمند و بی‌نیاز و به معنی واقعی دارای اعتماد به نفس کنند و مشکلات کنونی را برطرف نمایند. ایران با دارا بودن یک درصد جمعیّت جهان، دارای ۷ درصد ذخایر معدنی جهان است: منابع عظیم زیرزمینی، موقعیت استثنائی جغرافیایی میان شرق و غرب و شمال و جنوب، بازار بزرگ ملّی، بازار بزرگ منطقه‌ای با داشتن ۱۵ همسایه با ۶۰۰ میلیون جمعیّت، سواحل دریایی طولانی، حاصلخیزی زمین با محصولات متنوّع کشاورزی و باغی، اقتصاد بزرگ و متنوع، بخشهایی از ظرفیّتهای کشور است؛ بسیاری از ظرفیّتها دست‌نخورده مانده است. گفته شده‌ است که ایران از نظر ظرفیّتهای استفاده نشده‌ی طبیعی و انسانی در رتبه‌ی اوّل جهان است. بی‌شک شما جوانان مؤمن و پُرتلاش خواهید توانست این عیب بزرگ را برطرف کنید. دهه‌ی دوّم چشم‌انداز، باید زمان تمرکز بر بهره‌برداری از دستاوردهای گذشته و نیز ظرفیّتهای استفاده نشده باشد و پیشرفت کشور از جمله در بخش تولید و اقتصاد ملّی ارتقاء یابد.

 اکنون به شما فرزندان عزیزم در مورد چند سرفصل اساسی توصیه‌هایی میکنم. این سرفصل‌ها عبارتند از: علم و پژوهش، معنویّت و اخلاق، اقتصاد، عدالت و مبارزه با فساد، استقلال و آزادی، عزّت ملّی و روابط خارجی و مرزبندی با دشمن، سبک زندگی.

 امّا پیش از همه چیز، نخستین توصیه‌ی من امید و نگاه خوشبینانه به آینده است. بدون این کلید اساسیِ همه‌ی قفلها، هیچ گامی نمیتوان برداشت. آنچه میگویم یک امید صادق و متّکی به واقعیّتهای عینی است. این‌جانب همواره از امید کاذب و فریبنده‌ دوری جسته‌ام، امّا خود و همه را از نومیدی بی‌جا و ترس کاذب نیز برحذر داشته‌‌ام و برحذر میدارم. در طول این چهل سال -و اکنون مانند همیشه- سیاست تبلیغی و رسانه‌ای دشمن و فعّال‌ترین برنامه‌های آن، مأیوس‌سازی مردم و حتّی مسئولان و مدیران ما از آینده است. خبرهای دروغ، تحلیل‌های مغرضانه، وارونه‌ نشان دادن واقعیّتها، پنهان کردن جلوه‌های امیدبخش، بزرگ کردن عیوب کوچک و کوچک نشان دادن یا انکار محسّنات بزرگ، برنامه‌‌ی همیشگی هزاران رسانه‌ی صوتی و تصویری و اینترنتی دشمنان ملّت ایران است؛ و البتّه دنباله‌های آنان در داخل کشور نیز قابل مشاهده‌اند که با استفاده از آزادی‌ها در خدمت دشمن حرکت میکنند. شما جوانان باید پیش‌گام در شکستن این محاصره‌ی تبلیغاتی باشید. در خود و دیگران نهال امید به آینده را پرورش دهید. ترس و نومیدی را از خود و دیگران برانید. این نخستین و ریشه‌ای‌ترین جهاد شما است. نشانه‌های امیدبخش -که به برخی از آنها اشاره شد- در برابر چشم شما است. رویشهای انقلاب بسی فراتر از ریزشها است و دست و دلهای امین و خدمتگزار، بمراتب بیشتر از مفسدان و خائنان و کیسه‌دوختگان است. دنیا به جوان ایرانی و پایداری ایرانی و ابتکارهای ایرانی، در بسیاری از عرصه‌ها با چشم تکریم و احترام مینگرد. قدر خود را بدانید و با قوّت خداداد، به سوی ‌آینده خیز بردارید و حماسه بیافرینید.

 و امّا توصیه‌ها:
۱) علم و پژوهش: دانش،‌ آشکارترین وسیله‌ی عزّت و قدرت یک کشور است. روی دیگر دانایی، توانایی است. دنیای غرب به برکت دانش خود بود که توانست برای خود ثروت و نفوذ و قدرت دویست ساله فراهم کند و با وجود تهیدستی در بنیانهای اخلاقی و اعتقادی، با تحمیل سبک زندگی غربی به جوامع عقب‌مانده از کاروان علم، اختیار سیاست و اقتصاد آنها را به دست گیرد. ما به سوءاستفاده از دانش مانند آنچه غرب کرد، توصیه نمیکنیم، اما مؤکّداً به نیاز کشور به جوشاندن چشمه‌ی دانش در میان خود اصرار میورزیم. بحمدالله استعداد علم و تحقیق در ملّت ما از متوسّط جهان بالاتر است. اکنون نزدیک به دو دهه است که رستاخیز علمی در کشور آغاز شده و با سرعتی که برای ناظران جهانی غافلگیرکننده بود -یعنی یازده برابر شتاب رشد متوسّط علم در جهان- به پیش رفته است. دستاوردهای دانش و فنّاوری ما در این مدّت که ما را به رتبه شانزدهم در میان بیش از دویست کشور جهان رسانید و مایه‌ی شگفتی ناظران جهانی شد و در برخی از رشته‌های حسّاس و نو پدید به رتبه‌های نخستین ارتقاء داد، همه و همه در حالی اتّفاق افتاده که کشور دچار تحریم مالی و تحریم علمی بوده است. ما با وجود شنا در جهت مخالف جریان دشمن‌ساز، به رکوردهای بزرگ دست یافته‌ایم و این نعمت بزرگی است که به خاطر آن باید روز و شب خدا را سپاس گفت.

 امّا آنچه من میخواهم بگویم این است که این راه طی شده، با همه‌ی اهمیّتش فقط یک آغاز بوده است و نه بیشتر. ما هنوز از قلّه‌های دانش جهان بسیار عقبیم؛ باید به قلّه‌ها دست یابیم. باید از مرزهای کنونی دانش در مهم‌ترین رشته‌ها عبور کنیم. ما از این مرحله هنوز بسیار عقبیم؛ ما از صفر شروع کرده‌ایم. عقب‌ماندگی شرم‌آور علمی در دوران پهلوی‌ها و قاجارها در هنگامی که مسابقه‌ی علمی دنیا تازه شروع شده بود، ضربه‌ی سختی بر ما وارد کرده و ما را از این کاروان شتابان، فرسنگها عقب نگه داشته بود. ما اکنون حرکت را ‌آغاز کرده و با شتاب پیش میرویم ولی این شتاب باید سالها با شدّت بالا ادامه یابد تا آن عقب‌افتادگی جبران شود. این‌جانب همواره به دانشگاه‌ها و دانشگاهیان و مراکز پژوهش و پژوهندگان، گرم و قاطع و جدّی در این باره تذکّر و هشدار و فراخوان داده‌ام، ولی اینک مطالبه‌ی عمومی من از شما جوانان آن است که این راه را با احساس مسئولیّت بیشتر و همچون یک جهاد در پیش گیرید. سنگ بنای یک انقلاب علمی در کشور گذاشته شده و این انقلاب، شهیدانی از قبیل شهدای هسته‌ای نیز داده است. به‌پاخیزید و دشمن بدخواه و کینه‌توز را که از جهاد علمی شما بشدّت بیمناک است ناکام سازید.

 ۲) معنویّت و اخلاق: معنویّت به معنی برجسته کردن ارزشهای معنوی از قبیل: اخلاص، ایثار، توکّل، ایمان در خود و در جامعه است، و اخلاق به معنی رعایت فضلیت‌هایی چون خیرخواهی، گذشت، کمک به نیازمند، راستگویی، شجاعت، تواضع، اعتماد به نفس و دیگر خلقیّات نیکو است. معنویّت و اخلاق، جهت‌دهنده‌ی همه‌ی حرکتها و فعّالیّتهای فردی و اجتماعی و نیاز اصلی جامعه است؛ بودن آنها، محیط زندگی را حتّی با کمبودهای مادّی، بهشت میسازد و نبودن آن حتّی با برخورداری مادّی، جهنّم می‌آفریند.

 شعور معنوی و وجدان اخلاقی در جامعه هرچه بیشتر رشد کند برکات بیشتری به بار می‌آورد؛ این، بی‌گمان محتاج جهاد و تلاش است و این تلاش و جهاد، بدون همراهی حکومتها توفیق چندانی نخواهد یافت. اخلاق و معنویّت، البتّه با دستور و فرمان به دست نمی‌آید، پس حکومتها نمیتوانند آن را با قدرت قاهره ایجاد کنند، امّا اوّلاً خود باید منش و رفتار اخلاقی و معنوی داشته باشند، و ثانیاً زمینه‌ را برای رواج آن در جامعه فراهم کنند و به نهادهای اجتماعی در این باره میدان دهند و کمک برسانند؛ با کانونهای ضدّ معنویّت و اخلاق، به شیوه‌ی معقول بستیزند و خلاصه اجازه ندهند که جهنّمی‌ها مردم را با زور و فریب، جهنّمی کنند.

 ابزارهای رسانه‌ای پیشرفته و فراگیر، امکان بسیار خطرناکی در اختیار کانونهای ضدّ معنویّت و ضدّ اخلاق نهاده است و هم‌اکنون تهاجم روزافزون دشمنان به دلهای پاک جوانان و نوجوانان و حتّی نونهالان با بهره‌گیری از این ابزارها را به چشم خود می‌بینیم. دستگاه‌های مسئول حکومتی در این باره وظایفی سنگین بر عهده دارند که باید هوشمندانه و کاملاً مسئولانه صورت گیرد. و این البتّه به معنی رفع مسئولیّت از اشخاص و نهادهای غیرحکومتی نیست. در دوره‌ی پیش ‌رو باید در این باره‌ها برنامه‌های کوتاه مدّت و میان مدّت جامعی تنظیم و اجرا شود؛ ان‌شاء‌الله.

 ۳) اقتصاد: اقتصاد یک نقطه‌ی کلیدیِ تعیین‌کننده است. اقتصاد قوی، نقطه‌ی قوّت و عامل مهمّ سلطه‌ناپذیری و نفوذناپذیری کشور است و اقتصاد ضعیف، نقطه‌ی ضعف و زمینه‌‌ساز نفوذ و سلطه و دخالت دشمنان است. فقر و غنا در مادّیات و معنویّات بشر، اثر میگذارد. اقتصاد البتّه هدف جامعه‌ی اسلامی نیست، امّا وسیله‌ای است که بدون آن نمیتوان به هدفها رسید. تأکید بر تقویت اقتصاد مستقلّ کشور که مبتنی‌ بر تولید انبوه و با کیفیّت، و توزیع عدالت‌محور، و مصرف به اندازه و بی‌ اسراف، و مناسبات مدیریّتی خردمندانه است و در سالهای اخیر از سوی این‌جانب بارها تکرار و بر آن تأکید شده، به خاطر همین تأثیر شگرفی است که اقتصاد میتواند بر زندگی امروز و فردای جامعه بگذارد.

 انقلاب اسلامی راه نجات از اقتصاد ضعیف و وابسته و فاسد دوران طاغوت را به ما نشان داد، ولی عملکردهای ضعیف، اقتصاد کشور را از بیرون و درون دچار چالش ساخته است. چالش بیرونی تحریم و وسوسه‌ها‌ی دشمن است که در صورت اصلاح مشکل درونی، کم‌اثر و حتّی بی‌اثر خواهد شد. چالش درونی عبارت از عیوب ساختاری و ضعفهای مدیریّتی است.

 مهم‌ترین عیوب، وابستگی اقتصاد به نفت، دولتی بودن بخشهایی از اقتصاد که در حیطه‌ی وظایف دولت نیست، نگاه به خارج و نه به توان و ظرفیّت داخلی، استفاده‌ی اندک از ظرفیّت نیروی انسانی کشور، بودجه‌بندی معیوب و نامتوازن، و سرانجام عدم ثبات سیاستهای اجرائی اقتصاد و عدم رعایت اولویّتها و وجود هزینه‌های زائد و حتّی مسرفانه در بخشهایی از دستگاه‌های حکومتی است. نتیجه‌ی اینها مشکلات زندگی مردم از قبیل بی‌کاری جوانها، فقر درآمدی در طبقه‌ی ضعیف و امثال آن است.

 راه‌حلّ این مشکلات، سیاست‌های اقتصاد مقاومتی است که باید برنامه‌های اجرائی برای همه‌ی بخشهای آن تهیّه و با قدرت و نشاط کاری و احساس مسئولیّت، در دولتها پیگیری و اقدام شود. درون‌زایی اقتصاد کشور، مولّد شدن و دانش‌بنیان شدن آن، مردمی کردن اقتصاد و تصدّیگری نکردن دولت، برون‌گرایی با استفاده از ظرفیّتهایی که قبلاً به آن اشاره شد، بخشهای مهمّ این راه‌حل‌ها است. بی‌گمان یک مجموعه‌ی جوان و دانا و مؤمن و مسلّط بر دانسته‌های اقتصادی در درون دولت خواهند توانست به این مقاصد برسند. دوران پیشِ‌ رو باید میدان فعّالیّت چنین مجموعه‌ای باشد.

 جوانان عزیز در  سراسر کشور بدانند که همه‌ی راه‌حل‌ها در داخل کشور است. اینکه کسی گمان کند که «مشکلات اقتصادی صرفاً ناشی از تحریم است و علّت تحریم هم مقاومت ضدّ استکباری و تسلیم نشدن در برابر دشمن است؛ پس راه‌حل، زانو زدن در برابر دشمن و بوسه‌زدن بر پنجه‌ی گرگ است» خطایی نابخشودنی است. این تحلیل سراپا غلط، هرچند گاه از زبان و قلم برخی غفلت‌زدگان داخلی صادر میشود، امّا منشأ آن، کانونهای فکر و توطئه‌ی خارجی است که با صد زبان به تصمیم‌سازان و تصمیم‌گیران و افکار عمومی داخلی القاء میشود.

 ۴) عدالت و مبارزه با فساد: این دو لازم و ملزوم یکدیگرند. فساد اقتصادی و اخلاقی و سیاسی، توده‌ی چرکین کشورها و نظامها و اگر در بدنه‌ی حکومتها عارض شود، زلزله‌ی ویرانگر و ضربه‌زننده به مشروعیّت آنها است؛ و این برای نظامی چون جمهوری اسلامی که نیازمند مشروعیّتی فراتر از مشروعیّتهای مرسوم و مبنائی‌تر از مقبولیّت اجتماعی است، بسیار جدّی‌تر و بنیانی‌تر از دیگر نظامها است. وسوسه‌ی مال و مقام و ریاست، حتّی در عَلَوی‌ترین حکومت تاریخ یعنی حکومت خود حضرت امیر‌‌المؤمنین (علیه‌السّلام) کسانی را لغزاند، پس خطر بُروز این تهدید در جمهوری اسلامی هم که روزی مدیران و مسئولانش مسابقه‌ی زهد انقلابی و ساده زیستی میدادند، هرگز بعید نبوده و نیست؛ و این ایجاب میکند که دستگاهی کارآمد با نگاهی تیزبین و رفتاری قاطع در قوای سه گانه حضور دائم داشته باشد و به معنای واقعی با فساد مبارزه کند، بویژه در درون دستگاه‌های حکومتی.

 البتّه نسبت فساد در میان کارگزاران حکومت جمهوری اسلامی در مقایسه با بسیاری از کشورهای دیگر و بخصوص با رژیم طاغوت که سر تا پا فساد و فسادپرور بود، بسی کمتر است و بحمدالله مأموران این نظام غالباً سلامت خود را نگاه داشته‌اند، ولی حتّی آنچه هست غیرقابل قبول است. همه باید بدانند که طهارت اقتصادی شرط مشروعیّت همه‌ی مقامات حکومت جمهوری اسلامی است. همه باید از شیطان حرص برحذر باشند و از لقمه‌ی حرام بگریزند و از خداوند در این‌باره کمک بخواهند و دستگاه‌های نظارتی و دولتی باید با قاطعیّت و حساسیّت، از تشکیل نطفه‌ی فساد پیشگیری و با رشد آن مبارزه کنند. این مبارزه نیازمند انسانهایی با ایمان و جهادگر، و منیع‌الطّبع با دستانی پاک و دلهایی نورانی است. این مبارزه بخش اثرگذاری است از تلاش همه‌جانبه‌ای که نظام جمهوری اسلامی باید در راه استقرار عدالت به کار برد.

 عدالت در صدر هدفهای اوّلیّه‌ی همه‌‌ی بعثتهای الهی است و در جمهوری اسلامی نیز دارای همان شأن و جایگاه است؛ این، کلمه‌ای مقدّس در همه‌ی زمانها و سرزمین‌ها است و به صورت کامل، جز در حکومت حضرت ولیّ‌عصر (ارواحنافداه) میسّر نخواهد شد ولی به صورت نسبی، همه جا و همه وقت ممکن و فریضه‌ای بر عهده‌ی همه بویژه حاکمان و قدرتمندان است. جمهوری اسلامی ایران در این راه گامهای بلندی برداشته است که قبلاً بدان اشاره‌ای کوتاه رفت؛ و البتّه در توضیح و تشریح آن باید کارهای بیشتری صورت گیرد و توطئه‌ی واژگونه‌نمایی و لااقل سکوت و پنهان‌سازی که اکنون برنامه‌ی جدّی دشمنان انقلاب است، خنثی گردد.

 با این همه اینجانب به جوانان عزیزی که آینده‌ی کشور، چشم انتظار آنها است صریحاً میگویم آنچه تاکنون شده با آنچه باید میشده و بشود، دارای فاصله‌‌ای ژرف است. در جمهوری اسلامی، دلهای مسئولان به طور دائم باید برای رفع محرومیّتها بتپد و از شکافهای عمیق طبقاتی بشدّت بیمناک باشد. در جمهوری اسلامی کسب ثروت نه‌تنها جرم نیست که مورد تشویق نیز هست، امّا تبعیض در توزیع منابع عمومی و میدان دادن به ویژه‌خواری و مدارا با فریبگران اقتصادی که همه به بی‌عدالتی می‌انجامد، بشدّت ممنوع است؛ همچنین غفلت از قشرهای نیازمند حمایت، به هیچ رو مورد قبول نیست. این سخنان در قالب سیاستها و قوانین، بارها تکرار شده است ولی برای اجرای شایسته‌ی آن چشم امید به شما جوانها است؛ و اگر زمام اداره‌ی بخشهای گوناگون کشور به جوانان مؤمن و انقلابی و دانا و کاردان -که بحمدالله کم نیستند-سپرده شود، این امید برآورده خواهد شد؛ ان‌شاءالله.

 ۵) استقلال و آزادی: استقلال ملّی به معنی آزادی ملّت و حکومت از تحمیل و زورگویی قدرتهای سلطه‌گر جهان است. و آزادی اجتماعی به‌معنای حقّ تصمیم‌گیری و عمل کردن و اندیشیدن برای همه‌ی افراد جامعه است؛ و این هر دو از جمله‌ی ارزشهای اسلامی‌اند و این هر دو عطیّه‌ی الهی به انسانها‌یند و هیچ کدام تفضّل حکومتها به مردم نیستند. حکومتها موظّف به تأمین این دو اند. منزلت آزادی و استقلال را کسانی بیشتر میدانند که برای آن جنگیده‌اند. ملّت ایران با جهاد چهل‌ساله‌ی خود از جمله‌ی آنها است. استقلال و آزادی کنونی ایران اسلامی، دستاورد، بلکه خون‌آوردِ صدها هزار انسان والا و شجاع و فداکار است؛ غالباً جوان، ولی همه در رتبه‌های رفیع انسانیّت. این ثمر شجره‌ی طیّبه‌ی انقلاب را با تأویل و توجیه‌های ساده‌لوحانه و بعضاً مغرضانه، نمیتوان در خطر قرار داد. همه -مخصوصاً دولت جمهوری اسلامی‌- موظّف به حراست از آن با همه‌ی وجودند. بدیهی است که «استقلال» نباید به معنی زندانی کردن سیاست و اقتصاد کشور در میان مرزهای خود، و «آزادی» نباید در تقابل با اخلاق و قانون و ارزشهای الهی و حقوق عمومی تعریف شود.

 ۶) عزّت ملّی، روابط خارجی، مرزبندی با دشمن: این هر سه، شاخه‌هایی از اصلِ «عزّت، حکمت، و مصلحت» در روابط بین‌المللی‌اند. صحنه‌ی جهانی، امروز شاهد پدیده‌هایی است که تحقّق یافته یا در آستانه‌‌ی ظهورند: تحرّک جدید نهضت بیداری اسلامی بر اساس الگوی مقاومت در برابر سلطه‌ی آمریکا و صهیونیسم؛ شکست سیاست‌های آمریکا در منطقه‌ی غرب آسیا و زمین‌گیر شدن همکاران خائن آنها در منطقه؛ گسترش حضور قدرتمندانه‌ی سیاسی جمهوری اسلامی در غرب آسیا و بازتاب وسیع آن در سراسر جهان سلطه.

 اینها بخشی از مظاهر عزّت جمهوری اسلامی است که جز با شجاعت و حکمت مدیران جهادی به دست نمی‌آمد. سردمداران نظام سلطه نگرانند؛ پیشنهادهای آنها عموماً شامل فریب و خدعه و دروغ است. امروز ملّت ایران علاوه‌ بر آمریکای جنایت‌کار، تعدادی از دولتهای اروپایی را نیز خدعه‌گر و غیرقابل اعتماد میداند. دولت جمهوری اسلامی باید مرزبندی خود را با آنها با دقّت حفظ کند؛ از ارزشهای انقلابی و ملّی خود، یک گام هم عقب‌نشینی نکند؛ از تهدیدهای پوچ آنان نهراسد؛ و در همه حال، عزّت کشور و ملّت خود را در نظر داشته باشد و حکیمانه و مصلحت‌جویانه و البتّه از موضع انقلابی، مشکلات قابل حل خود را با آنان حل کند. در مورد آمریکا حلّ هیچ مشکلی متصوّر نیست و مذاکره با آن جز زیان مادّی و معنوی محصولی نخواهد داشت.

 ۷) سبک زندگی: سخن لازم در این باره بسیار است. آن را به فرصتی دیگر وامیگذارم و به همین جمله اکتفا میکنم که تلاش غرب در ترویج سبک زندگی غربی در ایران، زیانهای بی‌جبران اخلاقی و اقتصادی و دینی و سیاسی به کشور و ملّت ما زده است؛ مقابله با آن، جهادی همه‌جانبه و هوشمندانه میطلبد که باز چشم امید در آن به شما جوانها است.

 در پایان از حضور سرافرازانه و افتخارانگیز و دشمن‌شکن ملّت عزیز در بیست‌ودوّم بهمن و چهلمین سالگرد انقلاب عظیم اسلامی تشکّر میکنم و پیشانی سپاس بر درگاه حضرت حق میسایم. سلام بر حضرت بقیّة‌الله (ارواحنا فداه)؛ سلام بر ارواح طیّبه‌ی شهیدان والا مقام و روح مطهّر امام بزرگوار؛ و سلام بر همه‌ی ملّت عزیز ایران و سلام ویژه به جوانان.
 
دعاگوی شما  
سیّدعلی خامنه‌ای
  ۲۲ بهمن‌ماه ۱۳۹۷